عرفا-خعرفا-نعرفای قرن چهارم

زندگینامه ابوسعد عبدالملک‌ نیشابورى (خرگوشى)

خرگوشى، مشهور به ابوسعد زاهد و ابوسعد واعظ، از علما و صوفیان قرن چهارم در نیشابور. کنیه او بنابر ضبط منابع اولیه ابوسعد است (رجوع کنید به خطیب بغدادى، ج ۱۲، ص ۱۸۸؛ فارسى، ص ۵۰۱؛ سمعانى، ج ۲، ص۳۵۰؛ ابن‌عساکر، ص ۲۳۳؛ قس ابن‌جوزى، ج ۱۵، ص ۱۱۵؛ ذهبى، ۱۹۸۴، ج ۳، ص ۹۸ که کنیه او را ابوسعید نوشته‌اند).

وى در کوى خرگوش که محله‌اى بزرگ در نیشابور بودبه دنیا آمد، اما مشخص نیست که شهرت او به  اعتبار نام  این کوى است یا نام این کوى از او گرفته شده است (سمعانى، ج ۲، ص ۳۴۴، ۳۵۰ـ۳۵۱؛ یاقوت حموى، ذیل «خرگوش»).

از آنجا که پدر وى، ابوعثمان محمد، نیز از زاهدان و عالمان نیشابور بود، حاکم نیشابورى (متوفى ۴۰۵؛ ص ۹۵)، از وى با عبارت الزاهد بن الزاهد یاد مى‌کرده است (نیز رجوع کنید به سبکى، ج ۵، ص ۲۲۳). ابوعثمان محمد ظاهرآ همان کسى است که حاکم نیشابورى (ص ۱۷۹) او را از صوفیه شمرده است (رجوع کنید به طاهرى عراقى، ص ۷).

تاریخ تولد ابوسعد معلوم نیست، ولى این اندازه مى‌دانیم که چند سالى از حاکم نیشابورى (متولد ۳۲۱) کوچک‌تر بوده است (طاهرى عراقى، همانجا؛ نیز رجوع کنید به سبکى، ج ۵، ص ۲۲۲).

اساتید

او از آغاز جوانى به تحصیل علوم دینى و سماع حدیث نزد پدر و دیگر استادان فقه و حدیث و تصوف پرداخت.

از جمله استادان وى عبارت‌اند از:

ابوالعباس محمدبن یعقوب اَصمّ؛

قاضى ابومحمد یحیى‌بن منصوربن عبدالملک؛

ابوعلى حامدبن محمدبن عبداللّه رفا هروى؛

ابواسحاق ابراهیم‌بن محمد مُزکّى نیشابورى؛

ابوعَمرو اسماعیل‌بن نجیدبن احمد سُلَمى، از مشایخ صوفیه و جد مادرى ابوعبدالرحمن سُلَمى؛

ابوسهل محمدبن سلیمان صعلوکى نیشابورى؛

و ابوالحسن على‌بن بندار صوفى صیرفى نیشابورى (خطیب بغدادى؛ فارسى؛ سبکى، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به طاهرى‌عراقى، ص ۷ـ۸). وى در فقه شاگرد ابوالحسن محمدبن على‌بن سهل ماسرجسى نیشابورى، شاگرد ابواسحاق مروزى، بود (فارسى؛ همانجا؛ ابن‌عساکر، ص ۲۳۴؛ نیز رجوع کنید به ابن‌خلّکان، ج ۴، ص ۲۰۲).

خرگوشى پس از چندى به حلقه مصاحبت زهاد و صوفیان درآمد و احتمالا در ۳۷۰ نیشابور را به قصد حج ترک کرد و سالها در مکه مجاور شد (رجوع کنید به فارس، همانجا؛ سمعانى، ج ۲، ص۳۵۱). البته خطیب بغدادى (همانجا) از قول تنوخى گفته است که وى در ۳۹۳ در راه حج به بغداد رفت. ابن‌عساکر (همانجا) نیز نوشته که وى در ۳۹۰ در عراق بوده و در همین سال به حج رفته است. احتمالا وى به‌جز سفر نخستین حج در دهه هفتاد، در دهه نود نیز سفرى به قصد حج داشته و آنگاه سالهاى پایانى قرن چهارم را در حجاز گذرانده است (طاهرى عراقى، ص ۱۱).

