علما-بعلما-خ

زندگینامه ابوسلیمان حَمْد خطّابى بُستْى(متوفی۳۸۸ه ق)

ابوسلیمان حَمْدبن محمدبن ابراهیم بن خَطّاب بُستْى، محدّث، فقیه و لغت شناس قرن چهارم. هر چند در بیشتر منابع نام وى حمد آمده (براى نمونه رجوع کنید به سمعانى، ۱۴۰۸، ج ۱، ص ۳۴۹، ۴۴۷، ج ۲، ص ۳۱۶؛ یاقوت حموى، ج ۲، ص ۸۶؛ باتلى، ج ۱، ص ۸۲ـ۸۴)، ثعالبى (ج ۴، ص ۳۸۳) و یاقوت حموى (ج ۲، ص ۴۸۶) به نقل از ابوعبیده هروى که شاگرد خطّابى بوده، نام وى را احمد ذکر کرده اند و در برخى منابع نیز با همین نام از او یاد شده است (براى نمونه رجوع کنید به خطیب بغدادى، ج ۴، ص ۲۰۰؛ ابن عساکر، ج ۴، ص ۴۴؛ باتلى، ج ۱، ص ۸۱ـ۸۲).

البته یاقوت حموى (ج ۲، ص ۴۸۷) و سُبکى (ج ۲، ص ۲۸۲) تصریح کردهاند که نام درست خطّابى، حمد است (نیز رجوع کنید به صفدى، ج ۷، ص ۳۱۷). خطّابى خود به این اختلاف اشاره کرده و نام صحیح خویش را حمد بیان کرده اما چون به احمد شهرت یافته بوده آن را ناپسند ندانسته است (رجوع کنید به یاقوت حموى، همانجا؛ ابنخلّکان، ج ۲، ص ۲۱۵). ضبط نام حَمْد نیز در منابع به دو صورت حَمَد و حَمد آمده است (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۸۵ـ۸۷)، هرچند در بیشتر آنها نام او را حَمْد نگاشته اند (براى نمونه رجوع کنید به یاقوت حموى، همانجا؛ ابنقاضى شهبه، ج ۱، ص ۱۴۰).

درباره سبب نسبت وى به خطّابى اختلاف هست (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۸۹ـ۹۴)، برخى زیدبن خطّاب بُستى را جد او مىدانند (براى نمونه رجوع کنید به ابناثیر، ج ۱، ص ۴۵۲؛ ابنخلّکان، همانجا)؛ بعضى وى را از نسل زیدبن خطّاببن نُقیل عَدْوى، برادر خلیفه دوم، ذکر کردهاند (براى نمونه رجوع کنید به یاقوت حموى، ج ۲، ص ۴۸۶، ج ۳، ص ۱۲۰۵؛ صفدى، همانجا)، اما در این انتساب تردید جدّى وجود دارد (رجوع کنید به ابنخلّکان، همانجا؛ ذهبى، ۱۴۲۴، ج ۸، ص ۶۳۲؛ سبکى، ج ۳، ص ۲۸۲).

ظاهرآ صاغانى (متوفى ۶۵۰) تنها کسى است که اطلاع بیشترى درباره خطّابى و اجداد او داشته و نام برخى از اجداد خطّابى را ذکر کرده، از جمله ابنوى هزار بنده که نامش حاکى از ایرانى و نیشابورى بودن او است (رجوع کنید به ج ۱، ص ۷). باتلى (ج ۱، ص ۹۳ـ۹۴) یادآور شده که مقصود از خطّابى به صورت مطلق، حَمْدبن محمدبن ابراهیم خطّابى است.

خطّابى در سال ۳۱۹ در شهر بُسْت* به دنیا آمد (سمعانى، ۱۴۰۸، ج ۲، ص ۳۸۰؛ یاقوت حموى، ج ۲، ص ۴۸۶، به نقل از تاریخ هرات فامى). درباره سال تولد وى اختلاف اندکى در منابع وجود دارد (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۹۷ـ۹۸). برخى سال ولادت او را ۳۱۷ (رجوع کنید به سمعانى، همانجا؛ ابنعبدالهادى مقدسى، ج ۳، ص ۲۱۴) و بعضى ۳۱۹ (رجوع کنید به یاقوت حموى، ج ۴، ص ۲۴۹، ج ۱۰، ص ۲۶۹) ذکر کرده اند.

