علما قرن هشتمعلما-بعلمای قرن هفتم

زندگینامه ابوالبرکات محمدبن محمد سُلَمی بِلِّفیقی (بَلْفیقی )(۷۷۳-۶۸۰ه.ق)

بِلِّفیقی (بَلْفیقی ) ، ابوالبرکات ، محمدبن محمدبن ابراهیم سُلَمی ، فقیه مالکی ، قاضی و از مشاهیر حدیث و ادب و تصوّف اندلس در قرن هشتم هجری . وی ، که به ابن الحاج نیز شهرت دارد، در ۶۸۰ در خاندانی پرسابقه در علم و دیانت ، در بلفیق ، از توابع المریه اندلس ، متولد شد (ابن جزری ، ج ۲، ص ۲۳۵؛ ابن خطیب ، ۱۳۹۳ـ ۱۳۹۷، ج ۲، ص ۱۴۴؛ ابن فرحون ، ج ۲، ص ۲۶۹).

نسل او را به حارثه بن عباس بن مِرداس ، صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از قبیله بنی سُلیم ، نسبت می دهند (فرّوخ ، ج ۶، ص ۴۹۸؛ ابن قاضی ، ۱۹۷۳، ج ۱، ص ۲۹۲؛ ابن فرحون ، همانجا؛ مقری ، ۱۹۳۹ـ۱۹۴۲، ج ۱، ص ۴۱). جدّ او ابراهیم ، در اندلس و مغرب مشهور به ابن الحاج ، از اولیا و مشایخ صوفیه و صاحب کرامت و قبرش زیارتگاه مردم بود (مقری ، ۱۳۸۸، ج ۵، ص ۴۷۱، ۴۷۴؛ ابن خطیب ، ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷، ج ۲، ص ۱۴۳؛ مراکشی ، ج ۳، ص ۳۲۵ـ۳۲۶؛ ژیبرت ، ص ۳۸۳، ۳۸۵).

بلفیقی تعلیم را در المریه (ابن حجر عسقلانی ، ج ۴، ص ۱۵۵؛ ابن فرحون ، ج ۲، ص ۲۷۰)، و سپس اشبیلیه (فرّوخ ، همانجا) آغاز کرد و سپس به مغرب رفت و در بجایه * محضر ابوعبدالله محمدبن غریون و ابوعلی منصوربن احمدبن عبدالحق مِشدالی را درک کرد (ابن جزری ، همانجا؛ نباهی ، ص ۲۰۳)؛ آنگاه به مراکش و سپس به سبته رفت (فرّوخ ، همانجا) و پس از آن دوباره به اندلس بازگشت .

بلفیقی در دوران زندگی منصب قضا را ابتدا در شهرهای شلش (۷۱۰)، مربله و اسطبونه به عهده گرفت (نباهی ، ص ۲۰۴؛ ابن قاضی ،۱۹۷۳، همانجا)، آنگاه در مالقه ساکن شد و از قاضی ابوعبدالله طَنجالی بهره فراوان برد (نباهی ، ص ۲۰۳). او بتدریج در تعلیم ، قضا، خطابه ، زهد و خدمت به مردم (نباهی ، همانجا؛ ابن خطیب ، ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷، ج ۲، ص ۱۴۴ـ ۱۴۵؛ فرّوخ ، همانجا؛ ابن قرحون ، همانجا؛ ابن حجرعسقلانی ، ج ۴، ص ۱۵۶؛ ابن خلدون ، ۱۹۸۹، ج ۲، ص ۵۳۸ ـ ۵۳۹) شهرت یافت .

وی از جمله زهّادی بود که کرامات افسانه آمیز صوفیان را انکار می کرد (فرّوخ ، همانجا). مدتی در مسجد جامع المریه منصب تعلیم و چندی نیز منصب قضای بَرْجه ، دَلاّ یه ، بِنِیول و فِنْیانه را داشت (ابن خطیب ، ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷، ج ۲، ص ۱۴۵) و در ۷۳۵ پس از درگذشت .

