زندگینامه استاد علامه سید جلال الدین موسوى آشتیانى‏

بازدیدها: ۳۳

ولادت و تحصیلات ابتدایى‏

استاد علامه سید جلال الدین موسوى آشتیانى سال ۱۳۰۴ شمسى در آشتیان به دنیا آمد. او در دوازده سالگى دوره ابتدایى را در دبستان خاقانى آشتیان به پایان رساند و چند سالى هم نزد دو تن از روحانیان آن دیار، گلستان سعدى، بوستان، منشآت قائم مقام، دیوان حافظ، منشآت امیرنظام گرّوسى، نصاب الصبیان و جامع المقدمات و قسمتى از شرح سیوطى و دره نادرى و خط و مقدارى ریاضیات را فراگرفت. پس از این دوران، جهت ادامه تحصیل در دبیرستان عازم تهران مى شود، ولى میرزا احمد آشتیانى او را از این کار بازمى دارد و میفرماید:( عمر خود را ضایع نکن، شایسته است که به قم بروید و به تحصیل علوم قدیمه بپردازید).

 

 

 

تحصیلات حوزوى و اساتید

استاد بنا به سفارش میرزا احمد سال ۱۳۲۳( در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علمیه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت آیت الله العظمى بروجردى حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حکیم الهى حضرت علامه طباطبایى الهیات شفا و اسفار الأربعه و قریب یک دوره اصول فقه و قسمتى از تفسیر قرآن را فراگرفت. پس از این دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فیض آیت الله سید ابوالحسن رفیعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال ۱۳۳۶ جهت تکمیل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آیات عظام حکیم، عبدالهادى شیرازى و به ویژه محقق عظیم الشأن آیت الله العظمى میرزا سید حسن بجنوردى بهره مند شد. در همین زمان سخت بیمار شد و به ناچار به ایران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حکیم محقق میرزا احمد آشتیانى و مدتى نیز به طور متفرقه به درس میرزا مهدى آشتیانى راه یافت.

 

 

 

تدریس و تالیف‏

استاد سال ۱۳۳۸ ش آهنگ ارض ملکوتى رضوى کرد و در آن دیار در حدود پنجاه سال به تصنیف و تدریس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد( دانشکده الهیات) پرداخت و این دوره بحق دوره پر بار عمر آن حکیم الهى است که حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى- عرفانى است، که نظیر آن را در هیچ یک از تألیفات مدعیان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان یافت و دیگر خیل شاگردانى است که در کشور پهناور ایران پراکنده اند و حتى از کشورهاى دیگر نیز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسیدند. همین تألیف ها و تدریس متون عالى از وى شخصیت عظیم جهانى ساخته بود، متونى که تدریس و فهم آنها فیلسوف و عارفى چون حکیم آشتیانى را شایسته و بایسته بود. دریغا که با رفتن این حکیم الهى دوران غریبى این اوراق دوباره فرارسید تا حکیمى و آشتیانى دیگرى و استاد در این باره مى فرماید« اگر کسى مى توانست عبارات شِفا و حکمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر کرده بود» و در جاى دیگر به گونه اى صریح تر مى فرماید

 

« با کمال تأسف چراغ فروزان حکمت متعالیه و عرفان که به دست لرزان افراد نادر از اکابر علماى امامیه تا این اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان که از عهده تدریس آثار عرفانى برآید وجود ندارد و در حکمت و فلسفه نیز جز عده بسیار معدود کسى باقى نمانده است، چرا که محیط موجود، مستعد و آماده براى پرورش شاگرد نمى باشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزه اى دیده شود باید چیزى شبیه کاریکاتور تلقى شود.» این مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترمیم این دردها حدود پنجاه سال شب ها را تا به صبح نخوابید و تارهاى وجودش نغمه هاى حکمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما کَرَّ اللَّیالی و جاوبَتِ الْمَثانی وَالْمَثالی. او عمرى را با حکمت و عرفان زندگى کرد، وجوه حکمت( لفظى، کتبى، ذهنى و عینى) در دل و جان او ریشه کرد و از او حکیمى جامع ساخت، مرتبه اى که هر قلندرى توان دستیابى به آن را نداشت.

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند و آن که این کار ندانست در انکار بماند

 

 

 

وفات‏

سرانجام آن استاد بزرگ و بى نظیر حکمت و عرفان پس از هشتاد سال عمر پر برکت و تلاش بى وفقه و خدمتهاى بى نظیر خود، روز چهارشنبه سوم فروردین ماه ۱۳۸۴ دار فانى دنیا را وداع گفت و به دیار ابدیت شتافت.

 

 

حیات علمى‏

زندگى علمى علامه سید جلال الدین آشتیانى را مى توان به دوره تحصیل، تدریس و تصنیف تقسیم کرد. دوره تحصیل از آشتیان شروع مى شود و به تهران، نجف و قم ختم مى شود. این دوره، دوره درس آموزى استاد است که نگارش این دوره از گنجایش این مقاله بیرون است، ولى دوره مهمى که بیشتر آثار او هم مربوط به همین دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع این دوره که در حدود پنجاه سال از عمر با برکت استاد را شامل مى شود دوره تدریس و تصنیف است و به نظر مى رسد به این دوره باید بیشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى کامل براى جویندگان علم و معرفت است.

 

مشهد آن ارض ملکوتى میزبان هشتمین قطب عالم امکان است. جارالرضا بودن بزرگ ترین سعادت و افتخار هر کسى است. علامه آشتیانى به آن دیار پا مى گذارد تا چراغ حکمت علوى و فلسفه الهى را که در آن ارض اقدس به خاموشى گراییده بود با تدریس منظومه، اسفار، شواهد الربوبیه و شرح فصوص قیصرى جانى دوباره بخشد. آشتیانى و مکتب مشهد علامه آشتیانى در تبیین سیر تاریخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنین مى نویسد:« الآن در حوزه قم زمینه مناسب براى تدریس و کار در فلسفه هست، در مشهد این طور نیست. مرحوم آقاى میلانى را به جهت این که شاگرد مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانى فیلسوف بوده، با این که شیخ محمد حسین اصفهانى از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهین و اذّیت قرار دادند. این مخالفت با فلسفه در مشهد تاریخچه اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا میرزا مهدى اصفهانى که شاگرد میرزا حسین نائینى بوده است. او ابتدا همان طریقه آخوند ملا حسینقلى همدانى و بهارى و کشمیرى را انتخاب مى کند. او پیش میرزا احمد آشتیانى شواهد الربوبیه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى براى او از اصعب امور بود، پس از همه این مراحل به دلیل فاقد توانایى فهم این متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جایى دیگر مى فرماید« الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده اى هم منع مى کنند و مى گویند فلسفه نروید کفر است و یک مکتب خاصى براى خودشان دارند و هر چیز جز آن را طرد و تخطئه مى کنند. حقیر در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود این جماعت با چیزى که آشنا نیستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتیانى نزدیک به پنجاه سال در چنین حوزه اى به تدریس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدریس آن حکیم الهى که به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شایسته و بایسته است.

او تنها و یک تنه در مقابل این افراد ایستاد و اگر نبود عظمت و جامعیت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، که به راستى جلال حکمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممکن نمى شد. او که به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه که سقراط در یونان چنین کرد. با توجه به آن وضعیت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند که: ما نمى گذاریم کسى که( آشتیانى) تحت عنوان فلسفه به مرحوم مجلسى اهانت مى کند آب خوش از گلویش پایین برود و راحت زندگى کند؛ یا ریاست دانشکده الهیات که به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنیوى رسیده بود، زمینه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى کند؛ در گزارش کار خود این کار را از افتخارات دوران تصدى ریاستش قلمداد مى کند و به خیال خود محیط دانشکده را از وجود ایشان منزه کرده است.

حال استاد با آن وضع اسفناک و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله یا مقاله تصنیف و تألیف یا احیا مى کندو در دو مرکز علم و دانش، دانشکده الهیات دانشگاه فردوسى و مدرسه علمیه امام جعفر صادق به تدریس مى پردازد. این نیست جز توفیق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ایمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت علامه طباطبایى مبنى بر این که« چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف‏  والإحسان منه لما طابَ الحدیث ولا الکلامُ وکل لطیفهٍ وظریف معنی أستاذی فیه والله الأمامُ.

 

 

 

آثار

بیشترین آثار حضرت استاد در دوران تدریس، تألیف شده است و دوران تحصیل استاد که خود داستان دیگرى دارد که به یقین درس بزرگى براى طالبان علم و دانش است که بسى خواندنى و شنیدنى است و نورانى ترین چراغ راه رهروان این راه است و بیشتر این آثار حاصل و نتیجه همین دوران تحصیل است. خود استاد در این باره مى فرماید« حقیر ایامى که در حوزه پر فیض قم موفق به تحصیل علوم اسلامى بود، مشکلِ علمى کتاب هایى را که قرائت مى نمودم مى نوشتم. به همین مناسبت طى ده سال از ایام تحصیل را که به دروس عالیه اشتغال داشتم، مطالب زیاد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و کلام تهیه نمودم. کتاب هایى را که در ایام اشتغال به تدریس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علمیه امام صادق( ع) چاپ و منتشر کردم و یا آماده براى انتشار دارم، محصول و نتیجه زحمات طاقت فرساى آن ایام پر فیض طلبگى است، ایامى که با عشق بى حدّ و نهایت و خلوص ایمان و عقیدت براى کسب فیض به محضر اساتید عالى مقام، که بعضى از آنها در قید حیات و برخى چهره در نقاب خاک کشیده اند، حاضر مى شدم. کسانى که از فلسفه و تصوف اطلاع کافى دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتاب هاى فلاسفه و عرفا رسیده اند مى دانند که تحریر و تألیف این قبیل از کتاب ها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سیدنا الاُستاذ تمامى عمر با برکت خود را صرفِ تحقیق و پژوهش در آثار، افکار و احوال حکیمان و فیلسوفان بزرگ اسلامى نمود و حال آن که خود از برجستگان این جماعت بود. او تمام عمر خویش را وقف احیاى آثار و تصنیفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هیچ شرایطى حاضر نشد که بخشى از وقت خود را صرف تشکیل خانواده و ازدواج کند. با این که آن حالت تجرد به ویژه در دوران اخیر که سن آن جناب به بالاى هفتاد رسیده بود روزگار سختى را بر ایشان تحمیل کرده بود و لطافت روحى خاص استاد نیز دشوارى این دوران را صد چندان کرده بود. علامه آشتیانى شارح بزرگ و بى بدیل حکمت و عرفان در بین نحله هاى موجود مکتب صدرایى را کامل تر از بقیه مکتب هاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظریات عمیق و دقیق و اصولى که در فلسفه و عرفان تبیین و تأسیس کرده در یک کتاب تدوین شود خود نمایانگر عُمق اندیشه و مکتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مکتب و استقلالِ فکر و اندیشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمایان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مکتب فلسفى مشاء، اشراق، حکمت متعالیه و شرح و نقد عرفان نظرى که همه نشان دهنده تسلط کامل او بر مبانى همه مکاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت کرد که در پى کشف و وصول به حقیقتى است که نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتیانى آثارى بس ارزشمند از خود به یادگار گذاشت که بزرگ ترین دلیل بر این مدعاست و مى توان آثار مکتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسیم کرد:

– تصنیفات مستقل فلسفى و عرفانى‏

– مقدمات، تعلیقات و تصحیحات آثار فلسفى و عرفانى( رساله ها و کتاب ها).

