علما-شعلمای قرن سیزدهم

زندگینامه علامه سیدمحمدحسین شهرستانی(۱۲۵۵ – ۱۳۱۵قمری)

3_7 زندگینامه علامه سیدمحمدحسین شهرستانی(۱۲۵۵ - ۱۳۱۵قمری)

علامه ی بزرگ و نابغه ی سترگ، ضیاء الدین سید محمدحسین حسینی مرعشی شهرستانیاز سادات حسینی مرعشی(۱) در روز پانزدهم شوال ۱۲۵۵ قمری در کرمانشاه به دنیا آمد.

خاندان

جدش سید محمدحسین حسینی مرعشیاز عالمان کربلابود که بعد از ازدواج با دختر میرزا محمدمهدی موسوی شهرستانی(فقیه کربلا) به «شهرستانی» معروف شد(۲).

کتاب جلیس الابراردر شرح مشکلات اخبار به عربی و انیس الاخیاردر شرح مشکلات اخبار به فارسی که مختصر کتاب جلیس الابراراست(۳) و معادن التحقیقدر اصول فقه از آثار او است. او دو فرزند داشت: یکی سید محمدتقی (۱۳۰۷ قمری)(۴) پدر سید میرزا علی (متوفای ۱۳۵۵) و دیگری سید محمدعلی(۵).

پدرش، فقیه گرانقدر سید محمدعلی شهرستانی(متوفای ۱۲۸۷ قمری) از شاگردان سید محمد مجاهد است که آثار ارزشمندی مانند الاجماعیات، الکشکول(۶)، شرح تبصره، نتیجه الفکر فی الولایه علی البکر(۷)، رساله در نماز جمعه(۸)، رسالهفی برّ الوالدین(۹)، حجیه المظنه، کتاب الطهاره(۱۰)، نجوم الفرقان(۱۱)، رسالهفی قرائه المأموم غیر المسبوق(۱۲)، الاعتکافیه(۱۳)، الرسائل الاصولیهشامل مباحث حقیقت شرعیه و صحیح و اعم و استعمال مشترک در بیشتر از یک معنا و مشتق و دوازده فرع از فروع استصحاب(۱۴) از خود به یادگار گذاشته است.

گفتنی است آقا محمود بن آقا محمدعلی کرمانشاهی، نوه وحید بهبهانیدر سال ۱۲۵۷ قمری به او اجازه اجتهاد داده است(۱۵).

میرزا محمد علی از پدرش محمد حسین شهرستانیو سید محمد مجاهدو حاج شیخ محمدتقی اصفهانی(صاحب کتاب هدایه المسترشدین) و سید محمد قصیرروایت می کند. او برای فرزندش محمدحسین، میرزا ابوالحسن کلهر، سید محسن بحرانی، میرزا محمد همدانیاجازه ی روایت صادر کرده است(۱۶).

مادرش فاطمه خانم، دختر آقا احمد کرمانشاهیاز زنان مؤمن و با تقوا بود.آقا احمد کرمانشاهینیز با خاندان شیخ محمدحسین اصفهانی(صاحب فصول الاصول) و شیخ محمدتقی اصفهانی(صاحب حاشیه بر معالم) دو تن ـ از عالمان نامی در اصول فقه شیعه ـ وصلت داشته است(۱۷).

با توجه به این مقدمات روشن می شود که سید محمدحسین شهرستانیکه در این مقاله در صدد بیان احوال او هستیم، از طرف پدر به سید محمدحسین شهرستانیداماد سید محمدمهدی شهرستانیمی رسد و دختر شهرستانی مادر بزرگ پدری او است. آقا احمد کرمانشاهیجدّ مادری او است چنان که از طریق مادری به خاندان شیخ محمدتقی اصفهانیمی رسد.دایی شهرستانی، شخصی به نام محمد ابراهیم کرمانشاهیبوده است. او عالمی فاضل بود(۱۸).

شهرستانی در احوالات خود می نویسد:

«زمانی که حقیر در کرمانشاه متولد شدم، والدم در سفر بود. خال(دایی) مذکور (مراد محمدابراهیم است) به ایشان نوشت که خداوند مولودی به شما عطا کرده که با شما مفاخره می کند. می گوید: منم حسین و پدرم علی و مادرم فاطمه و جدم احمد و خالم ابراهیم! سید محمدحسین این نکته را به بیان دایی اش اضافه می کند: بلی و برادرم حسن و پسرانم علی و زین العابدین و دخترانم سکینه و فاطمه»(۱۹).

تحصیلات

سید محمدحسیناز هفت سالگی مشغول به تحصیل شد(۲۰). او مقدمات را در کرمانشاهگذراند و در مدتی کوتاه، قرآنرا حفظ کرد. او در زمان تحصیل، کتاب صمدیه و الفیهرا ـ که از کتب درسی حوزه های علمیه است ـ از حفظ کرد و بر کتاب الفیه شرحی نوشت. تحصیل و حفظ این کتب در حالی بود که سیزده بهار از عمرش بیش تر نگذشته بود. او دوره ی مقدمات را توانست در عرض سه سال به پایان برساند(۲۱).

بعد از آن، سید محمدحسین به کربلارفت و در حوزه ی درسی پدر بزرگوار خود شرکت کرد. او در سال ۱۲۸۲ قمری توانست از پدر اجازه روایت بگیرد.استاد مهم دیگر او شیخ محمدحسین فاضل اردکانیاست. او با این که یکی از کوچک ترین شاگردان این استاد بود، استاد به او احترام زیاد می گذاشت و تا او در درس حاضر نمی شد، درس را شروع نمی کرد(۲۱).

فاضل اردکانی در شعبان سال ۱۲۸۷ قمری اجازه ی روایتی برای شهرستانی صادر کرده است(۲۲).آیت الله مرعشی نجفی از طریق آیت الله میرزا علی شهرستانی و میرزا محمد هندی از سید محمدحسین شهرستانی روایت می کند(۲۴).

