فصل سیزدهم : نمیمه
شرار کم المشاءون بالنمیمه المفرقون بین الاحبه الباغون للبراء المعایب.
بدترین شما سخن چینان هستند که میان دوستان جدایى مى افکنند و در جست و جوى عیب هاى خوبانند.
امیر مؤ منان على (علیه السلام )
مقدمه
یکى از امورى که دانشمندان علم اخلاق در ذیل مبحث افشاى سر از آن بحث مى کنند ((نمیمه )) یا ((سخن چینى ))است که از آن به زشتى یاد مى شود. سخن چینى از پست ترین رفتارهاى بشر است که دشمنى و کینه را در پى دارد و پیوندهاى دوستى و برادرى را نابود مى کند. قرآن کریم از آن به بدى یاد کرده و روایات بسیارى در نکوهش آن وارد شده است . سخن چینى از آفات و بیمارى هاى شایع زبان است که باید آن را شناخت و براى درمانش کوشید. این فصل به بیان مطالب گوناگونى درباره سخن چینى مى پردازد و در ضمن از ((سعایت )) که نوع خاصى از سخن چینى است ، بحث خواهد کرد. موضوع هاى این بخش عبارتند از:
۱ -تعریف سخن چینى
۲ – اقسام سخن چینى
۳ – نکوهش سخن چینى از دید شرع
۴ – ریشه هاى درونى سخن چینى
۵ – پیامدهاى زشت سخن چینى
۶ – راه هاى درمان سخن چینى .
(۱): تعریف سخن چینى
((سخن چینى )) بیان سخنان گفته شده درباره کسى ، به خود او است به این معنا که به وى بگویند: فلان شخص درباره تو چنین مى گفت ، و سخن چین به کسى مى گویند که سخن فردى را به کسى که مطلب درباره او گفته شده برساند.
امام صادق (علیه السلام ) درباره لشکر عقل و جهل مى فرماید:
… و صون الحدیث ، وضده النمیمه .
و نگاهبانى گفتار (از لشکریان عقل است ) و ضد آن ، سخن چینى است (که از لشکریان جهل به شمار مى رود.)
نگهبانى و صیانت از گفتار دیگران ، به معناى باز نگفتن آن نزد دیگران است و سخن چینى به معناى بازگفتن سخن دیگرى نزد کسانى است که مطلب درباره آن ها گفته شده است ؛ البته ((نمیمه )) مفهومى گسترده تر از این دارد و فقط به بازگفتن سخن افراد محدود نمى شود؛ زیرا ممکن است حرکت و علمى درباره شخصى ، بدون آگاهى او انجام شود و کسى این عمل را براى او باز گوید؛ یعنى سخن چینى نزد او رفته ، او را از عمل انجام شده آگاه کند. بیان گفتار یا رفتار دیگرى ، گاه با لفظ انجام مى شود و گاه از راه اشاره یا نوشتن یا رفتارى خاص به فرد مقابل فهمانده مى شود که این هم از مصادیق نمیمه است .
تعریف سعایت
آن گاه که سخن چینى ، نزد کسى انجام شود که از او بیم زیان و آزار است ، ((سعایت )) نامیده مى شود؛ مانند سعایت نزد پادشاهان و بزرگان که از آنان ترس زندان ، تبعید و قتل وجود دارد.
(۲): اقسام سخن چینى
سخن چینى از جهت ابزار انجام آن ، به گفتارى ، نوشتارى و اشاره اى ، قابل تقسیم است . نقل گفتار یا رفتار دیگران به هر یک از سه شکل پیش گفته ممکن است . سخن چینى را از جهت موضوع به اقسام ذیل نیز مى توان تقسیم کرد:
۱ – نقل گفتار
گاه سخن چین آن چه را دیگران گفته اند، نقل مى کند.
۲ – نقل رفتار
گاه آن چه را انجام داده اند، نقل مى کند.
۳ – نقل پندار
گاه از آن چه در دل مى گذرانند، حکایت مى کند.
