عرفا-الف*مفسرانشعرا-الفشعرا-پشعرای قرن پنجمشعرای قرن چهارمعرفا-پعرفای قرن پنجمعرفای قرن چهارم

زندگینامه عبدالله انصاری«پیر هرات»« خواجه عبد اللّه انصارى» (قرن ۴-۵)

او در روز جمعه، دوم شعبان ۳۹۶ ه. ق در شهر هرات دیده به جهان گشود، و در جمعه ۲۴ ذى‏الحجه ۴۸۱ ه. ق به لقاى محبوب شتافت و در زادگاهش مدفون گردید. وى را به چند واسطه از اعقاب ابو ایّوب انصارى- صحابى بزرگ رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلم به شمار آورده‏اند.[۱]

آن‏گونه که خود نیز تصریح کرده از حافظه ‏اى بسیار قوى و ذوقى سرشار و طبعى سلیم برخوردار بوده و همین باعث شده بود تا مورد حسد بسیارى از معاصران خویش قرار گیرد.

اساتیدومشایخ

خواجه در طول حیات پربار خویش از محضر اساتید بسیارى، دانشهایى چون: ادبیات، حدیث، تفسیر، عرفان و … را فراگرفت و تحت نظر مشایخى چند به سیر و سلوک و تصفیه باطن پرداخت؛ و از اندیشه ‏هاى برخى از اندیشمندان بزرگ معاصر خویش بشدّت تأثیر پذیرفت. از جمله اساتید، اندیشمندان و مشایخ و عرفایى که در تکوین شخصیت علمى و عملى وى مؤثّر بودند، مى ‏توان به بزرگان ذیل اشاره کرد:

  • قاضى ابو منصور محمّد بن محمّد ازدىّ،
  • عبد الجبّار بن محمّد جرّاحى،
  • ابو الفضل محمّد بن احمد جارودى،
  • ابو سعید عبد الرحمن بن احمد بن محمّد سرخسى،
  • یحیى بن عمّار شیبانى سیستانى،
  • ابو سلمه بارودى،محمّد ابو حفص کورنى،
  • احمد بن محمّد بن مالک بزّار،
  • ابو سعید محمّد بن موسى صیرفى و …

شاگردان

او شاگردان بسیارى را نیز تربیت کرد، علم حدیث و تفسیر را به شمارى تعلیم داد و گروهى نیز به ارشاد او به سیر و سلوک پرداختند. مشهورترین دست‏پروردگان مکتب وى عبارتند از:

  • ابو الفضل رشید الدین میبدى- صاحب تفسیر گرانسنگ عدّه الأبرار-
  • ابو الفتح عبد الملک کروخى،
  • ابو الوقت عبد الأوّل سگزى،
  • عبد الصبور بن عبد السلام هروى،
  • عبد اللّه بن احمد بن سمرقندى،
  • ابو جعفر حنبل بن على بخارى،
  • ابو جعفر محمّد صیدلانى،
  • ابو الفخر جعفر قاینى و …[۲]

آثار

طهارت و صفاى باطنى، حافظه بسیار قوىّ، ذوق و قریحه سرشار و بیان جذّاب، عناصرى است که در شخصیت عظیمى چون خواجه گرد آمده و باعث شد تا آثار متنوّع و گرانسنگى از او بر جاى ماند که هریک به نوبه خود اثرى است کم‏ نظیر.

با یک نگاه بدوى و گذرا مى‏ توان آثار او را به دو دسته تقسیم کرد:

  1. آثارى مانند: الهى‏ نامه، شرح التعرّف لمذهب التصوّف و الأربعین فى دلائل التوحید که به قلم خود نوشته است.
  2. آثارى که یا به املاى اوست و یا تقریرات درسهاى او که توسّط شاگردانش تحریر شده است؛ همچون: طبقات الصوفیه و منازل السائرین.

در این میان دو کتاب از ویژگیهاى خاصّى برخوردار بوده و باعث اشتهار خواجه در جهان اسلام شده ‏اند که اتّفاقا هر دو در یک موضوع- یعنى در سیر و سلوک و عرفان عملى- مى‏باشند: امّا یکى- صد میدان- به پارسى و دیگرى- منازل السائرین- به تازى.