– مقدمات، تعلیقات و تصحیحات آثار فلسفى و عرفانى( مجموعه ها)

– پیشگفتار بر کتاب هاى مختلف‏

– مقالات( درباره مسائل عرفانى و فلسفى)

– مصاحبه ها( با چندین نشریه علمى)

– مجموعه مقالات‏

– نامه ها

– پایان نامه ها نزدیک به دویست اثر نوشتارى، اعم از تصنیف، تألیف، تصحیح و تحقیق و تعلیق در قالب کتاب، رساله، مقدمه، مقاله، پیشگفتار، مصاحبه و نامه از علامه آشتیانى به یادگار مانده است. البته بیشتر این آثار را تصحیحات، تألیفات و مقدماتى تشکیل مى دهند که آن استاد عظیم الشأن بر حسب وظیفه و در پى احیاى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشته اند. از این تعداد حدود ۱۸۰ عنوان چاپ و منتشر شده است. نزدیک به بیست عنوان از این آثار یا دست نوشته است یا در دست مؤسسات و اشخاص است که سرنوشت آنها خیلى معلوم نیست. در این جا یاد کرد این مطلب هم ضرورى به نظر مى رسد که در محافل و نشست ها و مجالسى که حرف از آمار آثار استاد به میان مى آید پنجاه اثر تألیفى را براى ایشان مى شمارند که قطعاً این آمار اشتباه است، براى مثال اثر عظیم منتخبات آثار حکماى الهى، که شامل ۲۵ رساله کوچک و بزرگ از نویسندگان مختلف است یک اثر شمرده شده که با توجه به تعدد نویسندگان و گونه گون بودن موضوع رساله ها یک اثر محسوب نمى شود و به یقین این گونه آماردهى خطاست و ما در این فهرست هر یک از رساله ها را یک عنوان شمردیم و درست هم همین است و با محاسبه مقاله ها و نامه هاى چاپ شده در این رساله، حدود دویست عنوان را تشکیل مى دهد.

 

 

الف) تصنیفات مستقل عرفانى و فلسفى‏

۱. تفسیر سوره توحید؛ عنوان رساله اى است در تفسیر عرفانى و فلسفى و بیان اسرار سوره توحید، به زبان فارسى.

۲. شرح رساله نوریه در عالم مثال؛ عنوان کتابى است درباره عالم مُثُل و مِثال براساس آموزه هاى حکمت متعالیه و عرفان از بهائى لاهیجى به زبان فارسى.

۳. شرح بر زاد المسافر؛ شرحى است تحقیقى و توضیحى بر رساله زاد المسافر ملاصدرا درباره معاد جسمانى براساس آموزه هاى حکمت متعالیه به زبان فارسى.

۴. شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا؛ عنوان کتابى است درباره آثار، احوال، آرا و نظریات فلسفى ملاصدراى شیرازى به زبان فارسى.

۵. شرح مقدمه قیصرى بر فصوص الحکم؛ عنوان کتابى است تحقیقى، انتقادى، تکمیلى در شرح و تبیین مبانى عرفان نظرى به زبان فارسى.

۶. نقدى بر تهافت الفلاسفه غزالى؛ عنوان کتابى است در نقد افکار و اندیشه فلسفى و کلامى غزالى و رد مطالب کتاب تهافت غزالى.

۷. هستى از نظر فلسفه و عرفان؛ عنوان کتابى است درباره مباحث وجود براساس کتاب المشاعر، به زبان فارسى.

 

 

 

ب) مقدمات، تعلیقات و تصحیحات بر آثار فلسفى و عرفانى‏

۸. اثولوجیا؛ عنوان کتابى است درباره الهیات براساس آموزه هاى فلسفه یونان باستان از افلوطین به زبان عربى، ترجمه این ناعمه حمصى، با تعلیقات قاضى سعید قمى، مقدمه انگلیسى از سید حسین نصر.

۹. اساس التوحید؛ عنوان کتابى است در بررسى قاعده« الواحد» از میرزا مهدى آشتیانى به زبان فارسى.

۱۰. اصل الأصول؛ عنوان کتابى است درباره معناى مفهوم وجود و مسائل پیرامونى آن از ملا نعیماى طالقانى به زبان عربى.

۱۱. اصول المعارف؛ عنوان کتابى است که در بردارنده یک دوره مختصر فلسفه اسلامى از ملا محسن فیض کاشانى به زبان عربى.

۱۲. اعجاز البیان فى تفسیر أم القرآن؛ عنوان کتابى است درباره تفسیر عرفانى و تأویل سوره حمد به زبان عربى از صدرالدین قونیوى.

۱۳. انوار جلیه در کشف اسرار حقیقت علویه؛ عنوان کتابى است در شرح حدیث حقیقت از ملا عبدالله مدرس زنوزى، به زبان فارسى.

۱۴. تمهید القواعد؛ عنوان کتابى است در عرفان نظرى و وجودشناسى از صائن الدین على بن محمد ترکه اصفهانى به زبان عربى با حواشى آقا محمدرضا قمشه اى و میرزا محمود قمى.

۱۵. رساله النصوص؛ عنوان رساله مختصرى است در ۱۳۴ عرفان نظرى از محمد بن اسحاق قونیوى به زبان عربى با تعلیقات میرزا هاشم اشکورى.

۱۶. شرح دعاى عرفه؛ منسوب به امام حسین( ع)، ملا محمدعلى فاضل.

۱۷. شرح رساله مشاعر ملاصدرا؛ عنوان کتابى است درباره وجود از ملاصدراى شیرازى با شرح محمد جعفر لاهیجى.

۱۸. شرح فصوص الحکم؛ عنوان کتابى است در تبیین و شرح اصول و قواعد عرفانى براساس مشرب عرفانى محیى الدین عربى از محمد داوود قیصرى رومى ساوجى به زبان عربى.

۱۹. شرح فصوص الحکم؛ عنوان کتابى است در عرفان نظرى در شرح فصوص از مؤیدالدین جَندى، به زبان عربى.

۲۰. الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه؛ عنوان کتابى است درباره هستى شناختى فلسفى از صدرالمتألهین شیرازى به زبان عربى.

۲۱. قره العیون؛ عنوان کتابى است در تبیین احکام وجود و ماهیت از ملا محمد مهدى نراقى به زبان عربى.

۲۲. لمعات الهیه؛ عنوان کتابى است درباره الهیات فلسفى به زبان فارسى از ملا عبدالله زنوزى.

۲۳. المبدأ والمعاد؛ عنوان کتابى است از صدرالدین محمد شیرازى به زبان عربى.

۲۴. مشارق الدّرارى؛ عنوان کتابى است در شرح تائیه ابن فارض از سعیدالدین سعید فرغانى به زبان فارسى.

۲۵. مشرع الخصوص إلى معانى النصوص؛ عنوان کتابى است در شرح و تبیین مشکلات کتاب النصوص صدرالدین قونیوى از على بن احمد مهائمى به زبان عربى.

۲۶. مصباح الهدایه الى الخلافه والولایه؛ عنوانِ کتابى عرفانى است درباره حقیقت خلافت محمدیه و ولایت علویه به زبان عربى از امام خمینى.

۲۷. المظاهر الالهیه فى اسرار العلوم الکمالیه؛ عنوان کتابى است از صدرالمتألهین صدرالدین شیرازى، درباره مبدأ و معاد به زبان عربى.

۲۸. مکاتبات عرفانى؛ عنوان نامه هایى است درباره دو بیت از عطار از سید احمد حائرى و محمدحسین غروى.

 

 

 

ج) مقدمات، تعلیقات و تصحیحات آثار فلسفى و عرفانى( مجموعه ها)

۲۹- ۳۱. تفسیر سوره فاتحهالکتاب؛ عنوان کتابى است در تفسیر عرفانى، تأویلى و بیان اسرار سوره حمد به زبان فارسى از مؤلفى ناشناخته.

۳۲. فى تفسیر سوره فاتحه الکتاب و تأویلها على طریق أرباب الحق والیقین؛ عنوان رساله اى است در ۳۳ صفحه وزیرى به زبان عربى از مؤلفى ناشناخته.

۳۳. مرآه العارفین؛ عنوان رساله اى است در سیزده صفحه وزیرى از مؤلفى ناشناخته به زبان عربى.

۳۴- ۵۱. رسائل حکیم سبزوارى؛ عنوان مجموعه رساله هایى است کلامى، فلسفى، عرفانى و اعتقادى از ملا هادى سبزوارى به زبان عربى و فارسى.

۵۲- ۵۴. رسائل فلسفى؛ عنوان مجموعه اى است که شامل رساله هاى بسیط الحقیقه کل الأشیاء و وحدت وجود، از خاتم الحکما ملا على نورى و تحفه از ملا نظرعلى گیلانى به زبان عربى.

۵۵- ۵۸. رسائل قیصرى؛ عنوان مجموعه اى است در عرفان اسلامى شامل التوحید و النبوه والولایه، اساس الوحدانیه؛ نهایه البیان فى درایه الزمان از داوود بن محمود قیصرى با حواشى آقا محمدرضا قمشه اى و رساله اى در مباحث ولایه کلیه از آقا محمدرضا قمشه اى.

۵۹- ۶۱. سه رساله فلسفى؛ عنوان کتاب و مجموعه اى است بر سه رساله( متشابهات القرآن، المسائل القدسیه، و اجوبه المسائل) از صدرالدین محمد شیرازى به زبان عربى.

۶۲- ۶۳. اللمعه الالهیه فى الحکمه المتعالیه و الکلمات الوجیزه؛ عنوان دو رساله اى است از ملا محمدمهدى نراقى به زبان عربى.

۶۴- ۶۹. مجموعه آثار عصّار؛ عنوان مجموعه اى است بر شش رساله از سید محمدکاظم عصّار درباره علم تفسیر و حدیث و مسائل اعتقادى به زبان فارسى و عربى.

۷۰- ۷۷. منتخباتى از آثار حکماى الهى( جلد اول)؛ شامل هشت رساله از هفت فیلسوف عصر صفوى است که علامه آشتیانى ضمن تصحیح رساله ها و تعلیقه نگارى در مقدمه اى به معرفى آنها پرداخته است.

۷۸- ۸۴. منتخباتى از آثار حکماى الهى( جلد دوم)؛ شامل هشت رساله منتخب و کامل فلسفى از هفت تن از فیلسوفان شیعه دوره صفوى است، این مجموعه بى نظیر در واقع یک تاریخ مفصل فلسفه اسلامى در یک محدوده زمانى است.

۸۵- ۸۷. منتخباتى از آثار حکماى الهى( جلد سوم)؛ این ۱۳۵ مجموعه شامل پنج رساله فلسفى از پنج فیلسوف بزرگ ایران زمین دوره صفویه است.

۸۸- ۹۱. منتخباتى از آثار حکماى الهى جلد چهارم؛ این جلد از این مجموعه شامل شش رساله از شش فیلسوف ایرانى است.

 

 

 

د) پیشگفتارها

۹۲. تحفه المراد؛ عنوان شرحى است بر قصیده میرفندرسکى از حکیم عباس شریف دارابى به زبان فارسى.

۹۳. شرح مثنوى معنوى مولوى؛ رینولد الین نیکلسون، ترجمه و تعلیق حسن لاهوتى ویراسته بهاءالدین خرمشاهى.

۹۴. شُکوه شمس؛ عنوان کتابى است در بررسى آثار و افکار مولانا جلال الدین بلخى از آن مارى شمیل، ترجمه حسن لاهوتى، ویراسته بهاءالدین خرمشاهى.

۹۵. نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص؛ عنوان شرحى است نقدگونه از عبدالرحمان جامى با مقدمه و تصحیح و تعلیقات ویلیام چیتیک به زبان عربى.