دامنه سخن چینى ، نقل عیب ها و نقیصه هاى گفتارى و رفتارى و پندارى دیگران را هم در بر مى گیرد به این معنا که سخن چینى ، فقط حکایت امورى را که عیب نیستند در بر نگرفته ؛ بلکه نقل هر چیزى را که عیب یا نقص پنداشته شود نیز در بر مى گیرد؛ براى نمونه ، گاه سخن چین گفتار راست دیگران و گاه گفتار دروغ ایشان را نقل مى کند و روشن است که با نقل گفتار دروغ ، شنونده به دروغگویى آن شخص پى مى برد که در این موارد، گاه سخن چین با غیبت همراه است . سخن چینى گاه به انگیزه زیان رساندن به فردى که از او حکایت مى شود انجام مى گیرد که این رفتار، به شکل معمول ، نزد قدرتمندان صورت مى پذیرد و گاه چنین انگیزه اى در کار نیست که نوع اول را سعایت مى نامند.
سخن چینى گاه یک سو داشته ، فقط از یک طرف براى دیگرى نقل مى شود و گاه دو طرف دارد که از آن به ((دو به هم زنى )) یا ((افساد بین الناس )) تعبیر مى کنند به این معنا که سخن چین براى به هم زدن رابطه دو نفر، سخن هر کدام را براى دیگرى نقل مى کند.
(۳): نکوهش سخن چینى از دید شرع
سخن چینى در آیات و روایات به شدت نکوهیده ، و در مقایسه با دیگر رفتار ناپسند، از زشت ترین آن ها شمرده شده است .
خداوند متعالى در قرآن مجید مى فرماید:
ویل لکل همزه لمزه .
واى بر هر عیب جوى سخن چین .
که سخن چین (همزه ) در کنار غیبت کننده (لمزه ) آورده شده است .
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در سوره قلم ، چنین خطاب مى شود:
و لا تطع کل حلاف مهین هماز مشاء بنمیم .
از سوگند خورندگان به دروغ که افرادى فرومایه اند، پیروى مکن ؛ از کسانى که بسیار عیب جو و سخن چین هستند.
محدثان بزرگ در مجموعه هاى روایى خود، احادیث بسیارى را در نکوهش این عمل نقل کرده اند. کافى ، مستدرک الوسائل ، بحارالانوار، وسائل الشیعه و بسیارى از کتاب هاى روایى دیگر، درباره این بیمارى باب مستقلى دارند.
امام صادق (علیه السلام ) به نقل از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید:
لا انبئکم بشرارکم ؟ قالوا: بلى یا رسول الله قال : المشاءون بالنمیمه ….
آیا شما را از بدترینتان آگاه کنم ؟ گفتند: بله اى رسول خدا! فرمود: کسانى از شما که سخن چینى مى کنند.
حضرت سخن چینى را در شمار امورى که پیامبر از آن ها باز داشته ، معرفى کرده است :
ان رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) نهى عن الغیبه … و نهى عن النمیمه .
همانا رسول خدا از غیبت و…سخن چینى نهى فرموده است .
سرور پرهیزکاران حضرت على (علیه السلام ) نیز مى فرماید:
بئس الشیمه النمیمه.
سخن چینى خلق و خوى بدى است .
النمیمه شیمه المارق .
سخن چینى ، خوى کسانى است که از دین خارج شده اند.
حال ممکن است پرسیده شود: آیا حرفى را که درباره کسى زده شده ، مى توان براى او بازگفت با این توجیه که حرف او دروغ نیست ؛ بلکه واقعیت دارد؟ در پاسخ مى توان گفت : دروغ گفتن حرام است ؛ اما راست گفتن همه جا واجب نیست ؛ یعنى نمى توان گفت به دلیل آن که دروغ گفتن حرام است ، راست گفتن واجب است و حتى نمى توان حرمت دروغ را دلیل بر جواز هر سخنى راست دانست و این امر را بهانه قرار داد و هر سخنى را که از هر شخصى شنیده مى شود، براى دیگرى نقل کرد؛ زیرا این نوعى فتنه انگیزى است ، و گاه مفسده راست گفتن از دروغ گفتن بیش تر است .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید:
ثلاثه یقبح فیهن الصدق : ۱ – النمیمه ….
راست گویى در سه جا زشت است : ۱ -سخن چینى … .
امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید:
اسوء الصدق النمیمه .
زشت ترین راستگویى ها، سخن چینى است .
حال به آسانى مى توان گفت : سخن چینى حرام ، و از گناهان بزرگ است و اگر سعایت باشد، از بدترین انواع سخن چینى به شمار مى رود و از آن بسیار نکوهش شده است ؛ چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:
شر الناس المثلث قیل یا رسول الله و ما المثلث ؟ قال : الذى یسعى باخیه الى السلطان فیهلک اخاه و یهلک السلطان.
