علما-طعلمای قرن یازدهم

زندگینامه آیت الله فخرالدین‌ طُریحی(متوفی۱۰۸۵ه ق)(مؤلف کتاب مَجمع البَحرَین)

 فخرالدین‌ بن محمدعلی ، ازعلمای امامیه در سدۀ یازدهم ومؤلف کتاب مَجمع البَحرَین. وی در ۹۷۹ در نجف به دنیا آمد و ازاین رو به نجفی شهرت یافت (رجوع کنید به حرعاملی، ج۲، ص۲۱۴؛ بحرانی، مدینه المعاجز،ج۳،ص۲۹۸،۳۲۵، ۳۲۸؛آقابزرگ¬ طهرانی،۱۴۱۱، ص۴۳۳). هرچند طریحی (تفسیر غریب القرآن، ص۴) پدرخود را محمد علی معرفی کرده، اما در برخی منابع (برای نمونه، رجوع کنید به حرعاملی، ج۲،ص۲۱۴؛موسوی جزائری،ص۳۷؛نوری طبرسی،ج۲، ص۷۵) نام پدراومحمد ذکرشده است.

آقابزرگ طهرانی (۱۴۱۱،ص۴۳۳) گزارش نام «محمد» را که مبدع آن حرعاملی بوده است و دیگران از او تبعیت کرده اند اشتباه دانسته و نام«محمد علی» را تأیید کرده است (همانجا؛نیز رجوع کنید به آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱، ص۱۱۴، ۲۸۲؛قس همان،ج۱۱، ص۱۷۴،ج۱۸، ص۳۴۹، که نام پدر وی را محمد ثبت کرده است). ظاهراً سبب این اختلاف،افزوده شدن واژۀ «بن» است که موجب شده است برخی نام پدرش را محمد بن علی گزارش کنند. به گفتۀ سماهیجی بحرانی (ص۱۰۸)، مادر وی ایرانی و از اهالی مشهد مقدّس بوده است.

خانوادۀ طریحی از خاندانهای کهن و مشهور نجف بودند که بنا بر نام جدّ اعلایشان، طُریح، به طُریحی شهرت یافتند(مدرس تبریزی، ج۴، ص۵۴؛امین، ج۸، ص۳۹۴؛برای وجه تسمیۀ جدّ وی به طُریح، رجوع کنید به نجفی، ص۷۲۳، پانوشت۲). نسب این خاندان به حَبیب بن مُظاهر اسدی*، صحابی مشهور امام علی و امام حسین علیهما السلام، می‌رسد (رجوع کنید به امین، ج۸، ص۳۹۴؛نجفی، ص۷۲۳- ۷۲۴). ظاهراً این خاندان پس از تخریب کوفه، و در قرن ششم به نجف اشرف رفته اند (همانجاها). به گفتۀ نجفی (همانجا)، شیخ داود اسدی نخستین فرد از این خاندان بود که در نجف، در محله‌ای که امروزه بِراق خوانده می‌شود، سکنا گزید.

طریحی اوان جوانی را در نجف نزد پدرش و عمویش، محمد حسین طریحی، گذراند(طریحی، ۱۴۰۸،ج۱، مقدمۀ محقق،ص۹- ۱۰؛نجفی،ص۷۲۴-۷۲۵). در ۱۰۶۲ ازعراق به مکه رفت و شماری از آثار خود را در اثنای این سفر نگاشت. پس از آن به ایران سفر کرد (نجفی،ص۷۲۷).وی، بنابر زمان تألیف آثارش، در ۱۰۷۹ به مشهد رفته است (طریحی، ۱۴۰۸، ج۴، ص۵۸۷؛نیز رجوع کنید به افندی، ج۴، ص۳۳۳). وی تألیف ایضاح الحساب را در ۱۰۸۳ در اصفهان به پایان رسانده است (آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۹۳-۴۹۴)، که نشان می¬دهد مدتی نیز در اصفهان اقامت داشته است. او پس ازسفر به چند شهردیگر، به نجف بازگشت (امین، ج۸، ص۳۹۵).