خواجه در صد میدان به ایجاز و در قالب نثر شیرین و دلنشین پارسى مراحل و منازل سیر و سلوک و مقامات سالکان را بیان کرده است. در مطلع کتاب با استناد به سخن مروى از حضرت خضر علیه السّلام مبنى بر اینکه «میان عبد و مولایش هزار مقام است» چنین مى‏نویسد:

و آن هزار مقام منزلهاست که روندگان بسوى حقّ مى‏روند تا بنده را درجه‏ درجه مى ‏گذرانند و به قبول و قرب حقّ‏ تعالى مشرّف مى‏ شود، یا خود منزل‏منزل قطع مى‏کند تا منزل آخرین که آن منزل ایشان را مقام قرب است: و آن قرب آنجا که برگذرند وى را منزل است و آنجا که وى را بازدارند آن مقام است همچون فرشتگان را در آسمانها. قوله تعالى: وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ، یَبْتَغُونَ إِلى‏ رَبِّهِمُ الْوَسِیلَهَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ. و هریکى از آن هزار مقام رونده را منزل است، و یابنده را مقام.

و گویندگان این علم سه مردانند: یکى اهل تحقیق، و دیگر اهل سماع، و سه دیگر اهل دعوى. محقّق از یافت نور بر سخن وى پیدا، و اهل سماع از سماع بیگانگى بر سخن وى پیدا، و اهل دعوى بر دعوى وحشت و بى‏حرمت بر سخن وى پیدا. اسناد این علم یافت است، و نشان درستى آن سرانجام آن.

و آن هزار مقام را یک طرفه العین از شش چیز چاره نیست: تعظیم امر و بیم مکر، و لزوم عذر، و خدمت به سنّت، و زیستن به رفاقت، و بر خلق به شفقّت. و هرچند که شریعت همه حقیقت است و حقیقت همه شریعت، و بناى حقیقت بر شریعت است؛ و شریعت بى‏حقیقت بیکارست، و حقیقت بى‏شریعت بیکار، و کارکنندگان جز از این دو بیکارست.

و شرط هر منزلى از این هزار منزل آن است که به توبه صورت در شوى و به توبه بیرون آیى …

از آشنایى تا دوست دارى هزار مقام است، و از آگاهى تا به گستاخى هزار منزل است، و این جمله بر صد میدان نهاده آمده، و اللّه المستعان.[۳]

خواجه در صد میدان معتقد است که سرآغاز حرکت سالک- میدان اوّل- توبه است و منتهاى سیرش- میدان صدم- فنا.

و امّا منازل السائرین الى الحقّ المبین: کتابى است با نثر جذّاب عربى که آن را ۲۷ سال پس از تألیف صد میدان یعنى به سال ۴۷۵ ه. ق نگاشته است. جداى از عمق و پختگى مطالب، زبان و … این دو کتاب در ۵۱ موضوع مشترک و در ۴۹ عنوان متفاوتند.

منازل داراى ده قسم و هر قسم شامل ده باب است. کتاب با قسم بدایات و باب یقظه آغاز و با قسم نهایات و باب توحید به پایان مى‏رسد.

پیر هرات خواجه عبد اللّه انصارى و اثر بى‏بدیل او منازل السائرین براى تمامى عرفان‏پژوهان، سالکان إلى اللّه، پیران طریقت و واصلان به حقیقت نامى است دیرآشنا و تداعى‏کننده حالات و کششهاى جذّاب درونى، شوارق و بوارق ملکوتى، تجربیات عمیق و انیق باطنى، و مشاهدات دلکش حقایق و زیبائیهاى فراطبیعى.

در صفحات پایانى دستنوشت کتاب جامع الکلّیات این منازل در قالب نظم چنین آمده است:

اى نکوبختى که هستى سالک راه وصول‏   ده بود اقسام منزلها که مى‏یابى نزول‏
زانکه اقسامش بدایات است و ابواب قبول‏   پس معاملات و اخلاق است و بعد از آن وصول‏
اودیه احوال وانگاهى ولایات مقام‏   پس حقایق با نهایات است اى اس فخر انام‏
باز هریک قسم ده منزل بود اندر نظام‏   سیر مى‏کن یک‏به‏یک تا محفل دارالسلام‏
قسم اوّل در بدایات است اى ذو الاحترام‏   یقظه و توبه محاسب گشتن‏ات باشد مقام‏
با انابه با تفکّر با تذکّر اعتصام‏   پس فرار است و ریاضت پس سماع آمد تمام‏
قسم ثانى را که هست ارباب ابواب رجوع‏   منزل حزن است و خوف اشفاق آنگاهى خشوع‏
بعد از آن اخبات با زهد و ورع آید طلوع‏   پس تبتّل با رجا و رغبت اى ذو فتوح‏
قسم ثالث شد رعایت پس مراقب گشتن است‏   حرمت و اخلاص تهذیب استقامت رفتن است‏
پس توکّل کردن و تفویض واثق بودن است‏   خویشتن تسلیم اندر کوى جانان کردن است‏
قسم رابع را که اخلاق است اى اهل صفا   هست منزلهاى آن صبر و رضا شکر و حیا
صدق و ایثار است و خلق است و تواضع اى کیا   پس فتوّت انبساط اى طالب نور و ضیا
قسم خامس را که گویندش اصول اهل طلب‏   منزل قصد است و عزم است و اراده پس ادب‏
 