خطّابى پس از گذراندن تحصیلات اولیه در زادگاهش (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۹۹) به شهرهایى چون مکه، بغداد، بصره و نیشابور سفر کرد و به سماع حدیث از محدّثان بزرگ آن مناطق پرداخت (رجوع کنید به همان، ج ۱، ص۱۱۰ـ ۱۱۲؛ بریک، ج ۱، ص ۸۷ـ۸۹) تا آنجا که ذهبى (۱۳۸۸ـ۱۳۹۰، ج ۳، ص ۱۰۱۸) او را رحّال وصف کرده است، هر چند از فهرست استادان وى مشخص است که خطّابى عمده تحصیلات خود را در نیشابور گذرانده که در روزگار وى یکى از مهمترین مراکز علمى جهان اسلام بود. حاکم نیشابورى در تاریخ نیشابور* از اقامت چند ساله خطّابى در نیشابور سخن گفته و اشاره کرده که در آن مدت، خطّابى به روایت حدیث از مشایخ خود پرداخته است (رجوع کنید به سمعانى، همانجا). خطّابى برخى از آثار خود چون معالمالسنن، غریبالحدیث، شرحالأسماء الحُسنى، العُزله، و الغُنیه عنالکلام و اهله را در نیشابور نگاشت (رجوع کنید به ابنعبدالهادى مقدسى، ج ۳، ص ۲۱۵؛ ذهبى، ۱۳۸۸ـ۱۳۹۰، ج ۳، ص ۱۰۹۱).

اساتید

خطّابى نزد بسیارى به تحصیل علوم مختلف پرداخت (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۱۱۹ـ۱۳۸). برخى استادان مشهور او در حدیث عبارتاند از:

ابوسعید احمدبن محمد، مشهور به ابن اعرابى (متوفى ۳۴۰) که خطّابى ظاهرآ در سفر حج در مکه از وى سنن ابوداوود را سماع کرد (رجوع کنید به ذهبى، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱۷، ص ۲۶؛ سبکى، ج ۳، ص ۲۸۲ـ۲۸۳)؛

ابوبکر محمدبن بکربن داسه بصرى (متوفى ۳۴۶؛ سبکى، ج ۳، ص ۲۸۲)، از راویان مشهور سنن ابوداوود که در بصره ساکن بود و خطّابى کتاب سنن را از او نیز روایت کرد (معالمالسنن، ج ۱، ص ۹)؛

ابوبکر احمدبن ابراهیم اسماعیلى* (متوفى ۳۷۱)، از بزرگان و محدّثان مشهور جرجان؛

و ابوالعباس محمدبن یعقوب اصمّ (متوفى ۳۴۶؛ سبکى، همانجا)، از عالمان و محدّثان نامور نیشابور (بریک، ج ۱، ص ۹۱ـ۹۲).

خطّابى نزد محمدبن على قفّالِ چاچى* (متوفى ۳۶۵)، از سرآمدان فقه شافعى در خراسان، و حسن بن ابى هریره بغدادى (متوفى ۳۴۵)، سرآمد فقیهان شافعى بغداد، فقه شافعى را فراگرفت و خود نیز آرایى ویژه داشت (رجوع کنید به سبکى، ج ۳، ص ۲۸۵ـ۲۹۰؛ بریک، ج ۱، ص ۱۱۵ـ۱۱۹). سعدبن عبداللّه بن بریک آراى فقهى خطّابى را در کتاب الإختیارات الفقهیه للإمام الخطابى گرد آورده است. علاوه بر این، خطّابى نزد ابوعمر محمدبن عبدالواحد مشهور به غلام ثعلب* (متوفى ۳۴۵) و ابومنصور محمدبن احمد ازهرى* (متوفى ۳۷۰) به فراگیرى علم لغت پرداخت (ابن عبدالهادى مقدسى، ج ۳، ص ۲۱۴).

شاگردان

وى شاگردان فراوانى داشت، از جمله

حاکم نیشابورى*،

ابوحامد احمدبن محمد اسفراینى* (متوفى ۴۰۶)،

ابوعبید احمدبن محمد هروى (متوفى ۴۰۱) و

عبدالغافربن اسماعیل فارسى (متوفى ۴۴۸؛ ابنخلّکان، ج ۲، ص ۲۱۴؛ ذهبى، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱۷، ص ۲۵؛ سبکى، ج ۳، ص ۲۸۲؛ براى فهرست دیگر شاگردان او رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۱۶۳ـ۱۷۵؛ بریک، ج ۱، ص ۹۵ـ۹۶).

از نظر کلامى،

وى همچون برخى از شافعیان، به اهل حدیث گرایش داشت (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۱۴۷ـ۱۵۲؛ بریک، ج ۱، ص ۱۱۹ـ۱۲۶) و کتاب الغنیه عنالکلام و أهله را در دفاع از عقاید اهل حدیث و نقد شیوه متکلمان، با بهره گیرى از احادیث و نگاه اهل حدیث نگاشته است (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۲۱۶ـ۲۲۱؛ بریک، ج ۱، ص ۱۰۶).

