برچسب: علامه سید محمد حسین طباطبایی
امام خمینی آشنایى با امام راحل استاد با آیت اللّه سید مصطفى خمینى در نجف دوست و رفیق بودند و ایشان را شخصى فاضل و دور از تعینات ظاهرى مى دانست. استاد فرمودند: یک وقت آقا مصطفى به ابوى شان آیت اللّه خمینى قدس سره عرض کرد: آقا سید عبدالکریم...
در سنه یکهزار و سیصد و شصت و چهار هجریه قمریه، این حقیر براى طلبگى وتحصیل علوم دینیّه به بلده طیّبه قم مشرّف شدم. و در مدرسه مرحوم آیت اللّه حجّت[۱] که بعدا به مدرسه حجّتیه معروف شد حجرهاى گرفته، و بدرس و بحث و مطالعه ادامه مى دادم. بناى...
شب جمعه هفتم ماه شعبان ۱۳۷۸ ه ق . در محضر مبارک جناب استاد علامه طباطبایى صابح المیزان تشرف حاصل کرده ام ، عرض نمودم حضرت آقا امشب شب جمعه و شب عید است لطفى بفرمایید، فرمودند: سوره مبارکه ص و القرآن ذى الذکر را در نمازهاى و تیره بعد...
علاّمه طباطبائی آقای حاج سیّد محمّد حسین تبریزی، استاد عالیقدری که قرن علمی فعلی مرهون خدمات و افکار بلند و فضل و کمال ایشان است، عالِم جلیلی که بواسطه تکان علمی که به حوزه علمیّه دادند نهضتی علمی بوجود آوردند و با تدریس تفسیر و حکمت، طلاّب علوم دینیّه را...
(علامه طباطبایى ) رحمه الله علیه مى گوید: یکى از دوستان چنین نقل کرد که در ماشین نشسته بودیم از ایران به سفر کربلاى معلا حرکت مى کردیم در نزدیکى صندلى من جوانى ریش تراشیده و فرنگى مآب نشسته بود به این جهت سخنى بین من و او رد و...
قران اموختن آقا سید مهدى قاضى ، آقازاده آقاى قاضى بزرگ استاد علامه طباطبایى مى فرمود: که یک مرد روستایى بى سواد، شبى در امامزاده داوود تهران خوابید و در خواب دید که به او مى گویند: نوشته هاى روى دیوارها را بخوان ، گفت : نمى دانم ، گفتند: بخوان...
بسم الله الرحمن الرحیم محضرمبارک نخبه الفلاسفه آیه الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.کوتاه سخن آنکه جوانی هستم ۲۲ ساله، …چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و...
علامه محمد تقى جعفرى نقل کرده اند: در یکى از سالهاى اخیر به قم مشرف شده بودم به قصد دیدار ایشان علامه طباطبایى به منزلشان رفتم در خانه را زدم ، پیرمردى در را باز کرد. گفتم : آقا تشریف دارند؟ گفتند: بله گفتم به ایشان عرض کنید اگر حالشان...
یکى از همسایگان علامه نقل مى کنند یک روز صبح حضرت علامه طباطبایى شخصى را به دنبال ما فرستادند با اینکه علامه براى کار شخصى به کسى مراجعه نمى کرد رفتیم دیدیم که بسیار ناراحت است و نمى توانست مطالعه کند… معلوم شد که گربه اى در چاه حیاط خلوت...
من هر وقت به خدمتشان مى رسیدم، بدون استثناء براى بوسیدن دست ایشان خم مى شدم؛ و ایشان دست خود را لاى عبا پنهان مى کردند؛ و چنان حال حیا و خجلت در ایشان پیدا مى شد که مرا منفعل مى نمود. یک روز عرض کردم: ما براى فیض و...