گفتار استاد:
«ابن ابى عقیل عمانى،گفتهاند یمنى است،عمان از سواحل دریاى یمن است،تاریخ وفاتش معلوم نیست.در آغاز غیبت کبرى مى زیسته است.«بحر العلوم»گفته است که او استاد جعفر بن قولویه بوده است و جعفر بن قولویه استاد شیخ مفید بوده است.این قول از قول بالا که جعفر بن قولویه را همدوره على بن بابویه معرفى کرده است،اقرب به تحقیق است.
آراء ابن ابى عقیل در فقه زیاد نقل مى شود.او از چهره هایى است که مکرر به نام او در فقه برمى خوریم…» (۱)
حسین بن ابى عقیل ملقب به«حذاء»معروف به«عمانى»و«ابن عقیل» (۲) ،کنیهاش«ابو على»،از فقهاى بزرگ و از بزرگان امامیه و از متکلمین وارسته اى است که معاصر با ثقه الاسلام کلینى(متوفى۳۲۹)بوده،و از اساتید شیخ مفید به شمار مى آید.
مرحوم مدرس صاحب ریحانه الادب درباره او مى نویسد:
«شیخ مفید به غایت او را ستوده است و او نخستین کسى است که در اول غیبت کبرى،فقه را مهذب کرد و با قواعد اصولیه تطبیقش نمود،طریق اجتهاد و تطبیق احکامبا ادله و اصول آنها را باز کرد.بعد از او«ابن جنید اسکافى»،(که شرح او خواهد آمد)هم همان طریق را پیمود. بدین جهت است که در اصطلاح فقهاء،این دو فقیه جلیل القدر به«قدیمین»(دو تن از قدماء) تعبیر آورده مىشود.آراء ابن عقیل محل توجه واعتناء بیشتر محقق حلى و علامه و متاخرین قرار گرفته است و از فتاواى نادره او عدمتنجس آب قلیل به مجرد ملاقات با نجس،وجوب اذان و اقامه در نماز صبح و شام وبطلان نماز در صورت ترک آنها(اذان و اقامه)است…» (۳)
گفتار صاحب ریاض:
مرحوم میرزا عبد الله افندى صاحب ریاض العلماء درباره او گوید:
«فقیه بزرگ،متکلم اصیل،شیخ بزرگوار،معروف به ابن ابى عقیل،اقوال و آراء اودر کتابهاى ما مورد نقل قول قرار گرفته است،با آنکه مردم سرزمین عمان همگى ازخوارج و ناصبیها هستند،ولى به نظر مىرسد که آنان پس از سده سوم از دیار مغرب بهآن منطقه آمده باشند. »
او مى افزاید:«علامه در کتاب«خلاصه الاقوال»توصیف و تجلیل فراوانى از او به عمل آورده است. » (۴)
گفتار نجاشى:
نجاشى،صاحب کتاب رجال معروف،پس از توصیف او به ثقه و فقیه و متکلمبودن،و پس از ذکر کتابهاى او،از کتاب«المتمسک بحبل آل الرسول(ص)»نام مىبردو گوید:«کتاب بسیار مشهورى در میان شیعه مى باشد.کمتر کسى پیدا مى شود که واردخراسان گردد و از آن،کتاب نسخه یا نسخه هایى تهیه نکرده باشد.از استادم ابا عبد الله شنیدم که در حق این مرد فراوان مدح و ثنا مى گفت.» (۵) از دیگر آثار او،کتاب«الکفرو الفر»در امامت و ولایت مى باشد.
گفتار شیخ طوسى:
فقیه بزرگوار شیعه،شیخ طوسى در کتاب«الفهرست»درباره او مى گوید:
«ابن ابى عقیل عمانى،داراى کتابهاى متعددى است.او از زمره متکلمین شیعهبوده و کتابهاى در فقه دارد.و کتاب«الکر و الفر»(در امامت)،و«المتمسک بحبل آل الرسول»(در فقه)را ذکر کرده است.» (۶)
گفتار بزرگان در حق او:
«ابن شهر آشوب»در معالم العلماء،ص۳۷،و مرحوم شیخ حر عاملى در املالآمل(۲/۶۱)عین مطالب گذشته را در حق او نقل نموده اند و او را با علم و فضیلت وفقاهت و کلامى بودن توصیف نموده اند.
گفتار اردبیلى:
صاحب جامع الرواه درباره او سخن نجاشى را نقل مىکند و مىگوید:«حسن بنعلى بن ابى عقیل،حذاء،فقیه وارسته و متکلم است و کتابهایى در زمینه فقه و کلامدارد.از استادم ابو عبد الله شنیدم که فراوان در حق او ثنا و تعریف مى نمود…» (۷)
گفتار مرحوم سید صدر:
آیه الله سید حسن صدر،مؤلف کتاب«تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام»او را درگروه فقهاى بزرگ امامیه نام برده است و درباره او چنین مى نویسد:
«او بزرگ شیعه و آبرو و اعتبار آنان،متکلم،فقیه،رکن و مؤسس در فقه و محققدر علوم شرعى و مدقق در علوم عقلى،کتابهاى متعددى در فنون اسلامى دارد،ولى شهرت او در فقه و استنباط احکام شرعى است.او معاصر کلینى و از علماى قرن سوم هجرى مى باشد…» (۸)
گفتار مرحوم آیه الله خویى:
صاحب معجم رجال الحدیث،پس از نقل اقوال و آراء نجاشى،شیخ طوسى وعلامه حلى مىفرماید:«شهرت و اعتبار او،عظمت علمى و عملى این شخصیت،دربین فقهاى اعلام،ما را بىنیاز از اطاله سخن و تعرض به اقاویل و کلمات آن بزرگانمىنماید.احتمال داده مىشود که ابى عقیل کنیه«عیسى»بوده باشد.» (۹)
وفات او:
با همه تلاشى که در رابطه با شناخت تاریخ دقیق وفات او صورت گرفت و بهصاحبان فن نیز مراجعه شد،ولى چیزى به دست نیامد،ولى با توجه به هم عصر بودن اوبا ثقه الاسلام کلینى و ابن بابویه(صدوق اول)،حدس زده مى شود که وفات او نیزهمان نیمه اول قرن چهارم،در حدود ۳۳۰ تا ۳۵۰ هجرى رخ داده باشد.
فقهای نامدار شیعه//عقیقی بخشایشی
۱- آشنایى با علوم اسلامى،ص ۲۹۴،چاپ دفتر انتشارات اسلامى
۲- عمان با ضم عین و تشدید میم،و آن منطق هاى است میان بلاد یمن و فارس.حذاء با فتح حاء و تشدیدذال،کفاش و سازنده کفش مى باشد.
۳- ریحانه الادب،ج۷،ص ۳۶۰٫
۴- ریاض العلماء،ج ۱،ص ۲۰۴٫
۵- رجال نجاشى،ص ۴۸،کد معرفى ۱۰۰،چاپ جامعه مدرسین قم.
۶- الفهرست،ص ۵۴٫
۷- جامع الرواه،ج ۱،ص ۹۱۱٫
۸- تاسیس الشیعه،ص۳۰۳٫
۹- معجم رجال الحدیث،ج ۵،ص ۲۲،کد معرفى۲۹۳۳٫