خرگوشى به عراق، شام، مصر و جبال نیز سفر کرد. وى همه‌جا از محدّثان سماع حدیث مى‌کرد یا روایت حدیث مى‌نمود و با زهاد و عرفا معاشر مى‌شد (فارسى، ص ۵۰۲؛ سمعانى، همانجا). از جمله کسانى که از او سماع حدیث کردند اینها هستند: ابوبکر احمدبن على‌بن خَلَف شیرازى، ابومحمدحسن‌بن محمد خلّال*، ابوالقاسم عبدالعزیزبن على ازجى، و ابوالقاسم عبدالکریم‌بن هوازن قشیرى*، ابوالقاسم عبیداللّه‌بن احمد ازهرى، ابوالقاسم على تنوخى، حافظ ابوعبداللّه محمدبن عبداللّه حاکمِ نیشابورى* (خطیب بغدادى، همانجا؛ سبکى، ج ۵، ص ۲۲۲، ۲۲۴، پانویس).

خرگوشى پس از بازگشت به نیشابور به ارشاد و تدریس و تألیف مشغول شد. وى در نیشابور که در آن دوره بعد از بغداد مهم‌ترین مرکز فرهنگ اسلامى بود و در مساجد و مدارس و خانقاههایش صدها محدّث و فقیه و ادیب و صوفى به تدریس و تألیف اشتغال داشتند از نامیان به‌شمار مى‌آمد و کتابهایش نیز در بلاد اسلامى رواج داشت (رجوع کنید به سمعانى، همانجا؛ اسنوى، ج۱، ص۲۲۹).

با این حال خرگوشى زندگى زاهدانه‌اى داشت و از راه کلاه‌دوزى امرار معاش مى‌کرد (اسنوى، همانجا). وى بناهایى از جمله خانقاه، بیمارستان‌و مدرسه ساخت و در بیمارستانش جمعى از مریدان را به پرستارى از بیماران گماشت (سمعانى، همانجا؛ سبکى، ج ۵، ص ۲۲۳). به گفته عُتْبى (ج ۲، ص ۱۲۷) ابوسعد خرگوشى در قحطى ۴۰۱ در نیشابور در انتقال بیماران به بیمارستان و درمان آنان و تکفین و خاکسپارى مردگان کمکهاى بسیار کرد.

خرگوشى مانند بسیارى از شافعیان نیشابور، که به تصوف گرایش داشتند، پیرو تصوف متشرعانه اهل صحو بود (طاهرى عراقى، ص۱۲ـ۱۳). از حاکم نیشابورى نقل شده که ابوسعد علم، زهد، تواضع و ارشاد را در خود جمع کرده است (ابن‌عساکر، ص ۲۳۵؛ ذهبى، ۱۹۸۴، ص ۹۸). ابن‌عساکر (رجوع کنید به ص ۲۳۳) نیز او را در زمره مشاهیر اَتباع اشعرى آورده است. از وى اقوال صوفیانه و کراماتى نیز نقل شده است (رجوع کنید به عطار، ص ۶۵۱).

وى در ۴۰۷(رجوع کنیدبهفارسى؛ ذهبى؛ اسنوى، همانجاها) یا ۴۰۶ وفات یافت (خطیب‌بغدادى،همانجا؛ ابن‌جوزى، ج۱۵، ص۱۱۵). پیکرش را در خانقاهش، واقع در کوى خرگوش، به خاک سپردند (سمعانى، ج ۲، ص ۳۴۴؛ یاقوت حموى، همانجا).

خرگوشى آثار بسیارى در علوم دینى از جمله تفسیر و شرح احوال زاهدان و اهل حدیث تألیف کرده است (رجوع کنید به ابن‌عساکر، ص ۲۳۴ـ۲۳۵؛ ذهبى، ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۱۰۶۶ـ۱۰۶۷). کتابهایى چون الزهد (رجوع کنید به ذهبى، ۱۹۸۴، همانجا؛ ابن‌عماد، ج ۳، ص ۱۸۴) و شعارالصالحین و اللوامع (حاجى‌خلیفه، ج ۲، ستون ۱۰۴۷، ۱۵۶۹) از جمله آثار اوست که تاکنون اثرى از آنها در کتابخانه‌ها یافت نشده است.