کتاب الغنیه از منابع ابن تیمیه در درء تعارض العقل و النقل (رجوع کنید به ج ۷، ص ۲۷۸ـ۲۸۳، ۲۸۶ـ۲۸۷، ۲۹۲ـ۲۹۴، ۲۹۵ـ۳۰۲) و سیوطى در کتاب صون المنطق و الکلام عن فنالمنطق والکلام (ص ۹۱ـ۱۰۱) بوده است. خطّابى در کتاب شعارالدین (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۲۱۳ـ۲۱۵) با همین رویکرد به بحث از مسائل کلامى و نقد متکلمان در طرح مباحث عقلى پرداخته است (رجوع کنید به ابنتیمیه، ج ۷، ص ۲۹۴، ۳۱۶ـ۳۱۷). حسنبن عبدالرحمان علوى در الإمامالخطابى و منهجه فىالعقیده (ریاض ۱۴۱۸/۱۹۹۷)، بهتفصیل به بیان دیدگاه خطّابى که همچون اهل حدیث بوده، پرداخته است. اما شهرت اصلى وى در دانش لغت است. وى شاعرى متبحر نیز بود (ذهبى، ۱۳۸۸ـ۱۳۹۰، ج ۳، ص ۱۰۱۹؛ صفدى، ج ۷، ص ۳۱۸؛ باتلى، ج ۱، ص ۱۵۵ـ۱۶۰) و نمونهایى از اشعارش در منابع نقل شده است (براى نمونه رجوع کنید به ثعالبى، ج ۴، ص ۳۸۳ـ۳۸۵؛ ابنخلّکان، ج ۲، ص ۲۱۴ـ۲۱۶؛ سبکى، ج ۳، ص ۲۸۴ـ۲۸۵).

رحلت

خطّابى پس از سفرهاى متعدد به زادگاه خود بازگشت و همانجا درگذشت (رجوع کنید به ابنخلّکان، ج ۲، ص ۲۱۵؛ سبکى، ج ۳، ص ۲۸۳). در سال وفات او اختلاف هست (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۱۷۹ـ۱۸۱)، برخى آن را ۳۸۶ و اغلب ۳۸۸ ذکر کرده اند (رجوع کنید به یاقوت حموى، ج ۲، ص ۴۸۶؛ بریک، ج ۱، ص ۱۱۱ـ۱۱۲). یاقوت حموى (همانجا) اطلاع بیشترى درباره مکان درگذشت وى ارائه کرده که ظاهرآ برگرفته از کتاب تاریخ هرات فامى است که نسخه اى از آن را در اختیار داشت. یاقوت حموى (همانجا) محل درگذشت خطّابى را رباطى در بُست و در حاشیه رودخانه هیرمند/ هلمند (در متن به خطا هندمند) ذکر کرده است. ابوبکر عبداللّه بن ابراهیم حنبلى، شعرى در رثاى او سروده که یاقوت حموى (ج ۲، ص ۴۸۷) آن را نقل کرده است (براى دیگر اشعار در مرثیه او رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۱۸۳ـ۱۸۴).

بسیارى از عالمان به مدح خطّابى پرداخته و از او به بزرگى یاد کرده اند، از جمله ثعالبى (ج ۴، ص ۳۸۳) و ابنخلّکان (همانجا) که او را در وجوه بسیارى، ابوعبید قاسمبن سلّام* زمان خویش معرفى کردهاند (براى اظهارنظرها درباره جایگاه و منزلت علمى وى رجوع کنید به سبکى، ج ۳، ص ۲۸۲ـ۲۸۳؛ باتلى، ج ۱، ص ۱۴۱ـ۱۴۶؛ بریک، ج ۱، ص ۹۷ـ۱۰۰). خطّابى همچون بیشتر عالمان اهلسنّت حجیت خبر واحد را پذیرفته است (رجوع کنید به خطّابى، ۱۳۵۱ـ ۱۳۵۲، ج ۱، ص ۲۴۲، ج ۳، ص ۳۲۵).

وى همچنین نقل روایات نبوى را بدون اسناد و اطمینان از صحت آن جایز نمى داند (همان، ج ۴، ص ۱۸۷ـ۱۸۸). او را یکى از نخستین کسانى مى دانند که حدیث را به سهگونه صحیح، حسن و ضعیف (براى این تقسیم بندى سه گانه توسط خطّابى رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۶) تقسیم کرده است (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۶۳۶ـ۶۳۹، ج ۲، ص ۱۱۱۷ـ ۱۱۲۳).

آثار

خطّابى آثار بسیارى در حوزه هاى مختلف علوم اسلامى نگاشته (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۱۹۹ـ۲۲۲؛ بریک، ج ۱، ص ۱۰۱ـ ۱۱۰) که از همان زمان شهرت یافته و محل مراجعه عالمان بوده است (براى نمونه رجوع کنید به اشبیلى، ص۱۹۰، ۲۰۱؛ ابن حجر عسقلانى، ص ۱۶۴، ۳۹۹).

آثار خطّابى از دو جنبه پراهمیت است؛ یکى، اثرگذارى در کتب پس از خود (رجوع کنید به ادامه مقاله) و دیگرى، رویکرد نقادانه وى به سنّت دوره خویش. وى افزون بر آنکه کتاب إصلاح غلطالمحدثین را با همین نگاه تألیف کرد و به تصحیح اشتباهات موجود در نقلهاى روایات پرداخت،

در دو شرح خود بر صحیح بخارى و سنن ابوداوود نیز به تصحیح اشتباهات و نقد برخى اسناد روایات و راویان احادیث توجه داشت (رجوع کنید به ادامه مقاله).

