ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حَضرَمی آموزشهای آغازین را را نزد پدرش فراگرفت و سپس نزد علمای تونسی قرآن و تفسیر، فقه، حدیث، علم رجال، تاریخ، فن شعر، فلسفه و منطق آموخت. از اندیشندان بلند پایه دنیاى اسلام است که به دلیل نگارش مقدمه به عنوان بنیانگذار جامعه شناسى علمى شناخته شده است . درباره اندیشه هاى وى آثار فراوانى تاءلیف شده که ضمن هر کدام به نوعى تازه شکل گیرى افکار و اندیشه هاى اورا مطرح کرده و دیدگاههایش را درباره تحول درجامعه تشریح کرده اند.
و ى در تونس به دنیا آمد و افزون بر شخصیت علمى ، بخشهاى از عمر خویش را در کارهاى حکومتى هم گذراند. وى در سال ۷۵۵ فاس مراکش شغل کتابت فرامین دولتى را برعهده داشته است . از سال ۷۵۸ قریب دوسال در زندان ماند. آنگاه بار دیگر ریاست دیوان انشاء و سپس دیوان مظالم را عهده دارد شد. وى پس از پشت از پشت سرگذاشتن شکستهاى سیاسى چندى در سال ۷۶۴ عازم غرطانه در اسپانیا شد.
نخستین تجربه سیاسى او نمایندگى سلطان غرطانه براى بستن پیمانى با سلطان مسیحى اسپانیا بانام پدرو اول بود که در اشبیلیه دیدار کرد و کارش را با موفقیت انجام داد. اندکى بعد مجبور شد تا غرطانه را هم ترک کند. وى در سال ۷۶۵ بار دیگر به بجایه در شمال افریقا رفت و نزد ابوعبدالله سلطان بنى حفص احترام کاملى یافت وکار اداره شهر به او سپرده شد.
یکسال بعد ابوعبدالله سقوط کرد و ابن خلدون این بار براى همیشه با سیاست خداحافظى کرد. (۵۶۹)وى پس از آن که به کارهاى علمى روى آورد وا لاز هر فرصتى براى تدریس و تاءلیف بهره برد. اندیشه نگارش تاریخ از این زمان در ابن خلدون ایجاد شد. وى ابتدا در صدد بود تا تاریخ معاصر شمال آفریقا را بنویسد.
اندکى پس ازمطالعه در تاریخهاى گذشته ، به این نظریه رسید که تاریخ دولایه دارد. لایه روئى که همان حوادث و رخدادهاى تاریخى است . لایه زیرین که به نظر وى تا آن زمان مورخان پیشین به آن توجهى نکرده بودند، علل و عوامل پشت پرده رخدادهاى تاریخى است . وى بحث از این عوامل را در رشته علمى خاصى که خود تاءسیس کرد، مطرح نمود. وى نام این دانش علم العمران گذاشت .
وى براى آن که با دقت تمام بتواند مسائل مختلف این دانش را مطرح کند، مصمم شد تا تاریخ عمومى جهان را مطالعه و تدوین کند. او باید تصور دانش جدید راباکار در تاریخ عالم هم تکمیل مى کرد و هم تجربه .
ابن خلدون براى تاریخش که نام(العبر ودیوان المبتداء والخبر فى تاریخ العرب و العجم والبریر ومن عاصرهم من ذوالسطلان الاکبر)را برگزیده بود، نوشتن سه بخش را در نظر گرفت . نخست مقدمه که همان علم عمران بود. دوم تاریخ عمومى عالم و سوم تاریخ معاصر شمال آفریقا.(۵۷۰)وى براى مدت چهار سال در تونس نخستین تدوینش را از کتاب تاریخ انجام داد.
بعدها در سال ۴۷۸ به مصر رفت و در آنجا منصب قاضى القضاه مالکى ها را برعهده گرفت . مصر این زمان ، از متمدن ترین نقاط جهان اسلام بود با داشتن کتابخانه هاى مهم مى توانست ابن خلدون را در کار تکمیل تاریخش کمک کند. وى پس ازآن هم مدت مدیدى را به گردش در شهرهاى مختلف شام گذراند و در نهایت در سال ۸۰۸ در مصر درگذشت .
همان گونه که اشاره شد بخش نخست کتاب تاریخ ، همانند مقدمه است که ارزش واهمیت فوق العاده اى دارد. پس از مقدمه تاریخ عمومى جهان آغاز شد و ابن خلدون در این قسمت ، از همان آگاهیهاى کتابهاى پیشین استفاده کرد جز آن که به دلیل روش خردگراى خود کوشید تا کمتر تحت تاءثیر افسانه و قصه ها قرار گیرد.
در اینجا بر اساس چاپ هشت جلدى (۵۷۱) نمایى از محتواى کتاب را به دست مى دهیم . مسائل منطقه اى ابن خلدون نه نظم سالشمارانه دارد و نه نظم دولت گونه . بیشتر به مسائل منطقه اى آن هم دوره هاى خاص پرداخته شده و هر بار سررشته بحث قطع و به نقطه دیگرى انتقال مى یابد که بخشى از حوادث آن را پیش ازآن خواندیم .
اشاره شد که مجلد نخست همان مقدمه است . مجلد دوم از اخبار عرب آغاز مى شود، سپس به تاریخ اسلام مى رسد وبحث تا آغاز خلافت معاویه پیش مى رود. مجلد سوم شامل درباره دولت اموى ، دولت عباسى است . در میانه به پیدایش دولت علویان طبرستان و طولونیان مصر، شورش صاحب الزنج ، صفاریان وسامانیان ، قرامطه ، حمدانیان ، بویهیان ، فاطمیان و سلجوقیان مى پردازد و تاریخ اسلام را تا انتهاى خلافت عباسى دنبال مى کند. بحث از این دولت ها به این معنا نیست که درهمان مجلد کار آن خاتمه مى یابد.
در مجلد چهارم بار دیگر به مسائل مختلف دنیاى اسلام در طول قرون سوم تا ششم و درگیرى هاى میان دولتهاى مستقل به ویژه درشرق عراق مى پردازد.
مجلد پنجم بحث از تاریخ مناطق غربى دنیاى اسلام در نواحى شامات وموصل است و درنهایت از لشکرکشیهاى مغولان به نواحى شرق سخن مى گوید. در مجلد ششم و هفتم به شمال آفریقا و اندلس مى پردازد و تاریخ دولتهاى محلى آن نواحى را بازگو مى کند. مجلد هشتم فهارس کتاب است . گفتنى است که تاریخ ابن خلدون توسط دکتر عبدالمحمد آیتى به فارسى درامده است .پیش از آن هم مقدمه ابن خلدون توسط پروین گنابادى در دو مجلد ترجمه شده بود.
منابع تاریخ اسلام//رسول جعفریان