ابوعمروبن منظور، به جای او امر قضا و خطابه مالقه را عهده دار شد (ابن حجرعسقلانی ، همانجا؛ نباهی ، ص ۲۰۴). سپس همین منصب را در ۷۴۷ در المریه و غرناطه (مراکشی ، ج ۳، ص ۳۲۷؛ ابن خطیب ، ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷، ج ۲، ص ۱۴۶ـ۱۴۷؛ زرکلی ، ج ۷، ص ۳۹) به عهده گرفت . در ۷۶۰ بعد از وفات شیخ ابوالقاسم جانح ، قضاوت سبته (ابن خطیب ، ۱۴۰۰، ص ۱۱۶) و سپس غرناطه و در همین اثنا منصب مهم سفارت بین ملوک اندلس و مغرب را عهده دار شد. او به پذیرش مسئولیتهای مختلف و مسافرت زیاد معروف بود (نباهی ، همانجا؛ فرّوخ ، همانجا).

رحلت

بلفیقی در اواخر عمر از تمام مناصب ، جز سمت قضا و خطابه المریه ، کناره گرفت و سرانجام در ۷۷۳ در همانجا وفات یافت (فرّوخ ، همانجا؛ نباهی ، ص ۲۰۴ـ ۲۰۵). تاریخ فوتش را به اختلاف ۷۷۰ (ابن جزری ، ج ۲، ص ۲۳۶) و ۷۷۱ (کتانی ، ج ۱، ص ۱۵۳؛ وزیر، ج ۲، ص ۱۷۸؛ مقری ، ۱۳۸۸، ج ۵، ص ۴۸۷) و ۷۷۴ (ابن حجرعسقلانی ، ج ۴، ص ۱۵۷) آورده اند.

مشایخ و اساتید

مشایخ و اساتید بلفیقی در علوم مختلف متعددند که جز آنچه یاد شد می توان

از عمویش ابوالقاسم بن ابراهیم ،

ابوعبدالله جَحْدری شاعر،

ابوعبدالله بن رُشید محدّث ،

ابوعبدالله بن رافع ،

ابوزید جزولی ،

ابوعبدالله بن فخّار نحوی و

ابن بنّای ریاضیدان مراکشی نام برد (مخلوف ، ص ۲۲۹؛ ابن حجرعسقلانی ، ج ۴، ص ۱۵۵؛ ابن فرحون ، ج ۲، ص ۲۷۱؛ ابن قاضی ، ۱۹۷۳، ج ۱، ص ۲۹۲؛ مقری ، ۱۹۳۹ـ۱۹۴۲، ج ۲، ص ۳۵۶؛ ابن جزری ، ج ۲، ص ۲۳۵ـ ۲۳۶؛ ژیبرت ، ص ۴۰۱ـ۴۰۴).

شاگردان

بلفیقی شاگردان نام آوری داشت که برخی از آنها عبارت اند از:

ابن خلدون مورّخ نامدار که در مقدمه تاریخ خود (ج ۲، ص ۷۵۴)، بلفیقی را آگاه از زبان عرب و دارای قریحه شعر خوانده و در تاریخ خود (ج ۷، ص ۵۳۵ـ۵۳۶) او را از بزرگترین محدّثان و ادیبان و سخنوران ذکر کرده است ؛

ابن خطیب ، مورّخ ، طبیب و ادیب معروف ، که او را به احترام تمام یاد کرده و شیخ و استاد خود نامیده است (۱۳۹۳ـ۱۳۹۷، ج ۴، ص ۴۵۸؛ همو، ۱۹۶۳، ص ۱۲۷ـ ۱۲۸)؛

ابوزکریا سرّاج محدّث اندلسی (مراکشی ، ج ۳، ص ۳۴۸؛ کتانی ، همانجا)؛

اسماعیل بن هانی مالکی قاضی دمشق ؛

محمدبن محمد انصاری نحوی و ابوعبدالله یری (ابن جزری ، ج ۲، ص ۲۳۵).

بلفیقی علاوه بر قضا و خطابه و قرائت ، در علوم گوناگونی همچون حدیث و رجال و اصول فقه و ادبیات و منطق نیز سرآمد بود (ابن فرحون ، ج ۲، ص ۲۷۰).

آثار

تألیفات نفیس و اشعار لطیفی از او به جا مانده و تواناییش در شعر در دیوان بزرگش به نام العَذب والاُجاج مشهور است (نباهی ، ص ۲۰۴؛ برای نمونه شعر و تفسیر و شرح حدیث او رجوع کنید به مقری ، ۱۳۸۸، ج ۵، ص ۴۷۸ـ۴۸۷؛ ابن خطیب ، ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷، ج ۲، ص ۱۵۰،۱۶۹؛ همو، ۱۹۶۳، ص ۱۲۸،۱۳۴؛ فرّوخ ، ج ۶، ص ۴۹۹، ۵۰۳؛ ابن قاضی ، ۱۹۷۳، ج ۱، ص ۲۹۱ـ۲۹۵؛ همو، ۱۳۹۰، ج ۱، ص ۴۷ـ۴۹).