او در إصلاح غلط المحدثین که با نامهاى مختلف از آن یاد شده (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۵۲۱ـ۵۲۳)، به بحث تصحیح تحریفها و تصحیفهاى به وجود آمده در روایات پرداخته است (براى اطلاعات بیشتر درباره کتاب و روش مؤلف رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۵۲۵ـ۵۵۱). حاتم صالح ضامن (خطّابى، ۱۴۰۵، مقدمه، ص ۲۸۹ـ۲۹۰)، خطّابى را از پیشگامان تألیف در این حوزه به شمار آورده (درباره منابع وى رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۵۴۴ـ۵۴۷) و براساس بعضى شواهد، این اثر را بخش پایانى کتاب غریب الحدیث خطّابى دانسته که آن را با اندکى تغییرات بازنویسى کرده است (خطّابى، ۱۴۰۵، همان مقدمه، ص ۲۹۶ـ۲۹۷؛ نیز رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۵۳۵ـ۵۳۸). این کتاب مرجعى مهم در موضوع خود و مورد توجه بسیارى از عالمان بوده است (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۵۴۷ـ۵۴۸).

این اثر با عنوان إصلاح غلط المحدثین، به کوشش حاتم صالح ضامن در مجله المجمع العلمى العراقى (سال ۳۵، ش ۴، ۱۴۰۵) و نیز با عنوان إصلاح الأخطاء الحدیثیه التى یرویها اکثر الناس محرّفهً او ملحونهً، بهاهتمام حسین اسماعیل حسین جمل (بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸) چاپ شده است (براى چاپهاى کتاب رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۵۴۹ـ۵۵۱).

در باب آداب دعا، خطّابى کتاب شأن الدعاء را نگاشته که در نام آن اختلاف هست (رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۲۳۱ـ۲۳۶) و این اختلاف نام در عنوان کتاب، به نظر برخى به جهت تنوع ابواب کتاب بوده است (رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۲۳۱؛ بریک، ج ۱، ص ۱۰۴ـ۱۰۵).

خطّابى در این کتاب به شرح کتاب الدعوات ابن خزیمه، عالم و فقیه شافعى نیشابور، پرداخته است (۱۴۰۴، مقدمه دقاق، ص ۸). وى روایات این کتاب، بهویژه در دو باب نخست را از مشایخ خود نقل کرده، اما روایاتى که در شرح کتاب ابنخزیمه آورده، بدون سند است، به جز حدیث «اسماء حسنى» (رجوع کنید به همان، ۱۴۰۴، ص ۲۳، ۹۸) و روایاتى را که در لابهلاى شرح خود آورده، گاه با سند و گاه بدون سند است (درباره روش خطّابى در نقل روایات و شرح آنها رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۲۴۳ـ۲۷۳). خطّابى در این اثر از منابع متعددى بهره برده (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۲۷۴ـ۲۷۷) و حتى مطلبى به نقل از عالم و محدّث امامى، محمدبن بحر رهنى*، آورده است (رجوع کنید به خطّابى، ۱۴۰۴، ص ۱۹ـ۲۰).

بسیارى از مؤلفان در آثار خود از این کتاب بهره جستهاند (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۲۷۸ـ۲۸۲؛ براى ویژگیهاى این اثر و چاپهاى آن رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۲۸۳ـ۲۹۱). خطّابى در این کتاب بدون اشاره به فرد یا جریان مشخصى، به دفاع کلامى از دعا پرداخته و به برخى انتقادات در این خصوص پاسخ داده است که احتمالا پاسخى به معتزلیان یا فردى معتزلى باشد (رجوع کنید به ۱۴۰۴، ص ۸ـ۱۳). با توجه به تفصیل بحث خطّابى در اسماء الهى (رجوع کنید به همان، ص ۳۰ـ۱۱۰)، کتاب شأن الدعاء را مى توان اثرى در اسماءاللّه نیز دانست.

کتاب العُزله یا الاعتصام بالعزله خطّابى (سزگین، ج ۱، ص ۲۱۱)، نشاندهنده تمایلات صوفیانه وى است. وى در این کتاب (ص۱۱۰ـ۱۱۳) به بحث برترى گوشهنشینى پرداخته است. خطّابى به منتقدى که بر رسم گوشه نشینى ایرادهایى گرفته، تصریح روشنى نکرده اما کتاب وى یکى از کهن ترین دفاعها از سنّت خانقاه و رباطنشینى صوفیه است (رجوع کنید به همان، ص ۵۳ـ۶۰). خطّابى در این کتاب در پى بیان معناى عزلت و فضیلت و احکام آن بوده و مطالب خود را در شانزده باب ذکر کرده است.