شهرستانی، استاد خود فاضل اردکانیرا بر دیگر اساتید ترجیح می دادند و با این که او شاگرد شیخ انصارینیز بوده است، فاضل اردکانیرا از شیخ انصاریاعلم می دانستند. آیت الله حاج شیخ مرتضی حائریاز قول پدر خود حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدینقل می کند که مرحوم شهرستانی، بالای سر مبارک حضرت سیدالشهداء، علیه السلام، قسم یاد کرده است که فاضل اردکانیاز شیخ انصاریاستاد الفقهاء ، اعلم است(۲۵).

سید معزّ الدین محمدمهدی بن حسن حسینی قزوینی حلی(متوفای ۱۳۰۰ قمری) از دیگر کسانی است که به او اجازه روایت داده است(۲۶). او این اجازه را در سال ۱۲۹۲ قمری برای شهرستانی نوشته است و شهرستانی صورت این اجازه را در کتاب زوائد الفوائدآورده است(۲۷).

میرزا باقر یزدی یکی دیگر از اساتید سید محمد حسین بود. او استاد سید در هیئت و نجوم بود. میرزا غلام هروی استاد حساب و هندسه و عروض او بود(۲۸).

سید محمدحسین این دوران خود را این چنین بازگو می کند:

«هنگامی که به حد تمییز و قوه ی تشخیص رسیدم، به قرائت قرآنمشغول شدم و در زمانی اندک آن را از حفظ کردم. بعد از آن به خواندن بعضی از کتاب های فارسی و عربی مشغول شدم. در این میان به همراه پدر علامه ام، به زیارت مشهدرفتم و بعد از یک سال و خرده ای که بازگشتم، دوباره به درس مشغول شدم و کتاب صمدیه و الفیهرا از بر کردم. بعد از آن در حالی که سیزده ساله بودم، به کربلا مشرف شدیم و در آن جا به بحث و مذاکره علمی مشغول شدم و نحو و بیان و منطق و سایر مقدمات را در ظرف سه سال به پایان بردم و کتاب فوائد و مهجهدر نحو، تسهیل [المشاکل] و صیغ مشکله در صرف نوشتم و بسیاری از شواهد مغنی را که به صورت شعر بود، شرح کردم و بعد از آن مهذب التهذیبدر منطق را تألیف کردم. بعد از آن به خواندن اصول فقه مشغول شدم و در طی مدت شش سال، حاشیه بر قوانینتا اواسط بحث تقلید نوشتم. بعد از آن به مباحثه ی فلسفه و کلام و حساب و هیئت و هندسه و دیگر علوم پرداختم و کتاب غایۀ المسئولو تحقیق ادله الاحکامدر اصول فقه نگاشتم. بعد از آن مشغول علم فقه شدم و کتاب سبیل الرشادو هدایۀ المقتصددر شرح کفایۀ الاحکامدر این زمینه نوشتم»(۲۹).

مؤلف کتاب نجوم السماء، شیخ انصاریرا به عنوان یکی از اساتید سید محمدحسین شهرستانیمعرفی کرده است و گوید از او اجازه داشته است(۳۰). این مطلب در جای دیگری نیامده است و خود شهرستانینیز در آثار خود بدان اشاره ای نمی کند. اگر گفته ی نجوم السماءصحیح باشد با توجه به این که شیخ انصاریدر سال ۱۳۸۱قمری وفات کرده است، باید استفاده از محضر او پیش از این تاریخ و پیش از دریافت اجازه از پدرش باشد.

مرجعیت

سید محمدحسین شهرستانی بعد از وفات استادش فاضل اردکانی بر کرسی تدریس و مرجعیت تقلید تکیه زد و مورد توجه عموم قرار گرفت.

شاگردان

سید محمدحسین شهرستانیاز همان ابتدا مورد توجه طلاب علوم دینی قرار گرفت و بسیاری از طلاب در دروس او حاضر می شدند. از جمله کسانی که در دروس او شرکت می کردند، می توان به این افراد اشاره کرد.

۱ ـ سید علی شهرستانی(۱۳۴۴ قمری)

او فرزند سید محمدحسین شهرستانیاست. در دروس کلام و حکمت و حساب و هیئت پدرش شرکت کرد. بعد از آن، عازم نجفاشرف شد و در دروس ملا حبیب الله رشتیو فاضل ایروانی حاضر شد. بعد از آن به سامرارفت و در دروس میرزای شیرازیشرکت کرد. سید علیبعد از آن به کربلابازگشت و به تدریس و تألیف مشغول شد. مرجعیت کربلابعد از پدر به او رسید و در مدت عمر خود توانست حدود پنجاه کتاب و رساله تألیف کند(۳۱).

۱٫التبیان فی تفسیر غریب القرآن(۳۲)۲، التحفه العلویه فی الآفاق الرضویه(۳۳)۳، تحفه المؤمنین رساله عملیه فارسی(۳۴)۴، التذکره فی شرح التبصره(۳۵)۵، ترجمه کشف الریبه(۳۶)۶، خیر الزادرساله عملیه که چاپ شده است(۳۷)۷، رجم الشیاطین فی التبری عن اعداء الدین(۳۸)۸، الصحیفه النبویه(۳۹)۹، فوائد الطب و مجرباته فارسی(۴۰)۱۰، قبله البلدان(۴۱)۱۱، کشف الحجاب فی شرح خلاصه الحساب(۴۲)۱۲، کنز الحساب(۴۳)۱۳، کنز الفوائدکه شبیه کشکولاست(۴۴)۱۴، نصایح فارسی(۴۵)۱۵، نصره الشریعه فی الاستنصار لمذهب الشیعه در ردّ نصیحه الشیعه که یکی از علمای اهل سنت نوشته است(۴۶)۱۶، وظائف الجوارح(۴۷)از آثار او است.

آقا بزرگ تهرانی نسخ بعضی از این کتب را در کتابخانه ی او دیده است(۴۸).آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی از شاگردان او در درایه بوده است(۴۹).