 

 

 

ه-) مقالات؛ پیرامون مسائل عرفانى و فلسفى‏

۱. اجوبه مسائل میرزا ابوالحسن رضوى؛ مشهد،( نشریه دانشکده علوم معقول و منقول)، شماره اول، ۱۳۴۷ ش، فارسى، ص ۲۳- ۵۰.

۲. اصاله الوجود، عند صدرالدین شیرازى؛( الفکر الإسلامیه) مجله فصلیه، العدد الثانى، السنه الاولى، ربیع الثانى- جُمادى الثانیه، ۱۴۱۴، ص ۱۲۴- ۱۲۵.

۳. انتقاد بر انتقاد از رساله سه اصل؛ تهران،( مجله راهنماى کتاب)، شماره سوم، سال پنجم، خرداد ۱۳۴۱ ش، فارسى، ص ۲۳۹- ۲۴۲.

۴. انتقاد بر انتقاد؛ تهران،( مجله راهنمایى کتاب)، شماره چهارم و پنجم سال ششم، تیر و مرداد، ۱۳۴۲ ش، فارسى.

۵. انتقاد بر انتقاد بر انتقاد؛ تهران،( مجله راهنماى کتاب)، شماره اوّل، دوم سال ششم، فارسى، فروردین و اردیبهشت ۱۳۴۲ ش.

۶. تفسیر سوره فاتحه الکتاب؛ ناشناخته، مشهد،( نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامى)، شماره هاى بیست ودوم، بیست وسوم، بیست وچهارم و بیست وپنجم، بهار و تابستان و پاییز و زمستان ۱۳۵۶ ش، فارسى، سلسله مقالات.

۷. تصوف در اسلام؛ تهران،( معارف اسلامى)، شماره سوم- ششم.

۸. توضیح درباره سید احمد تهرانى؛ تهران،( وحید)، سال ششم، شماره دوم- سوم( ۱۳۴۸ ش)، ص ۱۷۳- ۱۷۸.

۹. تحقیق درحقیقت معاد؛ مشهد،( نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامى)، شماره هاى پنجم( زمستان ۱۳۵۱ ش)، ششم و هفتم( بهار و تابستان)، هشتم و نهم( پاییز و زمستان ۱۳۵۲ ش)؛ دهم، یازدهم و دوازدهم( بهار، تابستان و پاییز ۱۳۵۳ ش)؛ شماره چهاردهم( بهار ۱۳۵۴ ش) سلسله مقالات.

۱۰. پاسخ به چند سؤال؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره بیست ودوم، بهمن و اسفند ۱۳۶۷ ش، فارسى، ص ۵۵- ۶۶.

۱۱. پیرامون تفکر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم( اندیشه حوزه)، سال پنجم، شماره سوم، آذر و دى ۱۳۷۸، ص ۱۰۶- ۱۳۰( ویژه مکتب تفکیک).

۱۲. حکیم محقق حاج ملا هادى سبزوارى؛ مشهد،( نشریه دانشکده علوم معقول و منقول)، شماره اول( ۱۳۴۷ ش)، فارسى، ص ۹- ۲۲.

۱۳. ختم ولایت در اندیشه ابن عربى؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره بیست وششم، مهر و آبان ۱۳۶۸ ش، فارسى، ص ۱۰- ۱۱.

۱۴. چهره هاى درخشان( میرزا حسن بجنوردى)؛ تهران،( معارف اسلامى)، شماره ششم ۱۳۴۷ ش، فارسى، ص ۳۱- ۳۳.

۱۵. چهره هاى درخشان سید کاظم عصّار؛ تهران،( وحید)، شماره ۵۸، سال پنجم ۱۳۴۷، فارسى، ص ۹۵۰- ۹۵۸.

۱۶. چهره هاى درخشان( مختصرى در شرح احوال و آثار استاد بزرگوار آقاى حاج میرزا سید محمدحسین طباطبایى)؛ تهران،( معارف اسلامى)، شماره پنجم، ۱۳۴۷، فارسى، ص ۴۸- ۵۰.

۱۷. در رثاى امام عارفان؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره بیست وچهارم، خرداد و تیر ۱۳۶۸، فارسى، ص ۳- ۷.

۱۸. دیدارى با هانرى کربن؛ تهران،( در احوال و اندیشه هاى هانرى کربن، مجموعه مقالات)، چاپ هرمس، ۱۳۷۹، فارسى، ص ۸- ۱۰.

۱۹. رساله نوریه در عالم مثال؛ بهایى لاهیجى، مشهد،( نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامى) شماره هاى دوم، ۱۳۶ سوم و چهارم، ۱۳۵۱ ش( سلسله مقالات).

۲۰. شخصیات لامعه؛( العلامه الجلیل السید محمدحسین الطباطبائى التبریزى) تهران،( الفکر الاسلامى)، العدد الثانى، السنه الاولى، شوال ۱۳۹۲، عربى، ص ۶۲- ۶۴.

۲۱. شوارق الالهام و اصالت وجود، برهان صدیقین؛ تهران،( وقف میراث جاویدان)، شماره چهارم، سال اول زمستان ۱۳۷۲ ش، فارسى، ص ۷۴- ۷۹.

۲۲. شوارق اثر تحقیقى ملا عبدالرزاق لاهیجى؛ تهران،( وقف میراث جاویدان)، شماره اول، سال اول، بهار ۱۳۷۲ ش، فارسى، ص ۳۸- ۴۳.

۲۳. شوارق الإلهام و اصالت وجود با نگاهى به اساتید مکتب فلسفى اصفهان؛ تهران،( وقف میراث جاویدان)، شماره دوم، سال اول تابستان ۱۳۷۲ ش، فارسى، ص ۹۸- ۱۰۳.

۲۴. فصوص الحکمه؛ ابونصر محمد بن محمد فارابى، مشهد،( دانشکده الهیات و معارف اسلامى)، شماره هاى سیزدهم و چهاردهم، زمستان ۱۳۵۳ ش و بهار ۱۳۵۴ ش، فارسى.

۲۵. قره العیوم؛ ملا محمدمهدى نراقى،( نشریه دانشکده الهیات).

۲۶. معرفت و علم در کتاب و سنت؛ تهران،( کتاب فرهنگ)، شماره دوم- سوم، بهار و پاییز ۱۳۶۷.

۲۷. میرداماد و میرفندرسکى؛ تهران،( خردنامه صدرا)، شماره یازدهم، بهار ۱۳۷۳ ش، فارسى، ص ۸۶- ۸۸

۲۸. نصج الهیات مستند به بحث و درس و توجه به سلطان وجود است؛ تهران،( نامه فرهنگ)، سال پنجم، شماره دوم، پیاپى هیجدهم، تابستان ۱۳۷۴، فارسى، ص ۴۱- ۴۵.

۲۹. نقد اندیشه غزالى در اثبات مبدأ وجود؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره بیست وسوم، فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۸، فارسى، ص ۴۵- ۵۸.

۳۰. نکاتى درباره فلسفه و عرفان؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره هفدهم، فروردین- اردیبهشت ۱۳۶۷ ش، فارسى، ص ۲۷- ۳۶.

۳۱. یادى از آیت الله خاتمى؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره بیست ویکم، آذر و دى ۱۳۶۷، فارسى، ص ۵۰- ۵۳.

۳۲- ۴۱. نقد تهافت غزالى؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره دوم، مهر و آبان ۱۳۶۴؛ شماره سوم، آذرو دى ۱۳۶۴؛ شماره پنجم، فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۵؛ شماره ششم، خرداد و تیر ۱۳۶۵؛ شماره هفتم، مرداد و شهریور ۱۳۶۵؛ شماره هشتم، مهر و آبان ۱۳۶۵؛ شماره نهم، آذر و دى ۱۳۶۵؛ شماره دهم، بهمن و اسفند ۱۳۶۵؛ شماره سیزدهم، مرداد و شهریور ۱۳۶۶؛ و شماره چهاردهم، مهر و آبان ۱۳۶۶.

 

 

 

و) مصاحبه ها( با چندین نشریه علمى)

۱. استاد سید جلال الدین آشتیانى شارح و مورخ حکمت و عرفان؛ تهران،( کیهان فرهنگى)، سال دوم، شماره ششم،( پیاپى ۱۸)، شهریور ۱۳۶۴.

۲. پیرامون تفکر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره اول، مرداد و شهریور ۱۳۶۴ ش، فارسى، ص ۱۳- ۲۵.

۳. دیدار با استاد سید جلال الدین آشتیانى؛ تهران،( پژوهشنامه متین)، سال اول، شماره دوم، بهار ۱۳۷۸ ش، فارسى، ص ۲۵۷- ۲۶۷.

۴. شخصیت حکیم و عارف( اسرار)؛ تهران،( کیهان فرهنگى)، سال دهم، شماره اول، فروردین ۱۳۷۲ ش، ص ۵- ۱۱.

۵. عارفانه ترین اعجاز آفرینش؛ مشهد،( روزنامه خراسان) ۱۴/ ۴/ ۱۳۷۸.

۶. عرفان و فلسفه در آفاق تشیع؛ تهران،( روزنامه همشهرى)، شماره هاى ۲۰۶، ۲۰۷، ۲۰۸، تاریخ ۲۱ و ۲۲ و ۲۳ شهریور ۱۳۷۲.

۷. مصاحبه با استاد محقق و فیلسوف عالیقدر سید جلال الدین آشتیانى؛ قم،( حوزه)، شماره ۸۱- ۸۲، سال چهارم، مرداد و شهریور و مهر و آبان ۱۳۷۶ ش، فارسى، ص ۱۶- ۳۲.

۸. ملاصدرا، حکیمى متأله، فرید در برهانیات و ناظر هوشمند در عرفانیات؛ تهران،( خردنامه صدرا)، شماره دوم، شهریور ۱۳۷۴ ش، فارسى، ص ۱۳- ۱۹.

 

 

 

ح) نامه ها و رساله ها

نامه به مدیریت؛ آینه پژوهش، سال دوم، شماره چهارم، آذر و دى ۱۳۷۰، پیاپى ۱۰، ص ۲. ۱۲۱.

بحث در حشر نفوس؛ تهران،( نامه فرهنگ)، سال نهم، دوره سوم، پیاپى ۱۳، پاییز ۱۳۷۸، ص ۷۲- ۷۵.

فیلم نکو داشت استادعلامه سید جلال الدین آشتیانی در سال ۷۸ دانشکده الهیات مشهد

بازدیدها: ۱۵۷

 

 

فیلم نکو داشت استاد آشتیانی سال ۷۸

مشهد دانشکده الهیات فردوسی

سخنرانان آقایان

دکتر محقق داماد

دکتر داوری

دکتر فرید زاده

مصاحبه ها

استاد دانشمند دکتر ابراهیمی دینانی

دکتر یحیی بنو (ره)

استادحسینی شریف«ملایی»

فیلم تشیع پیکر مطهر فیلسوف قرن استادعلامه سید جلال الدین آشتیانی

بازدیدها: ۱۵۳

 

فیلم تشیع پیکر مطهر فیلسوف قرن استاد علامه سیدجلال الدین آشتیانی

این دانشمندجلیل القدر پس از۶۰ سال تدریس وتحقیق وکتابت  طی یک دوره بیماری در سوم فروردین ۱۳۸۴ روحش به ملکوت اعلی پیوست وبدن مطهر آن اندیشمند در جوار حضرت امام رضا(ع) قرار گرفت.

