علما-قعلمای قرن دهمعلمای قرن یازدهم

زندگینامه ملا خلیل قزوینى

نام و نسب‏

خلیل بن غازى قزوینى، مکنى به ابوحامد، معروف به «ملا خلیلا» و «خلیلاى قزوینى» و «ملا خلیل قزوینى» و ملقب به «برهان العلماء»[۱] است. نقش مهر او را «العلم خلیل المؤمن» گزارش کرده ‏اند[۲] و برخى نام وى را «خلیل الله» نیز ذکر کرده ‏اند.[۳]

چند دانشمند دیگر به نام ملا خلیل در قزوین بوده ‏اند که نباید مصنف این اثر را با آنها اشتباه گرفت: یکى ملا خلیل بن محمد زمان قزوینى (نگارنده رساله اثبات حدوث الإراده) در سال ۱۱۴۸ ق؛[۴] دیگرى ملا خلیل بن حاجى بابا قزوینى، معروف به زرکش؛[۵] و سومى آقا خلیل بن محمد اشرف قاینى اصفهانى (م ۱۱۳۶ ق) ساکن قزوین؛[۶] و دیگرى سید خلیل قزوینى (زنده در ۱۲۳۹ ق) صاحب تفسیر سید خلیل.[۷]

۲/ ۱. تولد و وفات‏

ملا خلیل قزوینى در شهر قزوین، در سوم رمضان سال ۱۰۰۱ ق، چشم به جهان گشود. او در همان شهر، در سال ۱۰۸۹ ق، در سن ۸۸ سالگى دار فانى را وداع گفت.[۸]

۳/ ۱. اساتید

بنا به تصریح افندى، ملا خلیل در اوان سنش، نزد بهاء الدین محمد عاملى معروف به شیخ بهایى (م ۱۰۳۰ ق) و میر محمد باقر استرآبادى معروف به میر داماد (م ۱۰۴۱ ق)، تحصیل علم نموده است. و مصنف، در همین شرح صافی، در شرح حدیث «جنود عقل» مطلبى را از مرحوم شیخ بهایى با تعبیر «استادى شیخ بهاء الدین محمد رحمه الله تعالى» نقل نموده است.

پس از آن نزد مولى حاج محمود رنانى،[۹] زانوى ادب به زمین زده و مشغول فراگیرى علم شده است. پس از آن در مشهد مقدس نزد مولى حاجى حسین یزدى، حاشیه قدیم ملا جلال دوانى را بر شرح تجرید قوشچى (موسوم به شرح جدید) قرائت نموده است. در این زمان با خلیفه سلطان (م ۱۰۶۴ ق) همدرس بود.

یکى دیگر از اساتید ملا خلیل، امیر ابوالحسن قائنى مشهدى است. قزوینى در ایام اقامتش در مکه حواشى قائنى بر کتاب الکافى کلینى را جمع آورى و تدوین نموده است.[۱۰]

آنچه در مصادر از اساتید ملا خلیل یاد شده همین چهار عالم بودند و از دیگر اساتید وى در مصادر یادى نشده است. خصوصا استادى که ملا خلیل تحت تأثیر تعالیم وى بوده و طبق آن حتى با مجتهدان مخالفت مى‏کرده، شناسایى نشده است.

چون اساتیدى که نامشان ذکر شد چنین اندیشه‏ هایى ندارند. شاید با تأمل و دقت در آثار وى بتوان اسامى دیگر اساتید او را به دست آورد.

۴/ ۱. شاگردان‏

عالمان زیادى نزد ملا خلیل قزوینى پیمانه علم و معرفت پر نموده و خوشه چین خرمن فضل و ادب وى شده ‏اند. برخى از شاگردان وى عبارتند از:

  1. امیر محمد مؤمن بن محمد زمان الطالقانى.
  2. ملا محمدباقر بن غازى قزوینى (برادرش).
  3. احمد بن خلیل قزوینى (فرزندش).
  4. ابوذر بن خلیل قزوینى (فرزندش).
  5. مولى سلمان بن خلیل قزوینى (فرزندش).
  6. حاج محمد تقى دهخوارقانى.
  7. مولى محمد باقر بن الحافظ کیجى بیک التبریزى.
  8. مولى على أصغر ابن المولى محمد یوسف قزوینى.
  9. مولى رفیع الدین محمد بن فتح الله واعظ قزوینى.
  10. مولى محمد محسن بن نظام الدین قرشى ساوجى.
  11. مولى محمد تقى بن حیدر على زنجانى.
  12. مولى محمد امین وقارى طبسى بن مولانا عبد الفتاح.
  13. مولى محمد یوسف بن پهلوان صفر قزوینى.
  14. مولى مهدى بن حاج على اصغر قزوینى.
  15. مولى محمد مؤمن بن شاه قاسم سبزوارى.
  16. مولى ابوالوفا بن محمد یوسف مشهور به قاضى قزوینى.
  17. مولى محمد صالح بن محمد باقر روغنى قزوینى.
  18. مولى عاشور بن محمد تبریزى، که کتاب خله المؤمنین را در سال ۱۰۶۳ ق به نام ملا خلیل، تألیف نموده است.[۱۱]

۵/ ۱. تولیت اوقاف رى‏

ملا خلیل در سن ۲۷ سالگى به سمت مدرسى آستانه حضرت عبدالعظیم حسنى علیه السلام و تولیت اوقاف آن آستانه، از سوى همدرس خود خلیفه سلطان- که به وزارت شاه عباس نائل شده بود- منصوب گردید. ولى پس از مدتى از آن سمت بر کنار گردیده و مولى نظام الدین قرشى ساوجى (حدود ۱۰۴۰ ق) به جاى وى منصوب‏ گردید. برخى از شرح حال نویسان، تحریم نماز جمعه از سوى ملا خلیل را علت عزل او از تولیت دانسته‏ اند.[۱۲]

افندى در شرح حالش، متذکر شده که وى را با حاکم تهران و قزوین قصه‏هاى زیادى است که مى‏تواند به ناسازى وى با حاکمان رى و طهران در هنگام داشتن تولیت موقوفات باشد.

۶/ ۱. مهاجرت به مکه‏

ملا خلیل پس از عزل از تولیت آستانه حضرت عبدالعظیم علیه السلام راهى مکه مکرمه مى‏شود. او چند سالى مقیم آن بلده طیبه مى‏گردد، ولى زندگیش در آنجا نیز متلاطم بوده است. در کتاب‏هاى تذکره، مناظرات گوناگونى نقل شده که بین ملا خلیل و عالمان شیعه و سنى در مسائل مختلف رخ داده است. شیخ حر عاملى نقل مى‏کند اولین بار که به مکه مشرف شده ملا خلیل را ملاقات نموده که مشغول حاشیه نوشتن بر مجمع البیان بوده است.[۱۳]