۲ ـ شیخ موسی بن جعفر حائری قرمیسینی(حدود ۱۳۴۰ قمری) صاحب کتاب الاجازات. شهرستانی بر کتاب الطهاره او تقریظی نوشته است(۵۰). او در رثای استادش مرثیه ای سروده است(۵۰). آقا بزرگ تهرانی از طریق او از شهرستانی روایت می کند(۵۲).

۳ ـ سید شمس الدین محمود مرعشی پدر آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی(۵۳)

۴ ـ غلام علی مرندی(متوفای حدود ۱۳۴۵ قمری)(۵۴)

۵ ـ ابوالمحاسن شیخ محمدحسن بن حماد بن محسن جناجی(۱۳۴۴ قمری) که وزیر معارف عراق بوده است(۵۵).

۶ ـ شیخ عباس قزوینی(۵۶)

۷ ـ سید آقا حسن (۱۳۴۸ قمری)(۵۷)

۸ ـ سید حشمت علی بن حاج جماعت علی(۱۳۵۳ قمری)(۵۸)

۹ ـ سبط الحسین الجائسی بن رمضان علی لکنهوی(۱۳۷۴ قمری)(۵۹)

۱۰ ـ شیخ کاظم بن صادق معروف به شیخ کاظم هر(۱۳۳۳ قمری)(۶۰)

سفر به مشهدو تهران

سید محمدحسین بعد از وفات استادش فاضل اردکانی و در سال ۱۳۰۵ قمری برای زیارت امام رضا، علیه السلام، عازم مشهدمقدس شد. در بازگشت از این سفر به تهران رفت (۶۱). در تهرانمورد استقبال پر شور مردم و رجال دولتی قرار گرفت. ملا علی کنی که بزرگ علمای تهران بود نهایت تجلیل و تکریم از شهرستانی می کند و اقامه ی نماز جماعت خود را در مدرسه ی مروی بر عهده ی ایشان می گذارد. این سفر در زمستان و در ماه رمضان سال ۱۳۰۶ قمری بوده است. در نماز جماعت او، طبقات زیادی از مردم حضور می یافتند، به گونه ای که صف نماز گزاران از مسجد تجاوز می کرد و به داخل صحن می رسید(۶۲).

آقا بزرگ تهرانی خود شاهد این صحنه ها بوده است و گزارشی کوتاه از این سفر او داده است(۶۳). او به غیر از امامت جماعت، در مدرسه ی میرزا حسین خان صدر قزوینی، تدریس می کرد(۶۴).

سید محمدحسین بعد از چندی اقامت در تهرانبه کربلابازگشت و به تدریس و تألیف و ارشاد و رسیدگی به حوائج مردم پرداخت.سید محمدحسین به غیر از این سفر سفری به بیت الله الحرام نیز داشته است و گزارش سفر خود را در سفرنامه ی حجازآورده است. آقا بزرگ تهرانیاین کتاب را در کتابخانه ی آل شهرستانی در کربلادیده است(۶۵).

مبارزه با انحرافات اعتقادی

شیخیه، یکی از گروه هایی است که بعضی اعتقادات انحرافی دارند. یکی از انحرافات این گروه که به دست حاج محمد کریم خان کرمانی (متوفای ۱۲۸۸قمری) بنیان گذاشته شد، اعتقاد به رکن رابع است. به گفته ی او انسان علاوه بر اعتقاد به خدا و رسول باید به رکن رابع هم معتقد باشد و مصداق رکن رابع در نظر او، خودش است. شیخیه برای بیان اعتقادات خود از فلسفه بسیار استفاده می کردند و کسانی که اطلاعات اندکی از فلسفه داشتند، به راحتی فریب این گروه می خوردند. عالمان و فلاسفه معاصر حاج محمد کریم خانبه منظور جلوگیری از انحراف مردم، با او مناظراتی داشتند. سید محمدحسین شهرستانی که در کلام و فلسفه اطلاعات وسیعی داشت، به راحتی می توانست اشتباهات فلسفی و اعتقادی و برداشت های حدیثی آنان را به دست آورد. او به منظور جلوگیری از رواج شیخیه، همگام با دیگر عالمان، به ردّ شیخیه و حاج محمد کریم خان کرمانیپرداخت و مبانی اعتقادی و فلسفی آنان را نقد کرد. او چند کتاب در ردّ این گروه نوشته است. تنبیه الانام علی مفاسد ارشاد العوامیکی از این کتاب ها است. او در این کتاب، صد مطلب از مطالب انحرافی کتاب ارشاد العوامرا برشمرده است و بعد از بیان این صد مورد، متذکر می شود که مطالب انحرافی این کتاب بسیار بیش تر از این تعداد است. او این کتاب را در سال ۱۲۹۳ قمری نوشته است(۶۶).

کتاب دیگر او در ردّ شیخیه، تریاق فاروق در فرق بین شیخیه و متشرعه است که آن را در سال ۱۳۰۱ قمری نوشت(۶۷).او در ردّ شیخ احمد احسائیکه شیخیه خود را به او منسوب می کنند نیز کتبی نوشته است. از جمله کتاب المراصد علی شرح الفوائدکه ردّ بر کتاب شرح فوائد شیخ احمد احسائیاست(۶۸).

او به غیر از مبارزه با شیخیه، به ردّ نصارا نیز پرداخته است. کتاب سبیل النجاه و طریق النجاهدو کتاب او در ردّ نصارا است(۶۹).او در ردّ دهریین نیز کتابی با عنوان آیات بیناتنوشت(۷۰).

الحجه البالغه و النعمه السابغه در اثبات وجود امام زمان(۷۱)، جنهالنعیم و الصراط المستقیم فی الامامه(۷۲)، الآیات المحکمات فی دفع الشبهات(۷۳)، نورالمبین فی اصول الدین(۷۴) رساله در اثبات عدم تحریف قرآن(۷۵) از کتاب های دیگر شهرستانی در اثبات عقاید حق شیعه و دفع شبهات است.

