نامش مولى معین و یا منلا معین الدین فراهى هروى عارف کامل و واعظ شهیر هرات است. تاریخ تولد وى به درستى معلوم نیست و زندگى کودکى و جوانى وى در تذکرهها نیامده است. تنها در کتابهاى روضه الصفا مجلد هفتم و الذریعه بنقل از روضه الصفا و کشف الظنون بطور اختصار از وى نامى برده شده است.
وى بقول صاحب روضه الصفا از علماء و عرفاء زمان سلطان حسین بایقرا مىبود (۹۱۱) و مردى زاهد و پارسا بوده است و از دنیا و بهرهاى آن گریزان، مدتى امامت جماعت مسجد جامع هرات را بر عهده داشت و لکن شغل وى ارشاد و هدایت مردم از راه وعظ و درس و بحث بوده است.
گویند منصب قضا را رد کرد و از تصدّى آن سر باززد.برادرش منصب قضا داشت و پدرش نیز مردى فاضل و با ذوق و ادیب بود در مواردى چند بمناسبت مقام از اشعار پدرش درین کتاب آورده است.
و چنانکه از سیاق اشعار خود و پدرش معلوم مىشود خانواده ذوق و ادب بودهاند، ظاهرا خود دیوانى داشته است که اکنون در دست نیست.
وفات
هم خود و هم پدرش مسکین تخلّص کردهاند.وى بنا بر قولى به سال ۹۰۸ ه. ق. درگذشت و در مقبره خواجه عبد اللّه انصارى به نزدیک مقبره برادرش مدفون گردید.
آثار
از جمله کتب و رسائلى که بدو نسبت داده اند و بجز قسمتى از آنها که بصورت قلمى و چاپى در دست است چیزى دیگر موجود نیست،
عبارت است از:
۱- معارج النبوّه در سیرت حضرت رسول.
۲- قصص حضرت موسى (ع) که بقول صاحب الذّریعه نسخه از آن در کتابخانه شیخ مهدى شرف الدین تسترى موجود است.
۳- اربعین در چهل حدیث نبوى (روضه الواعظین).
۴- تفسیر سوره فاتحه الکتاب.
۵- بحر الدرر که ظاهرا کتاب بزرگ تفسیر قرآن اوست.
۶- حدائق الحقائق (کتاب حاضر) در تفسیر سوره یوسف.
این کتاب دو مرتبه بطبع رسیده است دفعه اول بنام احسن القصص جوینى معروف شده است و بدستور بهرام میرزا به سال ۱۲۷۸ چاپ و نشر شده است.و دفعه دوم در هند لکهنو ۱۳۰۹ ق. بچاپ رسیده است.
و هر دو نسخه مطبوع مذکور ناقص است و ما قسمتى که ناقص بود در این چاپ اضافه نمودیم، وى در مقدمه این کتاب گوید: دوستان از من خواهش کردند که تفسیر کاملى بر قرآن کریم بنگارم و این بنده در مقام اجابت مسئول آنها شروع بدین کار مهم کردم لکن چنین مقرر شد که ابتداء جهت اهل ذوق و عرفان سوره یوسف را جداگانه تفسیر و به رشته تحریر درآورم و سپس قصّه موسى را و …
از تفسیر بزرگ وى جز قسمتى (از اول سوره الملک تا آخر قرآن) چیزى در دست نیست و در تذکرها و فهارس مربوطه نامى از موجودیّت آنها برده نشده است.
تنها کتاب کامل و معروف وى که مورد توجه واقع شده است همین تفسیر حدائق است و بطور کلى در ازمنه گذشته به داستان و قصّه حضرت یوسف توجّه بسیار شده است و این امر ظاهرا هم از جهت مذهبى بوده است و هم از این لحاظ که قصّه یوسف قصّه عشقى و داستان شیوا و جالب است و همین امر موجب شده است که باین قصّه شاخ و برگ زیادى داده شود و از صورت یک واقعیت تاریخى خارج شود. و چنانکه ملاحظه مىشود بسیارى از نامها که در این قصّه آمده است بطور قطع نمىتواند اصالت تاریخى داشته باشد چه آنکه بسیارى از این نامها از نامهاى اسلامى است که از لحاظ تاریخى با نامهاى عبرى و چند قرن قبل از ظهور حضرت موسى وفق نمىدهد مضافا بر آنکه نگارنده این سطور بسیارى از کتب مربوطه را مطالعه و کتاب عهد عتیق را نیز بارها بررسى کردم و به کتب تاریخى یهود نیز مراجعه کردم و ریشه بسیارى از نامها را نتوانستم بدست آورم از جمله کلماتى که ریشه آن نامعلوم است کلمه زلیخا زن عزیز مصر است که بجز در داستان و قصّههاى اسلامى و داستانهاى منظوم یوسف و زلیخا جاى دیگرى دیده نشده است و در قرآن هم بنام «امرأه عزیز» آمده است.
مقدمه کتاب تفسیر حدائق الحقائق// معین الدین فراهى هروى(ملا مسکین)،