انیس العارفین(تحریر منازل السائرین)، ص: ۱۷

پس یقین و انس و ذکر و فقر اى صاحب حسب‏   پس غنا آنگه مقامت شد مراد اى منتجب‏
قسم سادس اودیه هرکس در آنجا نازل است‏   گنج و احسان حکمت و علم و بصیرت حاصل است‏
پس فراست بعد از آن تعظیم و الهام دل است‏   پس سکینه و طمأنینه و همّت حاصل است‏
قسم سابع آنکه را احوال خواهد گشت طوق‏   روى جانان بیند از ذرّات عالم تحت و فوق‏
منزلش حبّ است و غیرت پس قلق من بعد شوق‏   پس عطش، وجد و دهش، هیمان و برق آنگاه ذوق‏
قسم ثامن در ولایات است اى جویاى نور   منزلش لحظ است و وقت است و صفاى او سرور
سرّ نفس پس غربت و پس غرق گشتن در بحور   غیبت آنگاهى تمکّن باشد اى اهل حضور
قسم تاسع در حقایق باشد اى صاحب کمال‏   منزلش کشف و شهودست و عیان ذو الجلال‏
پس حیات و قبض و بسط و شکر و صحو و اتّصال‏   بعد از این نُه منزل عالى‏مقام است انفصال‏
قسم عاشر در نهایات است اى صاحب صفا   منزلت شد معرفت آنگه فنا آنگه بقا
بعد از آن تحقیق و تلبیس و وجود است اى فتى‏   بعد از آن تجرید و تفرید، جمع و توحید انتها
 

خواجه در مقدّمه منازل در توجیه اینکه چرا با وجود کتابهاى مشابه در عرفان عملى دست به تألیف این اثر زده چنین مى‏نگارد:

گروهى از اهل هرات و غربا که اشتیاق داشتند تا از منازل سالکان آگاهى یابند، مدّتها از من درخواست مى‏کردند تا در بیان منازل سیر و سلوک کتابى تألیف کنم … و من پس از استخاره و استعانت از خداى تعالى، درخواست آنها را اجابت کردم.

گروهى از پیشینیان و متأخّران در این‏باره کتابهایى نگاشته‏اند که على‏رغم محسّناتى که دارند، کافى نیستند. چه برخى از آنها به اصول اکتفا کرده و از تفصیل احتراز کرده‏اند؛ گروهى دیگر به گردآورى حکایات پرداخته امّا آنها را تلخیص نکرده و هدف از آن حکایات را بیان نکرده‏اند.[۱]

در واقع منازل در سنامه دقیق و فنّى در شیوه سیر و سلوک و عرفان عملى است که توسّط عارفى به تمام معنا که خود بدان عمل نموده و تمامى مراحل را سیر کرده به زیبایى هرچه تمام و با بیانى سحرانگیز تألیف شده است.

خواجه بر احادیث و منابع روایى تسلّطى چشمگیر داشت‏[۲]، در غوّاصى در اقیانوس بى‏کرانه آیات الهى متمهّر و در به‏کارگیرى از کشف و برهان متدرّب بود؛ ازاین‏رو در منازل هر باب با ذکر آیه‏اى از قرآن کریم آغاز مى‏شود؛ سپس با بیانى منطقى و منظّم، آمیخته به استنادات روایى و اقوال و اشعار عرفا، ویژگیهاى هر منزل و سیرکنندگان و واصلان هر مرتبه با نثرى جذّاب، بى‏ایجاز مخلّ و اطناب مملّ تبیین، و همچون تابلوى چشم‏نوازى به تصویر کشیده شده است.

مجموع این ویژگیهاست که منازل السائرین را در ردیف کتابهاى ماندگار و منابع اصیل عرفانى قرار داده است.