تنها کتابهایى که از او به‌جا مانده‌اند عبارت‌اند از :

۱) تهذیب‌الاسرار، که حاجى‌خلیفه (ج ۱، ستون ۵۱۴) آن را تهذیب‌الاسرار فى طبقات الاخیار ضبط کرده، مهم‌ترین اثر خرگوشى است. این کتاب به زبان عربى است و از منابع قدیمى و طراز اول صوفیه به‌شمار مى‌آید. زمان تألیف آن نزدیک به زمان تألیف کتاب اللُمَع، اثر سَرّاج طوسى، است (پورجوادى، ۱۳۷۷ش، ص ۷ـ۸). اگرچه آربرى (ص ۳۴۹) به علت ضعف نسخه و مأخوذ بودن برخى مطالب تهذیب از اللمع، آن را در مقام و پایه اللمع ندانسته است (براى اطلاع از پاسخ اشکالات آربرى رجوع کنید بهپورجوادى، ۱۳۷۷ش، ص ۸ـ۱۰)، اما در تهذیب مطالبى وجود دارد که در اللمع نیامده است، از جمله باب ملامتیه که مطالب آن شباهت بسیارى به مطالب رساله الملامتیه ابوعبدالرحمان سلمى* دارد و به مراتب از آن دقیق‌تر و منظم‌تر است (همان، ص۱۰ـ۱۱). به احتمال زیاد، سلمى در نوشتن رساله الملامتیه از کتاب تهذیب استفاده کرده یا به احتمال ضعیف‌تر هر دو مؤلف منابع قدیم‌ترى در اختیار داشته‌اند (رجوع کنید بههمان، ص ۲۸ـ۲۹).

خرگوشى در این کتاب به تعریف تصوف، معرفت، شرح مقامات و احوال، آداب، عبادات، اصطلاحات صوفیه و موضوعات اخلاقى پرداخته است (طاهرى‌عراقى، ص ۱۶). باب سوم از این کتاب در ذکر ملامتیه نیز مستقلا تصحیح و چاپ شده است (رجوع کنید به پورجوادى، ۱۳۷۷ش، ص ۳۲ـ۳۶). تهذیب‌الاسرار یک‌بار در ۱۳۷۸ش/۱۹۹۹ با تصحیح بسّام محمد بارود در ابوظبى و بار دیگر در ۱۳۸۵ش/۲۰۰۶ با تصحیح سیدمحمدعلى امام در بیروت چاپ شده است (براى اطلاع از نسخه‌هاى خطى این کتاب رجوع کنید به سزگین، ج ۱، ص۶۷۰؛ بروکلمان، ج ۱، ص ۲۱۸). باب اصطلاحات این کتاب، با واسطه رساله عبارات الصوفیه منسوب به ابوالقاسم قشیرى و کتاب امالى ابوحامد غزالى، در رساله اصطلاحات ابن‌عربى تأثیر گذاشته است (پورجوادى، ۱۳۸۵، ص ۱۶۹).

۲) شرف‌النبى. این کتاب به زبان عربى است و به نامهاى مختلفى از جمله شرف‌النبوه، دلایل‌النبوه، شرف‌المصطفى نیز آمده است (بروکلمان، ج ۱، ص ۳۶۱؛ طاهرى عراقى، ص ۱۹). موضوع کتاب سیره و شمایل رسول اکرم صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم است و اگرچه از منابع درجه اول در این‌باره به‌شمار نمى‌رود، شهرت و رواج و مقبولیت آن در شرق و غرب اندک نبوده است (طاهرى عراقى، ص۲۳). احتمالا این اثر بین سالهاى ۳۸۵ و ۳۹۰ تألیف شده است (همانجا). شرف‌النبى در اصل چندین جلد بوده (بروکلمان، همانجا)، اما اصل آن مفقود شده و آنچه امروز در دست ماست مختصرى از آن است (طاهرى عراقى، ص ۲۲؛ براى اطلاع از نسخه‌هاى آن رجوع کنید به سزگین، ج ۱، ص ۶۷۱؛ بروکلمان، همانجا). این کتاب با تصحیح نبیل‌بن هاشم‌بن عبداللّه غَمرى در ریاض در ۱۳۸۲ش/۲۰۰۳ در شش جلد چاپ شده و ترجمه فارسى آن نیز به قلم نجم‌الدین محمود راوندى و تصحیح محمد روشن در ۱۳۶۱ش در تهران به‌چاپ رسیده است.