از دیگر آثار او گزارش کوتاه زندگی ابن بطوطه سیّاح معروف است که بلفیقی نیز در غرناطه با وی ملاقات کرده است . این گزارش را ابن خطیب در الاحاطه (ج ۳، ص ۲۷۳) آورده است .

آثار بلفیقی که اغلب ناتمام مانده ، در سیره و تراجم و تاریخ است . (برای آشنایی با آثاربلفیقی رجوع کنید به ابن فرحون ، ج ۲، ص ۲۷۱ـ ۲۷۲؛ بغدادی ، ج ۶، ستون ۱۶۵؛زرکلی ، همانجا؛ همچنین مقاله جامع ژیبرت در مجله اندلس ، ج ۲۸، ص ۳۸۱ـ ۴۲۴، که درباره شخصیت ادبی و تاریخی او بویژه آثار ادبیش نگاشته شده است ).



منابع :

(۱) ابن جزری ، غایه النهایه فی طبقات القُرّاء ، چاپ برگشترسر، قاهره ( بی تا. ) ؛
(۲) ابن حجر عسقلانی ، الدرر الکامنه فی اعیان المائه الثامنه ، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
(۳) ابن خطیب ، الاحاطه فی اخبار غرناطه ، چاپ محمد عبدالله عنان ، قاهره ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷/۱۹۷۳ـ۱۹۷۷؛
(۴) همو، الکتیبه الکامنه فی من لقیناه بالاندلس من شعراء المائه الثامنه ، چاپ احسان عباس ، بیروت ۱۹۶۳؛
(۵) همو، اللمحه البدریّه فی الدوله النصریّه ، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛ابن خلدون ، تاریخ ابن خلدون المُسمّی

(۶) دیوان المبتدا والخبر فی تاریخ العرب والبربر ومن عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر ، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
(۷) همو، المقدّمه ، تونس ۱۹۸۹؛
(۸) ابن فرحون ، الدیباج المذهب فی معرفه اعیان علماء المذهب ، چاپ محمد احمدی ابوالنور، قاهره ۱۳۹۴/۱۹۷۴؛
(۹) ابن قاضی ، جذوه الاقتباس فی ذکر من حلّ من الاعلام مدینه فاس ، ج ۱، رباط ۱۹۷۳؛
(۱۰) همو، درّه الحجال فی أسماء الرجال (ذیل وفیات الاعیان )، چاپ محمد احمدی ابوالنور، ج ۱، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰؛
(۱۱) اسماعیل بغدادی ، هدیه العارفین ، ج ۲، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج ۶، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۱۲) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت ۱۹۸۰؛
(۱۳) عمر فرّوخ ، تاریخ الادب العربی ، ج ۶، بیروت ۱۹۸۳؛
(۱۴) محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی ، فهرس الفهارس والاثبات ، چاپ احسان عباس ، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲، محمدبن محمد مخلوف ، شجره النور الزکیّه فی طبقات المالکیه ، بیروت ۱۳۵۰؛
(۱۵) عباس بن ابراهیم مراکشی ، الاعلام بمن حلّ مراکش و اغمات من الاعلام ، ج ۳، فاس ۱۳۵۵/۱۹۳۷؛
(۱۶) احمدبن محمد مقری ، ازهار الریاض فی اخبار عیاض ، چاپ مصطفی سقّا، ابراهیم ابیاری ، و عبدالحفیظ شلبی ، قاهره ۱۹۳۹ـ ۱۹۴۲؛
(۱۷) همو، نفح الطیب ، چاپ احسان عباس ، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸؛
(۱۸) علی بن عبدالله نباهی ، تاریخ قضاه الاندلس ، او، المَرقَبه العُلیا فیمن یستحقُّ القضاء والفُتیا ، چاپ مریم قاسم طویل ، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
(۱۹) محمدبن محمد وزیر، الحُلل السُّندسیّه فی الاخبار التونسیّه ، محمد حبیب هیله ، بیروت ۱۹۸۵؛

(۲۰) Soledad Gibert, ” A bu-l-Baraka ¦ t A l-Balafiqi Qa ¦ d ¤ i, historiador y poeta”, A l-Andalus , XXVIII (1963).

دانشنامه جهان اسلام جلد ۴ 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=