شرح منازل السائرین‏

ویژگیهاى منحصربه ‏فرد منازل السائرین در میان منابع عرفان عملى- همچون: مواطن العباد، مقامات القلوب، منازل العباد، المواقف و المخاطبات، اللمع فى التصوّف، قوت القلوب، التعرّف لمذهب أهل التصوّف، الرساله القشیریه و نهج الخاصّ- یعنى: شیوه بیان، نثر جذّاب، ترتیب مباحث، جامعیت، احتراز از تطویل و تبیین مباحث جانبى، برجستگى علمى و عملى مؤلّف و … باعث شد تا از همان زمان مورد توجّه تمامى عرفان‏پژوهان و سالکان و پیران طریقت قرار گیرد، و گروهى در صدد شرح و تعلیق آن برآیند، که از آن جمله اند:

  1. سدید الدین عبد المعطى: ظاهرا نخستین کسى است که در اوایل سده ۷ هجرى منازل را شرح کرده است.[۳]
  2. سلیمان بن علىّ بن عبد اللّه تلمسانى، متوفّى به سال ۶۹۰ ه. ق.[۴]
  3. احمد بن ابراهیم واسطى، متوفّى به سال ۷۱۱ ه. ق: با شرح تنزّل السافرین.[۵]
  4. عبد الغنى بن عبد الخلیل تلمسانى.[۶]
  5. شمس الدین تسترى: در اوایل سده ۸ هجرى.[۷]
  6. محمود بن محمّد درگزینى، متوفّى به سال ۷۴۳ ه. ق.[۸]
  7. شمس الدین محمّد بن ابى بکر معروف به ابن قیّم جوزیه، متوفّى به سال ۷۵۱ ه. ق: با شرح مدارج السالکین.[۹]
  8. کمال الدین عبد الرزّاق کاشانى.

پس از شرح کاشانى، شروح دیگرى نیز نوشته شد، امّا هیچ‏یک همچون شرح او مورد پذیرش اهل فنّ قرار نگرفت. از جمله این شرحها مى‏توان به شروح ذیل اشاره کرد:

  1. شرح محمود فرکاوى، اواخر قرن ۸ هجرى: تلخیصى از شرح عبد المعطى است.
  2. شرح جمال الدین یوسف، سده ۹ هجرى.
  3. شرح زین الدین ابو بکر خافى هروى، متوفّى به سال ۸۳۸ ه. ق.
  4. تسنیم المغربین فى شرح منازل السائرین: شرح مزجى و فارسى اثر شمس الدین محمّد بتارکانى طوسى، متوفّى به سال ۸۹۱ ه. ق‏[۱۰].

کمال الدین عبد الرزّاق بن جمال الدین ابو الغنائم کاشانى، متوفّى به سال ۷۳۵- یا ۷۳۶- ه. ق از عرفاى نامى عصر خویش بود. او در ضمن مکتوبى که به علاء الدوله سمنانى نگاشته، علّت گرایش خود به مباحث عرفانى و ذوقى و اسامى برخى از مشایخ و اساتیدش را چنین بیان کرده است:

و چون در اوایل جوانى از بحث فضلیّات و شرعیّات فارغ شده بود، و از آنها بحثها و بحث اصول فقه و اصول کلام، هیچ تحقیقى نگشود، تصوّر افتاد که بحث معقولات و علم الهى و آنچه بر آن موقوف بود مردم را به معرفت رساند و از این تردّدها باز رهاند. مدّتى در تحصیل آن صرف شد و استحضار آن به جایى رسید که بهتر از آن صورت نبندد، و چندان وحشت و اضطراب و احتجاب از آن پیدا شد که قرار نماند، و معلوم گشت که معرفت مطلوب از طور عقل برتر است. چه در آن علوم هرچند حکما از تشبیه به صور و اجرام خلاص یافته‏اند، در تشبیه به ارواح افتاده‏اند. تا وقتى که صحبت متصوّفه و ارباب ریاضت و مجاهده اختیار افتاد و توفیق حقّ دستگیر شد.