 مصاحبه ها

آیت الله سید محمد رضا حسینی آملی

ودکتر مصطفی بروجردی

ومرحوم دکتر یحیی بونو

ودکتر باقری 

مدت فیلم ۱۰ دقیقه 

 

مصاحبه با برجسته ترین شاگرد حکیم علامه سید جلال الدین آشتیانی آیت الله حاج سید محمد رضا حسینی آملی

بازدیدها: ۹۴۶

 

 

۱-نحو آشنایی شما با علامه آشتیانی به چه صورت ودر چه سالی بود ؟

از اوائل ورود به حوزه علمیه بعد از اتمام دروس ادبیات عرب بلحاظ علاقه وافری که به مباحث عقلی داشتم به درس اساتید آن زمان حضرت آیت الله سید ابوالقاسم بلخی که حافظ اشعار منظومه بود وبدون آوردن کتاب تدریس منظومه حاج ملا هادی سبزواری را می فر مود ند حاضر می شدم وهمچنین شرح محضر آیت الله حاج شیخ صفر رحیمی که از فضلای گمنام بودند شرح تجرید علامه حلی را خواندم وبه همین جهت درصدد آشنایی با اساتید فن بودم اولین بار در سال ۱۳۶۰ بود که اطلاعیه درس منظومه حضرت استاد را در تابلو اعلانات مدرسه نواب دیدم بسیار خوشحال شدم ودر اولین فرصت محضر مبارک ایشان شرفیاب شدم در دیدار اولیه محضر ایشان چنان مجذوب ایشان شدم که تقاضای درس خصوصی کردم وعرض کردم آقا هر درسی را که بیان فرمودید پایان همان درس مطالب بیان شده را از بنده سوال کنید حاضر شدند کتاب شریف منظومه ملا هادی را برای آخرین بار تدریس نمایند علاوه بر اینکه آن زمان حقیر دروس سطح حوزه را به پایان رساندم و برای ورود به درس خارج مهیا می شدم مردد بودم که به قم بروم تا از مباحث عقلی ونقلی آن استفاده کنم یا در مشهد بمانم به همین خاطر با والد (حاج سید عبدالمطلب حسینی )خدمت حضرت آیت الله شمس ابرده ای (از اشنایان قدیمی مرحوم والد بودند) جهت مشورت رفتیم سوال حقیر عمدتا مباحث عقلی بود ایشان فرمودنداگر جناب آقا سید جلال الدین آشتیانی به شما قول تدریس دادند ایشان را رها نکنید که از بقیه اقران سر آمد است.

ودر فن حکمت متعالیه وعرفان نظری بی نظیرند لذااقامت در مشهد را ترجیح بر سکونت در قم دادم و آن بزرگوار با مشکلاتی که برایشان ایجاد شده بود چندین مرتبه مکان بحث را عوض نمودند تا سر انجام با عنایت استاد اعظم فقیه جامع الشرایط واصولی مدقق حضرت آیت الله حاج سید ابراهیم علم الهدی سبزواری قدس سره که اعظم تلامذه مرحوم آیت الله حاج محمد هادی میلانی قدس سره بودند در مدرسه مبارکه امام صادق (ع)در محل تدریس خود آن مرحوم بعد از ظهر ها تشریف می آوردند وتا آخرین روز تدریس در این مکان ماندند بدون هیچ مشکلی وچون حقیر در بحث اصول وفقه آن مرحوم شرکت می نمودم به بنده فرمودند که من آقا سید جلال آشتیانی را راحت کردم از دست مخالفین حکمت.

 

 

 

۲-درورسی که آقا در حوزه تدریس کرده اند چه بوده وشما پیش ایشان کدام یک را خوانده اید ؟

بحثهای آن بزرگوار ابتدائا منظومه حاجی بخش مورد عامه والهیات به معنی الاخص بعدا جلد پنج وشش اسفار که همان الهیات به معنی الاخص می باشد همزمان ابتدائا اشعه اللمعات جامی وسپس شرح فصوص قیصری مصباح الانس ابن قناری وشبهای ماه مبارک رمضان را مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه از حضرت امام قدس سره الشریف وهمچنین شرح دعای سحر واواخر مقداری نجاه بوعلی.

 

 

 

۳-نظر آقا نسبت به اساتید خود چه بوده از نظر علمی لطفا کمی توضیح دهید؟

حضرت آقا به تمامی اساتید خود احترام می گذاشتند چه در مباحث نقلی وچه در مباحث عقلی در علوم نقلیه از مرحوم آیت الله العظمی بروجردی قدس سره ومرحوم آیت الله العظمی میرزا حسن بجنوردی در نجف که سه سال محضر ایشان رادرک نمودند بنا به توصیه امام قدس سره .
ودر مباحث عقلی از آیت الله حاج شیخ محله ای امامی امیر کلاهی که کرارا می فرمودند مرحوم آقای بروجردی خطاب به ایشان می فرمودند آقای شیخ محله ای مرجعیت حق شماست واز درشکه به احترام ایشان پیاده می شدند واین جمله را می گفتند و آخرین بار ایشان از باب مزاح فرمودند جهنم رفتن واجب کفایی است.

 

 

 

۴-نظر حضرت آقا نسبت به جناب محی الدین وبعضی بزرگان عرفان را بفرمایید؟

ایشان در عرفان به صدر الدین قونوی بسیار عنایت داشتند تا جایی که در برخی موارد اورا برشیخ اکبر نیز در جهت قلم ترجیح می دادند ودر بین متاخرین از مرحوم اقا سید رضی لاریجانی که استاد عرفان نظری وکتاب فصوص آقای آقا محمد رضا قمشه ای حکیم الهی با عظمت ومرد میدان عرفان نظری یاد می کردند و همچنین از مرحوم آقا میرزا هاشم اشکوری ومرحوم آیت الله حاج شیخ محمد علی شاه آبادی وسپس از مرحوم حضرت امام به عنوان بقیه السلف وخاتمه عرفا نظری یاد می نمودند ونسبت به حضرت امام می فرمودند و رود این مرد در عالم سیاست موجب شد که وجه علمی آن بزرگوار تحت الشعاع قرار بگیرد ومع الاسف هنوز چهره علمی آن مرد بزرگ چه در باب علوم نقلی وچه در مباحث عقلی وذوقی آنطور که شایسته است روشن نشده است.

 

 

 

۵-نظراستاد نسبت به هانری کربن چه بوده است ؟

نست به هانری کربن به عنوان شخص مومن ومتتبع در آثار عرفا وحکما یاد می نمودند واز اینکه اهتمام برخی از دانشمندان غربی گاهی بیشتر از اهل سرزمین ماست حسرت می خوردند.

 

 

 

۶-در مورد زندگی شخصی آقا کمی صحبت کنید ایشان چرا تاهل اختیار نکرده اند ؟

مرحوم آقا در زمان حیاتشان شبی خدمت ایشان رسیده بودم که والده ماجده ایشان علویه حسینی هم حضور داشتند چون نسبت مادری ایشان به حضرت سید الساجدین سلام الله علیه بوده است ونسبت بنده هم از همان شجره طیبه است خیلی خوشحال شد وبه بند خطاب کرد که آقا شما به آقا سید جلال بگویید که داماد شود . آقا فرمودند مادر باشد همین تابستان داماد می شوم بعد که مادر تشریف بردند بنده پرسیدم آقا چرا ازدواج نفرمودید فرمودند در ابتدا ورود به حوزه علمیه قم شور وشوق درس خواندن چنان زیاد بود که شب و روز را نمی شناختم واز هر چیزی که با درس خواندن مزاحمت داشت فاصله گرفتم یک وقت به خودم آمدم دیدم سنم از سی گذشته است گفتم دیگر حوصله نق ونق بچه را ندارم لهذا ازدواج نکردم.

 

 

 

۷-از نظر احساسات ومحبت آقا به چه نحو بودند اگر می شود کمی توضیح دهید (مصداقی)؟

حضرت استاد برخلاف ادعاهای اشخاص بی اطلاع بسیار مهربان ودلسوز وعاطفی بودند در یکی از مسافرتهایی که به تهران داشتند شنیده بودند که خانمی به علت نداشتن تمکن مالی فرزندش را به شخصی واگذار کرده است مکرر این قضیه را نقل می نمودند ورنج می بردند که چرا باید معشیت بعضی از افراد تا این حد برسد که حاضر شود فرزندش را به غیر دهد.

خاطره دیگر اینکه یک روز (فقط همان روز )به درس حاضر نشدم در همان اوائل حضور خدمت ایشان علت را پرسید عرض کردم بلحاظ کسالت پدرم که مبتلا به نارحتی کلیه بودند ونیاز به عمل جراحی داشتند فرمودند پیش کدام دکتر برده اید گفتم فلان دکتر فرمودند دست نگهدارید تا من بگویم پیش کی ببرید تلفن منزل را دادند وفرمودند بامن تماس بگیرید فردای همان روز فرمودند نامه ای نوشتم برای دکتر قربانیان که استاد اطبایی ارولوژی مشهد بود بنده همراه پدر خدمت ایشان در بیمارستان قائم (ع)رسیدیم به مجرد دیدن نامه مرحوم استاد از جای خود بلند شد واحترام خاصی گذاشت وگفت آقا من به لحاظ رئشه دست توان عمل جراحی ندارم شمارا با همین نامه به بهترین شاگردم معرفی می کنم که استاد محترم جناب آقای دکتر علی اصغر یار محمدی که خود نیز از خاندان علم ودانش واهل شاهرود وبسیار انسان متدین است ادام الله بقائه ایشان با نهایت عنایت عمل جراحی را با موفقیت انجام دادند ودر آن ایام حضرت استاد بیش از بنده مراقب حال وسلامتی مرحوم والد بودند وکمتر کسی اینطور مراقب حال شاگرد می باشد تا موجبات تفرقه ذهنی شاگرد را برطرف نماید ومحیط را با نشاط برای شاگردش حفظ کند.

 

 

 

۸-بعد از رحلت ایشان شما یک مصاحبه تلویزونی داشتید گویا عده ای بعد از مصاحبه شما را توبیخ کرده اند می شود در مورد آن عده شما بیشتر توضیح دهید ؟

بله همیشه در مقابل حکما وعرفا عده ای بوده اند واین تازگی ندارد وغالب مخالفتها بلحاظ عدم نیل به مطالب عالیه است که در مسفورات آن عزیزان است واگر انسان چیزی را نفهمد وحوصله آموختن آن را نداشته باشد با صاحبان آن علم مخالفت می کند که الناس اعدا ما جهلوا.

 

 

 

۹-در مورد هیئت خارجی لطفا توضیح دهید؟

ایشان فرمودند یک هیئت علمی از آمریکا آمدند واز من دعوت به عمل آوردند برای اقامت در آنجا وتدریس در جواب گفتم عمر من گذشته است ودر این سن با کسالت آمدنم به آنجا برای شما فایده ای ندارد.

 

 

 

۱۰-علت حضورحضرت استاد دردانشگاه چه بود؟

ایشان می فرمودند در زمان حیات مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در تهران بودم که از طرف ایشان مبلغ یکصد تومان به بنده رسید ولی با خود گفتم تا زمانی که این مرد زنده است ایشان توجه دارند (چون مرحوم استاد وکیل حضرت آیت الله بروجردی بودند )ولی بعد از فوت ایشان چه کنم از طرفی از وضع شهریه حوزه رنج می بردم لذا بر آن شدم که وارد دانشگاه شوم برای امرار معاش ومخارج زندگی با مرحوم شهید مطهری در امتحانات دانشگاه به جهت استادی شرکت نمودیم سال اول بنده قبول شدم ومخیر شدم بین تهران ومشهد وچون مشهد مکان خلوتی برای بنده بود مناسبت تر برای تحقیق در مباحث علمی لذا مشهد را اختیار نمودم ولی به طور کل صرف وقت در دانشگاه را تضییع عمر می دانستند واگر نبود مسئله ارتزاق ومعشیت در دانشگاه نمی ماندند وبحقیر جد اولین افرادی بودم که در سالهای اول تحصیل در خدمتشان برای تدریس در دانشگاه اقدام فرموده بودند وحتی یکسال ونیم بصورت حق التدریس مشغول تدریس شدم به خاطر مخالفت استاد منقول حضرت آیت الله العظمی علم الهدی سبزواری ترک نمودم فرمودند اگر بتوانی مقاومت نمایی وتوکل بخداوند داشته باشی بهتر است که نیایی چرا که من در این آخر عمر پشیمانم از رفتن به آنجا.