بسیاری (برای نمونه، رجوع کنید به بحرانی، مدینه المعاجز، ج۴، ص۳۱۱-۳۱۲؛حرعاملی، ج۲، ص۲۱۵؛بحرانی، الحدائق الناضره، ج۶، ص۶۶؛همو، لؤلؤه البحرین، ص۶۶) طریحی را ستوده‌اند، تا آنجا که افندی (ج۴، ص۳۳۲) وی را از عابدترین افراد زمان خود برشمرده است.

استادان

از استادان طریحی،

محمدبن جابرنجفی،

امیر شرف الدین علی شولستانی و شیخ محمود بن حسام الدین بن درویش بوده اند(بحرانی، لؤلؤه البحرین، ص۶۷-۶۸؛کشمیری، ۱۴۰۹، ص۱۰۷؛امین،ج۸، ص۳۹۵؛برای دیگراستادان وی، رجوع کنید به طریحی،۱۴۰۸،ج۱، مقدمۀ محقق، ص۱۰- ۱۱).

شاگردان

صفی الدین بن فخرالدین طریحی،

محمد باقر مجلسی،

سید هاشم بحرانی و

سید هاشم بن سلیمان کتکانی، از جمله شاگردان طریحی بوده‌اند(کشمیری،ص۱۰۷؛مدرس تبریزی، ج۴، ص۵۴؛امین،‌ ج۸، ص۳۹۵؛برای دیگر شاگردان وی،رجوع کنید به طریحی، ۱۴۰۸، ج۱، مقدمۀ محقق، ص۱۱- ۱۲). آقا بزرگ طهرانی (۱۴۱۱، ص۴۳۴) طریحی را  با فرض اینکه کتکانی مستقیماً از وی روایت کرده باشد  جزو معمران برشمرده است.

نام طریحی در سند اجازه‌نامه‌های روایتی آمده(برای نمونه، رجوع کنید به سماهیجی-بحرانی،ص۱۰۸-۱۰۹،۱۶۰؛موسوی¬جزائری ،ص۳۷،۸۸-۹۰؛نراقی،عوائد الأیام،مقدمۀ محقق، ص۷۱) و خود او نیز دارای اجازۀ روایت و سماع بوده (رجوع کنید به بحرانی، لؤلؤه البحرین، ص۶۷-۶۸؛نجفی، ص۷۲۵) و به برخی از شاگردانش اجازۀ روایت داده است (رجوع کنید به امین، ج۸، ص۳۹۵؛برای نمونه،  رجوع کنید به بحرانی، مدینه المعاجز، ج۴، ص۳۱۲؛مدرس تبریزی، ج۴، ص۵۴).

رحلت

به گفتۀ برخی (برای نمونه، رجوع کنید به افندی، ج۴، ص۳۳۲؛موسوی خوانساری، ج۵، ص۳۵۰؛مدرس تبریزی، ج۴، ص۵۵)، طریحی در ۱۰۸۵ در شهر رَمّاحیّه در گذشت و پس از انتقال جسدش به نجف، نزدیک مسجدش در محلۀ بِراق – که امروزه به الجامع الطریحی شناخته می‌شود – دفن گردید.اما برخی(کشمیری، ص۱۰۷؛جعفر آل محبوبه، ۱۴۰۶، ج۲، ص۴۵۷) تاریخ وفات طریحی وی را ۱۰۸۷ گزارش کرده‌اند و برآن اند که تاریخ نخست را حر عاملی، به اشتباه، به کار برده و دیگران از او پیروی کرده اند.

آثار

از مهمترین کتابهای طریحی، مَجمع البحرین و مَطلع النیرین است. این کتاب نخستین اثر شیعی است که به توضیح واژگان مشکل قرآن و حدیث، در کنارهم، پرداخته است(افندی، ج۴، ص۳۳۳؛بحرانی، لؤلؤه البحرین،ص۶۷؛کشمیری، ص۱۰۷). وی این کتاب را پس از تألیف دو کتاب دیگرش، غریب القرآن و غریب الحدیث،نگاشت (رجوع کنید به افندی، همانجا؛آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲۰، ص۲۲).

ظاهراً طریحی در تألیف این کتاب، بیشترین تأثیر را از آثاری چون الصحاح جوهری (متوفی ۳۹۳)، معجم مقاییس اللغه و مجمل اللغه احمد بن فارس (متوفی ۳۹۵)، النهایه فی غریب الحدیث ابن اثیر جزری (متوفی ۶۰۶)،و القاموس المحیط مجد الدین فیروزآبادی (متوفی ۸۱۷) گرفته است (آقابزرگ طهرانی، ج۲۰، ص۲۲؛نیز رجوع کنید به ادامۀ مقاله).