و اوّل این سخنان به صحبت مولانا نور الدین عبد الصمد نطنزى- قدّس اللّه تعالى روحه- رسید، و از صحبت او همین معنى توحید یافت، و فصوص و کشف شیخ یوسف همدانى را عظیم مى‏پسندید، و بعد از آن به صحبت مولانا شمس الدین کیشى رسیدیم …

… و همچنین به صحبت مولانا نور الدین ابرقوهى، و شیخ صدر الدین روزبهان بقلى، و شیخ ظهیر الدین بزغش، و مولانا اصیل الدین، و شیخ ناصر الدین و قطب الدین- ابنا ضیاء الدین ابو الحسن- و جمعى بزرگان دیگر رسیدم.[۱۱]

کاشانى در زمینه‏هاى عرفان عملى، اصطلاحات صوفیه، تأویل آیات الهى، تفسیر روایات، شرح منابع عرفان نظرى، آثار ارزشمند و قویمى از خود به یادگار گذاشته است که مهم‏ترین آنها عبارتند از: اصطلاحات الصوفیه، شرح منازل السائرین، شرح فصوص الحکم و تأویلات القرآن الکریم.

او در آغاز شرح خود بر منازل السائرین تصریح کرده است که: برخى از عرفا، دوستان و یارانش از او درخواست کردند تا کتاب منازل را شرح کند؛ و او به دلیل دشوارى چنین کارى از پاسخ به درخواست آنها پوزش خواست؛ تا اینکه غیاث الدین محمّد بن رشید الدین فضل اللّه از وزراى بزرگ دربار ایلخانى- کشته به سال ۷۳۶ ه. ق- فرمان داد تا خواسته آنها را اجابت کند؛ و بدین ترتیب او خود را ملزم دید تا على‏رغم دشوارى تألیف چنین شرحى، و مشکلات اجتماعى آن دوره، پس از استخاره و استمداد از حضرت حقّ، در صدد شرح این اثر بى‏نظیر برآید.[۱۲]

عبد الرزّاق در این شرح بشدّت از شرح تلمسانى متأثّر شده است. در واقع شرح کاشانى، تلخیصى از شرح تلمسانى به همراه افزوده‏هایى از جانب خود اوست، که البته از حیث عمق و غنا بر شرح تلمسانى ترجیح دارد، امّا نثر آن به روانى نثر شرح تلمسانى نیست.

از جمله امتیازات شرح کاشانى آن است که متنى از منازل در اختیار او بوده که اصحّ متون است. چرا که بر خواجه عرضه شده و اجازه‏اى به دستخطّ خود او- در سال ۴۷۵ ه. ق- زینت‏بخش آن شده است.

کاشانى در پایان کتاب چنین مى‏نگارد: ازاین‏رو متن منازل را با نسخه یادشده تصحیح کرده، با آرامش خاطر و اطمینان قلب به شرح آن پرداختم، و این را کرامت و اجازه‏اى از ناحیه او بر شرح کتابش دانستم.[۱۳]

انیس العارفین‏

انیس العارفین تحریرى است فارسى از شرح کاشانى بر منازل السائرین که به خامه عارفى گمنام که خود را صفىّ الدین محمّد طارمى معرّفى کرده، نگاشته شده است.

متأسّفانه مترجم هیچ اشاره‏اى به این مطلب ندارد که متنى را که ارائه کرده در واقع ترجمه‏اى از شرح کاشانى است، و این براى برخى این توهّم را ایجاد کرده است که انیس العارفین شرح مستقلّى بر منازل السائرین است.[۱۴]

مترجم آن‏گونه که در مقدّمه خویش بیان کرده، کتاب را به درخواست عارفى موسوم به‏ محمّد فصیح- که پیوسته اوقات با برکاتش به تربیت اصحاب فضل و عرفان و تقویت ارباب عقل و ایقان مصروف و معطوف بوده- آماده کرده است.

متن انیس العارفین برخلاف مقدّمه آن- که از نثرى جذّاب و روان برخوردار است- داراى نثرى مصنوع و متکلّفانه است؛ و این شاید از آنجا ناشى شده باشد که:

  1. طارمى نسبت به اهمیّت کتاب منازل وقوف کامل داشته و ازاین‏رو از میان شیوه‏ها و گونه‏هاى ترجمه، ترجمه واژه به واژه را برگزیده است.
  2. افزون بر آن اینکه منازل مملوّ از اصطلاحات فنّى و تخصّصى است که در غالب موارد یافتن معادل فارسى آنها- حتّى براى مترجمان حرفه‏اى معاصر- بسیار دشوار مى‏نماید.