بدترین مردم مثلث است . عرض شد: اى پیامبر خدا! مثلث چه کسى است ؟
فرمود: کسى که از برادرش نزد فرمانروا [= قدرتمند] بدگویى کند. او (با این عمل ، هم خودش و هم ) برادرش و فرمانروا را نابود مى کند؛
البته زشتى این عمل تا جایى است که براى آن وجه شرعى وجود نداشته باشد در غیر این صورت ، چه بسا نقل سخن و رفتار دیگران واجب شود. مانند آن که واجب است در محضر قاضى و دادگاه عدل ، مطالب براى روشن شدن حقیقت ، بیان شود؛ زیرا این جا تمایل هاى شخصى در کار نیست ؛ بلکه عقل و شرع هر دو به بیان واقعیت حکم مى کنند تا حقى نابود، و حکم نادرستى صادر نشود.
دو به هم زدن یا ((افساد بین الناس )) نیز از بدترین انواع سخن چینى به شمار مى رود که به شدت نکوهش شده است .
خداوند متعالى در سرزنش چنین افرادى مى فرماید:
الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فى الاءرض اولئک هم الخاسرون .
کسانى که پیمان خدا را پس از استوار کردن آن مى شکنند و آن چه را خداوند به پیوستن آن فرمان داده مى گسلند و در زمین فساد مى کنند، ایشان زیان کارانند.
وظیفه انسان در برابر سخن چین
انسان در برابر سخن چین چند وظیفه دارد:
۱ – او را تصدیق نکند؛ زیرا گناه کار و فاسق است و گواهى فاسق پذیرفته نمى شود؛ چنان که خداوند متعالى در قرآن کریم مى فرماید:
ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا.
اگر فاسقى براى شما خبرى آورد، درباره خبرش تحقیق کنید.
۲ – او را از این کار باز دارد؛ زیرا عمل او از امور منکر بوده و خداوند متعالى در قرآن مى فرماید:
و اءمر بالمعروف و انه عن المنکر.
امر به معروف کن و از منکر بازدار.
۳ – از او ابراز تنفر کند؛ زیرا او مبغوض خدا است و تنفر از مبغوض خدا لازم است .
۴ – به شخصى که مطلب از او نقل شده ، گمان بد نبرد؛ زیرا خداى تعالى مى فرماید:
اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم.
از بسیارى گمان ها بپرهیزید؛ چرا که بعضى از گمان ها، گناه است .
۵ – گفتار سخن چین ، او را به تحقیق و تجسس درباره شخصى که از او نقل شده وا ندارد که خداى تعالى مى فرماید: و لا تجسسوا.
۶ – خودش مرتکب کارى که دیگران را از آن نهى مى کند نشود؛ یعنى سخن چینى او را براى کسى که سخن از جانب او نقل شده ، بیان نکند؛ زیرا در این صورت ، هم سخن چینى و هم غیبت کرده است . مردى نزد امیر مؤ منان على (علیه السلام ) آمد و درباره دیگرى بدگویى کرد.
حضرت فرمود:
یا هذا نحن نساءل عما قلت فان کنت صادقا مقتناک ، و ان کنت کاذبا عاقبناک ، و ان شئت اءن نقیلک اءقلناک ؟ قال : اقلنى یا اءمیرالمؤ منین .
اى فلانى ! ما از آن چه گفتى ، مى پرسیم [= بازخواست مى کنیم ] اگر راست گفته باشى ، تو را دشمن مى داریم و اگر دروغ گفته باشى ، تو را مجازات مى کنیم و اگر بخواى رهایت کنیم [= از کرده خویش پشیمان شوى ] تو را رها مى کنیم . (آن مرد) گفت : اى امیر مؤ منان ! رهایم کنید.
(۴): ریشه هاى درونى سخن چینى
سخن چینى از سرکشى یکى از دو نیروى ((غضب )) و ((شهوت )) انسان سرچشمه مى گیرد و گاه در هر دو ریشه دارد. تجاوز این دو از حریم فرمانروایى خرد، موجب پدید آمدن صفات ناپسندى مى شود که آن ها نیز پیدایش رفتارهاى ناپسندى چون سخن چینى را در پى دارند. سخن چینى ، در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد:
۱ – نفرت و دشمنى
گاه انسان از روى نفرت سخن چینى مى کند و در صدد بد نام کردن دیگرى است .