 

 

 

۱۱-استاد آشتیانی از مال دنیا چه داشتند ؟

آن بزرگوار تمام ما یملک ایشان عبارت بود از یک منزل مسکونی واثاثیه مختصری که در حد ضرورت به آن احتیاج داشت منزل را با اثاثیه در زمان حیات به آقای لاهوتی (رضی الله عنه )هبه کرد وهمچنین مقداری کتب که در اواخر به تعبیر خودشان از طرف دفتر تبلیغات قم آمدند وقریب یک کامیون کتاب را بردند .
ومقدار دو میلیون تومان پول نقد که بنا بر تقاضای همه ورثه آن مرحوم که (یک خواهر وسه برادر بودند )به عنوان نیابت حج تمتع به این جانب بعنوان نائب آن هم از سهمیه هنرمندان ؟! پرداخت نمودند که توفیق آن نصیب حقیر شد وخداوند به فضلش قبول نماید .

 

 

 

۱۲-از آن زمان که شما شاگرد استاد بودید ایشان چند شاگرد ثابت داشتند لطفا نام ببرید؟

برخی از شاگردان ایشان در حوزه علمیه هم در بحث حکمت شرکت می کردند وهم در عرفان نظری از آن جمله
۱-مرحوم حجه الاسلام والمسلمین غلامی
۲-مرحوم حجه الاسلام والمسلمین سالم(که جدا انسانی وارسته وجدی که فوت این دو بزرگوار ضایعه ای برای حوزه علمیه مشهد به شمار می آید )
۳-آقای حجه الاسلام والمسلمین حسینی شریف که از اساتید دانشکده الهیات می باشند
۴-جناب حجه الاسلام والمسلمین سید هادی رستگار که در مرکز مختلفی فعالیت دارند وشرح اشعه اللمعات جامی را نوشته اند
۵-حجه الاسلام والمسلمین سید مسیح حسینی که مسئول حوزه علمیه شهر کرد اصفهان واز اساتید آن حوزه می باشد فردی جدی در علوم عقلی ونقلی می باشند
۶-حجه الاسلام والمسلمین حسینی (عمو زاده ایشان )
۷-حجه الاسلام والمسلمین اشکوری
۸-حجه الاسلام والمسلمین وفادار (دوست ارجمند ودانشمند که هم اکنون در بخش کتب خطی کتابخانه مبارکه استان قدس رضوی می باشند )
۹-مرحوم حجه الاسلام والمسلمین فرزانه (که توفیق ضبط بسیاری از دروس مرحوم استاد را داشتند که از نوارهای ایشان بنده خبری ندارم که چه شده است آن بزرگوار اهل کاشان بود ودر کتابخانه آستان قدس رضوی مسئول کتب خطی آنجا بود )
برخی دیگر از آقایان که نام آنها در خاطر حقیر نیست وجمعی که در خصوص مباحث حکمت شرکت می کردند
۱-جناب حجه الاسلام والمسلمین مقدسیان مسئول عقیدتی لشکر۷۷خراسان
۲-جناب حجه الاسلام والمسلمین خدایاری مسئول در عقیدتی ارتش
۳-جناب حجه الاسلام والمسلمین وحیدی مسئول در عقیدتی
۴-جناب حجه الاسلام والمسلمین آیتی بیرجندی (از اساتید حوزه علمیه مشهد ومجهول القدر می باشند)
۵-جناب حجه الاسلام والمسلمین موسوی تربتی
۶-مرحوم شیخ محمد کارگر اردبیلی
۷–جناب حجه الاسلام والمسلمین حسینی شاهرودی که از اساتید دانشکده الهیات می باشند
جمعی دیگر که اسامی آنها در خاطر حقیر نیست.

 

 

 

۱۳-اگر بخواهید استاد آشتیانی را وصف نمایید در مورد ایشان چه می گوید ؟

گرچه مرحوم حاج سید جلال الدین آشتیانی بعنوان حکیم واستاد عرفان نظری شهرت داشت ولی الحق در بعد عمل کم نداشت لکن اهل کتمان بود ومشی ملامتیه را داشت.

 

 

 

۱۴-آیا شما در درسها وبحثهایتان یادی از ایشان می کنید لطفا کمی توضیح دهید؟

بنده در میان اساتید متعددی که در مباحث عقلی داشته ام از ایشان بصورت فوق العاده یاد می کنم مگر می شود با شخصیتی که متجاوز ۱۰ سال هر روز قریب چهار ساعت با هم بوده یادی نکنم نه فقط در بحث در صورتی که تفضلا خداوند متعال اعمال وزیارات حقیر را قبول نمایید در نوع آنها آن بزرگوار را شریک در ثواب می دانم حشره الیه مع اجداده الطاهرین بمحمد واله.

ازاینکه وقت گران قیمت خود را به مصاحبه با این حقیر دادید بسیار متشکرم  یزدانی

 

زندگینامه استادعلامه آیت الله سید جلال الدین آشتیانی به قلم خود استاد(خودنوشت)

بازدیدها: ۹۲۸

حقیر سال ۱۳۰۴خورشیدی در قصبه آشتیان(که اکنون به شهری مبدل شده )از مضافات سلطان آباد عراق(اراک)متولد شدم.دوره ابتدایی را در دبستان خاقانی انجا به پایان رساندم ودر مکتبخانه قدیم گلستان سعدی ونصاب الصبیان وتاریخ معجم وجامع المقدمات در صرف ونحو وقسمتی از دره نادری ونیز قسمتی از کتاب شرح سیوطی را قرائت نمودم. نگارنده در سال ۱۳۲۳خورشیدی به تشویق وراهنمایی ومساعدت روحانی آشتیان به (۱)به داراالعلم قم مسافرت کردم وان جا کتاب (۲)مغنی ومطول وقسمت زیادی از شرح لمعه را خدمت مرحوم آقای صدوقی یزدی  که دارای استعداد وهوشی قابل توجه وحافظه ای قوی وبیانی روان وجذاب بود خواندم .جلد اول کفایه وچند سال قبل از ان شرح شمسیه را خدمت  آیت الله حاج میرزا عبدالجواد جبل عاملی اصفهانی که (به تمام معنا مرد خدا بود )قرائت کردم .

سپس به معرفی مرحوم میرزا مهدی آشتیانی  خدمت مرحوم حاج شیخ مهدی مازندرانی که در معقول از تلامیذ آقا میرزا حسن کرمانشاهی و آقا میر شهاب الدین تبریزی ودر منقول از شاگردان حاج شیخ فضل الله نوری و آقا سید عبد الکریم مدرس و آقا سید محمد کاظم یزدی وشیخ الشریعه اصفهانی بود شروع به قرائت شرح منظومه حکیم سبزواری ومکاسب شیخ اعظم نمودم وتا اواخر الهیات منظومه وقسمت زیادی از شوارق را وبعد قسمتی از امور عامه اسفار را نزد ان مرحوم فرا گرفتم .حاج شیخ مهدی خیلی منظم ومرتب درس خوانده بود وانچه را که خوانده بود از عهده تدریس ان بر می امد واز بیانی فصیح نیز بر خوردار بود.

بنده قسمتی از امور عامه اسفار را خدمت ان مرحوم قرائت کرده ام. ایشان درس تفسیر هم داشت که قابل استفاده بود او با دقت شفا اسفار و شرح فصوص و شرح اشارات را نزد اساتید نامی قرائت کرده بود ودروس منقول را نیز بهترین اسایتد فرا گرفته بود .شخصا مردی متقی وپرهیز کار وبی علاقه به شهرت وخودنمایی بود. اسلام وتشیع در روح او ریشه دوانده بود لذا با تمام هویت معتقد به مبدا ومعاد ومتحقق به قواعد عقلی وفلسفی وعقاید دینی ومتمحض در سلک توحید واهل عبادت وپای بند به نوافل وادعیه واوراد بود .چون منزوی از خلق بود بد بین بود .شاید چیزهای می دانست ومی گفت که ما نمی دانستیم .به قول استاد علامه اقای مطهری مثل اینکه حرفهای حاج شیخ مهدی روی میزان بوده است وراست از کار در می امد . البته انزوا خود بد بینی می اورد  بخصوص در او که عوامل خارجی نیز در افکارش موثر بود.

نگارنده مدت هشت سال به درس فقه واصول خاتم الفقها آیت الله العظمی بروجردی  اعلی الله قدره فی النشات الالهیه ومدت یک سال به درس عالم مجاهد مظهر صفات ربانی اقاسید محمد تقی خوانساری (قده)حاضر شدم.

در مدت دوسال اقامت در نجف از دروس مرحوم فقیه ربانی آقای حکیم اعلی الله قدره واستاد محقق وعالم عادل ومجتهد بارع آقا سید عبدالهادی شیرازی که در علم وعمل از نوادر بود استفاده کرده ام ولی مرتب وبدون وقفه در درس فقیه واصولی نامدار وحکیم الهی آقا میرزا حسن بجنوردی خراسانی حاضر می شدم که سرعت انتقال  وفهم مستقیم را با حافظه حیرت اور توام کرده بود .آقا میرزا حسن ادبیات را نزد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری فراگرفته بود .اغلب قصاید شعرای خراسان را حفظ داشت. از حکیم صفای اصفهانی وشعرای معاصر ان زمان مثل ملک الشعرا بهار اشعار زیاد در حافظه داشت واشعار فکاهی ایرج را برای ما می خواند. مرحوم آقای مظفرآقا شیخ محمد رضا می فرمودند: میرزا شاید حدود صدهزار شعر از شعرای عرب آن هم قصاید ی که در مدح حضرت رسول(ص)وحضرت امیرالمومنان (ع)گفته شده است حفظ دارد . در حکمت وفلسفه از تلامیذ برجسته آقا بزرگ حکیم وحاج فاضل خراسانی ودر منقول از افاضل حوزه آقا ضیاالدین عراقی واقا میرزا حسین نائینی بودند.

آقا میرزا حسن تمامی موارد را که سعدی از متنبی متاثر است را حفظ بود وقرائت می کرد واثبات می کرد که سعدی بهتر مطلب را ادا  کرده است .در حکمت وفلسفه حدود پنج سال به درس استاد علامه حاج میرزا محمد حسین طباطبایی تبریزی حاضر شدم وچند سال از درس تفسیر واصول فقه ان مرحوم استفاده کردم .

 مرحوم آقای طباطبایی کفایه را به انضمام حواشی استاد خود حاج شیخ محمد حسین اصفهانی برای حقیر وجمعی از دوستان تدریس فرمودند .

  آقای طباطبایی علاوه بر جامعیت علوم معقول ومنقول انسانی تمام عیار بود در علم سلوک واخلاق به سبک اساتید فن در اعتاب مقدسه مثل آقا میرزا علی قاضی وحاج میرزا حبیب ملکی تبریزی واساتید طبقات بعد از آنها روح وسرشت پاک طیبعی وذاتی خود را با علم اخلاق کسبی توام کرده بود لذا شخصی سلیم النفس ودارای اعتدال روح وبه اخلاق ارباب معرفت متخلق بود. به حقیر لطف فراوان داشت ودر تمام مدتی که به درس ایشان می رفتم ویا در منزل گاهی در ییلاقات مدتی حسب الامر او در خدمتشان بودم ذره ای هوی وهوس ومختصر انحراف از جاده عدالت ومعنویت در ایشان ندیدم ملکی بود در صورت انسان قوی الایمان سلیم الجنبه ومامون الناحیه ودر واقع عمل ورفتار او خود به خود انسان را به طرف معنویات سوق می داد که از معصوم وارد است (کونوا دعاه الاس بغیر السنتکم).

