علاّمه سیدمحمد حسین طباطبایی

جامعيّت علّامه طباطبائى در علم و عمل به قلم علامه سید محمد حسین طهرانی

در علوم غريبه در رمل و جفر وارد بودند؛ ولى ديده نشد كه عمل كنند.

در علم اعداد و حساب جمل ابجد و طرق مختلف آن مهارتى عجيب داشتند.

در جبر و مقابله و هندسه فصائى و مسطّحه و حساب استدلالى سهمى به سزا داشتند؛ و در هيئت قديم استاد بودند؛ به پايه‏اى كه به آسانى مى‏توانستند استخراج تقويم كنند؛ و همان‏طوركه عرض شد يك دوره از آن را بما درس گفتند.

ولى چون رياضيّات را چه از حساب و هندسه و چه از مثلّثات، اين حقير در مدارس جديده بطور مستوفى خوانده بودم ديگر لزومى نداشت كه نزد ايشان نيز بخوانم.

بارى استاد ما علوم رياضى را در نجف اشرف نزد آقا سيّد ابو القاسم خونسارى كه از رياضى‏دان‏هاى مشهور عصر بود فرا گرفته بودند؛ و خود ايشان مى‏فرمودند: كه براى بعضى از استادان رياضى جامعه بغداد (دانشگاه) مسئله‏اى مشكل پيش مى‏آمد كه از حلّ آن عاجز مى‏شدند، بنجف مى‏آمدند و به خدمت آقاى سيّد ابو القاسم مى ‏رسيدند؛ و اشكال خود را رفع مى ‏كردند.

علّامه طباطبائى در ادبيّات عرب و معانى و بيان و بديع استاد بودند.

در فقه و اصول استاد بودند و ذوق فقهىّ بسيار روان و نزديك بواقع داشتند؛ و دوره‏هائى از فقه و اصول را نزد استادانى چون مرحوم آيت اللّه نائينىّ و مرحوم آيت اللّه كمپانىّ خوانده بودند؛ و نيز از فقه آيت اللّه اصفهانىّ بهرمند شده‏اند؛ و مدّت اين دوره‏هاى از درس مجموعا به ده سال كشيده شد.

و استاد وحيد ايشان در فلسفه حكيم متألّه معروف مرحوم آقا سيد حسين بادكوبه ‏اى بوده است كه ساليانى دراز در نجف اشرف در معيّت برادرشان مرحوم آيت اللّه آقا حاج سيّد محمد حسن طباطبائىّ الهى نزد او بدرس و بحث مشغول بوده‏اند؛ و چون اسفار و شفا و مشاعر و غيرها را نزد او خوانده‏اند.

مرحوم حكيم بادكوبه ‏اى به ايشان عنايتى خاصّ داشته است و براى تقويت برهان و استدلال ايشان را امر كرده است كه علوم رياضىّ را دنبال كنند.

و امّا معارف الهيّه و اخلاق و فقه الحديث را نزد عارف عاليقدر و كم‏نظير يا بى‏نظير، مرحوم آية الحقّ حاج ميرزا علىّ آقا قاضى قدّس اللّه تربته الزكيّة آموخته ‏اند؛ و در سير و سلوك و مجاهدات نفسانيّه و رياضيات شرعيّه تحت نظر و تعليم و تربيت آن استاد كامل بوده ‏اند.

مرحوم قاضى از بنى اعمام ايشان بوده ‏اند؛ و در نجف اشرف به تربيت شاگردان الهى و وارستگان و شوريدگان جمال الهى و مشتاقان لقاء و زيارت حضرت احديّت، مشغول و در آن خطّه، عالم وحيد و يگانه در اين فنّ بوده‏اند؛ به‏ طورى‏كه ايشان نام استاد را فقط بر او مى‏بردند؛ و هر وقت استاد بطور اطلاق مى ‏گفتند مراد مرحوم قاضى است؛ و گويا در مقابل مرحوم قاضى؛ تمام اساتيد ديگر با وجود آن مقام و عظمت علمى كوچك جلوه مى‏ كردند.