۲ – حسد
حسادت به مقام و مرتبه دیگران ، عامل بسیار مهمى براى سخن چینى ، به ویژه سعایت است . فرد مبتلا، براى از بین بردن شان دیگرى به سعایت از او مى پردازد. دو به هم زنى را مى توان از موارد فتنه به شمار آورد که در این صورت ، بر اساس آیات قرآن کریم ، از خونریزى و قتل شدیدتر و بزرگ تر خواهد بود؛ چنان که خداوند متعالى مى فرماید:
الفتنه اشد من القتل . الفتنه اکبر من القتل .
دقت در مجموعه آیات و روایت هایى که درباره سخن چینى آمده است ، نشان دهنده بزرگى و زشتى بسیار این گناه است .
۳ – طمع و چشم داشت
گاه طمع به مال و مقام یا دیگر امور دنیایى ، انسان را به رفتار ناپسندى چون سخن چینى و سعایت از دیگران وا مى دارد. فرد بیمار مى کوشد تا با بدگویى از دیگران و نقل گفتار و کردار ایشان ، مال یا منزلتى براى خویش فراهم سازد.
۴ – تفریح و سرگرمى
گاه انسان براى گذراندن وقت و سرگرمى ، به نقل گفتار و رفتار این و آن مى پردازد و سخن چینى مى کند.
(۵): پیامدهاى زشت سخن چینى
سخن چینى پیامدهاى ناخوشایندى را براى فرد مبتلا و جامعه انسانى به بار مى آورد که برخى در دنیا و بعضى در آخرت گریبانگیر او و جامعه مى شود.
پیامدهاى دنیایى
۱ -گسستن پیوند دوستى و برادرى : سخن چین با رفتار زشت خود، پیوندهاى معنوى را از بین برده ، یکپارچگى جامعه انسانى را نابود مى کند. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) پس از آن که سخن چین را بدترین افراد مى شناساند، مى فرماید:
… المفرقون بین الاحبه ….
کسانى که در میان دوستان جدایى مى اندازند.
اسلام به یک پارچگى مسلمانان توجه فراوانى دارد و به پایدارى آن اهمیت مى دهد. پیوندهاى روحى و معنوى در این مکتب ، ارزش در خور توجهى دارند. اسلام همان گونه که به پیوندهاى جسمى ، با عنوان ((صله رحم )) بسیار توجه کرده و نابود کردن آن را گناهى بزرگ به شمار آورده است ، به حفظ و نگهبانى از پیوندهاى معنوى با عنوان ((برادرى دینى ))نیز بسیار سفارش کرده و نابود کننده آن را گناه کار مى داند.
خداوند متعالى در قرآن کریم مى فرماید:
و یقطعون ما امر الله به ان یوصل .
و آن چه را خدا بر پیوند آن دستور داده مى گسلند.
خداوند تبارک و تعالى در بحث پیوند جسمى ، از صله رحم یاد مى کند و در بحث پیوند روحى ، فساد در زمین را یادآور مى شود و چه فسادى بالاتر از این که مردم را به جان یک دیگر بیندازند و رابطه برادران دینى و خویشاوندان را قطع کنند.
آسیب سخن چینى هنگامى مشخص تر مى شود که میان خویشاوندان مؤ من جدایى افتد؛ یعنى سخن چین سبب قطع پیوند روحى و جسمى شود و آن جا که دشمن وارد شود، چه بسا عده اى به جان هم بیفتند و به ناحق خونى ریخته شود با که در مراجعه به تاریخ ، نمونه هاى بسیارى بر صدق این موضوع یافت مى شود.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود:
و ان من اکبر السحر النمیمه یفرق بها بین المتحابین و یجلب العداوه على المتصافیین و یسفک بها الدماء و یهدم بهاالدور و یکشف بهاالستور و النمام اشر من و طى الاءرض بقدم .
بزرگ ترین سحرها سخن چینى است که میان دوستان جدایى مى افکند و دشمنى را میان دل هایى که با محبت و پاک و بدون زنگارند، جلب مى کند و خون انسان ها به سبب آن ریخته و خانه هایشان خراب مى شود و پرده ها مى افتد (و پوشیده ها آشکار مى شود) و سخن چین ، بدترین کسى است که بر زمین گام نهاده است .
این پاسخ کسانى است که مى گویند: ما دروغ نمى گوییم ؛ بلکه سخن راستى را به دیگران منتقل مى کنیم که به تعبیر حضرت على (علیه السلام ) زشت ترین راستگویى ها سخن چینى است .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در وصیت به حضرت على فرمود:
ان الله احب الکذب فى الصلاح و ابغض الصدق فى الفساد.