او در این اثر بر آن است تا مفهوم عزلت گزینى را با سنّت اسلامى همساز کند و عزلت را ترک سخن گزاف و کنار گذاردن امور غیرضرورى مى داند نه عدم حضور در جامعه و ترک حقوق مردم و مددرسانى آنان و کارهایى از این دست (رجوع کنید به ص ۵۸ـ۵۹، درباره منابع خطّابى در این کتاب رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۳۴۳ـ۳۴۸). العزله کتابى تأثیرگذار بوده و در متون اخلاقى بهکرّات از آن نقل قول شده است (براى منابعى که از این کتاب استفاده کردهاند رجوع کنید به همان، ج ۱، ص۳۵۰ـ۳۵۲). این کتاب بارها، از جمله به تحقیق یاسین محمد سوّاس (دمشق ۱۴۰۷) به چاپ رسیده است (براى چاپهاى دیگر کتاب رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۳۵۷ـ۳۵۸).

کتاب مهم و بسیار مشهور خطّابى

غریب الحدیث است که از منابع مهم در موضوع خود است (رجوع کنید به فارسى، ص ۵۲، ۱۲۴، ۴۶۹ـ۴۷۰، ۵۱۱؛ سمعانى، ۱۳۹۵، ج ۲، ص۴۳۰). وى بخشى از این کتاب را در ۳۵۹ در بخارا نگاشت و سپس در نیشابور نسخه نهایى آن را فراهم آورد (رجوع کنید به خطّابى، ۱۴۰۲ـ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۵۱؛ باتلى، ج ۱، ص ۳۶۴ـ۳۶۵). خطّابى در مقدمه کتاب (ج ۱، ص ۴۶ـ۷۱) مطالب متعددى را بیان کرده و آثار نگاشته شده در موضوع غریبالحدیث را برشمرده و پس از تبیین مراد از کلام غریب، علل نگارش کتاب خود را لزوم توضیح واژگان روایات و تکمیل دو کتاب قاسمبن سلّام و ابنقتیبه در کنار تصحیح تصحیفهاى به وجود آمده در روایات عنوان کرده است (رجوع کنید به ۱۴۰۲ـ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۴۷ـ۴۹).

وى چنانکه در مقدمه (ج ۱، ص ۴۸ـ۴۹) آورده، در این کتاب از ترتیب موجود در دو کتاب قاسمبن سلّام و ابنقتیبه پیروى کرده و به ترتیب، به شرح واژگان غریب احادیث پیامبر صلىاللّهعلیهوآلهوسلم در جلد نخست، اقوال صحابه در جلد دوم، اقوال تابعان و روایات بدون سند در جلد سوم پرداخته و در پایان، بحثى درباره تصحیح تصحیفات بهوجود آمده در روایات آورده است (رجوع کنید به ج ۳، ص ۲۱۹ـ۲۶۵). ترتیب خاصى در نقل روایات وجود ندارد، جز آنکه در روایات صحابه، احادیث صحابیان مشهور بر دیگران مقدّم داشته شده است.

شیوه او چنان است که ابتدا متن حدیث، سپس سند آن را نقل مى کند و پس از آن به شرح مفردات بدون ترتیب خاص مىپردازد. وى از آیات و احادیث نبوى و نیز اشعار و امثال عربى براى شرح واژگان استفاده کرده است (رجوع کنید به همان، ج ۱، مقدمه عزباوى، ص ۲۷؛ باتلى، ج ۱، ص ۳۷۷ـ۳۷۸) و از ساختمان واژگان و جایگاه نحوى آنها در متن روایات (براى نمونه رجوع کنید به خطّابى، ۱۴۰۲ـ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۰۵، ۳۳۵، ۴۲۲) و فقهاللغه (براى نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۳۴۰، ۴۸۵، ۵۳۲) نیز سخن گفته است. او همچنین موارد اشتباه در ضبط برخى واژههاى منقول از بزرگان لغتشناس را یادآور شده است (براى نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۳۰۸، ج ۲، ص۲۶۰).

خطّابى همچنین دلالت برخى روایات بر احکام شرعى را نیز بیان کرده است (براى نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۷۴، ۵۴۶ـ۵۴۷). افزون بر اهمیت کتاب در موضوع خود، ویژگیهاى دیگرى چون دسترسى به اقوال لغتشناسان و اشعار عربى و همچنین اطلاعات قابل توجه در علوم مختلف براى آن برشمرده اند (درباره ویژگیهاى کتاب رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۵۰۲ـ۵۱۴).