نکته پایانى اینکه تا زمان نگارش این سطور از شرح حال، آرا و دیگر آثار احتمالى مترجم هیچ اطّلاعى بدست نیاوردیم. جز اینکه در مجلّد شانزدهم فهرست نسخه‏هاى خطّى کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران، ص ۳۳۳ در ذیل عنوان عون اخوان الصفا على فهم کتاب الشفاء- که تلخیصى است از شفاى بو على به قلم فقیه نامدار فاضل هندى- از شخصى به نام محمّد شریف طارمى و فرزندش ظهیر الدین بن صفىّ الدین محمّد یاد کرده است، که اگر مقصود از او مترجم مورد نظر ما- یعنى صاحب انیس العارفین- باشد، مى‏توان چنین نتیجه گرفت که او فرزندى به نام ظهیر الدین نیز داشته؛ و الله اعلم و علمه اتمّ و اکمل.

در ارتباط با سبک نگارش مترجم ذکر این نکته ضرورى است که وى پیوسته از ضمیر «او» استفاده کرده، امّا بیشتر آن را براى غیر اشخاص- یعنى معانى- به کار برده است؛ و این خود باعث مى‏شود تا در بدو امر خواننده در فهم مباحث دچار مشکل شود؛ امّا پس از مطالعه چند صفحه و آشنایى با شیوه و سبک نگارش مترجم، مشکل حلّ مى‏شود.

مقدمه کتاب انیس العارفین(تحریر منازل السائرین)//على اوجبى‏ فروردین ۷۷

 


[۱] ( ۱). شرح منازل السائرین، صص ۱۷- ۱۳.

[۲] ( ۲). از خود او نقل کرده‏اند که نزدیک به ۱۲۰۰۰ حدیث را در حافظه داشته. ر. ک: شرح عفیف الدین سلیمان التلمسانى على منازل السائرین، ص ۲۷.

[۳] ( ۱). این اثر توسّط سرژ بورکوى در سال ۱۹۵۴ م در قاهره منتشر شد.

[۴] ( ۲). این اثر به کوشش عبد الحفیظ منصور تصحیح و براى نخستین بار در سال ۱۹۸۹ م توسّط دار الترکى در تونس منتشر شد؛ و بار دیگر در سال ۱۴۱۳ ه. ق در ایران توسّط انتشارات بیدار به چاپ رسید.

[۵] ( ۳). ر. ک: شذرات الذهب، ج ۱، ص ۲۴؛ شرح عفیف الدین التلمسانى على منازل السائرین، ص ۳۷؛ کشف الظنون، ج ۲، ص ۱۸۲۸؛ مرآه الجنان، ج ۴، ص ۲۵۰ و معجم المؤلّفین، ج ۱، ص ۱۳۹.

[۶] ( ۴). ر. ک: هدیه العارفین، ج ۱، ص ۵۹۰.

[۷] ( ۵). ر. ک: شرح منازل السائرین( عبد الرزاق القاسانى)، ص ۳۱.

[۸] ( ۶). ر. ک: شذرات الذهب، ج ۶، ص ۱۳۹؛ کشف الظنون، ج ۲، ص ۱۸۲۸ و معجم المؤلّفین، ج ۱۲، ص ۱۹۹.

[۹] ( ۷). این کتاب بارها در مصر، لبنان و سوریه به چاپ رسیده است: ابو طاهر محمّد بن احمد فیشى( متوفّى به سال ۷۴۷ ه. ق) بر آن تعلیقاتى زده است و مصلح الدین معروف به ابن نور الدین( متوفّى به سال ۹۸۱ ه.

ق) آن را به ترکى ترجمه کرده و عایشه بنت یوسف دمشقیه آن را تلخیص نموده و اثر خویش را الإشارات الخفیّه فى منازل العلیّه نامیده است.

[۱۰] ( ۱). ر. ک: شرح عفیف الدین التلمسانى على منازل السائرین، ص ۳۷.

[۱۱] ( ۲). نفحات الانس، ص ۴۸۷.

[۱۲] ( ۱). ر. ک: شرح منازل السائرین( عبد الرزّاق القاسانى)، صص ۳- ۲.

[۱۳] ( ۲). شرح منازل السائرین( عبد الرزّاق القاسانى)، ص ۶۲۳.

[۱۴] ( ۳). به عنوان مثال استاد مشکات در وصف این اثر مى‏گوید: این کتاب نفیس- شرح کتاب منازل السائرین خواجه عبد اللّه انصارى است. همچنین ر. ک: آینه پژوهش ش ۴۲ بهمن و اسفند، ۱۳۷۵ صص ۱۳- ۱۱، شرحى مهمّ از انیس العارفین.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=