همانا خداوند دروغ گفتن براى ایجاد صلح را دوست دارد و از راستى که مایه فساد شود، متنفر است .
یکى گفت با صوفى یى در صفا//بدانى فلانت چه گفت از قفا؟
بگفتا خموش ، اى برادر! بخفت//ندانسته بهتر که دشمن چه گفت
کسانى که پیغام دشمن برند//ز دشمن همانا که دشمن ترند
کسى قول دشمن نیارد به دوست//جز آن کس که در دشمن یار او است
نیارست دشمن جفا گفتنم//چنان کز شنیدن بلرزد تنم
تو دشمن ترى کاورى بر دهان//که دشمن چنین گفت اندر نهان
سخن چین کند تازه جنگ قدیم//به خشم آورد نیکمرد سلیم
ازان همنشین تا توانى گریز//که مر فتنه خفته را گفت خیز
سیه چال و مرد اندر او بسته پاى//به از فنته از جاى بردن به جاى
میان دو تن جنگ چون آتش است//سخن چین بدبخت هیزم کش است
۲ – محروم شدن از رحمت الاهى : سخن چینى سبب قهر خداوند و دور شدن جامعه از رحمت خدا است . سخن چین نه تنها خود را از لطف خداوند محروم مى سازد، بلکه جامعه را نیز از الطاف الاهى دور مى کند. روایتى در این باره مى گوید:
ان موسى (علیه السلام ) استسقى لبنى اسرائیل حین اصابهم قحط فاءوحى الله تعالى الیه لا اءستجیب لک و لا لمن معک و فیکم نمام قد اصر على النمیمه فقال موسى (علیه السلام ) من هو یا رب حتى نخرجه من بیننا فقال الله یا موسى اءنها کم عن النمیمه و اکون نماما فتابوا باءجمعهم فسقلوا.
(در زمان حضرت موسى در میان بنى اسرائیل خشک سالى شدیدى روى داد.) همانا موسى براى بنى اسرائیل در زمان خشک سالى باران طلبید؛ (ولى هر چه دعا کرد، اثرى نبخشید و باران نیامد.) پروردگار به او وحى کرد: در میان شما یک نفر هست که زیاد سخن چینى مى کند و به سبب او دعاى شما را مستجاب نمى کنم . حضرت موسى از خدا خواست او را معرفى کند تا وى را از میان خویش بیرون کنند. خداى متعالى فرمود: من شما را از نمامى نهى مى کنم ؛ پس چگونه او را به شما معرفى کنم و خود مرتکب نمامى شوم ؟ حضرت موسى این مطلب را با قوم خود در میان گذاشت و همه توبه کردند؛ آن گاه بر آن ها باران بارید.
۳ – رسوایى سخن چین : سخن چین به دنبال عیب ها و نقص هاى مردم مى رود تا ابزار لازم براى رفتار زشت خود را فراهم آورد.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) پس از آن که سخن چینان را به تفرقه اندازى وصف مى کند، مى فرماید:
…الباغون للبراء المعایب.
… کسانى که در جست و جوى عیب هاى خوبان و صالحان هستند.
امیر على (علیه السلام ) هم ایشان را با همین وصف نام برده ، است :
المبتغون للبرآء المعایب .
کسى که در پى عیب هاى مسلمانان است ، سرانجام رسوا مى شود.
چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:
یا معشر من اسلم بلسانه و لم یخلص الایمان الى قلبه لا تذموا المسلمین و لا تتبعوا عوراتهم ، فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله تعالى عورته یفضحه فى بیته .
اى کسانى که به زبان اسلام آورده اید، ولى ایمان در دل شما خالص نشده ! مسلمانان را نکوهش ، و عیوب پنهان ایشان را دنبال نکنید. همانا کسى که در جست و جوى عیب مسلمانان باشد، خداوند به دنبال عیب او خواهد بود و هر کس خداوند در پى عیبش باشد، او را در خانه خودش رسوا مى سازد.
۴ – سلب اعتماد و دور شدن از مردم : بیم و هراس مردم از نقل رفتار و گفتارشان نزد دیگران ، موجب بى اعتمادى آن ها به سخن چین مى شود. مردم سخن چین را امانت دار ندانسته ، از سخن گفتن نزد او مى پرهیزند. امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید:
لا تجتمع امانه و نمیمه .
امانت با سخن چینى جمع نمى شود.