آثار و تألیفات

سید محمدحسین شهرستانی آثار زیادی از خود به جا گذاشته است. ایشان از کثرت آثار به شیخ بهاییزمان معروف بود(۷۶). در مقدمه ی کتاب اشک روان بر امیر کاروانبه مناسبت صدمین سالگرد درگذشت شهرستانی، صد اثر از او را بر شمرده است(۷۷). این آثار در موضوعات فقهی، اصولی، اعتقادی، تفسیری، حدیثی، شعر، ریاضیات، هیئت جدید و قدیم، علوم غریبه، اخلاق، مناجات است. در این جا در هر موضوع مهم ترین آثار او را بر می شماریم.

اصول فقه

۱ـ العناصر در حاشیه بر قوانین(۷۸)

۲ـ اصل الاصول در تلخیص الفصول(۷۹)

۳ـ تحقیق الادله(۸۰)

۴ ـ حجیه المظنه(۸۱)

۵ ـ دلیل الانسداد(۸۲)

۶ ـ غایه المسئول و نهایه المأمول فی علم الاصول

این کتاب، یکی از مهم ترین کتاب های شهرستانیاست. این کتاب در واقع تقریرات درس استادش فاضل اردکانیاست. او در ابتدای این کتاب می نویسد:

«این کتاب را هنگام قرائت نزد حبر وحید، متبحر فرید، استاد فاضل، عالم عامل، ابوالفضائل و الفواضل، قطب فلک تحقیق و مرکز دائره ی تدقیق، هم نام جدّ و یکی از دو سبط پیامبر، صلی الله علیه وآله، ملا محمدحسین اردکانینوشتم و نام آن را غایه المسئول و نهایه المأمولنهادم»(۸۳).

در حاشیه ی همین صفحه، این نکته را خاطر نشان می کند که در این کتاب، تنها به آن چه مدقق اردکانیآن را تقریر کرده اند، اکتفا کرده ام. بدین منظور او از ذکر آرای خود در این کتاب، پرهیز کرده است.

او در پایان کتاب نیز متذکر این نکته می شود که این کتاب، بیانات استادش است(۸۴).

این کتاب بعد از نوشتن بسیار مورد پسند استادش فاضل اردکانیقرار گرفت به گونه ای که استادش برای خود نسخه ای از آن تهیه کرد و آن را از دیگر کتب اصولی مقدم می داشت و در دور دوم خارج اصول به آن نظر می کرد. شروع این کتاب، در روز پنج شنبه ربیع الثانی سال ۱۲۷۳ قمری و انجام آن در شوال ۱۲۸۱ قمری پایان پذیرفت(۸۵).

این کتاب در دو جزء نوشته شده است(۸۶) و در سال ۱۳۰۸ قمری در یک جلد به چاپ رسید. در میان صاحب نظران، این کتاب، یکی از کتاب های مهمی است که در دوره ی بعد از وحید بهبهانینوشته شده است(۸۷). به علت اهمیت این کتاب، انتشارات آل البیت لاحیاء التراث این کتاب را از چاپ سنگی آن افست کرد.

فقه

۱ ـ سبیل الرشاد شرح بر نجاه العبادصاحب جواهرکه به فارسی است و تا بحث تیمم نوشته است(۸۸)،

۲ ـ شوارع الاعلام فی شرح شرائع الاسلامکه تا کتاب حج در سه مجلد نوشته شده است(۸۹)،

۳ ـ هدایه المسترشد فی شرح کفایه المقتصد(۹۰)،

۴ ـ رساله فی الید و انها سبب الضمان(۹۱)،

۵ ـ الدرّ النضید فی نکاح الاماء و العبیدکه در رابطه با اجرای قانون آزادی بردگان در حکومت عثمانی نوشته شده است(۹۲).

۶ ـ النور المبین فی احکام الدینکه رساله ی عملی فارسی او در طهارت و نماز و زکات است و در سال ۱۳۱۲ نوشته است(۹۳). میرزای شیرازیدر ابتدای این کتاب، رجوع به او را اجازه داده است.

۷ ـ الشرح المبیندر جواب رساله المتن المتین

تاج العلماءسید علی محمد نقویرساله ای نوشت در این که دود، روزه را باطل نمی کند و نام آن را المتن المتینگذاشت. او به هنگام مسافرت به عتبات، آن را به فاضل اردکانیعرضه کرد. شهرستانیدر ردّ این رساله، الشرح المبیننگاشت و تاج العلماءدر جواب، رساله ی التعلیق الانیقنوشت(۹۴).

تاریخ

۱ ـ اشک روان بر امیر کاروان

این کتاب، ترجمه خصائص الحسینیهمرحوم شوشتریاست. او این کتاب را بعد از بازگشت از سفر مشهدو در تهراننوشته است. او در ابتدای این کتاب انگیزه ی خود را از ترجمه ی این کتاب چنین ذکر می کند: «حقیر سراپا تقصیر، از ابتدای عمر که به هفت سالگی رسیدم تاکنون که سنین آن به پنجاه رسیده، همواره مشغول تحصیل علوم بودم و هیچ وقت از این مرحله نیاسوده، از هر سفره ای توشه ای گزیده، از هر خرمنی خوشه ای چیده، در هر فنی از فنون تصنیفی و تألیفی نموده ام: از صرف و نحو و منطق و بیان و کلام و حکمت الهی و ریاضی و اصول و فقه و رجال و حدیث و تفسیر و دعوات و غیر آن. و چون تأملی نمودم دیدم که اصل مطلب از من فوت شده، چیزی در مراثی امام شهید به قالب تألیف نریخته ام. و این خیال در اثنای سفر زیارت حضرت امام ثامن، علیه السلام، عارض گردید.