  حقیر برخلاف آنچه که شهرت دارد از محضر مرحوم آقا میرزا مهدی آشتیانی استفاده نکرده ام  ایامی که آن مرحوم تدریس داشت نگارنده استعداد استفاده از او را فاقد بودم واین اواخر که اسفار وشفا  می خواندم آقا میرزا مهدی بستری بود. برخی مشکلات فلسفی را آن مرحوم برای حقیر تقریر می فرمودند.

ایشان نیز مردی بسیار سلیم النفس بود کلیه مبانی حکمای مشا واشراق وحکمت متعالیه  ملا صدرا را حفظ داشت.در عرفان احاطه حیرت اور داشت واگر عرض کنم تمام فصوص ابن عربی ومصباحالانس شرح بر مفتاح قونوی را یاداشت و آنچه راکه نزد اساتید فراگرفته بود به واسطه سرعت انتقال وحافظه عجیب در حفظ داشت اغراق گویی نکرده ام.

حقیر حدود یک سال در درس آفار نامداروعالم متقی آقا میرزا احمد آشتیانی حاضر شده است اگر چه کثرت سن وضعف ناشی از کهولت مانع بود که انچه را مانع بود که آنچه را می داند تقریر نماید ولی استاد مسلم بود . مرحوم آقا میرزا احمد در نجف که اسفار تدریس می کرد در این اواخر به حافظه وحضور ذهن او مطلقا خللی راه نیافته بود. مشکلترین مباحث اسفار را بدون مطالعه قبلی برای انسان حل می کرد شرح فصوص قیصری و تمهیدالقواعد ونصوص قونوی وشرح الغیب را نزد آقا میرزا هاشم قرائت کرده بود واستاد این فن بود .

 نگارنده بعداز قرائت الهیات وامورعامه اسفار والهیات شفا تابستان به تهران مسافرت کردم. یکی از دوستان حقیر (مرحوم میرزاتقی آجیلی )از تجار تهران که در قزوین کارخانه خشکبار داشت پیشنهادکرد که برویم به قزوین نگارنده تا آن زمان مرحوم استاد اعظم (سید السادات اعاظم الحکما)آقا حاج میرزا ابوالحسن قزوینی را زیارت نکرده بودم. بعد از ورود به قزوین بعد از ظهر آن روز رفتم مدرسه الفاتیه طلاب گفتند آقای رفیعی نیم ساعت دیگر تشریف می آورند .

خدا رحمت کند حاج شیخ علی اصغر تاکندی را که در حال کهولت سن به سر می برد واخلاق محمدی داشت .از بنده دعوت کرد ودر جلو حجره فرزندش که در ان زمان طلبه بود وفعلا از فضلاست باقلیان وچای پذیرایی کرد.اقاحاج سید ابوالحسن وارد شد . دارای هیبت و وقار خاصی بود .پیشانی بلند نظری گیرا داشت .خوش صحبت وبا اطلاع ونیک محضر بود. تاریخ ایران را بعداز دوران اسلام حفظ داشت .بحار الانوار مجلسی را مکرر مطاله کرده بود وبه تمام نقاط ضعف ان اشنا بود در فلسفه در بین اساتید تهران اقا میرزاحسن کرمانشاهی اعلی الله مقامه رادرک کرده بود . سفر نفس اسفار والهیات شفا را از قرار اظهار خود ومرحوم اقا اقا میرزا محمود اشتیانی نزد اقا میرزا حسن قرائت کرده بود ولی در فن عرفان تسلط نداشت. هنر او در اثار ملا صدرا ظاهر وبارز بود عرفان کار قلندری است که در وادی دیگر سیر کند .

کتاب اسفار وحواشی ملا صدرا ومفاتیح الغیب وحواشی ملاصدرا برحکمت الاشراق را در حافظه داشت وخداوند گویا اورابرای تدریس اسفار خلق کرده بود .

نگارنده بعداز چند جلسه گمشده خود را یافتم .ان مرحوم عنایت خاص به حقیر داشت . بعد از نماز مغرب وعشا حدود سه ربع ساعت منبر می رفت ویکی از ایات قرانیه را تفسیر می نمود. ان زمان حدود شصت سال داشت وبسیار قوی البنیه وبا نشاط بود .

از کتابهای که همیشه در دست مطالعه داشت اسفار بود لذا اقا سید ابوالحسن ان زمان غیر از اقا سیدابوالحسن قزوینی بود که سی سال قبل از ان در قم فلسفه درس می داد.

  ازطلاقت لسان وعذوبت بیانی بی نظیر برخوردار بود .وقتی که حال تدریس داشت بابیان سحار خود نفس انسان را در سینه حبس می نمود  واعجاز می کرد . ان چنان احاطه ای داشت که وقتی مباحث اسفار را عنوان می کرد حقیر که شرح حکمت الاشراق باتعلیقات اخوند ملا صدرا راو شفارا با حواشی اخوند و شرح اشارات قبلا مطالعه می کردم به عیان می دیدم که به همه مشارب فلسفی احاطه واشراف فوق العاده دارد ودرس او ناظر به تمام مشارب فلسفی است.

استاد اعلی الله درجاته در عرفان تخصص نداشت. ایشان از حوزه اقا میرزا هاشم استفاده نکرده بود . نگارنده وچند نفر از دوستان که در خدمتشان سفر نفس اسفار می خواندیم استدعا کردیم مقدمه قیصری تدریس بفرمایند . در همان ابتدا ورود در مقام تقریر فصل اول مقدمات قیصری معلوم شد که استاددر عرفانیات توانایی ندارند وان عذوبت بیان در این مقام ومشهد ازاو دیده نمی شد بنده احساس کردم مرد میدان فصوص ابن عربی نیست.

مرحوم رفیعی به خواهش حقیر ایام تعطیل نوروز به قم مشرف شدند . حقیر ومرحوم استاد علامه حاج اقا مصطفی حاج اقا مصطفی وبرخیاز دوستان سفر نفس اسفار را خدمت ایشان شروع کردیم ودرس خارج اصولی هم برای ایشان قرار دادیم به این عنوان که مدتی در قم در از محضرشان استفاده کنیم . حضرت امام مد ظله فرمودند دوسال هم بتوانید اقای حاج سید ابوالحسن را در قم نگه دارید غنیمت است ولی ایشان بعد از یک ماه مصمم شد که به قزوین مراجعت کند.

   نگارنده این سطور و اقای اقامهدی کنی وبرادرشان اقای مهدوی کنی واقا امامی کاشانی برای ادامه استفاده از محضر شان به قزوین رفتیم .

با صراحت تمام باید عرض کنم که او در بین اساتید ما مرد میدان اسفار بود ولا غیر ادعایی هم نداشت. برای اینکه روزی خدمتشان عرض کرزدم شما کتابی در حکمت متعالیه بنویسید که به جای منظومه تدریس شود .فرمودند : منظومه بهترین کتاب است برای کسانی که بخواهد به فلسفه ملا صدرا اشنا شود وبعد از ان اسفار بخواند. صراحتا فرمودند(من خودم را می شناسم بعد از صرف مدتی وقت اگر بخواهم اثری جامع ومتوسط بین کتب مفصل ملا صدرا واثار موجز او به وجود اورم قهرا سه درجه از شواهد ربوبیه نازلتر خواهد بود).همین که حس می کرد ما اورا مرد میدان اسفار می دانیم خوشحال بود.

مرحوم شیخ غلامعلی شیرازی واقا میرزا علی محمد اصفهانی نیز مانند دیگر تلامیذ اقا محمد رضا واقا علی مدرس واستاد ماهربودند.اقاشیخ غلامعلی خیلی زودتر از معاصرانش به سرای باقی شتافت.

اقا میرزا علی محمد به نجف مشرف شد ودر انجا به تدریس پرداخت .اورا تکفیر کردند به ایران برگشت ومطلقا از برای ارباب عمامه درس نگفت ودر مدرسه علوم سیاسی تدریس می کرد ودر سال ۱۳۰۴خورشیدی به سرای باقی پیوست.اقای قزوینی در علوم نقلی استاد بود واطلاعات متفرقه وسیعی داشت که حاضران در مجالس علمی را متوجه خود می ساخت .ادیبی ماهر بود کلیه اثاری که در مشروطه نوشته اند دیده بود .تاریخ ایران را خوب می دانست در ریاضیات وعلم هیئت تسلط داشت .مدتی را در زنجان برای استفاده از علوم ریاضی از محضر وحید زمان خود اقا میرزا ابراهیم زنجانی (از تلامیذ اقامیرزا حسین سبزواری وجلوه اقا علی واقامحمدرضا ودرنقلیات از تلامیذ اقامیرزاحسن اشتیانی)اقامت نمود.

 

 

 فهرست آثار

حقیر برای اینکه مختصر اندوخته خود را در ربوبیات را از دست ندهد به تالیف آثار علمی پرداخت اولین اثر حقیر هستی از نظر فلسفه وعرفان است که در سال ۱۳۳۸در مدت بیست روز ان را به سلک تحریر در اوردم .اثاردوم نگارنده شرح حال و ارا فلسفی ملاصدرا است که در کمال ایجاز نوشته شده است و ان را خیال دارم در دو جلد به صورت تفصیل در اورم .

 اثر سوم حقیر چاپ شرح اخوند ملا محمد جعفر لنگرودی برمشاعر ملاصدرا ست حاج محمد جعفر از شاگردان اخوند نوری است. این شرح با مقدمه راهگشای استادمحقق جلال الدین همایی اعلی الله مقامه وتعلیقات مفصل حقیر به انضمام سیر فلسفه اسلامی از زمان میرفندرسکی تا عصر حاضر چاپ ومنتشر شد.

 المظاهر الالهیه ملا صدرا را قبل از شرح مشاعر با مقدمه وتعلیقات چاپ کردم.اثر پنجم نگارنده شرح مفصل بر مقدمه قیصری برشرح خود برفصوص ابن عربی است. نگارنده این شرح را تقدیم مرحوم اشتیانی نمودم  بعد که دوباره خدمت ان استاد محقق رسیدم فرمودند:(این شرح را با ذوق وعلاقه به عرفانیات به زور استدلال شرح کرده ای . مواضع مشکل مقدمه وفص ادمی وشیثی را بدقت مطالعه کن .بعد از مطالعه دقیق ودرک مواضع حویصات مطالب را برای تو بیان می کنم ).

شواهد ربوبیه اخوند ملا صدرا اثر ششم نگارنده است که جز انتشارات دانشگاه مشهد با حواشی محقق سبزواری چاپ ونشر شد ومقدمه مفصل ان در تاثیر افکار ملا صدرا در معاصران و اساتید بعد از او تازمان اخوند نوری ورونق گرفتن اثار این فیلسوف در مدارس وحوزه های علمی وسیر نزولی ان تا زمان حاضر ونیز بیان تاثیر افکار ابن عربی در اساتید دوران صفویه وزندیه وقاجاریه است.

