ابوالحکم منذربن سعید، متکلم ، ادیب و خطیب قرن سوم و چهارم . در ۲۶۵ یا ۲۷۳ تولد یافت و به ناحیه فحص البلّوط ، در نزدیکی قُرطُبه ، منسوب است . به سبب انتسابش به قبیله کزنه ، تیره ای از بربر، به او کزنی نیز می گویند (ابن فرضی ، قسم ۲، ص ۱۴۴؛ مقری ، ج ۱، ص ۳۷۲؛ یاقوت حموی ، ج ۱۹، ص ۱۷۴؛ حُمَیْدی ، ص ۳۴۸). وی در ۳۰۸ به مکه رفت ، و به مصر نیز سفر کرد و در آنجا در مجلس «املا»ی ابوجعفر نحّاس شرکت جست .
همچنین کتاب العین ِ خلیل بن احمد را از ابن ولاّ د روایت کرد. بلوطی ، ابن منذر نیشابوری را نیز ملاقات و کتاب الاشراف فی اختلاف العلماء او را از وی روایت کرده است (یاقوت حموی ، ج ۱۹، ص ۱۷۴، ۱۸۳؛ حمیدی ، ص ۳۴۹؛ ابن فرضی ، همانجا). بلوطی در فن جدل وارد بود و به روشهای کلامی تمایل داشت . وی به مذهب ظاهری مایل بود و مدتی در مارده و اطراف آن و سپس در ثغور شرقی براساس فقه مالکی به قضا پرداخت (ابن فرضی ، همانجا؛ قفطی ، ج ۳، ص ۳۲۵).
در سال ۳۳۶ (یا ۳۳۸)، که نمایندگان پادشاه روم نزد الناصرلدین اللّه عبدالرحمان بن محمد، نخستین خلیفه اموی اندلس (حک : ۳۰۰ـ۳۵۰)، رفتند و به همین مناسبت مجلسی برپا شد، خلیفه از پسر و ولیعهد خود، حَکَم ، خواست که از میان خطبا کسی را معین کند تا در این مجلس معظم خطبه بخواند. پس از ناتوانی محمدبن عبدالبرّ و ابوعلی قالی از ایراد خطبه ، به سبب هیبت مجلس ، بلوطی با خطابه خود اهالی شهر قرطبه را متوجه خویش ساخت و همین سبب تقرب او شد و خلیفه ، اقامه نماز و ایراد خطبه را در جامع مدینه الزّهراء * به او محول ساخت ، و پس از فوت قاضی قرطبه (محمدبن عیسی ) منصب قضا نیز به او واگذار شد، بدین ترتیب ، بلوطی هم قاضی القضات ، و هم امام و خطیب جمعه گردید (مقری ، ج ۱، ص ۳۷۲ـ۳۷۳؛ یاقوت حموی ، ج ۱۹، ص ۱۷۴ـ۱۷۵).
او در قرطبه در زمان عبدالرحمان ناصر و پسرش ، حَکَم المستنصر، شانزده سال (از ۳۳۹ تا ۳۵۵) قاضی القضات بود، و نوشته اند که در این مدت بر کسی بیداد نکرد و حکمی به ناحق نداد و از هوای نفس پیروی ننمود (مقری ، ج ۱، ص ۳۷۵؛ یاقوت حموی ، ج ۱۹، ص ۱۷۵). وی از تدریس و تعلیم نیز غافل نبود و افراد بسیاری ، از جمله عبدالله بن محمد جهنی ، و احمدبن قاسم تاهرتی ، از وی کسب علم کردند (حمیدی ، همانجا؛ ضبّی ، ص ۴۵۲).
به نوشته یاقوت (ج ۱۹، ص ۱۸۱) ناصر، به سبب سرگرم بودن به ساخت قصر و امور دنیوی ، سه هفته متوالی در نماز جمعه شرکت نکرد؛ در هفته چهارم بلوطی آیاتی از قرآن تلاوت کرد که تعریضی بر خلیفه بود. از آن پس ناصر قسم خورد که دیگر پشت سر بلوطی نماز نخواند، با اینهمه به دلیل مقام علم و فضلش از عزل او صرف نظر کرد. بلوطی در ۳۵۵ درگذشت (همان ، ج ۱۹، ص ۱۸۵؛ مقری ، ج ۱، ص ۳۷۵).
از آثار اوست :
احکام القرآن (حاجی خلیفه ، ج ۱، ستون ۲۰)؛
الناسخ والمنسوخ یا ناسخ القرآن و منسوخه (بغدادی ، هدیه العارفین ، ج ۲، ستون ۴۷۲)؛
الاءبانه عن حقائق اصول الدیانه (همانجا؛ همو، ایضاح المکنون ، ج ۱، ستون ۷)؛
الانباه علی استنباط الاحکام من کتاب اللّه (حمیدی ، ص ۳۴۸ـ۳۴۹). بلوطی اشعار بسیاری نیز سروده بوده که نمونه هایی از آن در بعضی منابع آمده است (رجوع کنید به مقری ، ج ۱، ص ۳۷۳ـ۳۷۵؛یاقوت حموی ، ج ۱۹، ص ۱۸۴ـ۱۸۵). خطبه ای از او را نیز یاقوت نقل کرده است (رجوع کنید به ج ۱۹، ص ۱۷۶ـ۱۸۳).
منابع :
(۱) ابن فَرَضی ، تاریخ علماء الاندلس ، قاهره ۱۹۶۶؛
(۲) اسماعیل بغدادی ، ایضاح المکنون ، ج ۱، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج ۳، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۳) همو، هدیه العارفین ، ج ۲، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج ۶، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۴) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۵) محمدبن فتوح حُمَیْدی ، جذوه المقتبس فی ذکر ولاه الاندلس ، مصر ۱۹۶۶؛
(۶) احمدبن یحیی ضبّی ، کتاب بغیه الملتمس فی تاریخ رجال اهل الاندلس ، مادرید ۱۸۸۴؛
(۷) علی بن یوسف قفطی ، انباه الرواه علی انباه النحاه ، چاپ ابوالفضل ابراهیم ، ج ۳، قاهره ۱۳۷۴/۱۹۵۵؛
(۸) احمدبن محمد مقری ، نفح الطیب ، چاپ احسان عباس ، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۸؛
یاقوت حموی ، معجم الادباء ، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت ( بی تا. )
دانشنامه جهان اسلام جلد ۴