وى همچنین در مواردى به نقد راویان احادیث پرداخته است (براى نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۵۵، ۱۷۴، ج ۲، ص ۳۰۲، ج ۳، ص ۲۱۸). خطّابى از منابع متعددى در نگارش این اثر سود جسته است (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۴۸۲ـ۴۸۷). بسیارى همچون ابوعبید هروى، بیهقى و زمخشرى در آثار خود از غریبالحدیث خطّابى نقلقول کردهاند (رجوع کنید به خطّابى، ۱۴۰۲ـ ۱۴۰۳، ج ۱، مقدمه عزباوى، ص ۳۸ـ۳۹؛ باتلى، ج ۱، ص ۴۹۱ـ ۵۰۲؛ براى اطلاعات بیشتر درباره کتاب رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۳۷۲ـ۵۱۹).

خطّابى به شرح نگارى بر کتابهاى حدیثى توجه فراوانى داشت و آثار وى در این حوزه، از کهن ترین آثار نگاشته شده است و شرح نگاریهاى وى بر جوامع حدیثى معروف به صحاح سته، از دیگر دلایل شهرت خطّابى محسوب مى شود. کتاب معالم السنن خطّابى از جمله نخستین شروح سنن ابوداوود است. خطّابى در مقدمه اعلام الحدیث (ج ۱، ص ۱۰۱، نیز رجوع کنید به ص ۱۰۴، ۷۱۷، ۱۵۵۶) به همین نام از کتاب خود یاد کرده است.

هر چند برخى با اسامى دیگرى از آن یاد کرده اند، بیشتر به همین نام شهرت دارد (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۵۵۵ـ۵۵۸). تُکَتْلى (ص ۵۸) بر این باور است که خطّابى سنن ابوداوود را بر صحیح بخارى و مسلم ترجیح داده است. ذهبى (۱۳۸۸ـ۱۳۹۰، ج ۳، ص ۱۰۱۹) محلّ نگارش این کتاب را نیشابور دانسته است.

از عبارت خطّابى (۱۴۰۹، ج ۱، ص ۱۰۱؛ همو، ۱۳۵۱ـ۱۳۵۲، ج ۱، ص ۲، ۸) چنین برمى آید که او این شرح را در پاسخ به درخواست گروهى تألیف و سپس بر گروهى از شاگردان خود در بلخ املا کرده است. باتلى (ج ۱، ص ۵۶۳) از ارجاعات متعدد خطّابى به غریبالحدیث در این کتاب (براى نمونه رجوع کنید به ۱۳۵۱ـ ۱۳۵۲، ج ۱، ص ۱۹۵، ۲۵۸، ج ۲، ص ۳۳۸) نتیجه گرفته که وى نگارش معالمالسنن را پس از ۳۵۹، یعنى پس از نگارش نهایى غریبالحدیث، بهاتمام رسانده است، از اینرو سخن محمدبن سعد آلسعود (خطّابى، ۱۴۰۹، ج ۱، مقدمه، ص ۲۸) مبنى بر اینکه معالمالسنن نخستین تألیف خطّابى است، صحیح نیست. باتلى (ج ۱، ص ۷۴۵ـ۷۵۶) نام گروهى از عالمان را که به نقل و روایت این کتاب پرداختهاند، آورده است.

نقل مطالبى از این کتاب توسط جمعى از عالمان بزرگ بر اهمیت فراوان این کتاب دلالت دارد. احتواى کتاب بر مطالب مربوط به میزان اعتبار روایات سنن ابوداوود (براى نمونه رجوع کنید به خطّابى، ۱۳۵۱ـ۱۳۵۲، ج ۱، ص ۵۱، ۱۲۴، ۱۹۰ـ۱۹۱، ج ۲، ص ۱۱۲، ۱۲۷)، و نیز اطلاعات مهم درباره راویان احادیث (براى نمونه رجوع کنید به ج ۲، ص ۱۱۳، ۱۳۵، ج ۴، ص ۳۷۳) و اصطلاحات حدیثى (براى نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۴۲، ۲۰۷) از دیگر ویژگیهاى این کتاب است.

خطّابى همچنین به تصحیح اشتباهات محدّثان در نقل الفاظ روایات توجه ویژه داشته (براى نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۵۴، ۱۵۹، ۲۰۲، ج ۳، ص ۶۵) و به نقل اختلافات فقهى در شرح روایات نیز اهتمام ورزیده است (براى نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۳۶، ۷۶، ۹۴؛ براى اطلاعات بیشتر درباره روش خطّابى، شرح و کارهاى انجام شده درباره کتاب باتلى، معالمالسنن و چاپهاى کتاب رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۵۶۶ـ۷۷۳؛ بریک، ج ۱، ص ۱۰۱ـ۱۰۲).