وی در روش بیان معانیِ واژگان مشکل احادیث، بیشتر به روش ابن اثیر متمایل است (رجوع کنید به امین، ج۸، ص۳۹۵؛نجفی، ص۷۲۷). او واژگان را، همچون کتاب الصحاح جوهری، به روش قَوافی مرتب کرده است (طریحی، ۱۴۰۸، ج۱، ص۲۰). طریحی در مورد معنای هر واژه، ابتدا شواهد قرآنی را ذکر و وجوه معنایی یک کلمه را در کاربردهای مختلف، تبیین کرده است. در برخی موارد نیز برای توضیح معنای واژگان در آیات، از احادیث تفسیری بهره گرفته است (برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۲۸۹-۲۹۰، ج۳، ص۹۱،  ۱۵۲ -۱۵۳).  وی گاه، به هنگام بررسی معنای واژگان آیات، به مناسبت، برخی قواعد نحوی را نیز بیان نموده است (برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۲۱، ۲۸).

طریحی پس از بیان وجوه معنای یک واژه در آیات، به بررسی معنای واژه در احادیث نیز پرداخته است (برای نمونه، رجوع کنید به طریحی، ج۱، ص۳۵-۳۶). احادیث مورد استشهاد طریحی در این کتاب، بدون ذکر سند و به ندرت با ذکر نام منبع است (برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۱۷۱، ۱۷۴،‌ ۲۳۲،ج۳، ص۱۲۸).

طریحی تحت عناوینی چون «قال بعض الشارحین» (برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۵۹، ۱۱۵، ج۲، ص۲۰۶، ۳۶۵، ج۳، ص۵۶) و «قال بعض الأفاضل» (برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۱۰۷، ۳۱۹، ج۲، ص۱۴۸، ۴۲۸) به توضیح روایات پرداخته است. او در مواردی که هیچ شاهد قرآنی برای واژگان نیافته، به ذکر شواهدی از احادیث بسنده کرده است (برای مثال، رجوع کنید به ج۱، ص۲۴، ۲۵، ۱۵۳، ۲۸۷، ج۳، ص۴، ۲۵۹).

حتی در مواردی (برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۳۸۸،۴۶۴-۴۶۵، ج۲، ص۶۰، ۲۰۲) هیچ شاهدی از قرآن و حدیث نیافته و صرفاً به بیان معنای واژه اکتفا کرده است. در مواردی نیز (برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۱۴۶، ۲۳۴-۲۳۵، ج۳، ص۳۳۳، ج۴، ص۴۷-۴۸) به دفاع از دیدگاههای شیعۀ امامی پرداخته و برای ترجیح برخی آرای لغوی، از احادیث ائمه علیهم السلام بهره برده است. گفتنی است که وی در برخی موارد (برای نمونه، رجوع کنید به ج۳، ص۳۱۶، ۴۳۶، ج۴، ص۱۷۱) به شرح حال برخی عالمان نیز اشاره کرده است.

طریحی علاوه بر منابع لغوی، از منابع حدیثی و رجالی و اخلاقی نیز بهره برده است. مهمترین منابعی که در متن بدانها اشاره کرده است عبارت اند از: الکافی (برای نمونه، رجوع کنید به همان، ج۱، ص۱۱۵، ۱۹۴، ج۲، ص۱۲۸)، کتاب من لا یحضره الفقیه (برای نمونه، رجوع کنید به همان، ج۲، ص۱۲۸، ج۳، ص۴۴۵)، تهذیب الأحکام (برای نمونه، رجوع کنید به همان، ج۱، ص۲۶۳، ۳۲۱)، تفسیر علی بن ابراهیم قمی (برای نمونه، رجوع کنید به همان، ج۱، ص۳۴، ۷۱، ۱۲۷، ج۲، ص۸۳)، مجمع البیان طبرسی (برای نمونه، رجوع کنید به همان، ج۲، ص۸۸، ۲۳۶، ج۴، ص۴۴۲)، الکشّاف زمخشری (برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۳۱۵، ۴۴۰، ۵۶۹)، اخلاق ناصری خواجه نصیر الدین طوسی (رجوع کنید به ج۳، ص۱۰۸).