پر واضح است که در این ادوار فقها ومجتهدانی نظیر اقا حسین خوانساری ومحقق سبزواری صاحب ذخیره شیخ الاسلام اصفهان وفقیه کم نظیر فاضل هندی سید محمد فرزند تاج الدین حسن اصفهانی استادی معقول ومنقول بودند . از فاضل هندی مولف کتاب عالی در فقه اهل بیت (ع)به کاشف اللثام تعبیر می کنند شیخ جعفر کاشف الغطا گفته بود :اگر کشف اللثام ندیده بودم باور نداشتم که در اولاد اعاجم فقیه به وجود اید .به هر حال جلد اول منتخبات فلسفی را بعد از مجموعه اثار چاپ نشده حکیم سبزواری به انضمام قسمت فرانسوی چاپ ومنتشر نمودم این اثر وجلد دوم ان را انیستوی ایران وفرانسه وجلد وسوم وچهارم را انجمن فلسفه منتشر نمود به نظرم می اید که حدود چهل کتاب ورساله از سال ۱۳۴۰خورشیدی تا سال ۱۳۶۱هجری چاپ ومنتشر نموده ام .

اصول المعارف محقق فیض ورسائل فلسفی ملا صدرا المسائل القدسیه و اجویه المسائل ومتشابهات القران نیز از اثاریست که با مقدمه مفصل نگارنده جز انتشارت دانشکده الهیات در دسترس اهل ذوق قرار گرفت.بهترین اثری که در این اواخر منتشر کردم مشارق الدری شرح سعید الدین سعید فرغانی است بر تائیه ابن فارض که از حیث اشتمال بر امهات قواعد عرفانی و فروعات متفرعه بر این اصول نظیر ندارد .

این کتاب تقریر درس شیخ کبیر قونوی است که از قرار مقدمه ای که به قلم مبارک خود بر این شرح نوشته ابیات تائیه را در دیار مصر وشام وروم برای جمعی  از اعاظم تلامیذ خود شرح می نموده وشاگردان بیانات استاد را می نوشتند . قونوی تقریرات فرغانی را پسندید وبر ان مقدمه نوشت . فرغانی از خود نیز مایه گذاشته است .

تائیه ابن فارض در اطوار نبوت ولایت محمدیه علویه ودیگر وارثان ولایت محمدیه یعنی ائمه طاهرین نظیر ندارد . در عالم اسلام بتصریح اهل فن هیچ اثر منظوم دارای عظمت تائیه نمی باشد . بلکه مراتب ولایت را بدان مضبوطی ونظم خاص احدی بیان نکرده در ان شور وحال غریبی دیده می شود . حقیر اولین  بهترین وعمیق ترین شرح بر فصوص ابن عربی را با نسخ متعدد مقابله وبرای چاپ مهیا کردم .

شرح مذکور تالیف موید الدین جندی از تلامیذ قونوی است. از این کتاب سیصد وپنجاه صفحه چاپ شده بود که بنده به شدت بیمار شدم ودست دانشمند جناب اقای ابراهیمی دینانی استاد فعلی دانشگاه تهران بقیه کتاب را که در مطبعه بود زیر نظر گرفت وچاپ کرد.

نسخ کتاب مذکور تمام شده است ودر نظر دارم ان را با دقت تصحیح  وبا مقدمه ای مفصل در نحوه تاثیر او بر دیگر شارحان فصوص ونحویه تلقی عرفای قبل از ابن عربی درباره وحدت وجود وکیفیت تفکر شیخ اکبر وشارحان افکار او مفصل بحث کنم .نگارنده اثری در دست دارم که بعنوان رد بر تهافت غزالی به رشته تحریر می اورم در همین اثر تمام مطالب ابواب الهدی اثر مرحوم میرزا مهدی اصفهانی مورد نقد وبررسی قرار می دهم .

 

 

 

شاگردان(۳)

برخی از شاگردان ایشان در حوزه علمیه هم در بحث حکمت شرکت می کردند وهم در عرفان نظری از ان جمله

۱-مرحوم حجه الاسلام والمسلمین غلامی

۲-مرحوم حجه الاسلام والمسلمین سالم(که جدا انسانی وارسته وجدی که فوت این دو بزرگوار ضایعه ای برای حوزه علمیه مشهد به شمار می اید )

۳-اقای حجه الاسلام والمسلمین حسینی شریف که از اساتید دانشکده الهیات می باشند

۴-جناب حجه الاسلام والمسلمین سید هادی رستگار که در مرکز مختلفی فعالیت دارند وشرح اشعه اللمعات جامی را نوشته اند

۵-حجه الاسلام والمسلمین سید مسیح حسینی که مسئول حوزه علمیه شهر کرد اصفهان واز اساتید ان حوزه می باشد فردی جدی در علوم عقلی ونقلی  می باشند

۶-حجه الاسلام والمسلمین حسینی (عمو زاده ایشان )

۷-حجه الاسلام والمسلمین اشکوری

۸-حجه الاسلام والمسلمین وفادار (دوست ارجمند ودانشمند که هم اکنون در بخش کتب خطی کتابخانه مبارکه استان قدس رضوی  می باشند )

۹-مرحوم حجه الاسلام والمسلمین فرزانه (که توفیق ضبط بسیاری از دروس مرحوم استاد را داشتند که از نوارهای ایشان بنده خبری ندارم که چه شده است ان بزرگوار اهل کاشان بود ودر کتابخانه استان قدس رضوی مسئول کتب خطی انجا بود )

برخی دیگر از اقایان که نام انها در خاطر حقیر نیست وجمعی که در خصوص مباحث حکمت شرکت می کردند

۱-جناب حجه الاسلام والمسلمین مقدسیان مسئول عقیدتی لشکر۷۷خراسان

۲-جناب حجه الاسلام والمسلمین خدایاری مسئول در عقیدتی ارتش

۳-جناب حجه الاسلام والمسلمین وحیدی مسئول در عقیدتی

۴-جناب حجه الاسلام والمسلمین ایتی بیرجندی (از اساتید حوزه علمیه مشهد ومجهول القدر می باشند)

۵-جناب حجه الاسلام والمسلمین موسوی تربتی

۶-مرحوم شیخ محمد کارگر اردبیلی

۷–جناب حجه الاسلام والمسلمین حسینی شاهرودی که از اساتید دانشکده الهیات می باشند

جمعی دیگر که اسامی انها در خاطر حقیر نیست.

 

 

 

تالیفات

آثار قلمى حضرت استاد را به چهار بخش مى توان تقسیم نمود:

الف) تألیفات مستقل در فلسفه و عرفان

ب) تصحیح و تحقیق متون دقیق عرفانى

ج) تصحیح و تحقیق متون فلسفى با گرایش حکمت متعالیه

د) تاریخ فلسفه اسلامى با نگارش مقدمه هاى مفصل و نیز تألیفات مستقل.

این پژوهشگر کم نظیر در طول عمر هشتاد ساله خود مقالات و کتابهاى بسیار ارزشمندى در موضوعات گوناگون خصوصاً عرفان و فلسفه به جهان دانش تقدیم کرد. مصاحبه هایى نیز با این فرزانه گرانمایه صورت گرفت که بایستى آنها را در زمره آثار ایشان به شمار آورد. کتابشناسى آثار استاد علامه به قرار ذیل است.

 

 

الف) تألیفات مستقل

۱ ـ شرح بر زادالمسافر ملاصدرا: انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران. ۱۳۶۹ق، چ دوم، ۱۳۵۹ش.

۲ ـ شرح حال و آراء فلسفى ملاصدرا: انتشارات زوار مشهد. ۱۳۴۰ش، چ دوم، انتشارات نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۰ش.

۳ ـ شرح فصوص الحکم فارابى: مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد ۱۳۵۳ش.

۴ ـ شرح مقدمه قیصرى بر فصوص الحکم: ۱۳۴۳ش، چ دوم تا چهارم، انتشارات امیرکبیر. ۱۳۷۲ش.

۵ ـ هستى از نظر فلسفه و عرفان: انتشارات زوار، مشهد، ۱۳۸۰ق، چ دوم, انتشارات نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۰ش.

 

 

 

ب) مقالات

۶ ـ تفسیر سوره توحید: مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانى، دانشگاه فردوسى، ۱۳۹۶ش.

۷ ـ استاد اکبر آقاى سید محمد کاظم عصار: تهران، وحید، س پنچم، ۱۳۴۷ش، ص ۹۵۰-۹۵۸٫

۸ ـ انتقاد بر انتقاد (از) رساله سه اصل: تهران، راهنماى کتاب، س پنجم، ص ۲۳۹-۲۴۲٫

۹ ـ انتقاد بر انتقاد: تهران، راهنماى کتاب. س ششم. ش ۴ و ۵٫ تیر و مرداد ۱۳۴۲ش.

۱۰ ـ انتقاد بر انتقاد (جواب به اکبر داناسرشت در باب حرکت جوهرى). تهران، راهنماى کتاب. س ششم، ش ۱ و ۲، فروردین و اردى بهشت ۱۳۴۲ش.

۱۱ ـ اصاله الوجود عند صدرالدین الشیرازى: تعریب السید عمار ابورغیف، قم، مجله الفکر الاسلامى، السنه الاولى، العددالثانى، ربیع الثانى- جمادى الثانیه ۱۴۱۴هـ

۱۲ ـ ابن عربى و مسأله ولایت: قم، کیهان اندیشه، ش ۳۰، خرداد و تیر ۱۳۶۹ش.

۱۳ ـ برهان صدیقین: تهران، فصلنامه وقف میراث جاویدان، س اول، ش ۴، زمستان ۱۳۷۲ش

۱۴ ـ پاسخ به چند سؤال: قم، کیهان اندیشه، ش ۲۲، بهمن و اسفند ۱۳۶۷ش.

۱۵ ـ تحقیق در حقیقت معاد: مشهد، نشریه دانشکده الهیات، ش ۵ (۱۳۵۱)، ص ۳۳-۸۶ و ش ۷۱۶ (۱۳۵۲)، ص ۱۰۵-۱۹۲٫

۱۶ ـ تصوف در اسلام: تهران، معارف اسلامى،ش ۳، ص ۲۱-۲۷، ش ۴، ص ۳۳-۳۷، ش ۵، ص ۲۳-۳۴، ش ۶، ص ۴۷-۵۱٫

۱۷ ـ توضیح درباره آقا سید احمد: تهران، وحید، ش ۶ (۱۳۴۸ش)، ص ۱۷۳-۱۷۸٫

۱۸ ـ ختم ولایت در اندیشه ابن عربى: قم، کیهان اندیشه، ش ۲۶، مهر و آبان ۱۳۶۸ش.

۱۹ ـ حکیم محقق حاج ملاهادى سبزوارى: مشهد، نشریه دانشکده معقول و منقول، ش ۱ (۱۳۴۷)، ص ۹-۲۲٫

۲۰ ـ در رثاى امام عارفان: قم، کیهان اندیشه، ش ۲۴، خرداد و تیر ۱۳۶۸ش.

۲۱ ـ شوارق: اثر تحقیقى ملاعبدالرزاق لاهیجى، تهران، فصلنامه وقف میراث جاویدان، س اول، ش اول، بهار ۱۳۷۲ش.

۲۲ ـ شوارق الالهام و اصالت وجود با نگاهى به اساتید مکتب فلسفى اصفهان: تهران، فصلنامه وقف میراث جاویدان، س اول، ش ۶، تابستان، ۱۳۷۲ش.

۲۳ ـ مقدمه بر نقد تهافت غزالى: قم، کیهان اندیشه، ش ۲ تا ۲۳، مهر و آبان ۱۳۶۴ تا فروردین و اردى بهشت ۱۳۶۸ش.

۲۴ ـ معرفت و علم در کتاب و سنت: تهران، کتاب فرهنگ، ش ۲ و ۳، بهار و پاییز ۱۳۶۷ش.