عبدالحى رضوى در کتاب حدیقه الشیعه[۱۴] هنگامى که درباره حج گزارش مى‏دهد، مى‏نویسد که حکام مکه هنگامى که عید قربان مصادف با روز جمعه مى‏شده آن را حج اکبر اعلام مى‏کردند و از این طریق، منافعى عائد آنها مى‏شده است. به همین دلیل آنها گاهى که عید مصادف با روز شنبه مى‏شد، عید اعلام مى‏کردند و این براى شیعیان امر را مشکل مى‏کرد؛ آنها یا باید با آنها همراهى مى‏کردند و در غیر این صورت، حج آنها ناتمام مى‏ماند و آنها محل نمى‏شدند. او از پدرش نقل مى‏کند که ملا خلیل قزوینى به حج مشرف شده و این مشکل مطرح شد؛ او از آنان پیروى نکرده و زمانى که‏ رؤساى آنان متوجه شدند، حکم به قتل او کردند. ملا خلیل در تنورى مخفى شده و به نقطه‏اى از حجاز رفت و تا موسم آینده در آنجا باقى ماند. در وقت آمدن به موسم، در قیافه هیزم‏کش و خارکن در میان قافله به مکه درآمده، حج انجام داد و برگشت.[۱۵][۱۶]

بازگشت به قزوین‏

ملا خلیل پس از اقامت چند ساله در مکه به قزوین بازگشت و تا آخر عمر در این شهر مشغول تدریس و تصنیف بوده است. وى در آخر عمر نابینا مى‏گردد و در سن هشتاد و هشت سالگى دار فانى را وداع مى‏کند. از آثار باقى مانده از ملا خلیل در قزوین مدرسه‏اى در محله آخوند قزوین، معروف به مدرسه آخوند یا مدرسه خلیلا است.[۱۷]

۸/ ۱. مدح شعرا

شعراى قزوین اشعار بسیارى در مدح ملا خلیل سروده‏اند. از جمله محمد ابراهیم سالک قزوینى‏[۱۸] قصیده‏اى سروده با این مطلع:

 

۹/ ۱. مزار و مدفن‏

ملا خلیل در سال ۱۰۸۹ ق چشم از جهان فرو بست و بنا به وصیت، در محل تدریس خود- مدرسه خلیلا- قرار ابدى گرفت. در همین سال ملا رفیعا- شاگرد ملا خلیل- نیز وفات نمود. یکى از شاعران، ماده تاریخ وفات آنها را چنین سروده:

در دریاى دین مولا خلیلا   چو نور از دیده مردم نهان شد
یگانه گوهر بحر معانى‏   رفیعا واعظ دهر از میان شد
     
پى تاریخ شان غواص دل گفت‏   دو در بیرون زیک درج جهان شد[۲۰]
     

در جوار آرامگاه ملا خلیل، سه فرزند وى: سلمان، احمد و ابوذر، نیز آرمیده ‏اند. این مدرسه در آن روزگار، محل حضور دانشمندانى نامى همچون فیض کاشانى، شیخ حر عاملى، ملا رفیعاى واعظ، آقا رضى و … بوده و هم اکنون در اختیار بنیاد ایران‏شناسى شعبه استان قزوین، قرار دارد.

بناى آرامگاه ملا خلیل در کتاب بناهاى آرامگاهى (دائره المعارف بناهاى تاریخى ایران در دوره اسلامى) چنین توصیف شده است:از محوطه میدان محله آخوند، از کوچه‏اى که به طرف جنوب غربى مى‏رود، به فاصله ۵۰- ۶۰ متر، به کوچه باریکى مى‏توان رسید که به جانب غرب امتداد دارد.

در سر دو نبشى این کوچه، ورودى مقبره مرحوم مبرور مولا خلیلا «طیب الله رمسه» متوفاى سال ۱۰۸۹ ق واقع شده است. این آرامگاه داراى دو در بزرگى است و حیاط متوسطى با دیوار آجرى دارد. امروزه این محوطه هیچ گونه بنایى ندارد. در انتهاى جنوبى حیاط، چند مزار دیده مى‏شود که یکى آرامگاه مرحوم مولا خلیلا و سه قبر دیگر، از آن فرزندان آن مرحوم به نام سلمان، احمد و ابوذر است. این محوطه همچنان که معلوم است، سابقا مدرسه و جایگاه تدریس مرحوم مولا خلیلا بوده که اکنون بناهاى آن از بین رفته است.[۲۱]

در سال‏هاى اخیر، این مدرسه و آرامگاه، تعمیر مختصرى شده و پابرجاست.

خصوصیات علمى و روحى‏

ملا خلیل از رجال بزرگ سده یازدهم بود. او از شیوخ محدثین و فقها و از علماى اخبارى بود. جزئیات زندگانى ملا خلیلا در اغلب کتاب‏هاى شرح حال که در عصر وى تدوین شده، درج شده است. به همین دلیل در این‏جا شرح حال وى را از همان مصدرها درج مى‏ کنیم که ما را از مصدرهاى بعدى-/ که در آنها اغلب مطالب مصادر کهن تکرار شده بى‏نیاز مى‏ سازد.

۱/ ۲. عالمى بى نظیر

معاصران ملا خلیل، وى را ستوده‏اند و در شرح حال وى او را با القابى «رأس و رئیس فقهاء امامیه و اسوه و قدوه علماء اثنا عشریه»[۲۲] و «فاضل عالم، حکیم متکلم محقق مدقق، فقیه محدث، ثقه ثقه، جامع للفضائل ماهر معاصر»[۲۳] و «المولى الکبیر الجلیل مولانا خلیل بن الغازى القزوینى، فاضل عالم، متکلم اصولى، جامع دقیق النظر قوى الفکر، من أجله مشاهیر علماء عصرنا و أکمل أکابر فضلاء دهرنا»[۲۴] و مانند آن یاد کرده‏اند که نشانگر علو مقام علمى او و توجه اندیشمندان به آرا و اندیشه‏هاى وى است.

۲/ ۲. مناظره با عالمان‏

از جمله مناظرات ملا خلیل با دانشمندان، مناظره‏اى است که با سید على خان بن خلف مشعشعى حویزى انجام داده است. این مناظره را سید على‏خان در باب سوم کتابش نکت البیان و أدب الأعیان‏[۲۵] نقل نموده و مرحوم خیابانى در وقایع الأیام (ماه محرم) به نقل از آن کتاب آورده، که نص آن چنین است:

فى ذکر مباحثات جرت بیننا و بین بعض الفضلاء من أهل زماننا أو ممن تقدم علینا. فمن ذلک ماجرى بینی و بین الشیخ العالم الفاضل العامل الکامل الملا خلیل القزوینى، و قد اجتمعنا معه فى مجلس جمع جماعه من أهل الفضل و غیرهم، و کنت قد بلغنى أنه یقول بالوعید.

فقلت له: بلغنی أن شیخنا یقول بالوعید أو یمیل إلیه.

فقال: و ما الذی یمنع عن ذلک؟

فقلت: الموانع کثیره، لکنا نطلب منک الدلیل علیه.

فقال: الدلیل أن الله تعالى وعد و توعد و قوله الحق و الصدق، فإذا لم یعاقب المجرم على جرمه کان قد أخلف ما توعد به، فکما أنه لم یجز أن یخلف وعده إذا وعد بالإحسان و الثواب، فلم یجز أن یخلف توعده إذا توعد بالإساءه و العقاب، فنکون قد نسبنا الله تعالى إلى الکذب؛ تعالى‏الله عن ذلک.