به هنگام مراجعت از آن ارض اقدس به تهرانو توقف در ایام زمستان، اسباب و کتبی که موجب تیسر تألیف تازه باشد، میسر نبود. لهذا به خاطر قاصر رسید که کتاب خصائص الحسین، علیه السلام، را که در این باب، اجلّ و انفع کتب مراثی است، ترجمه ی فارسی نمایم تا موجب عموم انتفاع خلق از عوام و خواص گردد»(۹۵).

او در این کتاب، ضمن ترجمه، گاه مطلب کتاب را اصلاح یا تکمیل می کند و در مواردی مطلب را توضیح می دهد وگاهی نیز اشکالی مطرح و بدان پاسخ می دهد و گاهی نیز بر مطلب کتاب اشکال و می کند.

نکاتی که او در این کتاب مطرح کرده است با عنوانِ «مترجم می گوید»، کاملاً از مطالب کتاب جدا شده است(۹۶).

او در ابتدای کتاب، به این نکته اشاره می کند و می گوید: «شاید در اثنای ترجمه، شرحی و نکته ای مزید بر آن گردد که سبب تکمیل فاید ه ی آن باشد و به این وسیله، اسم خود را در دفتر ذاکران آن سرور داخل کرده باشم و به وسائل شریفه آن جناب فائز گردم.»(۹۷)این کتاب یکی از اولین ترجمه های کتاب خصائص الحسینیۀاست(۹۸). نام اصلی این کتاب، دمع العین علی خصائص الحسین، است، ولی با نام اشک روان بر امیر کاروانبا تحقیق مناسب به چاپ رسیده است.

تفسیر

البرزخیه در تفسیر آیات مربوط به عالم برزخ(۹۹).

رساله فی «هنّ مصدقات»(۱۰۰).

حدیث

الاربعون حدیثاً مع الشرح و البیان(۱۰۱).

شرح حدیث من حفظ علی امتی اربعین حدیثاً درایۀ الحدیث(۱۰۲).

منطق

۱ ـ غایه التقریبیا مهذّب التهذیب که ارجوزه ای در منطق تهذیب است و در ۲۸۷ بیت است(۱۰۳). این کتاب در سال ۱۳۷۴ قمری به نام منظومه التهذیبدر ۳۲ صفحه به چاپ رسیده است. این منظومه در مجله ی تراثنا، ش ۳ ص ۱۵۹ در سال ۱۴۰۶ قمری چاپ و تصحیح شده است.

صرف و نحو

۱ ـ الفرائددر نحو(۱۰۴)

۲ ـ المهجه علی البهجه. حاشیه بر کتاب سیوطیدر نحو است(۱۰۵)

۳ ـ تسهیل المشاکل(۱۰۶)

۴ ـ الصیغ المشکله(۱۰۷)

علوم غریبه

رساله در علم کف شناسی(۱۰۸)

رساله در علم کتف و شانه ی بینی(۱۰۹)

رساله در رمل به فارسی و عربی

الطریق در رمل(۱۱۰)

اصطلاحات الجفر(۱۱۱)

هیئت و نجوم

مطالع البروجدر هیئت قدیم(۱۱۲)

نجم السماءدر هیئت جدید(۱۱۳)

الموائددر سیارات سبع و اورانوس و نپتون. به فارسی نوشته شده است(۱۱۴)

مختصر فارسی هیئت خواجه نصیر(۱۱۵)

اللباب فی الاسطرلاب(۱۱۶)

شعر

نان و دوغ. در قبال نان و حلوای شیخ بهایی نوشته است. این کتاب در ۵۶ صفحه به چاپ رسیده است(۱۱۷)

خوان نعمت. در بیان نعمت های الهی که به چاپ رسیده است(۱۱۸)

تخمیس غدیریۀملا مسیحا فسائی(۱۱۹)

عسل مصفیدر مواعظ(۱۲۰).

متفرقات

تلویح الاشارهفی تلخیص شرح الزیاره(۱۲۱)

التوحید(۱۲۲)

زوائد الفوائد(۱۲۳)

الموائد فی المتفرقات من الفوائد. به صورت کشکولاست و مطالب بسیار گرانقدری در آن آمده است. بنا به نقل شیخ آقا بزرگ تهرانی، این کتاب نزد فرزند مؤلف میرزا علی شهرستانیبوده است که در هنگام سفر حج، در دست او از بین رفته است(۱۲۴)

الصحیفه الحسینیه فی ادعیه سید الشهداء(۱۲۵)

خیره الطیور فی التفأل(۱۲۶)

تاریخ الشهرستانی(۱۲۷)

تذکرۀ النفس در مناجات و مراقبات(۱۲۸)

الکراماتدر کراماتی که در نجف و کربلاو سرداب مقدس رخ داده است(۱۲۹)

صنعت جرّثقیل

صنعت المتحرک الدائم الحرکه(۱۳۰)

شرح الحدیددر شیمی جدید(۱۳۱)

الخطدر انواع خطوط(۱۳۲)

از نگاه دیگران

حاج شیخ مرتضی حائری، قدس سرّه، درباره ی ایشان می نویسد: «از طرف مادر، از احفاد وحید بهبهانیاست و از لحاظ حدت ذهن و قوت هوش و حافظه و سرعت انتقال، ممتاز بوده است و از مراجع تقلید و علمای بنام در آغاز سده ی چهارده بوده است.»(۱۳۳).آقا بزرگ تهرانی درباره او می نویسد: «از اعاظم علما و بزرگان علمای دین در زمان خود در کربلا بود(۱۳۴).»

شیخ عباس قمی درباره ی او می گوید: «عالم فاضل جلیل محقق مدقق بی بدیل سید سند و رکن معتمد آمیرزا محمدحسین شهرستانیحائری صاحب تألیفات برتر.»(۱۳۵).