۲۵ ـ ملامحمد مهدى نراقى: مشهد، نشریه دانشکده الهیات، ش ۱۵ (۱۳۵۴)، ص ۷-۷۹، ش ۱۹ (۱۳۵۵)، ص ۵۹-۱۱۷٫

۲۶ ـ معاد جسمانى: مشهد، نشریه دانشکده الهیات، ش ۱۰ (۱۳۵۳)، ص ۹۲-۱۲۶، ش ۱۱ (۱۳۵۳)، ص ۲۵-۶۴، ش ۱۲ (۱۳۵۳)، ص ۲۳-۶۳، ش ۱۴ (۱۳۵۴)، ص ۲۹-۵۲٫

۲۷ ـ مختصرى در شرح احوال و آثار استاد بزرگوار آقاى حاج میرزا سید محمد حسین طباطبایى: تهران، معارف اسلامى، ش ۵٫

۲۸ ـ میرزا سید حسن بجنوردى: تهران، معارف اسلامى، ش ۶، س ۱۳۴۷ش، ص ۳۱-۳۳٫

۲۹ ـ نکاتى درباره فلسفه و عرفان: قم، کیهان اندیشه، ش ۱۷، فروردین و اردى بهشت ۱۳۶۷ش.

۳۰ ـ یادى از آیت الله خاتمى: قم، کیهان اندیشه، ش ۲۱، آذر و دى ۱۳۶۷ش.

۳۱ ـ نگاهى به ایران شناسى و شیعه شناسى هانرى کربن: مجموعه مقالات انجمن بررسى مسائل ایران شناسى، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى وزارت امورخارجه، ۱۳۶۷ش، ص ۲۷-۳۳٫

 

 

 

ج) مصاحبه ها

۳۲ ـ استاد سید جلال الدین آشتیانى شارح و مورخ حکمت و عرفان: تهران، مصاحبه با کیهان فرهنگى، الف: س دوم، ش ۶، شهریور ۱۳۶۴٫ ب: میراث ماندگار، ج ۱٫

۳۳ ـ پیرامون تفکر عقلى و فلسفى در اسلام: قم، مصاحبه با کیهان اندیشه، ش اول، مرداد و شهریور ۱۳۶۴٫

۳۴ ـ شخصیت حکیم عارف «اسرار»: تهران، مصاحبه با کیهان فرهنگى، سال دهم، ش اول، فرودین ۱۳۷۲٫

۳۵ ـ عرفان و فلسفه در آفاق تشیع: تهران، مصاحبه با روزنامه همشهرى: ۱) ش ۲۰۶، یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۷۲, ۲) ش ۲۰۷، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۷۲/۳) ش ۲۰۸، سه شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۷۲٫

۳۶ ـ مصاحبه با مجله حوزه درباره آیت الله سید مصطفى خمینى.

 

 

 

د) تعلیقات، تصحیحات و مقدمات آثار عرفانى و فلسفى

۳۷ ـ اثولوجیار با تعلیقات: قاضى سعید قمى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۹ش.

۳۸ ـ اصول المعارف: فیض کاشانى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۳۶۶، چ دوم.

۳۹ ـ انوار جلیه: ملاعبدالله زنوزى، تصحیح و مقدمه، سید جلال الدین آشتیانى، مؤسسه مطالعات اسلامى، ۱۳۵۴ش، چ دوم، ۱۳۷۱ش، انتشارات امیرکبیر.

۴۰ ـ تحفه در مباحث علم: ملانظر على گیلانى، الف: تهران، ۱۳۷۵ش. ب: مندرج در منتخباتى از آثار حکماى الهى ایران، ج ۴٫

۴۱ ـ تحفه المراد (شرح قصیده میر فندرسکى): عباس شریف دارابى، با شرح خلخالى و گیلانى، تهران، ۱۳۷۲ش، انتشارات الزهرا(علیه السلام)

۴۲ ـ تفسیر فاتحه الکتاب: تصحیح و مقدمه سید جلال الدین آشتیانى، انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۶۰ش.

۴۳ ـ تمهید القواعد: صائن الدین على بن محمد الترکه، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، انجمن فلسفه ایران، چ اول، ۱۳۵۵ش، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش.

۴۴ ـ المشاعر: صدرالدین شیرازى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى انتشارات زوار، ۱۳۴۳ش.

۴۵ ـ رساله النصوص: صدرالدین قونوى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، مرکز نشر دانشگاهى، ۱۳۶۲ش.

۴۶ ـ رساله النصوص: صدرالدین قونوى با تعلیقات میرزا هاشم اشکورى، تهران ۱۳۶۲، مرکز نشر دانشگاهى.

۴۷ ـ رساله نوریه در عالم مثال: حکیم بهایىلاهیجى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، انجمن فلسفه ایران، چ اول، ۱۳۵۰ش، حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى، چ دوم، ۱۳۷۲ش.

۴۸ ـ رسائل فلسفى (متشابهات قرآن، المسائل القدسیه، اجوبه المسائل): صدرالدین شیرازى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، مشهد، چ اول، ۱۳۵۱ش، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چ دوم، ۱۳۶۲ش.

۴۹ ـ رسائل فلسفى: شامل رساله تحفه (ملانظر على گیلانى)، رساله وحدت وجود (ملاعلى نورى)، رساله بسیط الحقیقه کل الاشیاء (ملاعلى نورى).

۵۰ ـ رسائل وحدت وجود و بداء: سید محمد کاظم عصار، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، انجمن فلسفه ایران، ۱۳۴۸ش.

۵۱ ـ رسائل قیصرى: داودبن محمود قیصرى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى.

۵۲ ـ شرح فصوص الحکم: مؤیدالدین جندى(با همکارى دکتر ابراهیمى دینانى)، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسى، ۱۳۶۸ش.

۵۳ ـ شرح دعاء المعرفه: ملا محمدعلى فاضل خراسانى، مشهد، نشریه دانشکده الهیات، ش ۲۶/۲۷ (۱۳۵۷)، ص ۶۵-۱۲۹, ش ۲۸ (۱۳۵۸)، ص ۶۷-۱۳۶٫

۵۴ ـ شکوه شمس (سیرى در آثار و افکار مولانا): آن مارى شمیل، ترجمه حسن لاهوتى، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۶۷٫

۵۵ ـ الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه: صدرالدین شیرازى، مرکز نشر دانشگاهى، چاپ دوم، ۱۳۴۶ش.

۵۶ ـ قره العیون: ملامهدى نراقى، تهران، انجمن فلسفه ایران، ۱۳۵۷ش.

۵۷ ـ اللمعات الالهیه والکلمات الوجیزه: ملا احمد نراقى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، انجمن فلسفه ایران، ۱۳۵۷ش.

۵۸ ـ لمعات الالهیه: ملاعبدالله زنوزى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، انجمن فلسفه ایران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، ۱۳۵۴ش، چ دوم، ۱۳۶۱ش.

۵۹ ـ المبدأ والمعاد: صدرالدین شیرازى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، انجمن فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش.

۶۰ ـ مجموعه رسائل سبزوارى: تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، چ اول، ۱۳۴۸ش، انجمن فلسفه ایران، چ دوم، ۱۳۶۱ش، اسوه، چ سوم، ۱۳۷۰ش.

۶۱ ـ المسائل القدسیه: صدرالدین شیرازى، دانشکده الهیات، مشهد، ۱۳۹۱هـ.ق

۶۲ ـ مشارق الدرارى: سعیدالدین سعید فرغانى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، انجمن فلسفه ایران، ۱۳۹۸ق.

۶۳ ـ مصباح الهدایه: امام خمینى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چ اول، ۱۳۷۲, چ دوم، ۱۳۷۳٫

۶۴ ـ المظاهر الالهیه فى اسرار العلوم الکمالیه: صدرالدین شیرازى، تصحیح سید جلال الدین آشتیانى، انجمن فلسفه ایران، ۱۳۸۱هـ

۶۵ ـ مکاتبات عرفانى: سید احمد حائرى و شیخ محمدحسین غروى، تهران، نشریه جاویدان خرد، س دوم، ش اول.

۶۶ ـ منتخباتى از آثار حکماى الهى ایران: تصحیح و گردآورى: سید جلال الدین آشتیانى، انجمن دولتى ایران و فرانسه، چ اول، ۱۳۵۵-۱۳۵۰ش، چ دوم، دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۳۶۳ش.

۶۷ ـ نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص: عبدالرحمن بن احمد جامى، تصحیح ویلیام چیتیک، مقدمه: سید جلال الدین آشتیانى، انجمن فلسفه ایران، چ اول، ۱۳۵۶ش، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چ دوم، ۱۳۷۰ش.

۶۸ ـ هدایه الطالبین: حکیم سبزوارى، مشهد، انتشارات اوقاف خراسان، ۱۳۴۷٫

 

 

 

آثار حکماى الهى ایران

منتخباتى از آثار حکماى الهى ایران در چهار جلد از شاهکارهاى بى نظیر استاد آشتیانى است. گرچه در باب تاریخ فلسفه اسلامى کمتر کتاب و تألیف دقیقى به چشم مى خورد و تحقیق در این موضوع بسیار ضرورت دارد، اما استاد آشتیانى بیشترین همت خود را متوجه مشکل ترین و تاریک ترین دوران فلسفه یعنى قرن هشتم تا دهم و پس از ملاصدرا تا عصر حاضر معطوف کرده است. استاد در خصوص این مى نویسد:

«حقیر به تنهایى بدون یار و مددکار به این امر مهم اقدام نمود و انجام آن را به طور کلى خود عهده دار شد. با مشکلات زیاد باید نسخه هاى مؤلف دانشمندان را از کتابخانه ها تهیه و نسخه هاى مغلوط و گاهى غیر قابل قرائت را تصحیح و در اطراف مطالب آن مطالعه و یا تجدید نظر نموده و مشکل نسخه نویس را متحمل شده و بعد از تنظیم و ترتیب مطالب تحویل مطبعه بدهم.»(۴)

رحلت

این دانشمندجلیل القدر پس از۶۰ سال تدریس وتحقیق وکتابت  طی یک دوره بیماری در سوم فروردین ۱۳۸۴ روحش به ملکوت اعلی پیوست وبدن مطهر آن اندیشمند در جوار حضرت امام رضا(ع) قرار گرفت(۵)



۱-منظورجناب حجت الاسلام والمسلمین ایت الله اقا میرزا ابوالقاسم دانش اشتیانی است که اکنون در قم سکونت دارند وامام جمعه دائم شهر اشتیان می باشند .

۲-حقیر مدتی به درس مطول آقای مطهری حاضر شده ونیز استصحاب رسائل را نزد ان استاد محقق قرائت کرده است.

۳-قسمتی از مصاحبه آیت الله سید محمد رضا حسینی آملی یکی از شاگردان برجسته علامه آشتیانی 

۴-گلشن ابرار جلد هفت

۵-حرم مطهر صحن ازادی غرفه ۱۳

 

 

 ارشیو کیهان فرهنگی ۱۲شهریور۱۳۶۴



از سمت چپ علامه آشتیانی و آقایان دکترسید جلال الدین مجتبوی و دکتر غلامرضا اعوانی و بهاالدین خرمشاهی وحسن لاهوتی  سال۱۳۶۴

 



کافه علی خان سال ۱۳۴۳

 

 



کلاس درس استادعلامه دهم بهمن ۱۳۴۳دانشکده الهیات مشهد

 

 

 



 

عکس بالا  دهم بهمن سال۴۳

از سمت راست ۱-دکتر مجتهدی رییس وقت دانشکده الهیات مشهد

۲-استادصلاح ساوی از ادیبان مصر

ردیف اخر ۱-دکتر محمود مهدوی دامغانی

۲-استاد علامه آشتیانی

سمت چپ: دکتر محمود یزدی مطلق(فاضل)