۳) البشاره و النذاره فى تعبیر الرؤیا و المراقبه. در این کتاب مطالبى درباره رؤیاى صادقه، رؤیاهاى برخى انبیا، آداب صاحب رؤیا، آداب معبِّر و تعبیر رؤیاهاى مختلف از جمله به خواب دیدن انبیا و صحابه تا خواب سلاطین و صاحبان حرفه‌ها، مکانها، اشیا، حیوانات و البسه براساس احادیث رسول اکرم و اخبار صحابه و تابعین آمده و داستانهایى هم از صوفیه در آن نقل شده است (طاهرى عراقى، ص ۱۷؛ براى اطلاع از نسخه‌هاى این کتاب رجوع کنید به سزگین، ج ۱، ص۶۷۰؛ بروکلمان، >ذیل<، ج ۱، ص ۳۶۱).

حداقل ۲۴ نسخه خطى از این کتاب و نیز خلاصه‌اى کهن از آن وجود دارد (لامورو، ص۲۰۰ـ۲۰۱). این کتاب علاوه بر اینکه از متون کهن درباره تعبیر رؤیاست، از حیث بررسى تاریخ اجتماعى و کیفیت زندگى و آداب مردم آن زمان بسیار مفید است (طاهرى عراقى، ص ۱۸). منبع اصلى خرگوشى در این اثر، کتاب القادرى فى علم التعبیر، تألیف ابوسعد دینورى در ۳۹۹ است (لامورو، همانجا). خرگوشى از طریق کتاب دینورى از منابع دیگر از جمله کتاب آرتمیدوروس ــکه برداشتى از آن توسط حنین‌بن اسحاق تهیه شده بودــ استفاده کرده است (همان، ص ۴۷ـ۶۹، ۵۱).

۴) اللوامع، مجالس ابوسعد خرگوشى که داراى ۱۰۵ مجلس یا فصل و شامل موضوعات حدیث و تفسیر موضوعى قرآن است (رجوع کنید به خطیب بغدادى، ج ۱، ص ۶۲۵؛ حاجى‌خلیفه، ج ۲، ص ۱۵۶۹؛ انصارى، ۲۰۰۷). احادیث کتاب به طریق مسند و نیز مرسل ذکر شده و ازاین‌رو، براى شناخت مشایخ حدیث خرگوشى و علما و عرفاى خراسان در سده‌هاى سوم و چهارم بسیار مفید است (انصارى، ۲۰۰۷). این کتاب شامل بخشهایى در فضائل على‌بن ابى‌طالب علیه‌السلام است، از جمله مجالسى با عناوین «مجلس فى‌فضائل على‌بن ابى‌طالب رضى‌اللّه عنه» و نیز «مجلس فى فضائل‌الحسن و الحسین رضى‌اللّه عنهما» (همانجا). نسخه خطى این کتاب به شماره ۱۶۴۲ در مجموعه نسخه‌هاى خطى کتابخانه واتیکان موجود است (همانجا).

الاشاره و العباره از آثار دیگر خرگوشى است که با استناد به علم القلوب ــکه به اشتباه به ابوطالب مکى منسوب گشته ــ شناسایى شده‌است (پورجوادى، ۱۳۸۵ش، ص ۶۵ـ۶۶). مؤلف علم‌القلوب که در کتابش بارها از خرگوشى با نام ابوسعید نیشابورى یاد کرده (رجوع کنید به ص ۱۸، ۸۷، و جاهاى دیگر)، در نخستین باب کتاب خود درباره ماهیت حکمت، خلاصه‌اى از سخنان خرگوشى را درباره حکمت و نشانه‌هاى آن آورده است (رجوع کنید به ص ۱۸ـ۱۹) از این اثر جز آنچه در کتاب علم‌القلوب آمده نامى و نسخه‌اى وجود ندارد (پورجوادى، ۱۳۸۵ش، ص ۶۵؛ براى اطلاع از اقتباسات مؤلف علم‌القلوب از آثار خرگوشى رجوع کنید به همان، ص ۶۷ـ۷۲). همچنین ابوبکر احمدبن حسین بیهقى (متوفى ۴۵۸) نیز که از ابوسعد نقل قولهاى مستقیم در کتاب‌الزهدالکبیر (براى نمونه رجوع کنید به ص ۱۴۷، ۱۵۱، ۱۷۶، ۲۸۷) آورده، از اثر دیگرى از ابوسعد به نام کتاب‌الفتوه یاد کرده و حدیثى را از آن کتاب (همان، ص ۸۶) نقل کرده است. از کتاب‌الفتوه ابوسعد نیز جز آنچه ابوبکر بیهقى نوشته است، چیزى در دست نیست.