در میان منابع لغوی، طریحی بیشترین استفاده را از الصحاح محمد بن اسماعیل جوهری (متوفی ۳۹۳) کرده است(برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۶۹، ۸۰، ۲۱۰، ۲۳۳). دیگر منابع لغوی وی عبارت بوده¬انداز: مُعجم مَقاییس اللغه احمد بن فارس (متوفی ۳۹۵؛برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۳۱۲، ج۲، ص۲۰۴، ۲۳۲، ج۳، ص۱۹۰)، مُجمل اللغه احمد بن فارس (برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۸۰، ج۲، ص۱۷۲، ۳۵۲)، النهایه فی غریب الحدیث ابن اثیر جزری (متوفی ۶۰۶؛برای نمونه،رجوع کنید به ج۱، ص۶۳، ۸۰، ۱۰۸، ۱۸۲، ج۲، ص۶۷، ۷۳ و جاهای دیگر)، المصباح المُنیر احمد بن محمد فیّومی (متوفی ۷۷۰؛برای نمونه،رجوع کنید به ج۱، ص۵۸۱، ج۲، ص ۱۶۸، ج۴، ص۱۲)، و القاموس المحیط مجد الدین فیروزآبادی (متوفی ۸۱۷؛برای نمونه، رجوع کنید به ج۱، ص۸۰، ۱۰۳، ۵۸۲، ج۳، ص۱۶۸).

گفته شده است که اثر طریحی در بیان معنای واژگان مشکل احادیث، جامع نیست (رجوع کنید به بحرانی، لؤلؤه البحرین، ص۶۷؛کشمیری، ص۱۰۷). طریحی تألیف این کتاب را در اوایل اقامتش در مشهد، در ۱۶ رجب ۱۰۷۹ به پایان رساند (افندی، ج۴، ص۳۳۳؛آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲۰، ص۲۲). این کتاب از همان آغاز نگارش مورد توجه و استفادۀ عالمان و فقیهان شیعه، همچون بحرانی (برای نمونه، رجوع کنید به الحدائق الناضره، ج۶، ص۶۶،ج۷، ص۶۵)، بوده است.

طریحی خود و پسرش، شیخ صفی الدین طریحی (متوفی بعد از ۱۱۰۰)، حاشیه های فراوانی بر این کتاب نوشته اند(افندی، ج۴، ص۳۳۵؛آقابزرگ طهرانی، ج۲۰، ص۲۲؛نجفی، ص۷۲۷). افزون بر این، شیخ صفی الدین طریحی مُستدرکی بر این کتاب نگاشته است (رجوع کنید به آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲۱، ص۵). تعلیقه های شیخ صفی الدین، محمدبن علی بهاءالدین طریحی و سید شبر نجفی بر نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ علی کاشف الغطاء موجود است (رجوع کنید به آقا بزرگ طهرانی، ج۲۰، ص۲۲-۲۳).

اثر دیگر طریحی در بیان معنای واژگان مشکل قرآن کریم، کتاب غریب القرآن است (افندی، ج۴، ص۳۳۴) که با عنوان تفسیر غریب القرآن چاپ شده است. به گفتۀ آقابزرگ طهرانی (الذریعه، ج۱۶، ص۴۸) طریحی تألیف این کتاب را پیش از مَجمع البحرین، در ۱۰۵۱ به پایان رسانده است.

ظاهراً طریحی در این اثر، کتاب نزهه القلوب و فرحه المکروب ابوبکر محمدبن عزیز سجستانی (متوفی ۳۳۰) را، برای استفادۀ آسان‌تر، به ترتیب الفبایی وبا افزودن برخی مطالب، تدوین کرده است (رجوع کنید به طریحی، تفسیر غریب القرآن، ص۴). آقا بزرگ طهرانی (الذریعه، ج۱۶، ص۴۸) به تمایز کتاب غریب القرآن با دو اثر دیگر وی، ُنزهه الخاطر و سُرور الناظر و کشف غوامض القرآن، تأکید کرده، اما جعفر آل¬محبوبه (۱۴۰۶، ج۲، ص۴۵۶) برآن است که میان این آثار تفاوتی نیست و هر سه، نامهای متفاوتی برای یک کتاب است.