سلب اعتماد از سخن چین ، موجب فاصله گرفتن مردم از او مى شود؛ چنان که امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید:
ایاک و النمیمه فانها…تبعد عن الله و الناس .
از سخن چینى بپرهیزید که موجب دور ساختن از خدا و مردم مى شود.
پیامدهاى آخرتى سخن چینى
۱ – عذاب قبر:
سخن چین از آغاز ورود به جهان برزخ ، گرفتار عقوبت رفتار ناپسند خویش مى شود.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در وصیت به امیر مؤ منان على (علیه السلام ) فرمود:
یا على احذر…النمیمه فان …النمیمه توجب عذاب القبر.
اى على از سخن چینى بپرهیز که همانا موجب عذاب قبر مى شود.
امیر مؤ منان على (علیه السلام ) نیز مى فرماید:
عذاب القبر یکون من النمیمه .
عذاب قبر از سخن چینى است .
۲ – مسخ در محشر:
بسیارى از گناه کاران در صحراى محشر با چهره واقعى رفتار خویش برانگیخته مى شوند و در این میان ، سخن چینان به سبب نوع خاص رفتار خود، به صورت یکى از حیوانات محشور مى شوند.
معاذ بن جبل (از اصحاب رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) ) در منزل ابو ایوب انصارى نزدیک پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نشسته بود. معاذ عرض کرد: اى پیامبر خدا! نظر شما درباره این آیه که مى فرماید: یوم ینفخ فى الصور فتاءتون افواجا،
چیست ؟ رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:
اى معاذ! مطلب بزرگى را پرسیدى ؛ (آن گاه اشک از چشمانش جارى شد و فرمود: (ده صنف از امت من پراکنده محشور مى شوند و خداوند آنان را از دیگر مسلمانان جدا، و چهره هایشان را مسخ مى کند. برخى از آنان به صورت میمون ، برخى به صورت … و…آنان که به صورت میمون محشور مى شوند، سخن چینانند….
۳ – محروم شدن از بهشت :
سخن چینى موجب خشم و سخط خداوند شده ، سخن چین را از بهشت محروم مى سازد.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:
لا یدخل الجنه قتات .
سخن چین وارد بهشت نمى شود.
امام باقر (علیه السلام ) نیز مى فرماید:
الجنه محرمه على القتاتین و المشاءین بالنمیمه .
بهشت بر غیبت کنندگان و سخن چینان حرام است .
از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده است :
اءربعه لا یدخلون الجنه الکاهن والمنافق و مدمن الخمر و القتات و هو النمام .
چهار کس وارد بهشت نمى شوند: ۱ -کاهن ۲ – منافق ۳ – دائم الخمر ۴ – سخن چین .
۴ – عذاب آخرت :
رفتار زشت سخن چین ، موجب خشم خداوند مى شود و او را گرفتار عذاب الاهى مى سازد.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در وصیت به ابوذر غفارى (ره ) فرمود:
…یا اباذر صاحب النمیمه لا یستریح من عذاب الله فى الآخره .
اى ابوذر! سخن چین در قیامت از عذاب خداوند راحت نخواهد شد.
(۶): راه هاى درمان سخن چینى
سخن چینى ، مانند دیگر بیمارى هاى زبان ، از دو راه ((علمى )) و ((عملى )) درمان پذیر است .
شیوه درمان علمى
تاءمل و درنگ در زشتى این رفتار و پیامدهاى ناخوشایند آن ، فرد را به چاره جویى براى درمان خود وا مى دارد و با پدید آمدن این خواهش درونى ، او باید به یادآورى مستمر و مداوم پیامدها بپردازد تا نفرت از این گناه ، و هراس از عواقب آن ، در او پدید آید و با پیدایش نفرت ، به آسانى مى تواند به گناه پشت کرده ، نفس خود را پاک سازد؛ البته ضعیف ساختن ریشه هاى این گناه او را در ترک آن یارى خواهد کرد.
شیوه درمان عملى
اشتغال مستمر و مداوم زبان به ذکر خدا، موجب پیدایش عادتى شایسته است که این خود سبب ترک عادت به رفتارهاى زشتى از قبیل سخن چینى مى شود. انسان باید بکوشد زبان را با رفتارهاى نیک و پسندیده به مهار خود در آورد. پر کردن زمان هاى خالى با ذکر خدا و تلاوت قرآن ، کوششى عملى براى از بین بردن عادت هاى زشت زبان است .
اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی