على آقا قاضى نقل مى کند:
شبى به مسجد سهله رفته بودم به قصد این که شب را در آن جا بگذرانم .
نیمه هاى شب شخصى داخل مسجد شد و در مقام ابراهیم قرار گرفت و پس از انجام وظیفه صبح به سجده رفت و تا طلوع خورشید سر از سجده برنداشت و آن سجده را با سوز و گداز در گریه و زارى و مناجات گذراند. نزدیک رفتم ببینم او کیست .
دیدم استادم آقا سید احمد کربلایى (رض) است . که از شدت گریه خاک سجده گاهش گل شده است . چون صبح شد به حجره اش رفت و مشغول درس و بحث شد، چنان مى خندید که صداى او به بیرون مسجد مى رسید.(۳)
_______________________________
۳- فریادگر توحید، ص ۱۱۶.
حیات عارفانه فرزانگان//حسن صدرى مازندرانى