منابع :
(۱)ابن‌جوزى، المنتظم فى تاریخ‌الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۲) ابن‌خلّکان؛
(۳) ابن‌عساکر، تبیین کذب‌المفترى فیما نسب الى‌الامام ابى‌الحسن الاشعرى، دمشق ۱۳۹۹؛
(۴) ابن‌عماد؛
(۵) عبدالرحیم‌بن حسن اسنوى، طبقات‌الشافعیه، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۶) حسن انصارى، «ابوسعد خرگوشى نیشابورى و کتاب اللوامع»، کاتبان، ۲۰۰۷٫

Retrieved Apr. 26. 2010, from http://ansari.kateban.com/ entry 785.html;

احمدبن حسین بیهقى، کتاب‌الزهدالکبیر، چاپ عامر احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷؛
(۷) نصراللّه پورجوادى، پژوهشهاى عرفانى: جستجو در منابع کهن (مجموعه یازده مقاله)، تهران ۱۳۸۵ش؛
(۸) همو، «منبعى کهن در باب ملامتیان نیشابور»، معارف، دوره ۱۵، ش ۱ و۲ (فروردین ـ آبان ۱۳۷۷)؛
(۹) حاجى‌خلیفه؛
(۱۰) محمدبن عبداللّه حاکم نیشابورى، تاریخ نیشابور، ترجمه محمدبن حسین خلیفه نیشابورى، چاپ محمدرضا شفیعى کدکنى، تهران ۱۳۷۵ش؛
(۱۱) خطیب بغدادى؛
(۱۲) محمدبن احمد ذهبى، العبر فى خبر من غبر، ج ۳، چاپ فؤاد سیّد، کویت ۱۹۸۴؛
(۱۳) همو، کتاب تذکره‌الحفاظ، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷/۱۹۵۶ـ۱۹۵۸، چاپ افست بیروت [.بى‌تا]؛
(۱۴) عبدالوهاب‌بن على سبکى، طبقات‌الشافعیه‌الکبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمد حلو، ]قاهره [۱۹۶۴ـ] ۱۹۷۶[؛
(۱۵) سمعانى؛
(۱۶) احمد طاهرى‌عراقى، «ابوسعد خرگوشى نیشابورى»، معارف، دوره ۱۵، ش ۳ (آذر ـ اسفند ۱۳۷۷)؛
(۱۷) محمدبن عبدالجبار عتبى، تاریخ‌العتبى (تاریخ‌الیمینى)، ضمن‌الفتح‌الوهبى (شرح‌الیمینى)، از احمدبن على منینى، قاهره ۱۲۸۶؛
(۱۸) محمدبن ابراهیم عطار، تذکره‌الاولیاء، چاپ محمد استعلامى، تهران ۱۳۷۸ش؛
(۱۹) علم‌القلوب، ]منسوب به[ ابوطالب مکى، چاپ عبدالقادر احمد عطا، قاهره: مکتبه‌القاهره، [.بى‌تا]؛
(۲۰) عبدالغافربن اسماعیل فارسى، الحلقه الاولى من تاریخ نیسابور: المنتخب من السیاق، انتخاب ابراهیم‌بن محمد صریفینى، چاپ محمدکاظم محمودى، قم ۱۳۶۲ش؛
(۲۱) یاقوت حموى؛
(۲۲) Arthur John Arberry, , “Khargushi’s manual of Sufism” BSO[A]S, IX (1937-1939).
(۲۳) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942.
(۲۴) John C. Lamoreux,The early Muslim tradition ofdream interpretation, Albany 2002.
(۲۵) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967-.

دانشنامه جهان اسلام

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=