خطّابى در تداوم کار خود در نگارش شرح بر آثار حدیثى، کتاب أعلامالحدیث را نگاشت که نخستین شرح بر صحیح بخارى است (رجوع کنید به سزگین، ج ۱، ص ۱۱۷؛ باتلى، ج ۲، ص ۷۹۶ـ۷۹۷) و باتلى (ج ۲، ص ۷۹۷ـ۷۹۹) درباره برخى آثار دیگر به عنوان شروح کهنتر از شرح خطّابى بر صحیح بخارى سخن گفته است که آنها از کتب مستخرجات حدیثى بودهاند. در نام کتاب بهسبب عدم تصریح مؤلف به آن، اختلاف هست و با اسامى متعددى از آن یاد شده است (رجوع کنید به خطّابى، ۱۴۰۹، همان مقدمه، ص ۶۴ـ۶۵؛ باتلى، ج ۲، ص ۷۸۳ـ۷۸۷). این کتاب پس از معالمالسنن نگاشته شده است (رجوع کنید به خطّابى، ۱۴۰۹، ج ۱، ص ۷۴۱؛ باتلى، ج ۲، ص ۷۹۶).

از مقدمه خطّابى در این کتاب (ج ۱، ص ۱۰۱) برمىآید که او در این اثر درصدد شرح تمام روایات صحیح بخارى نبوده، بلکه تنها موارد نیازمند به شرح را به ترتیب روایات موجود در صحیح بخارى تبیین کرده است. در واقع وى تنها به شرح روایاتى پرداخته که مُبتدعه نقدهایى بر آنها وارد کردهاند (رجوع کنید به تکتلى، ص ۶۰). بر این اساس، شرح وى شرحى منتقدانه از اهل بدعت و مدافعانه از اهل حدیث قلمداد مىشود (رجوع کنید به همانجا).

خطّابى در این اثر در مواردى (براى نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۱۱۶، ۲۱۶، ۲۶۷، ۳۸۳) درباره احکام روایات فقهى سخن گفته و گاه (براى نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۳۳۳، ج ۲، ص ۷۷۶، ۱۲۷۴ـ۱۲۷۵) نوع و درجه اعتبار حدیث را بیان کرده است. خطّابى به شروط بخارى در نقل روایات تصریح نداشته، اما در برخى موارد (رجوع کنید به ج ۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱، ۱۸۷ـ۱۸۸، ۵۰۷ـ۵۰۸) راویان و اسناد احادیث را مطابق شروط بخارى ندانسته و این نکته را یادآورى کرده است.

وى در این اثر از تطویل کلام دورى جسته (رجوع کنید به ج ۱، ص ۱۴۵، ۷۲۱، ج ۲، ص ۱۲۷۸، ۱۵۰۳) و درباره شرح پارهاى از روایات که از آنها به تفصیل در معالمالسنن سخن گفته، عباراتى موجز آورده است (رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۱۰۴ـ۱۰۵) و در توضیح تفصیلى واژگان روایات به کتب غریبالحدیث همچون اثر قاسمبن سلّام (براى نمونه رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۱۰۵) ارجاع داده، همچنین درباره روایات تکرارى در صحیح بخارى بار اول آن را شرح داده و در موارد بعدى به آن ارجاع داده است (براى نمونه رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۱۲۲، ۱۲۴، ج ۲، ص ۱۰۵۷). از نظر تکتلى (ص ۵۵ـ۵۸) عمده تفاوت این اثر با سایر شروح بخارى، بىتوجهى خطّابى به عناوین ابواب (ترجمهالأبواب) صحیح بخارى در شرح روایات است.

تکتلى (ص ۶۴ـ۸۷) همچنین شباهتهایى را در برخى مباحث، روایات و اصطلاحات میان أعلام الحدیث و دو کتاب تأویل مختلف الحدیث ابن قتیبه و مشکل الحدیث و بیانه، اثر ابن فورک که با هدف مشابه أعلامالحدیث نگاشته شدهاند، بیان مى کند. اهمیت این اثر خطّابى آنجا آشکار مى شود که عبارات وى نشان مى دهد در زمان وى صحیح بخارى هنوز جایگاه ممتازى را که بعدها در میان اهلسنّت یافت، نداشته است (رجوع کنید به همان، ص ۵۸). شارحان بعدى صحیح بخارى، در مواضع زیادى، از اعلامالحدیث نقل مطلب کرده اند (رجوع کنید به باتلى، ج ۲، ص ۹۷۲ـ۹۸۱).

خطّابى رسالهاى با عنوان رساله فى اعجازالقرآن دارد که به نظر مى رسد در نگارش آن نگاه منتقدانه اى به دیدگاههاى معتزله درباره اعجاز قرآن داشته و در مقدمه کوتاه کتاب به این مطلب اشاره کرده است (براى اهمیت کتاب و چاپهاى مختلف آن رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۱۹۹ـ۲۰۶). وى از برخى تألیفات دیگر خود که تاکنون نسخه اى از آنها به دست نیامده، در ضمن آثارش یاد کرده (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۲۰۷ـ۲۰۹،۲۱۰ـ۲۱۳، ۲۱۵، ۲۲۱ـ۲۲۲)، از جمله مسأله فى ابن الصیاد که وى در اعلام الحدیث از این کتاب که احتمالا در حد رسالهاى بوده، سخن گفته است (رجوع کنید به ج ۱، ص ۷۱۱).

