أبى مخنف لوط بن یحیى أزدى غامدى (متوفاى ۱۵۷ه.ق)وى از مورخین و راویان به نام کوفه در نیمه اول قرن دوم هجرى است که کتب متعددى در زمینه هاى گوناگونى چون خطبه حضرت زهرا [س] و جنگ جمل و صفین، ماجراى شهادت محمد بن ابى بکر و نهضت امام حسین علیه السلام و قیام مختار بن أبى عبیده و غیره نگاشته است. أبى مخنف از اصحاب أئمه علیهم السلام شمرده مى شد و از امام صادق علیه السلام روایت نقل مى کرد. اجداد و خاندانش در زمره محبین و یاران اهل بیت بوده اند بطورى که پدرش [یحیى] از یاران على علیه السلام شمرده مى شد.
و جد دومش [مخنف بن سلیم] جزو اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بود، و در عهد حکومت على علیه السلام عامل آن حضرت در اصفهان و همدان گردید و در جنگ جمل و صفین در کنار على علیه السلام ایستادگى نمود و دو برادرش صقعب بن سلیم و عبد الله بن سلیم را در جریان نبرد جمل از دست داد لکن با همه این اوصاف نمى توان أبى مخنف را شیعه امامى دانست، چرا که از طریق او هیچ نقل بى واسطه اى از امام سجاد علیه السلام [متوفاى ۹۲ ه] و امام باقر علیه السلام [متوفاى ۱۱۵] نرسیده است.
در حالى که وى همزمان با آن بزرگواران مى زیسته است، بعلاوه نه سال از دوران امامت امام کاظم علیه السلام [متوفاى ۱۴۸ ه] را درک نموده اما حتى یک حدیث از آن بزرگوار به روایت أبى مخنف مشاهده نشده است، علماى رجال شیعه همچون کشى و نجاشى و شیخ طوسى در مورد مذهب او سکوت کردهاند و علامه تسترى پس از بحث پیرامون مذهب أبى مخنف مىنویسد هیچ کس امامى بودن او را ذکر نکرده است و نهایت سخنى که در مورد او مىتوان گفت آن است که وى فردى غیر متعصب و نزدیک به مذهب ما بوده است.
شاید بهمین خاطر بوده که علماى أهل سنت همچون ذهبى و دارقطنى و ابن معین روایات أبى مخنف را غیر قابل وثوق و ضعیف دانستهاند در حالى که در میان علماى شیعه شیخ طوسى وى را از اصحاب ائمه علیهم السلام شمرده و نجاشى منقولات او را اطمینانبخش دانسته و او را شیخ محدثین و راویان کوفه خوانده است. یکى از ارزشمندترین آثار أبى مخنف کتاب [مقتل الحسین] مى باشد که به فرموده علامه تسترى صحیحترین مقتل ابى عبد الله علیه السلام به حساب مىآید.
وى این کتاب را تقریبا هفتاد سال پس از واقعه عاشورا یعنى در دهه یکصد و سى هجرى نوشته است و از آن رو که خود جزو اهالى کوفه مرکز اخبار فاجعه عاشورا بوده است، غالبا حوادث را با یک و یا حد اکثر با دو واسطه نقل نموده است، در برخى موارد حوادث را از کسانى چون عقبه بن سمعان و غلام عبد الرحمن بن عبد ربه و ضحاک مشرقى نقل نموده که در روز عاشورا در کنار امام حسین علیه السلام بوده اند ولى به شهادت نرسیده و زنده مانده اند، و یا در پارهاى موارد از کسانى چون حمید بن مسلم و عفیف بن زهیر و کثیر بن عبد الله شعبى اخبار روز عاشورا را نقل کرده که خود جزو شهود قتل امام حسین علیه السلام بوده اند.
از این رو مقتل او که توسط شاگردش هشام بن محمد کلبى روایت شده است همواره منبعى مستند و موثق و اطمینان بخش محققین و مورخین اسلامى بوده و در کتب خویش از آن نقل مى کرده اند، اما متأسفانه این کتاب در گذر زمان مفقود گردیده و اکنون هیچ نسخهاى از آن در دست نیست و اهمیت و اعتبار آن موجب گردید که مورخین متأخرى که به مقتل أبى مخنف دسترسى داشته اند بسیارى از روایات این مقتل را در آثار خویش نقل کنند به طورى که طبرى [متوفاى ۳۱۰ ه] در کتاب [تاریخ الامم و الملوک] اکثر روایات مقتل أبى مخنف را همراه با ذکر دقیق اسناد آن نقل نموده است، و پس از او أبو الفرج اصفهانى [متوفاى ۳۵۶ ه] در کتاب [مقاتل الطالبیین] اخبار مقتل أبى مخنف را با ذکر نام أبى مخنف در سلسله اسناد نقل نموده که در پارهاى از موارد اسناد ابو الفرج کاملا مطابق اسناد طبرى مى باشد،
و بعد از ابو الفرج، شیخ مفید [متوفاى، ۴۱۳ ه] در کتاب [ارشاد] عین روایات طبرى را با تفاوت ناچیزى در الفاظ و عبارات و در برخى موارد با همان ترتیب و به نقل از همان راوى مذکور در روایت تاریخ طبرى آورده است که این خود شاهد گویایى است بر اینکه شیخ مفید نیز همچون طبرى در نگارش بخش مربوط به زندگى امام حسین علیه السلام از مقتل أبى مخنف استفاده کرده ولى به دلیل حذف اسناد روایات، نامى از أبى مخنف به میان نیاورده است.