ليكن در مجالس عمومى اگر مثلا سخن از اساتيد ايشان به ميان مى‏آمد، از فرط احترام نام قاضى را نمى‏ بردند و او را هم ‏رديف ساير اساتيد نمى‏ شمردند؛ همچنان‏كه در مقاله مختصر و كوتاهى كه بقلم خود ايشان درباره زندگانى ايشان آمده و در مقدمه مجموعه مقالات و رسائل ايشان بنام بررسى‏هاى اسلامىّ منتشر شده است نام از مرحوم قاضى در رديف اساتيد بچشم نمى‏ خورد.

كما آنكه از شب ‏زنده ‏داريهاى ايشان و عبادت‏ها و بيتوته ‏ها در مسجد سهله و كوفه بچشم نمى‏ خورد؛ و در آنجا مرقوم داشته ‏اند كه بسيار مى‏ شد (و به ويژه در بهار و تابستان) كه شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه مى‏ گذراندم.

معلوم است كه اوّلا بيان عبادت‏ها و مقدار شب‏ زنده ‏دارى بتهجّد و ذكر و فكر براى عامه مردم بعنوان مقاله عمومى چقدر سبك و فاقد ارزش است؛ آنهم از مثل چنين استادى كه يك‏قدم بطرف شخصيّت طلبى نزديك نشد؛ و ريشه خودنمائى و انانيّت در وجودشان بكلّى محترق گشته بود.

و ثانيا جائى كه استاد يكى از شرائط حتميّه پيمودن راه خدا را كتمان سرّ مى‏شمردند كجا احتمال آن مى‏رود كه عبادات مستحبّه خود را كه سرّى بين خود و بين ذات حىّ قيّوم است افشا نموده و در دسترس انظار عمومى بگذارند؛ پس همان‏طوركه معلوم است در اين عبارت ايشان فريضه صبح مستثنى است ساير عبادات مستحبّه و لازمه نيز در استثناء مقدّر مندرج است.

و ليكن در جائى كه محلّ مناسب ذكر آن بزرگوار بود از ذكر آن دريغ نداشتند و با تجليل و تكريمى خاصّ بيان مى‏نمودند؛ از جمله در تصديرى كه بر تذييلات مرقومه برمكاتبات علمين كربلائىّ و كمپانىّ بعنوان محاكمات نوشته‏اند چنين مرقوم داشته‏اند كه …. (آقاى آقا سيّد احمد كربلائى) اخيرا در بوته تربيت و تهذيب مرحوم آية الحقّ و استاد وقت شيخ بزرگوار آخوند ملّا حسينقلى همدانى قدّس اللّه سرّه العزيز قرار گرفته و ساليان دراز در ملازمت مرحوم آخوند بوده؛ و از همگنان گوى سبقت ربوده؛ و بالاخره در صفّ اوّل و طبقه نخستين تلامذه و تربيت‏يافتگان ايشان مستقر گرديده؛ و در علوم ظاهرى و باطنى مكانى مكين و مقامى امين اشغال نمود.

و بعد از درگذشت مرحوم آخوند؛ در عتبه مقدّسه نجف اشرف اقامت گزيده و بدرس فقه اشتغال ورزيده؛ و در معارف الهيّه و تربيت و تكميل مردم؛ يد بيضا نشان مى‏داد.

جمعى كثير از بزرگان و وارستگان بيمن تربيت و تكميل آن بزرگوار قدم در دائره كمال گذاشته و پشت پاى ببساط طبيعت زده؛ و از سكّان‏دار خلد و محرمان حريم قرب شدند.

كه از آن جمله است سيّد أجل، آيه حقّ، و نادره دهر، عالم عابد فقيه محدّث شاعر مفلق، سيّد العلماء الرّبّانيّين مرحوم حاج ميرزا علىّ قاضى طباطبائى تبريزى متولد سال هزار و دويست و هشتاد و پنج هجرى قمرى و متوفاى سال هزار و سيصد و شصت و شش هجرى قمرى، كه در معارف الهيّه و فقه حديث و اخلاق استاد اين ناچيز مى‏باشند، رفع اللّه درجاته السّامية و افاض علينا من بركاته (تمام شد كلام استاد ما علّامه طباطبائى قدّس اللّه سرّه)

مهر تابان//علامه سیدمحمد حسین طهرانی

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=