در رساله اخیر، خطّابى درباره اختلافات موجود در اینکه آیا ابن صیاد همان دجال است یا خیر بحث کرده و ضمن نقل آراى مختلف، به گردآورى اخبار و روایات درباره او پرداخته است (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۱۹۹). برخى از کتابهاى خطّابى همچون الامالى، علم الحدیث، معرفه السنن و الآثار و المنتخب چاپ نشده و به صورت نسخه خطى باقى مانده اند (رجوع کنید به باتلى، ج ۱، ص ۱۹۵ـ۱۹۷). باتلى (ج ۱، ص۱۹۰ـ ۱۹۱، ۲۲۳ـ۲۲۸) فهرستى از آثار منسوب به خطّابى را تنظیم کرده است.



منابع :

(۱) ابناثیر، اللباب فى تهذیبالانساب، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛
(۲) ابنتیمیه، درء تعارضالعقل و النقل، چاپ محمد رشاد سالم، ]ریاض [۱۳۹۹ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۳؛
(۳) ابنحجر عسقلانى، المعجم المفهرس، او، تجرید اسانید الکتب المشهوره و الاجزاء المنثوره، چاپ محمد شکور امریرمیادینى، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸؛
(۴) ابنخلّکان؛
(۵) ابنعبدالهادى مقدسى، طبقات علماءالحدیث، چاپ اکرم بوشى و ابراهیم زیبق، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
(۶) ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علىشیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
(۷) ابنقاضى شهبه، طبقاتالشافعیه، چاپ حافظ عبدالعلیمخان، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰؛
(۸) محمدبن خیر اشبیلى، فهرسه ما رواه عن شیوخه من الدواوین المصنفه فى ضروب العلم و انواع المعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا ۱۸۹۳، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
(۹) احمد باتلى، الامام الخطابى و آثاره الحدیثیه و منهجه فیها، ریاض ۱۴۲۶/۲۰۰۵؛
(۱۰) سعد بریک، الاختیارات الفقهیه للامام الخطابى، ریاض ۱۴۲۶/۲۰۰۶؛
(۱۱) عبدالملکبن محمد ثعالبى، یتیمهالدهر، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۱۲) حمدبن محمد خطّابى، اصلاح غلط المحدثین، چاپ حاتم صالح ضامن، در مجله المجمع العلمى العراقى، سال ۳۵، ش ۴ (محرّم ۱۴۰۵)؛
(۱۳) همو، اعلامالحدیث فى شرح صحیحالبخارى، چاپ محمدبن سعد آلسعود، مکه ۱۴۰۹/۱۹۸۸؛
(۱۴) همو، شأن الدعاء، چاپ احمد یوسف دقاق، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۱۵) همو، العزله: کتابُ ادبٍ و حکمهٍ و موعظه، چاپ یاسین محمد سوّاس، دمشق ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۱۶) همو، غریبالحدیث، چاپ عبدالکریم ابراهیم عزباوى، دمشق ۱۴۰۲ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۳؛
(۱۷) همو، معالمالسنن و هو شرح سنن الامام ابىداود، چاپ محمد راغب طبّاخ، حلب ۱۳۵۱ـ۱۳۵۲/ ۱۹۳۲ـ۱۹۳۴؛
(۱۸) خطیب بغدادى؛
(۱۹) محمدبن احمد ذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳؛
(۲۰) همو، سیر اعلامالنبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸؛
(۲۱) همو، کتاب تذکرهالحفاظ، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۸ـ۱۳۹۰/ ۱۹۶۸ـ۱۹۷۰؛
(۲۲) عبدالوهاببن على سبکى، طبقاتالشافعیهالکبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمد حلو،]قاهره[ ۱۹۶۴ـ] ۱۹۷۶[؛
(۲۳) عبدالکریمبن محمد سمعانى، الانساب، چاپ عبداللّه عمر بارودى، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۲۴) همو، التحبیر فى المعجم الکبیر، چاپ منیره ناجى سالم، بغداد ۱۳۹۵/۱۹۷۵؛
(۲۵) عبدالرحمانبن ابىبکر سیوطى، صونالمنطق و الکلام عن فن المنطق و الکلام، چاپ على سامى نشار، قاهره ]۱۳۶۶/ ۱۹۴۷[؛
(۲۶) حسن بن محمد صاغانى، العباب الزاخر و اللبابالفاخر، ج ۱، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷؛
(۲۷) صفدى؛
(۲۸) عبدالغافربن اسماعیل فارسى، الحلقه الاولى من تاریخ نیسابور: المنتخب من السیاق، انتخاب ابراهیمبن محمد صریفینى، چاپ محمدکاظم محمودى، قم ۱۳۶۲ش؛
(۲۹) یاقوت حموى، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳؛
(۳۰) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967-.
(۳۱) Vardit Tokatly, “The A’lam al-hdith of al-Khattabi: a commentary on al-Bukiari’s Sahih or a polemical treatise?”, Studia Islamica, no.22 (2001).

دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۶ 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=