یکی از آثار مشهور طریحی در دانش رجال تألیف شده است. از این اثر با عناوین گوناگونی یاد شده است، ازجمله جامع المقال فی تمییز المشترکه من الرجال (رجوع کنید به افندی، ج۴، ص۳۳۴؛بغدادی، هدیه العارفین، ج۱، ص۴۳۲؛امین، ج۸، ص۳۹۵)، جامع المقال فیما یتعلق باحوال الحدیث و الرجال و تمییز المشترکات منهم (آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۵، ص۷۳)،و تمییز المتشابه من أسماء الرجال (سماهیجی بحرانی، ص۱۰۸؛اعجاز حسین، کشف الحجب والأستار، ص۱۴۱). طریحی این کتاب را در دوازده باب، درسال ۱۰۵۳ تألیف کرده، که ظاهراً متن اصلی کتاب است.

وی دوازده فایده در شناخت مشترکات در اسم و نسب و کنیه و القاب و برخی نکات حائز اهمیت دیگر، مانند شمار احادیث کتابهای چهارگانۀ حدیثی، تاریخ وفات برخی از مشایخ متقدم را آورده است (طریحی، جامع المقال،ص۵۱-۱۹۸). شاگردش، محمد امین کاظمی صاحب کتاب هدایه المُحدّثین، بر باب دوازدهم این کتاب شرح نوشته است (حر عاملی، ج۲، ص۲۴۶؛آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۵، ص۷۴ ، ج۲۵، ص۱۹۰). به گفتۀ امین (ج۷، ص۴۵۱)، شیخ عبدالحسین طریحی(نوۀ فخر الدین طریحی) جامع المقال را در ۱۲۶۲ با عنوان ُمتقن الرجال فی تلخیص جامع المقال خلاصه کرده است.

اثر دیگر طریحی المُنتخب فی جمع المَراثی و الخُطَب است، مشتمل بر مرثیه¬ها و خطبه-هایی در رثای اهل بیت علیهم السلام (اعجاز حسین، کشف الحجب والأستار، ص۵۵۸؛آقا بزرگ طهرانی،‌ الذریعه، ج۲۲، ص۴۲۰). مجموعه‌ای از اشعار خود طریحی در این مجموعه نیز آمده است (رجوع کنید به نجفی، ص۷۲۹). به نوشتۀ حر عاملی (۱۱۰۴، ج۲، ص۲۱۵)، طریحی اثر دیگری با نام المَقتل نیز داشته است، اما افندی (ج۴، ص۳۳۴) این دو را یک کتاب دانسته است.

این کتاب که با عناوینی همچون مجالس الطریحی و المجالس الفخریه نیز از آن یاد شده است، نخستین بار در ۱۳۰۷ش در حاشیۀ مَقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی در تهران چاپ شد. جزء اول و دوم آن نیز، جداگانه، بارها به چاپ رسیده است (طریحی، جامع المقال، مقدمۀ محقق، ص «یب»، پانوشت ۲؛آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲۲، ص۴۲۰).

اثر دیگر طریحی،

کتابی فقهی با عنوان الفخریه الکبری است که در آن فتواهای خود را درباب طهارت و بخشی از صلاه گرد آورده وتألیف آن را در ۱۰۸۲ به پایان رسانده است (افندی، ج۴، ص۳۳۴؛موسوی خوانساری، ج۵، ص۳۵۱؛امین، ج۸، ص۳۹۵؛آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۶، ص۱۲۷). طریحی خود این اثر را با عنوان الفخریه الصغری تلخیص کرده است (رجوع کنید به افندی، ج۴، ص۳۳۴؛آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۶، ص۱۲۶). احتمالاً اثری که حرعاملی (ج۲، ص۲۱۵) با عنوان الفخریه فی الفقه معرفی کرده، اشاره به همین دو اثر بوده است.

صفی¬الدین طریحی، فرزند فخرالدین طریحی، شرحی با عنوان الریاض الزهریه فی شرح الفخریه (رجوع کنید به امین، ج۷، ص۳۹۱؛آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۱، ص۳۲۵ ، ج۱۶، ص۱۲۷) و برادرزادۀ فخرالدین طریحی، شیخ حسام الدین، نیز شرحی مزجی با عنوان منهج الشریعه الغراء فی شرح فخریه الصغری (رجوع کنید به آقا بزرگ طهرانی، ج۱۳، ص۳۷۸،ج۲۲، ص۱۹۲) بر این کتاب نوشته اند.

