علما قرن سومعلما-ث

زندگینامه ابراهیم بن محمد ثقفی (متوفی۲۸۳ه.ق)

ابو اسحاق ابراهیم بن محمد ثقفى در حدود سال ۲۰۰ هجرى در کوفه چشم به جهان گشود و به سال ۲۸۳ در اصفهان درگذشت. ابو اسحاق در آغاز مذهب زیدى داشت و سپس به مذهب امامیه گرایید.

چون در کوفه کتاب المعرفه را در فضایل اهل بیت علیهم السلام تألیف کرد بعضى نقل آن را بر خلاف تقیه دانستند و گفتند مصلحت آن است که آن را به کس نشان ندهد بسا که بیم جانش باشد یا سبب اغتشاش و آشوب شود. گویند ابو اسحاق پرسید کدام شهر است که شیعیان در آنجا از هر جاى دیگر کمتراند؟ گفتند: اصفهان. ابو اسحاق تصمیم گرفت که کتاب خود را در اصفهان نشر دهد، و در هیچ جا روایت ننماید جز در آنجا.

بدین سبب ابو اسحاق رخت به اصفهان کشید و در آنجا به روایت آن کتاب پرداخت.
چون خبر به شیعیان قم رسید کسانى به اصفهان رفتند تا مگر او را به قم برند ولى او همچنان در اصفهان ماند تا جهان را بدرود گفت.

آثار

ابو اسحاق ثقفى را آثار بسیار بوده بعضى شمار تألیفات او را به پنجاه رسانیده‏ اند که از آن جمله است:

غیر از کتاب الغارات،

کتاب المعرفه و

کتاب الحلال و الحرام و

کتاب مقتل امیر المؤمنین.

اما کتاب الغارات، پس از آنکه امیر المؤمنین على بن ابى طالب به خلافت ظاهرى رسید معاویه همواره با آن حضرت در معارضه بود و با فرستادن جماعاتى از سپاهیان خود به درون قلمرو على (ع) به ایجاد آشوب و اغتشاش مى ‏پرداخت و به اصطلاح امروز پیوسته خرابکارى مى ‏کرد.

کسانى که براى اجراى این امور انتخاب مى ‏شدند از بى‏ رحم‏ترین و خونریزترین سرسپردگان او بودند، چون عمرو بن عاص و معاویه بن حدیج‏ که آشوب مصر را برپا کردند و کارگزار على (ع) محمد بن ابى بکر را کشتند و در شکم خر نهادند و آتش زدند یا عبد الله بن عامر حضرمى و ضحاک بن قیس و سفیان بن عوف غامدى و یزید بن شجره هاوى یا شخصى چون بسر بن ابى ارطاه که در یک سفر از دمشق تا یمن و بازگشت به دمشق دهها هزار تن از شیعیان یا طرفداران على را کشت.

از قربانیان این توطئه‏ها یکى مالک اشتر یار وفادار على بود که در راه مصر زهر در طعامش کردند و دیگر محمد بن ابى بکر فرزند ابو بکر و فرزند خوانده على بود که به فجیع‏ترین وضعى کشتندش. اینان حتى از کشتن کودکان خردسال هم دریغ نمى‏کردند چنانکه دو پسر خردسال عبید الله بن عباس را بسر بن ابى ارطاه سر برید. عبید الله بن عباس عامل على (ع) در صنعاء یمن بود. على (ع) دو سه سال بعد از واقعه نهروان را تا زمان شهادت خود، دست به گریبان این نامردمیها بود که در سراسر کتاب مشروحا آمده است.

کتاب الغارات پیوسته مورد توجه محدثین و مورخین و ادبا و نویسندگان بوده است چنانکه ابن ابى الحدید قسمت اعظم بخش تاریخى آن را در شرح نهج البلاغه آورده است و علامه مجلسى بسیارى از آن را در بحار الانوار به مناسبتهایى نقل نموده. در زمان ما نسخه‏ هاى الغارات بکلى نایاب بود مگر نسخه‏اى که در اختیار محقق ارجمند شادروان محدث ارموى قرار گرفت. آن بزرگوار با تبحر و احاطه ‏اى که بر کتب احادیث و تواریخ داشت موفق شد آن را با حواشى و تعلیقات مفصل و سودمند در دو مجلد به چاپ برساند، که الحق کارى است بس شگرف.

اخیرا خطیب عبد الزهراء نسخه دیگرى در کتابخانه ظاهریه دمشق یافت و چاپ دیگرى از این کتاب ارائه داد. با حواشى مختصرتر و ساده‏ترى و این ترجمه از روى نسخه چاپ ایشان انجام پذیرفته و بیشتر حواشى، ترجمه حواشى ایشان است و نیز مترجم از تحقیقات جناب محدث نیز بسیار استفاده کرده است. امید است که این خدمت در پیشگاه اهل نظر پذیرفته آید. و السلام.
 

مقدمه ، الغارات / ترجمه آیتى // عبد المحمد آیتى

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=