محمدعلی مدرسمی گوید: «از اکابر علمای امامیه اوایل قرن حاضر چهاردهم هجرت می باشد که حاوی فروع و اصول، جامع معقول و منقول، فقیه حکیم محقق مدقق ادیب شاعر ماهر اصولی، در فطانت و کثرت حافظه و حدت ذهن ممتاز، در کربلایمعلی رییس مذهبی و مرجع تقلید جمعی وافر از شیعه بود(۱۳۶).». آیت الله مرعشی نجفیدرباره ی او می نویسد: «علامه در فنون مختلف» و او را اعجوبه روزگار در احاطه به فنون مختلف می خواند(۱۳۷).

فرزندان

۱ ـ میرزا علی شهرستانیکه احوالات او در ذیل شاگردان گذشت.

۲ ـ سید جعفر شهرستانی

او در علم فقه و علوم غریبه تألیفاتی داشته است. در امر استخاره ید طولایی داشته است، به گونه ای که حکایات عجیبی از او در این باره نقل است. او در اواخر عمر در مشهدسکونت گزید(۱۳۸).

۳ ـ زین العابدین شهرستانی

مؤلفان از زین العابدین شهرستانی چیزی ذکر نکرده اند، اما ظاهراً در حرم حسینی به اقامه ی نماز جماعت می پرداخته است(۱۳۹). فرزند او عبدالرضا شهرستانی(۱۴۱۸ قمری) از عالمان دینی بوده است و کتابی در شرعیت نوروز و سجده بر تربت امام حسین، علیه السلام، نوشته است(۱۴۰). سید محمدحسیندو دختر هم به نام های سکینه و فاطمه داشته است و یکی از دامادهای او به نام سید حسن بن اسماعیل قمی حائری(صاحب شرح بر تبصرهو التحفه الحسینیه فی احکام الغیبه)(۱۴۱) از علما بوده است.

وفات

سرانجام این عالم پر تلاش در روز پنج شنبه ۳ شوال ۱۳۱۵ از دار دنیا رفت(۱۴۲). جنازه ی مطهر او را در بقعه ی آل شهرستانی در پشت مقبره ی شهدا در ایوان حسینی به خاک سپردند(۱۴۳).

گلشن ابرارج۹



۱ . نسب نامهی سید محمدحسین با ۳۱ واسطه به امام سجاد می رسد. نسب نامهی او بدین شرح است: سید محمدحسین بن محمد علی بن سید محمدحسین بن سید محمدعلی بن سید اسماعیل بن محمدباقر بن محمدتقی بن محمدجعفر بن عطاء الله بن محمد مهدی بن امیر تاج الدین حسین بن عطاء الله بن علی بن امیر عبدالله بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالله بن عبدالکریم بن امیر محمد بن سید مرتضی علیخان بن سید علیخان بن سید کمال الدین بن قوام الدین بن سید صادق بن سید عبدالله بن سید محمد بن ابوهاشم بن سید علی مرعشی بن سید عبدالله بن سید محمد بن سید حسن بن سید حسین اصغر بن زین العابدین.(ر.ک نقباء البشر، ج ۲، ص ۶۲۷؛ نجوم السماء، ج ۲، ص ۱۹۱؛ المآثر و الآثار، ص ۱۷۹)

۲٫ الکرام البرره فی القرن الثالث بعد العشره، آقا بزرگ تهرانی، مطبعه العلمیه نجف، ۱۳۷۴ قمری، ج ۲، ص ۴۱۴٫ گفتنی است خاندان شهرستانی از سادات موسوی هستند ولی خاندان سید محمد حسین مذکور از سادات مرعشی هستند و سادات مرعشی از سادات حسینی هستند.

۳٫ الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، دار الاضواء بیروت، چاپ دوم ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۴۵۱٫

۴٫ احوالات او را در اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۱۹۱ بیابید.

۵٫ الذریعه، ج ۲، ص ۴۵۱٫

۶٫ الذریعه، ج ۱۸، ص ۷۵٫

۷٫ الذریعه، ج ۲۴، ص ۵۰٫

۸٫ الذریعه، ج ۱۵، ص ۷۶٫

۹٫ الذریعه، ج ۱۱، ص ۱۲۹٫

۱۰٫ الذریعه، ج ۱۵، ص ۱۸۶٫

۱۱٫ الذریعه، ج ۲۴، ص ۸۰٫

۱۲٫ الذریعه، ج ۱۷، ص ۵۶٫

۱۳٫ الذریعه، ج ۲، ص ۲۲۹٫

۱۴٫ الذریعه، ج ۱۰، ص ۲۴۲٫

۱۵٫ الذریعه، ج ۱۵، ص ۱۸۶؛ به الذریعه، ج ۲۴، ص ۸۲ هم مراجعه شود.

۱۶٫ الذریعه، ج ۱۱، ص ۲۲٫

۱۷٫ مرآه الاحوال، آقا احمد کرمانشاهی، با تصحیح و حواشی علی دوانی، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۴۸٫

۱۸٫ وحید بهبهانی، علی دوانی، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۲، ص ۳۴۵٫

۱۹٫ نجوم السماء، میرزا محمد مهدی لکنهوی کشمیری، مکتبه بصیرتی قم، بی تا، ج ۲، ص ۱۹۵؛ وحید بهبهانی، ص ۳۴۵٫

۲۰٫ اشک روان بر امیر کاروان، سید محمد حسین شهرستانی، مؤسسه مطبوعاتی دار الکتاب جزائری، قم ۱۳۸۰، ص ۷۱٫

۲۱٫ مجله تراثنا، ش ۳، ص ۱۵۹٫

۲۲٫ مجله تراثنا، ش ۲۱، ص ۲۶۲٫

۲۳٫ الذریعه، ج ۱، ص ۱۷۹٫

۲۴٫ کتاب الزهد، حسین بن سعید کوفی، با تحقیق غلامرضا عرفانیان، چاپخانه العلمیه قم، ۱۳۹۹، ص ۲۵ و ۳۶٫