طریحی آثاری نیزدر شرح برخی کتابها نوشته،

که از جملۀ آنهاست:

الضیاء اللامع فی شرح مختصر الشرائع (افندی، ج۴، ص۳۳۴؛کشمیری، ص۱۰۷؛آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۵، ص۱۲۸)؛

النکت الفخریه شرح رساله الاثنی عشریه فی الطهاره و الصلاه، اثر شیخ حسن بن شهید ثانی (افندی، ج۴، ص۳۳۴؛امین، ج۸، ص۳۹۵؛آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲۴، ص۳۰۵؛برای نقل قولهایی از آن رجوع کنید به بحرانی، الحدائق الناضره، ج۹، ص۳۸۹-۳۹۱)؛

النکتُ اللطیفه فی شرح صحیفه السجادیه (افندی، همان، ج۴، ص۳۳۵)؛

شرح المبادئ الأصولیه علامه حلی (موسوی خوانساری، ج۵،ص۳۵۱؛امین، ج۸، ص۳۹۵؛آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۴، ص۵۳)؛

إیضاح الحساب شرح خلاصه الحساب شیخ بهایی (امین، ج۸، ص۳۹۵؛آقابزرگ طهرانی، الذریعه،ج۲،ص۴۹۳-۴۹۴)،

اللمع فی شرح الجمع (آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۸، ص۳۴۹؛برای آگاهی از دیگر آثار طریحی رجوع کنید به افندی، ج۴، ص۳۳۳-۳۳۵؛امین، ج۸، ص۳۹۵؛نجفی، ص۷۲۷-۷۲۹).



منابع:

(۱) آقا بزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، بی¬تا؛
(۲) آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، بیروت ۱۴۱۱؛
(۳) اعجاز حسین، کشف الحجب و الأستار، قم ۱۴۰۹؛
(۴) عبد الله افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۳؛
(۵) محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت۱۴۱۰؛
(۶) هاشم بحرانی، مدینه معاجز الأئمه الاثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، قم ۱۴۱۳؛
(۷) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، قم، بی‌تا؛
(۸) یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤه البحرین،قم،بی¬تا؛
۹- ‌اسماعیل پاشا بغدادی، هدیه العارفین، اختصارات؛
۱۰- ‌جعفر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، بیروت ۱۴۶۰؛
۱۱- ‌محمد بن حسن حر عاملی، امل الآمل، قم ۱۳۶۳ش؛
۱۲- ‌ عبدالله بن صالح سماهیجی بحرانی، الإجازه الکبیره، چاپ مهدی عوازم قطیفی، قم ۱۴۱۹؛
۱۳- ‌ فخر الدین طریحی، المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، بیروت ۱۴۱۲؛
(۱۴) فخرالدین طریحی، تفسیر غریب القرآن، چاپ محمد کاظم طریحی، قم، بی‌تا؛
(۱۵) فخرالدین طریحی، جامع المقال فیما یتعلق باحوال الحدیث و الرجال، تهران، بی¬تا؛
(۱۶) فخرالدین طریحی، مجمع البحرین ومطلع النیرین، تهران ۱۴۰۸؛
(۱۷) محمد علی کشمیری، نجوم السماء فی تراجم العلماء، قم، بی¬تا؛
(۱۸) محمد علی مدرس تبریزی، ریحانه الادب، تهران ۱۳۶۹ش؛
(۱۹) عبدالله موسوی جزائری تستری، الإجازه‌الکبیره، چاپ محمد سمامی حائری، قم ۱۴۰۹؛
(۲۰) محمد باقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، قم ۱۳۹۲؛
(۲۱) خبیر نجفی، الشیخ فخر الدین الطریحی، لغه العرب، السنه ۶، الجزء ۱۰ (المسلسل ۶۶)؛
(۲۲) احمد نراقی، عوائد الأیام، قم ۱۴۱۷؛
حسین نوری طبرسی، خاتمه مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵٫

دانشنامه جهان اسلام  جلد ۱۵ 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=