و در نهایت سبط ابن جوزى [متوفاى ۶۵۴] در کتاب [تذکره الخواص] روایات مختصرى از مقتل امام حسین علیه السلام را از زبان هشام بن محمد کلبى نقل نموده که از همسانى و شباهت زیادش با روایات أبى مخنف در طبرى معلوم مىشود که آنچه ابن جوزى از زبان هشام بن محمد کلبى نقل نموده در حقیقت همان روایات مقتل أبى مخنف بوده که توسط هشام بن محمد راوى مقتل أبى مخنف نقل شده است و ابن جوزى به جهت رعایت اختصار نام أبى مخنف و سایر راویان واسطه را حذف نموده و تنها به ذکر نام هشام بن محمد در اسناد اخبار اکتفا نموده است.
در میان این منابع چهارگانه، طبرى بیش از سایرین و سپس شیخ مفید بیش از أبو الفرج و ابو الفرج بیشتر از ابن جوزى اخبار مقتل أبى مخنف را نقل نمودهاند، بعلاوه تنها طبرى و ابو الفرج به ذکر دقیق اسناد و واسطههاى أبى مخنف در نقل حوادث اهتمام ورزیده و شیخ مفید و ابن جوزى غالبا اخبار را بدون ذکر اسناد و یا تنها با درج نام یک نفر از اعضاء سلسله سند نقل نموده اند.
پس از مفقود شدن نسخه اصلى مقتل أبى مخنف هر از چند گاهى بعضى از فضلا و نویسندگان تلاشهایى را در جهت جمعآورى روایات مقتل أبى مخنف انجام داده و پارهاى از اخبار مقتل أبى مخنف را از آثار مورخین پس از او، گزینش کرده و به صورت غیر مستند و ناقص و گاه تحریف شده و یا آمیخته با گزارشهاى راویان دیگر منتشر مىکردند، ولى کاستىهایى چون عدم ذکر اسناد، آمیختن گزارشهاى أبى مخنف با اخبار سایر راویان، و یا حتى تحریف و تغییر از اعتبار علمى آنها کاست.
تا اینکه استاد محترم و محقق ارجمند جناب حجه الاسلام و المسلمین محمد هادى یوسفى غروى پس از کوششى فراوان و با روشى علمى، ابتدا روایات مقتل أبى مخنف را از تاریخ طبرى استخراج نموده و سپس منقولات طبرى را باآنچه را که شیخ مفید و أبو الفرج و سبط ابن جوزى از مقتل أبى مخنف نقل کرده بودند تطبیق نموده و پس از یک مقایسه تطبیقى بین این چهار منبع آن را با مقدمهاى محققانه پیرامون معرفى أبى مخنف و واسطههایش در نقل حوادث و با پاورقى هاى ارزشمند و رهگشا تحت عنوان «وقعه الطف لأبى مخنف» به چاپ رسانده و بدین وسیله منبع معتبر و گران سنگى از منابع زندگى امام حسین علیه السلام را احیا نموده اند، ترجمه حاضر برگردان فارسى متن آن کتاب مى باشد که با رعایت امانت و استفاده از نزدیکترین واژههاى معادل زیر نظر محقق ممتاز کتاب به پایان رسیده و تا آنجا که رعایت امانت در ترجمه اجازه مى داد مطالب آن به فارسى روان برگردانده شده است.
در پایان ضمن تقدیر و تشکر و آرزوى موفقیت روزافزون براى محقق ارجمند کتاب که با قبول زحمتهاى پى درپى، و رهنمودهاى رهگشاى خویش، این جانب را در ترجمه این کتاب یارى نمودهاند، توجه خوانندگان را به نکات زیر جلب مى کنم.
۱- آنچه از مقتل أبى مخنف در تاریخ طبرى نقل گردیده بر اساس شیوه مرسوم تاریخنگارى در قرون اولیه تاریخ اسلام، به صورت نقل اخبار مجزا از یکدیگر بوده است، در حالى که امروزه این شیوه پسندیده نیست و مطالعه آن براى خوانندگان ملالآور مىباشد از این رو محقق محترم کتاب اسناد را از متن حذف و در پاورقى درج نموده و با توجه به زمان و مکان وقوع حوادث، اخبار طبرى را دستهبندى و منظم نموده و کتاب را به صورت یک گزارش هماهنگ و مرتب و منظم از نهضت امام حسین علیه السلام در آورده است، بنابراین اگر در اخبار منقول طبرى جابجایىهایى صورت پذیرفته و گاه بخشى از یک خبر به دنبال قسمتى از خبر دیگر ذکر گردیده با عنایت و بصریت بوده است نه سهو و نسیان.
۲- متن کتاب از روایات أبى مخنف در تاریخ طبرى ترتیب یافته سپس در پاورقى، با منقولات سه کتاب ارشاد و مقاتل الطالبین و تذکره الخواص تطبیق گردیده است و موارد اختلاف با عباراتى چون [با کمى تغییر و تفاوت]، [با اندکى جابجایى و حذف] تذکر داده شده است.
۳- خوانندگان محترم مى توانند براى سهولت رجوع به آدرسهاى مندرج در پاورقى، به مشخصات دقیق زمان و مکان و مرکز نشر منابع و مآخذ در فهرست منابع مراجعه نمایند.
اعاذنا الله و ایاکم ان شاء الله
مقدمه ترجمه وقعه الطف//جواد سلیمانى