۲۵٫ سرّ دلبران، شیخ مرتضی حائری، دفتر نشر برگزیده، چاپ دوم ۱۳۷۷، ص ۷۵٫

۲۶٫ معارف الرجال، شیخ محمد حرز الدین، کتابخانه مرعشی نجفی قم، ۱۴۰۵، ج ۳، ص ۱۱۱٫

۲۷٫ الذریعه، ج ۱۱، ص ۲۸ و ج ۱۲، ص ۵۹٫

۲۸٫ اعیان الشیعه، سید محسن امین، دار التعارف للمطبوعات، بیروت ۱۴۰۳، ج ۹، ص ۲۳۲٫

۲۹٫ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۲۳۲٫

۳۰٫ نجوم السماء، ج ۲، ص ۱۹۱٫

۳۱٫ اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۱٫

۳۲٫ الذریعه، ج ۳، ص ۳۳۱٫

۳۳٫ الذریعه، ج ۳، ص ۴۵۵٫

۳۴٫ الذریعه، ج ۳، ص ۴۷۴٫

۳۵٫ الذریعه، ج ۴، ص ۲۵٫

۳۶٫ الذریعه، ج ۴، ص ۱۳۰ و ج ۱۸، ص ۳۷٫

۳۷٫ الذریعه، ج ۷، ص ۲۸۴٫

۳۸٫ الذریعه، ج ۱۰، ص ۱۶۴٫

۳۹٫ الذریعه، ج ۱۵، ص ۲۴٫

۴۰٫ الذریعه، ج ۱۶، ص ۳۴۶٫

۴۱٫ الذریعه، ج ۱۶، ص ۲۸۷٫

۴۲٫ الذریعه، ج ۱۸، ص ۲۶٫

۴۳٫ الذریعه، ج ۱۸، ص ۱۵۰٫

۴۴٫ الذریعه، ج ۱۸، ص ۱۶۱٫

۴۵٫ الذریعه، ج ۲۴، ص ۱۶۸٫

۴۶٫ الذریعه، ج ۲۴، ص ۱۷۶٫

۴۷٫ الذریعه، ج ۲۵، ص ۱۱۴٫

۴۸٫ الذریعه، ج ۲، ص ۹۸٫

۴۹٫ شرح احقاق الحق، سید شهاب الدین مرعشی نجفی، کتابخانه مرعشی نجفی، ج ۱، ص ۱۲۸٫

۵۰٫ الذریعه، ج ۱۵، ص ۱۸۷٫

۵۱٫ الذریعه، ج ۳، ص ۴۴۵٫

۵۲٫ الذریعهج ۳، ص ۴۸۱٫

۵۳٫ شرح احقاق الحق، ج ۱، ص ۱۲۸٫

۵۴٫ تراجم الرجال، سید احمد حسینی، کتابخانه مرعشی نجفی، قم ۱۴۱۴، ج ۱، ص ۴۲۳٫

۵۵٫ الذریعه، ج ۹، ص ۴۹؛ معجم المؤلفین، عمر کحاله، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج ۹، ص ۱۸۸٫

۵۶٫ تراجم الرجال، ج ۱، ص ۲۶۱٫

۵۷٫ مستدرکات اعیان الشیعه، سید حسن امین، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ج ۵، ص ۷٫

۵۸٫ مستدرکات اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۱۴۴٫

۵۹٫ مستدرکات اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۲۲۱٫

۶۰٫ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۱۰٫

۶۱٫ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۲۳۲٫

۶۲٫ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۲۳۲؛ نقباء البشر، ج ۲، ص ۶۲۸؛ نجوم السماء، ج ۲، ص ۱۹۴٫

۶۳٫ نقباء البشر، ج ۲، ص ۶۲۸٫

۶۴٫ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۲۳۲٫

۶۵٫ الذریعه، ج ۱۲، ص ۱۸۶٫

۶۶٫ الذریعه، ج ۴، ص ۴۴۱٫

۶۷٫ الذریعه، ج ۴، ص ۱۷۱؛ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۲۳۲٫

۶۸٫ الذریعه، ج ۲۰، ص ۲۹۹٫

۶۹٫ الذریعه، ج ۱۲، ص ۱۴۰؛ ج ۱۵، ص ۱۶۹٫

۷۰٫ الذریعه، ج ۱، ص ۴۶٫

۷۱٫ الذریعه، ج ۶، ص ۲۵۸٫

۷۲٫ الذریعه، ج ۵، ص ۱۶۱٫

۷۳٫ معجم المطبوعات النجفیه، محمد هادی امینی، مطبعه الآداب، نجف، ۱۳۸۵ قمری، ص ۱۰۲٫

۷۴٫ الذریعه، ج ۲۴، ص ۳۷۵٫

۷۵٫ الذریعه، ج ۱۱، ص ۱۷۶٫

۷۶٫ مجله تراثنا، ش ۲۱، ص ۲۶۲٫

۷۷٫ اشک روان بر امیر کاروان، ص ۵۳٫ ۵۷٫

۷۸٫ الذریعه، ج ۱۵، ص ۳۴۹؛ در ابتدای این کتاب به شاگردی خود نزد فاضل اردکانی اشاره می کند.

۷۹٫ الذریعه، ج ۲، ص ۱۶۸٫۳٫

۸۰٫ الذریعه، ج ۳، ص ۴۸۱٫

۸۱٫ الذریعه، ج ۶، ص ۲۷۷٫

۸۲٫ الذریعه، ج ۸، ص ۲۵۷٫

۸۳٫ غایه المسئول، سید محمد حسین شهرستانی، مؤسسه آل البیت، قم، ص ۱٫

۸۴٫ غایه المسئول، ص ۴۵۶٫

۸۵٫ غایه المسئول، ص ۱ و ر.ک الذریعه، ج ۱۶، ص ۲۲٫

۸۶٫ غایه المسئول، ص ۳۹۵٫

۸۷٫ تاریخ فقه و فقها، دکتر ابوالقاسم گرجی، انتشارات سمت، چاپ دوم ۱۳۷۷، ص ۳۳۲٫

۸۸٫ الذریعه، ج ۱۲، ص ۱۳۸٫

۸۹٫ الذریعه، ج ۱۴، ص ۲۳۶٫

۹۰٫ الذریعه، ج ۱۴، ص ۳۶٫

۹۱٫ الذریعه، ج ۲۵، ص ۲۷۶٫

۹۲٫ الذریعه، ج ۸، ص ۸۱٫

۹۳٫ الذریعه، ج ۲۴، ص ۳۷۵٫

۹۴٫ احسن الودیعه، سید محمد مهدی موسوی کاظمی، دار الهادی بیروت، ۱۴۱۳، ج ۱، ص ۱۷۶؛ الذریعه، ج ۱۹، ص ۷۱٫

۹۵٫ اشک روان بر امیر کاروان، ص ۷۱٫

۹۶. مطالب افزوده مترجم را در این صفحات می توانید بیابید: ۹۱، ۹۴، ۹۷، ۱۰۵، ۱۴۰، ۱۷۰، ۱۷۹، ۱۸۸، ۱۹۹، ۲۲۰، ۲۲۳، ۲۳۹، ۲۴۶، ۲۵۸، ۲۶۶، ۳۳۸٫

۹۷٫ اشک روان بر امیر کاروان، ص ۷۱٫

۹۸٫ اشک روان بر امیر کاروان، ص ۴۴٫

۹۹٫ الذریعه، ج ۲، ص ۸۶٫

۱۰۰٫ الذریعه، ج ۲۵، ص ۲۵۱٫

۱۰۱٫ الذریعه، ج ۱، ص ۴۱۵٫

۱۰۲٫ الذریعه، ج ۸، ص ۵۵٫

۱۰۳٫ الذریعه، ج ۱۶، ص ۱۱٫

۱۰۴٫ الذریعه، ج ۱۶، ص ۱۳۱٫

۱۰۵٫ الذریعه، ج ۲۳، ص ۲۸۸٫

۱۰۶٫ الذریعه، ج ۴، ص ۱۸۳٫

۱۰۷٫ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۲۳۲٫

۱۰۸٫ الذریعه، ج ۱۸، ص ۸۶٫

۱۰۹٫ الذریعه، ج ۱۷، ص ۲۸۲٫

۱۱۰٫ الذریعه، ج ۱۵، ص ۱۶۴٫

۱۱۱٫ الذریعه، ج ۲، ص ۱۲۱٫

۱۱۲٫ الذریعه، ج ۲۱، ص ۱۴۵٫

۱۱۳٫ الذریعه، ج ۲۴، ص ۷۰٫

۱۱۴٫ الذریعه، ج ۲۳، ص ۲۱۳٫

۱۱۵٫ الذریعه، ج ۱۶، ص ۹۵٫

۱۱۶٫ الذریعه، ج ۱۸، ص ۲۸۰٫

۱۱۷٫ الذریعه، ج ۲۴، ص ۳۲٫

۱۱۸٫ الذریعه، ج ۷، ص ۲۷۵٫

۱۱۹٫ الغدیر، علامه امینی، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۳۹۷، ج ۱۱، ص ۳۷۲٫

۱۲۰٫ الذریعه، ج ۱۵، ص ۲۶۳٫

۱۲۱٫ الذریعه، ج ۴، ص ۴۳۰٫

۱۲۲٫ الذریعه، ج ۴، ص ۴۷۸٫

۱۲۳٫ الذریعه، ج ۱۲، ص ۵۹٫

۱۲۴٫ الذریعه، ج ۲۳، ص ۲۱۵٫

۱۲۵٫ الذریعه، ج ۱۵، ص ۱۷٫

۱۲۶٫ الذریعه، ج ۷، ص ۲۸۷٫

۱۲۷٫ الذریعه، ج ۳، ص ۲۶۰٫

۱۲۸٫ الذریعه، ج ۴، ص ۵۱٫

۱۲۹٫ الذریعه، ج ۱۷، ص ۲۹۰٫

۱۳۰٫ الذریعه، ج ۱۵، ص ۹۲٫

۱۳۱٫ الذریعه، ج ۱۳، ص ۲۱۰٫

۱۳۲٫ الذریعه، ج ۷، ص ۱۷۷٫

۱۳۳٫ سرّ دلبران، ص ۷۷٫ ۷۸٫

۱۳۴٫ نقباء البشر، ج ۲، ص ۶۲۷٫

۱۳۵٫ الکنی و الالقاب، شیخ عباس قمی، موسسه الوفاء بیروت، ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۳۷۶٫

۱۳۶٫ ریحانه الادب، محمد علی مدرس، کتابفروشی خیام، ج ۳، ص ۲۷۲٫

۱۳۷٫ شرح احقاق الحق، ج ۱، ص ۱۲۷٫

۱۳۸٫ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۲۳۲؛ شرح احقاق الحق، ج ۱، ص ۱۲۸٫

۱۳۹٫ فهرس التراث، سید محمد حسین حسینی جلالی، انتشارات دلیل ما، ج ۲، ص ۶۸۱٫

۱۴۰٫ الذریعه، ج ۲۴، ص ۴۳۵؛ فهرس التراث، ج ۲، ص ۶۸۱٫

۱۴۱٫ الذریعه، ج ۳، ص ۴۲۸؛ اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۲۰٫

۱۴۲٫ نقباء البشر، ج ۲، ص ۶۲۸؛ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۲۳۲٫

۱۴۳٫ اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۲۳۲٫

Show More

2 Comments

  1. اطلاعاتتان در بعضی جاها بسیار ناقص است.
    تعداد فرزندان این بزرگوار بیش از اینهاست

  2. با اهدا سلام

    این سایت سعی کرده تمام مطالب را با سند و کتب معتبر ارائه نمایید لذا اگر دقت کرده باشید در پایین مطلب ثبت سند شده اگر شما سندی معتبر تر از این کتاب (گلشن ابرارج۹) دارید خوشحال می شویم به ما در این باره کمک نمایید موفق وموید باشید

    یزدانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=