و دلیل آخر من مفهوم الآیه الکریمه: «ذلک بما قدمت أیدیکم و أن الله لیس بظلام للعبید»[۲۶] فإنه نفى الظلم عن نفسه جل و تعالى، و معنى الظلم ترک ما یجب و ینبغی فعله، فإذا فعل الفاعل شیئا لم یجب أن یفعل یقال: ظلما؛ فلهذا نفى عن نفسه أن ما فعله بهم لیس بظلم، بل تسبب ما کسبت أیدیهم و وجوب المکافاه.

فأجبته: أما الدلیل الأول فلم یلزم من ترکه للتوعد الخلف؛ فإن العبد قد یفعل فعلا یرضى‏الله به عنه، فیعفو عنه، أو یندم فیتوب الله علیه، و إذا لم تجوزوا العفو و لاقبول التوبه فقد خالفتم القرآن بوروده بقبول التوبه و بالعفو عن الذنوب فی مواضع کثیره و أغریتم المسی‏ء بترک التوبه إذا علم أن الله لم یعف، و نفیتم عن الله تعالى صفه العفو التی هی من أحسن صفاته، و لأن العفو لایکون إلا عن ذنب، فإذا أردتم إثباتها له لزمکم القول بالعفو عن إساءه المسی‏ء، و یلزمکم نفی قبول التوبه. و إذا قلتم بأن الله تعالى عفو و لم یعف عن صاحب الذنب، فمن أین تحصل صفه العفو له؛ لأن المحسن لایحتاج إلى عفو. و أما تارک الوعید فلا یقال له: مخلف، کما إذا أخلف الوعد؛ لأن مخلف الوعد مذموم، و مخلف الوعید ممدوح؛ لأنه صفح و عفى، و هذا أیضا مشهور عند العرب، قال الشاعر:

و إنی و إن أوعدته و وعدته‏   لمخلف إیعادی و منجز موعدی‏
     

فهو یمدح نفسه بخلف إیعاده و بإنجاز موعده.

و أما الدلیل الثانی، فإن قوله تعالى: «ذلک بما کسبتم أیدیکم» یعنى إن هذا العقاب‏

الذی عاقبناکم به إنما کان بسبب فعلکم السیئات و ارتکاب هذه الخطایا، فإذا جازیناکم و عاملناکم بالانتقام لم نکن ظالمین لکم، بل کنتم مستحقین لذلک و جازیناکم بما فعلهم؛ فإن نفی الظلم عنه بسبب أن ما فعله بهم على خطائهم لیس بظلم، و العقل یشهد بذلک؛ فإنک إذا جازیت مسیئا على إساءته قالت الناس: لم یکن ظالما، و إذا جازیت المحسن أو من لم یقترف سیئه ماساءته، یقولون: قد ظلم، و هذا أمر بدیهی، و لاحاجه به إلى تأویل الظلم بهذا التأویل البعید، فانقطع و لم یحرجوا به، فلم أدر أنه اعترف أو مراعاه لی عن المباحثه فی هذا المجلس، و على الحالین فنسأل الله أن یحسن خاتمته بخیر و یهدیه إلى الصواب.[۲۷]

بعد از آن خیابانى مى‏گوید: فقیر تفصیلى در این باب در مجلد صیام وقایع الأیام نگاشته‏ام و آیات و اخبار و اشعار عربى و فارسى مذکور است فراجع.[۲۸]

۳/ ۲. مردى نیرومند

حاج ملا خلیل از نظر جسمى نیز مردى قوى و نیرومند بود، به دست خود زمین را بیل مى‏زد و دانه مى‏کشت. صاحب روضات نوشته که: کشتى‏گیرى وارد قزوین شد و در مجلس درس ملا خلیل حاضر شد و از وى خواست دستخطى در تأیید حرفه وى بنویسد. ملا خلیل گفت: من چگونه نیازموده، کشتى‏گیرى تو را تأیید کنم. سپس از مجلس درس بلند شده و آماده مصاف با وى شد و پشت بزرگ‏ترین کشتى‏گیر عصر خود را به زمین آورد. پس کشتى گیر به او گفت: تو اهل علم نیستى، بلکه کشتى گیرى هستى که به لباس اهل علم در آمدى![۲۹][۳۰]

گرایش به اخبارى‏ گرى‏

ملا خلیل، خیلى در اخبار غوطه ور بود و اغلب صاحب تراجم او را از علماى اخبارى شمرده‏اند. او با اجتهاد مخالفت مى‏ورزید، چنانچه در جاى جاى این شرح‏ وسایر آثارش، به صراحت این عقیده را اظهار مى‏دارد و براى اثبات آن، دست به دامن برخى از احادیث مى‏شود، ولى اغلب شاگردان وى مانند آقا رضى قزوینى و شیخ محمد کاظم طالقانى قزوینى و میر محمد معصوم قزوینى، از زمره مجتهدان و طرفداران اجتهاد بودند.[۳۱]

او با اینکه اخبارى است ولى تنکابنى مى‏نویسد که: «معلوم نشد که او از که اجازه دارد، لکن اخبارى مسلک است».[۳۲] محدث نورى در خاتمه مستدرک عنوان نموده که ملا خلیل از شیخ بهایى روایت نقل مى‏کند.[۳۳] سماهیجى هم در اجازه‏اش به ناصرالدین قطیفى عنوان نموده که علامه محمد باقر مجلسى از ملا خلیل نقل روایت مى‏کند.[۳۴]

در فهرست نسخه‏هاى کتابخانه مجلس، گزارش اجازه‏اى است از ناصر الدین محمد بن احمد معروف به نصر تونى‏[۳۵] به خلیل الله بن ابو الفتح (مشهور به غازى قزینى). در این اجازه، علاوه بر اینکه گواهى قرائت و شاگردى قزوینى را نزدخودش ذکر مى‏کند، به او اجازه روایت نیز داده است.[۳۶] اگر همان گونه که فهرست‏نگار محترم استفاده کرده ‏اند، منظور از خلیل الله بن ابو الفتح غازى قزوینى، همان ملا خلیل بن غازى قزوینى باشد، باید نصر تونى را از اساتید و همچنین مشایخ ملا خلیل به حساب آورد.

اما اینکه در طبقات أعلام الشیعه در شرح حال ملا خلیل عنوان شده که احتمالا ملا خلیل تظاهر به اخبارى‏گرى مى‏کرد- و علت آن هم مماشات با حاکمیت بود که با فلسفه و اجتهاد به شدت مخالف بود[۳۷]- با توجه به مطالبى که از معاصران ملا خلیل نقل خواهد شد، و همچنین با مطالعه آثار برجاى مانده از وى، همچون صافى و شافى، هیچ وجهى ندارد و گویا این مطالب از افزده‏هایى است که بعد از مؤلف به طبقات‏ اضافه شده است. او تنها در دو شرح خود بر کافى، با بسیارى از نظریه‏ هاى بسیار مشهور فلسفى و حتى با برخى از مسائل مسلم تجربى، با تمسک به مدلول دریافته از برخى احادیث، مخالفت کرده و به صاحبان آن به تندى سخن مى‏گوید.

۵/ ۲. تحریم نماز جمعه‏

ملا خلیل با آنکه اخبارى تند بود، ولى با اقامه نماز جمعه مخالفت مى‏کرد و عقیده داشت که در عصر غیبت، نخواندن آن اولى است. او رساله‏ اى مفصل در تحریم نماز جمعه نگاشت که مورد نقد و رد معاصرین خود قرار گرفت.[۳۸] برادر وى محمد باقر بن غازى و همچنین پسرش ملا سلمان بن خلیل قزوینى نیز قائل به تحریم نماز جمعه در زمان غیبت بوده و رساله‏ هایى در این زمینه نگاشته‏ اند.

سماهیجى در رساله خود القامعه البدعه فی ترک صلاه الجمعه (فصل سوم) به رد نظر ملا خلیل و فاضل هندى درباره نماز جمعه پرداخته است.[۳۹]

۶/ ۲. آراء و نظرات‏

در برخى از نوشته ‏هاى عالمان قدیم و جدید، نظریات و عقاید شاذ و بى‏بنیانى به ملا خلیل نسبت داده شده است که برخى از این نظریه‏ ها به نام وى مشهور شده است.

افندى در شرح حال ملا خلیل، از جمله نظرات غریب ملا خلیل را، نظریه او درباره کتاب کافى نقل کرده است. وى معتقد بود که: تمامى کتاب کافى را امام دوزادهم علیه السلام مشاهده و تأیید نموده و هر چه در آن به لفظ «روی» آمده، بدون واسطه از آن حضرت گرفته شده است. بنابراین، عمل به تمامى اخبار کتاب کافى واجب است. و همچنین هیچ حدیثى در آن، از روى تقیه صادر نشده است.

همچنین گفته شده است که: او بخش روضه را جزء کافى نمى‏ دانست و معتقد بوده که آن را ابن ادریس تألیف نموده است. افندى مى ‏گوید: برخى از عالمان دیگر نیز در این نظر او را تأیید کرده‏اند و برخى نیز این نظریه را به شهید ثانى نسبت داده ‏اند، ولى ثابت نشده است.[۴۰]

البته ملا خلیل در ادامه شرح کافى، روضه را نیز شرح کرده و در مقدمه هیچ اشاره‏اى به اینکه روضه از کلینى نیست، نکرده است، فلذا انتساب این قول به ملا خلیل، چندان قطعى نیست و کسانى که نقل کرده‏اند نیز استناد خود را بیان ننموده ‏اند.

از دیگر آراء متفرد ملا خلیل و آنچه به او نسبت داده شده است مى‏توان به امکان تخلف معلول از علت تامه، امکان ترجیح بلا مرجح، ثبوت معدومات، رد تجرد نفس ناطقه و مراتب چهارگانه آن، رد قدیم زمانى بودن عالم، عدم انتاج شکل اول قیاس، انکار کرویت زمین و وجوب عمل به علم (نه‏گمان) در مسائل فرعى فقهى در زمان غیبت و … اشاره کرد. وى به تمام موارد فوق در جاى جاى صافى و شافى تصریح نموده است.

۷/ ۲. شهامت و جوانمردى‏

ملا خلیل عالمى جوانمرد و با شهامت بود. به محض اینکه متوجه مى‏شد در نظرى اشتباه کرده به اشتباه خود اعتراف و از طرف مقابل خود عذر خواهى مى‏کرد. همچنین در بذل مال براى کمک به ضعیفان کوتاهى نمى‏کرد. در این مورد چند داستان از ملا خلیل نقل شده است.

  1. ملا خلیل را در مسئله ‏اى با جناب ملا محسن فیض کاشانى مدت‏ها بحث و مناظره و مکاتبه داشت و آخر الامر متقاعد نشد. بعدها متوجه شد که خود اشتباه نموده و حق با فیض است، پاى پیاده از قزوین به کاشان رفت، نرسیده به دیوار خانه فیض فریاد زد: «یا محسن قد أتاک المسی‏ء». فیض، تا صداى او را شنید از داخل منزل، یار قدیمى خود را شناخت و دوید و او را در آغوش کشید. ملا خلیل پس از مذاکراتى به قزوین مراجعت نمود و اصرار دوست، در ماندن او مؤثر واقع نشد.[۴۱]
  2. ملا خلیل قزوینى، وقتى متوجه شد که نظر وى درباره «ترجیح بلامرجح» و فاسد بودن شکل اول در منطق، از سوى آقاحسین خوانسارى نقد شده، از قزوین به اصفهان رفت، تا با وى به گفت وگو پردازد. از باب اتفاق، با یکى از شاگردان خوانسارى- ملا میرزا شروانى (م ۱۰۹۹ ق)- برخورد کرد و انگیزه خود را از سفر بیان کرد. شاگرد، براى وى نادرستى دیدگاهش را بیان نمود و دیدگاه استاد خود محقق خوانسارى را باز گفت.

ملا خلیل در همین دیدار، پى به اشتباه خود برد و به سوى قزوین بازگشت.[۴۲]

  1. نقل مى‏کنند که: مامورانى از طرف حکام جور، براى اخذ جو، به سوى کشاورزان بى بضاعت رفته و با ملا خلیل مواجه مى‏گردند، ملا خلیل، حواله آن جو را از مأمور گرفتى و خود را به اسم آن کشاورز جا زدى و خواسته ستمگران را پرداخت نمود. چون آن جو را جلوى اسبان ریختند، اسبان آنها، دسترنج آخوند را نخوردند و همگان متحیر ماندند.[۴۳]

۸/ ۲. رد استدلالیان‏

ملا خلیل با فلاسفه مخالف بود که در دو شرح خود بر کافى در موارد متعدد بدان تصریح نموده است. او استدلال را در رسیدن معرفت عقیم مى‏دانست. شعر زیر از میر داماد نقل شده که در آن متعرض این نطریه ملا خلیل شده و آن را نقد کرده است.

اى که گفتى پاى چوبین شد علیل‏   ور نه بودى فخر رازى بى بدلیل‏
فخر رازى نیست جز مرد شکوک‏   گر تو مردى از نصیرالدین بکوک‏
هست در تحقیق برهان اوستاد   داده خاک خرمن شبهت به باد
در کتاب حق اولوالالباب بین‏   وآن تدبر را که کرده آفرین؟
چیست آن جز مسلک عقل مصون‏   گر ندارى هستى از لایعقلون‏
خوار شبهت نیست جز در راه وهم‏   در خرد بد ظن مشو اى کور فهم‏
     
از هیولا وهم را پاى کج است‏   کج نظر پندارد این ره اعوج است‏[۴۴]
     

وى هم‏چنین با اجتهاد و اصول نیز مخالف بود و در موارد متعددى به‏خصوص در صافى و شافى به آن تصریح کرده و براى اثبات نظر خود به ظاهر برخى از احادیث متمسک شده و در برخى از موارد، نیز به تأویل احادیث پرداخته است.

ملا خلیل از دیدگاه معاصران‏

موقعیت علمى و اجتماعى ملا خلیل، موجب گشته که اغلب شرح حال نویسان معاصر وى، در کتاب‏هایشان متعرض احوال او گردند. براى آشنایى از موقعیت وى نزد معاصران، تلخیص گفتارهاى این دانشمندان درباره وى ذکر مى‏شود.

۱/ ۳. ولى قلى شاملو

ولى قلى شاملو که در اواخر عمر ملا خلیل را درک کرده، در قصص خاقانى در ذکر عالمان معاصر شاه عباس صفوى، ملا خلیل را سومین عالم بعد از ملا رفیعا و آقا حسین خوانسارى یاد کرده و مى‏نویسد:

رأس و رئیس فقهاى امامیه و اسوه و قدوه علماى اثنا عشریه- علیهم السلام و التحیه- شارح اصول کلینى، مولانا محمد خلیل قزوینى؛ ذکر مناقب و فضائل آن صدر نشین محفل فضلیت، زیاده از آن است که خامه حقیقت ترجمه به اظهار شمه‏یى از آنها مبادرت تواند جست. نور دانش از ناحیه گفتارش ظاهر و شعشعه کوکب تفضل از سیماى اعمالش هویداست. اوقات فرخنده ساعات آن قدوه اهل فضل از مبادى سن شباب- که اول فصل بهار طبع معنى انتخاب است- الى الان (که هزار و هفتاد و شش هجرى و عمر شریف آن صاحب تصانیف از عقد هشتاد متجاوز است) به تحصیل علوم دینى وحکمت نظرى صرف شده، تصنیف و تألیف مشهور دارند. از آن جمله حاشیه عده در اصول و حاشیه زبده و شرح بر اصول کلینى. بعد از آن که شرح مذکور را به همت دقت طبع به اتمام رسانیده، مصحوب احدى از تلامذه خویش به بارگاه عرش اشتباه، ارسال داشتند. چون به نظر کیمیا اثر رسید، مقرر شد که آن رئیس الفقهاء شرح مزبور را ترجمه نماید. در عرض اندک وقتى، اهتمام تمام به کار برده، کار بند خدمت مرجوعه شدند.[۴۵]

۲/ ۳. مولى شمس الدین محمد شیرازى‏

مولى شمس الدین محمد شیرازى یکى از عالمان شیعه بوده که مقیم مکه مکرمه گشته و در آنجا ملا خلیل با وى ملاقات داشته است.[۴۶] او در یکى از آثار خود مى‏نویسد که: ملا خلیل در مکه در منزلم به دیدن من آمد و گفت که حاشیه‏اى بر عده الاصول نوشته‏ام و براى من فرستاد تا مطالعه کنم. بعد از مطالعه آن، دیدم که در آن اشکالات زیادى هست. او به عالمان شیعه نظریاتى را نسبت داده که از آن به دور هستند.

وقتى دوباره او را ملاقات نمودم آنها را بدو بازگو کردم، او اظهار داشت که اصول من با نظریات عالمان شیعه متفاوت است. خلاصه بدو متذکر شدم که این اقوالى را که به دانشمندان شیعه نسبت داده در هیچ کتابى بیان نکرده‏اند، از کجا آنها را آورده است.

او مرا به حاشیه عده خود حواله داد. من نیز آن را مطالعه کردم.

و در نهایت اینگونه اظهار نظر مى‏کند:

«فطالعت فیها من غیر أن یکون قصدی تزییف کلامه، لکن الحق أبلج و الباطل لجلج، فوجدت فیها أشیاء لیس لها طائل تحتها، و وجدت قائلها کالراقم على الماء، فاستدل على صحتها بدلائل أوهن عن بیت العنکبوت. و حاصل کلامه تخطئه علمائنا و توبیخهم بمتابعه المعتزله فی اصول الدین».[۴۷]

۳/ ۳. شیخ حر عاملى‏

شیخ حر عاملى یکى دیگر از دانشمندان معاصر ملا خلیل بوده و از نظر مسلک نیز در دسته اخباریان جاى مى‏گیرد. او در کتابش أمل الآمل و تذکره المتبحرین، شرح‏حال ملا خلیل را به یک عبارت آورده و در أمل الآمل شرح حال سه فرزند ملا خلیل و برادرش را درج نموده و ملا خلیل را چنین مى‏ستاید:

المولى الجلیل الخلیل بن الغازی القزوینی، فاضل عالم، حکیم متکلم، محقق مدقق، فقیه محدث، ثقه ثقه، جامع للفضائل ماهر معاصر. له مؤلفات: منها شرح الکافى فارسى، و شرح عربى، و شرح العده فى الاصول، و رساله فى النحو، و رموز التفاسیر الواقعه فی الکافی و الروضه و غیر ذلک، رأیته بمکه فى الحجه الاولى و کان مجاورا بها، مشغولا بتألیف حاشیه مجمع البیان، توفی سنه تسع و ثمانین و ألف. و قد ذکره صاحب السلافه، و أثنى علیه ثناء بلیغا، و ذکر بعض المؤلفات السابقه.[۴۸]

افندى در ریاض العلماء تمامى نوشتار شیخ حر را ذکر نموده و پس از آن بر وى خرده گرفته که چرا در وصف ملا خلیل از واژه‏هاى حکیم و متکلم و فقیه استفاده نموده است. افندى مى‏نویسد:

أقول: فی جعله حکیما نظر، و کذا فی جعله فقیها؛ لأنه کان تنکرهما جدا، وبمجرد معرفه أقوالهما لایسمى أحد بالحکیم و الفقیه، مع أن المعرفه الکامله بأقوالهما أیضا غیر معروف. على أن الجمع بینهما جمع بین الأضداد.[۴۹]

بعد، افندى متذکر مى‏شود که بر من ایراد نشود که خواجه نصیر طوسى هم حکیم بوده و هم متکلم؛ زیرا خواجه نصیر در کتاب شرح اشارات و دیگر کتاب‏هاى فلسفى خود، روش حکیمان را در پیش گرفته و کلام آنها را تصحیح و از آنها دفاع کرده است و یک فیلسوف واقعى است و در کتابش تجرید الاعتقاد و مانند آن، بر مبناى کلامیون رفتار نموده و یک متکلم واقعى است. به همین جهت او هم حکیم است و هم متکلم.[۵۰]

۴/ ۳. میرزا عبدالله افندى‏

میرزا عبدالله افندى در دو کتابش ریاض‏العلماء و تعلیقه امل الآمل، متعرض احوال ملا خلیل شده و در ریاض شرح حال مبسوطى از وى آورده، ولى در تعلیقه امل به ذکر آثار وى اکتفا کرده است. افندى ملا خلیل را چنین وصف مى‏کند:

المولى الکبیر الجلیل مولانا خلیل بن الغازی القزوینی، فاضل عالم، متکلم اصولی جامع، دقیق النظر، قوی الفکر، من أجله مشاهیر علماء عصرنا، و أکمل أکابر فضلاء دهرنا.[۵۱]و در جاى دیگر درباره قدرت فکرى و تسلط وى بر علوم مى‏نویسد: «و کان له قدس سره قوه فکر، و تسلط على تحریر العبارات فی العلوم و تقریرها».

بعد مى‏گوید: برادرم او را در قزوین ملاقات نموده و او را به وفور فضل کثرت علم مى‏ستود، بلکه بر علماى عصرش وى را ترجیح مى‏داد.[۵۲]

افندى بعد به ذکر اساتید ملا خلیل پرداخته و موقعیت او را نزد سلاطین و حکام صفوى بیان مى‏کند: کان معظما مبجلا عند السلاطین الصفویه، سیما سلطان عصرنا، و کذلک عند الامراء و الوزراء و سائر الناس. و صار فی زمن الوزیر خلیفه سلطان متولیا و له دون ثلاثین سنه، ومدرسا بعبد العظیم، ثم عزل عنها لقصه طویله.[۳۳]

بعد افندى به مخالفات‏هاى ملا خلیل با حاکمان و دیگر دانشمندان عصر خود پرداخته و مى‏نویسد:و له مع حکام طهران و قزوین أقاصیص، و هو أحد المحرمین لصلاه الجمعه و المنکرین لها فی زمن الغیبه و الناهین عنها جدا، و من جمله الأخباریین المنکرین للاجتهاد جدا، و قد بالغ فی ذلک و أفرط فی نفی الاجتهاد، و من زمره المنکرین‏ للتصوف و الحکمه، و القادحین منهم بما لا مزید علیه، و من المنکرین لأقوال المنجمین و الأطباء أیضا.[۵۴]

افندى سپس به آرا و اندیشه‏هاى منحصر به فرد وى پرداخته و تعدادى از آنها را بر مى‏شمارد از جمله داشتن نظریاتى در مسائل اصول و فروع که در آنها منفرد است و اغلب آنها عجیب و خالى از غرابت نیست و اینکه ملا خلیل در برخى از این اقوال- از جمله قول به ثبوت معدومات- پیروى معتزله کرده است و غیره.

۵/ ۳. میرزا محمد اردبیلى‏

اردبیلى در جامع الرواه، ملا خلیل را چنین مى‏ ستاید:خلیل بن الغازی القزوینی، الملقب ببرهان العلماء، جلیل القدر، عظیم الشأن، رفیع المنزله، من وجوه هذا الطایفه وثقاتها وأثباتها وأعیانها، أمره فی الجلاله وعظم الشأن وسمو الرتبه و الثقه والعداله والأمانه أشهر من أن یذکر، وفوق ما یحوم حوله العباره. وکان أخباریا عالما بالعلوم العقلیه والنقلیه، أخذ العلوم والأخبار من شیخ الإسلام والمسلمین بهاء المله والحق والدین محمد العاملی- قدس الله روحه-. له کتب: منها: حاشیه على عده الاصول لشیخ الطایفه أبی جعفر الطوسی- قدس الله روحه الشریف- ومنها: الشرح الصافی الفارسی على الکافی من البدایه إلى النهایه، ومنها: شرح الشافی العربی علیه من البدایه إلى کتاب الحیض، وغیرها من الرسائل. ولد فی سنه إحدى وألف، وتوفی- رحمه الله تعالى- فى سنه تسع وثمانین بعد الألف؛ رضى الله عنه و أرضاه.[۵۵]

۶/ ۳. على اصغر قزوینى‏

مولى على اصغر بن محمد یوسف قزوینى (متوفاى حدود ۱۱۲۹ ق) از شاگردان مبرز ملا خلیل است.[۵۶] از جمله آثار او تنقیح المرام است که حاشیه بر حاشیه عده

الاصول ملا خلیل است. در مقدمه این کتاب در وصف استادش ملا خلیل مى‏نویسد:

لما رایت توفر داعى المحصلین إلى تعلم الحواشی المعلقه على عده الاصول للمولى الفاضل المؤید، و الحبر الکامل المسدد، محیى العقائد الدینیه، مروج الاصول الیقینیه، مظهر نکات الآیات ودقائقها، موضح لطائف الروایات و حقائقها، معز الحق و معین الدین، عون الإسلام و ملجأ المسلمین، سمى خلیل الرحمن، خلیل العلم و ناصر ذوى الایمان.[۵۷]

۷/ ۳. شیخ عبدالله سماهیجى‏

شیخ عبدالله بن صالح سماهیجى بحرانى (۱۰۸۶- ۱۱۳۵ ق) با اینکه معاصر ملا خلیل محسوب نمى‏شود، ولى چون مطالبش درباره وى سینه به سینه بوده، اهمیت دارد. او در اجازه‏اش به شیخ ناصر جارودى قطیفى، ملا خلیل را از مشایخ روایى علامه مجلسى ذکر مى‏کند و در وصف وى مى‏نویسد: «و کان هذا الرجل فاضلا، محدثا، أخباریا».[۵۸]

سماهیجى بعد مى‏گوید که: ملا خلیل متصلب در رد بر اهل اجتهاد بوده و در تفسیر و نقل روایات دچار تحریف زیاد و تصحیفات فاحش شده است.بعد مى‏گوید: او در قزوین ریاست داشته و علماى قزوین را از تدریس منطق و فلسفه و کلام و اصول فقه منع کرد. و با اینکه اخبارى بود ولى قائل به حرمت نماز جمعه در زمان غیبت بود.[۵۹]

آثار علمى‏

ملا خلیل بخش زیادى از عمر خود را در تألیف و تصنیف کتاب گذرانیده است.

او در موضوعات مختلفى همچون: ادبیات عرب، منطق، تفسیر، اصول فقه و حدیث، صاحب تألیفات است. مهم‏ترین اثر او در شرح فارسى و عربى است که بر کافى‏[۶۰]نگاشته است. او ابتدا شرح عربى خود را نگاشته که «شافى» نام دارد و در اثناى نگارش، به دستور شاه عباس صفوى، به شرح فارسى پرداخته و مدت بیست سال مشغول نگارش آن بوده است.

اولین گزارش تفصیلى از آثار ملا خلیل را افندى در ریاض العلماء درج نموده است.[۶۱] آثار شناحته شده از ملا خلیل عبارتند از:

  1. الشافی فی شرح الکافی‏[۶۲] (به عربى). شرح مزجى مفصلى است بر کتاب کافى ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینى که به دستور خلیفه سلطان حسین مرعشى (م ۱۰۶۴ ق)- که همدرس ملا خلیل بوده- نگاشته است. قزوینى تنها اصول کافى و کتاب الطهاره از فروع کافى را شرح نموده و موفق به اتمام آن نشده است. او شرح کتاب التوحید را در آخر ماه ذى حجه ۱۰۵۷ ق در مکه به پایان رسانده است. در فهرستگان نسخه‏هاى خطى حدیث شیعه، تعداد ۴۶ نسخه از این شرح معرفى شده است.[۶۳]
  2. صافى در شرح کافى به فارسى . مؤلف در سال ۱۰۶۴ ق در محله دیلمیه قزوین به این شرح آغاز نموده و آن را به نام شاه عباس صفوى که در همین محله قزوین اقامت گزیده بود شروع کرده است. او این شرح را به مدت بیست سال مشغول بوده و در ۱۰۸۴ ق به پایان رسانده است.[۶۴]

در کتاب نجوم السماء، درباره انگیزه مؤلف از تألیف این شرح مى‏نویسد:الفاضل الجلیل، ملا خلیل بن غازى القزوینى، سید على‏خان مدنى در سلافه العصر- که ابتداى تألیفش سنه یک‏هزار و هشتاد و یک هجرى است- آورده که:ملا خلیل مذکور از فضلاى اهل این عصر و علماى موجود این زمان است. از تصانیف او در شرح بر کتاب کافى کلینى یکى فارسى و دیگرى عربى. و هر دو شرح به نظر مؤلف رسیده و شرح عربى که موسوم به «شافى» است، در سال یک‏ هزار و شصت و چهار هجرى به شغل آن پرداخته و چون در سال مذکور شاه عباس ثانى صفوى، وارد قزوین شد و فرمایش شرح دیگر به زبان فارسى به او نمود. پس او شرح فارسى هم مسمى به صافى در همان سال شروع فرموده و آن را در عرض مدت بیست سال در مجلدات سى و چهار گانه به اتمام رسانیده و تاریخ اتمام مجلد اول از شرح فارسى، ماه محرم سنه یک هزار و شصت و شش هجرى است و تاریخ اتمام جلد آخر از شرح کتاب مذکور، که شرح کتاب الروضه از کافى است، سنه یک هزار و هشتاد و چهار هجرى است.

میرزا طاهر وحید در روزنامه خود به تقریب ورود شاه عباس ثانى صفوى در قزوین نوشته: چون خاطر همایون و ضمیر منیر خیریت مقرون پیوسته متوجه به رواج و رونق دین مبین و ملت متین مى‏باشد و فضلاى عظام را که وارثان علوم انبیا و حامیان ملت بیضااند، همواره به تبجیل و تعظیم و اکرام مى‏فرمایند. بعد از ورود دارالسلطنه قزوین، جامع علوم معقول و منقول کشاف مرموزات فروع و اصول مولانا خلیل قزوینى را که از اجله علماى عصر و فحول دانشمندان دهر است با سایر فضلا و طلبه به مجلس اقدس و بزم مقدس طلب داشته، با آن گروه نزاهت پژوه افطار فرمودند و در همان مجلس مولانا خلیل‏الله را به خطاب مستطاب سرافراز ساخته، فرمودند که کتاب کلینى را که دین قویم را اساس و بنیان و بیت المعمور دین مصطفوى بدان تابان، به فارسى شرح نمایند که عموم سکان این دیار را که اغلب گفتگوهاى ایشان به لغت فارسى است، انتفاع حاصل شود.

و نیز رقم اشرف به اسم مولانا محمدتقى مجلسى شرف صدور یافت که کتاب من لایحضره الفقیه را به دستور شرح نماید و چون فضیلت نماز جماعت بر پیشگاه ضمیر منیر پرتو وضوح افکنده بود، رقم اشرف به طلب عالم ربانى و مؤید به تأییدات آسمانى سالک طریق انیق عرفان و بلد شوارع ایقان، مولانا محمد محسن کاشانى نفاذ یافت.[۶۵]

از این کتاب، تنها شرح اصول کافى، در هند در شهر لکهنو، به اهتمام سید تصدق حسین صاحب رضوى، در دو جلد، در سال ۱۳۲۳ ق، به چاپ رسیده‏[۶۶] و در فهرستگان نسخه‏هاى خطى حدیث شیعه تعداد ۳۲۸ نسخه از آن معرفى شده است.[۶۷]

یکى از عالمان عهد صفوى این شرح را با عبارت‏هاى نیکو و روان تلخیص و به شاه سلطان حسین صفوى تقدیم نموده است. او در این مختصر به ذکر معانى اخبار اکتفا نموده و به زوائد بر اصل نمى پردازد. سر آغاز آن چنین است: «زینت دیباچه جوامع آثار ابرار و زیور عنوان شرح اخبار».

نسخه‏اى از جلد اول این تلخیص- که در صفر ۱۱۳۴ ق تحریر شده و داراى ۱۹۶ برگ است- در کتابخانه آیت الله گلپایگانى، نگهدارى مى‏شود.[۶۸]

  1. المجمل (الجمل) فی النحو. این کتاب را ملا خ لیل در علم نحو نوشته است.

درباره نام این کتاب اختلاف وجود دارد؛ در ریاض و أمل الآمل نام آن «المجمل» نقل شده، ولى در روضات الجنات نام آن را «الجمل» ذکر کرده است.[۶۹]

بر این کتاب، محمد مهدى ابن المولى على أصغر القزوینى- که شاگرد ملا خلیل بوده- شرحى نوشته است.[۷۰]

  1. حاشیه شرح شمسیه. اصل کتاب شسمیه تألیف نجم الدیم عمر کاتبى قزوینى (م ۶۷۵ ق) و شرح آن، تألیف قطب الدین محمد رازى (م ۷۶۶ ق) است. ملا خلیل بر مبحث قضایا از این شرح حاشیه نوشته است.[۷۱]

در ذریعه عنوان شده که نسخه‏اى ازاین حاشیه در قم نزد آیت الله مرعشى موجود است.[۷۲]

  1. شرح (حاشیه) عده الاصول. کتاب عده الاصول، تألیف شیخ الطائفه محمد بن جعفر طوسى (م ۴۶۰ ق) در دوبخش اصول دین و اصول فقه، نوشته شده است.

ملا خلیل بر هر دوبخش این کتاب حاشیه نوشته است. افندى متذکر شده که ملا خلیل در این حاشیه، مسائل متعدد جدیدى را در اصول و فروع دین مطرح نموده و اقوال عجیبى را طرح نموده است.[۷۳] ملا خلیل تا آخر عمر در این حاشیه تجدید نظر مى‏نموده وبه همین دلیل نسخه‏هاى آن به شدت با هم اختلاف دارند.[۷۴] درباره این حاشیه، استاد معظم آیت الله روضاتى- دامت إفاضاته- توضیح مبسوطى نگاشته‏اند.[۷۵]

این حاشیه با تحقیق محمد مهدى نجف، از سوى مؤسسه آل البیت به همراه عده الاصول چاپ شده است.[۷۶]

بر این حاشیه چند تن از عالمان حاشیه نوشته‏اند که عبارتند از: حاشیه مولى احمد طالقانى، حاشیه مولى احمد بن ملا خلیل بن غازى (فرزند مؤلف)، حاشیه مولى محمد باقر بن غازى قزوینى (برادر و شاگرد مؤلف) و حاشیه مولى على اصغر ابن مولى محمد یوسف قزوینى (شاگرد مؤلف) که آن را «تنقیح المرام» نامیده است.[۷۷] نسخه‏اى از جلد اول تنقیح المرام در دست است.[۷۸]

این کتاب در قزوین مورد عنایت عالمان اخبارى بوده و آن را تدریس و قرائت مى‏کردند. عبدالنبى قزوینى در تتمیم أمل الآمل عنوان نموده که حاج محمد رضا

قزوینى حاشیه عده الاصول ملا خلیل را همراه با حواشى متعددى که مؤلف بر آن نوشته بود، نزد اساتید تلمذ و عمر خود را در این مقصود صرف نمود تا در آراء ملا خلیل، تبحر کامل به هم رسانید.[۷۹]

  1. حاشیه مجمع البیان. مجمع البیان در تفسیر قرآن کریم، تألیف ابو على فضل بن حسن بن فضل طبرسى (م ۵۴۸ ق) است. ملا خلیل در ایامى که در مکه بوده این حاشیه را نوشته است. شیخ حر عاملى بیان نموده که بار اولى که به مکه مشرف شدم ملا خلیل را ملاقات نمودم که مشغول نوشتن این حاشیه بوده است.[۸۰]
  2. رساله فی‏حرمه شرب التتن.[۸۱] حجه الاسلام شفتى اصفهانى گوید: مرحوم حاج ملا خلیل استعمال دخانیات را حرام مى‏دانست و رساله‏اى در این خصوص تصنیف نمود و نسخه‏اى زیبا و نفیس از آن را را به حضور علامه مجلسى- که به طور مفرط قلیان مى‏کشیده- فرستاد، تا علامه با مطالعه آن، قلیان را ترک کند. علامه که پس از مطالعه، دلایل او را کافى ندانست، آن را پر از تنباکو کرد و به حضور ملا خلیل عودت داد.[۸۲]
  3. رساله فی صلاه الجمعه. صاحب ریاض متذکر شده که ملا خلیل مطالب این رساله را ابتدا در شرح فارسى خود بر کافى آورده بود و بعد به صورت رساله مستقلى در آورد و ملا محمد طاهر قمى در رد آن رساله‏اى تألیف نمود. پس از آن ملا خلیل رساله دیگرى باز به فارسى نوشت و در آن باز بر انکار خود اصرار نمود. ولى او بعدا رساله سومى در این موضوع نوشته و در آن میانه روى را در پیش گرفته است.[۸۳]

نسخه‏هاى متعددى از رساله‏هاى نماز جمعه ملا خلیل- از جمله: نسخه‏اى به شماره ۸۶۰۲ در کتابخانه آستان قدس رضوى،[۸۴] دو نسخه در کتابخانه مسجد اعظم قم‏

به شماره ۱۳۵۹ و ۱۴۳۲،[۸۵] و نسخه‏اى در کتابخانه ملک طهران به شماره ۱۹۲۰[۸۶]- در دست است.

  1. رموز التفاسیر الواقعه فی الکافی و الروضه.[۸۷] ملا خلیل در این اثر، آدرس احادیثى را که در کتاب کافى در تفسیر آیات شده، نقل کرده، و با قرار دادن رموزى براى کتاب و باب‏هاى کافى، موضع آنها مشخص نموده است. چهار نسخه از این کتاب تاکنون شناسایى شده است که عبارتند از:

الف) کتابخانه مجلس، نسخه شماره ۱۳۹۹۲، بدون نام کاتب و تاریخ کتابت، ۲۰۴ برگ، ۱۶ سطر.[۸۸]

ب) کتابخانه مدرسه خاتم الانبیاء (صدر) بابل، نسخه شماره ۲۱۹، بدون نام کاتب و تاریخ کتابت، ۲۰ سطر.[۸۹]

ج) کتابخانه آیت الله مرعشى، نسخه شماره ۴۹۸۹، بدون نام کاتب و تاریخ کتابت، ۱۲۴ برگ، ۱۹ سطر.[۹۰]

د) تهران، کتابخانه ملک، نسخه شماره ۱۴۵۳، به خط ابوالقاسم بن محمد حسن در ۱۲۳۵، ۲۰۵ برگ، ۱۶ سطر.[۹۱]

گویا کتاب «رموز التفاسیر الواقعه فی الکتب الأربعه و غیرها من الکتب الحدیث» تألیف شاگرد مبرز ملا خلیل- مولى على اصغر بن محمد یوسف قزوینى- تکمیل این اثر ملا خلیل است.[۹۲]

  1. الأسئله الخلیلیه. سوالاتى است که ملا خلیل از علامه محمد باقر مجلسى درباره تصوف پرسیده و علامه به آنها پاسخ داده است. این رساله را مرحوم خیابانى در وقایع الأیام (جلد محرم الحرام) درج نموده و در ضمن کتاب تشویق السالکین نیز به چاپ رسیده است.[۹۳]
  2. تفسیر سوره الفاتحه. شیخ آقا بزرگ در الذریعه این کتاب را از آثار ملا خلیل ذکر نموده است. و در توصیف آن نوشته که: «حکى بعض الفضلاء أنه رآه، وهو کبیر جدا، و فیه لباب کل علم نافع».[۹۴] ولى ظاهرا این تفسیر از سید خلیل قزوینى از دانشمندان سده سیزدهم هجرى و موسوم به کشف الحقائق یا فوائد الفاتحه و تفسیر سید خلیل قزوینى است و تألیف آن در سال ۱۲۳۹ ق به پایان رسیده و نسخه‏اى از آن در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى در تهران موجود است.[۹۵]
  3. رساله أقوال الأئمه. نسخه این رساله در کتابخانه راجه الفیض آبادى نگهدارى مى‏شود و در فهرست آن کتابخانه نامش ذکر شده و نوشته‏اند که: موضوع آن در حدیث است؛ و توضیح دیگرى داده نشده است. شیخ آقا بزرگ که این مطلب را نقل نموده متذکر شده که این رساله را ملا خلیل هنگامى که در شهر رى در آستانه عبدالعظیم حسنى تدریس مى‏کرده، نوشته است.[۹۶]
  4. رساله فی الأمر بین الأمرین. آقا بزرگ نسخه این رساله را در یکى از کتابخانه‏هاى نجف ملاحظه نموده که آغازش چنین بوده: «سبحان من تنزه عن الفحشاء، وسبحان من لا یجری فی ملکه إلاما یشاء».[۹۷]
  5. شرح الصحیفه. در الذریعه بدون هیچ توضیحى این کتاب را معرفى نموده و اظهار داشته که نسخه‏اى از آن را در کتابخانه شیخ شریعه اصفهانى در نجف، ملاحظه‏

نموده است.[۹۸]

  1. فهرست الکافی. نسخه این رساله در قزوین، در کتابخانه میر حسینا نگهدارى مى‏شود که با نسخه اصل در ۲۵ ذیحجه ۱۰۸۹ ق، مقابله شده است.[۹۹]
  2. اجوبه مسائل محمد مؤمن. پاسخى است به ایرادهایى که ملا محمد مؤمن بن شاه قاسم بر عبارت «العمل بظاهر القرآن لیس لإفادته الظن بمراده تعالى و بحمکه الواقعی، بل لعلمنا بأنه یجب علینا اتباع ظاهره» نموده و ملا خلیل به آنها پاسخ داده است. این پرسش‏ها در روز عید فطر ۱۰۶۷ ق در قزوین به دست ملا خلیل رسیده و او در همان سال هنگامى که به مشهد مقدس براى زیارت رفته بود بر آنها پاسخ نوشته است. نسخه‏اى از این رساله در کتابخانه آیت الله مرعشى به شماره ۳۰۲۸ موجود است.[۱۰۰]
  3. رساله نجفیه‏[۱۰۱] (به فارسى). پاسخ پرسش‏هاى برخى از فضلا است که از نجف براى وى ارسال نموده است. این رساله در غره ۱۰۸۰ ق به پایان رسیده و در مجله علوم حدیث ش ۱۹، بهار ۱۳۸۰ ش ص ۱۴۴- ۱۶۲، به کوشش مسعود طبرى، چاپ شده است. سه نسخه از این رساله در دست است:

الف) تهران، دانشکده ادبیات، به شماره (امام جمعه ۲۱۶)؛[۱۰۲]

ب) بروجرد، مدرسه امام صادق علیه السلام، به شماره (۸) که عکس آن در قم کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامى، به شماره ۱۱۹۱ موجود است.[۱۰۳]

ج) کتابخانه آیت الله مرعشى نسخه ش ۷/ ۱۱۵۲۰.[۱۰۴]

  1. رساله قمیه‏[۱۰۵] (به فارسى). پاسخ پرسش‏هایى نذر على بیک خصى از قم است.

چون پرسش کننده نمى‏توانسته درست از حاشیه «عده الاصول» قزوینى استفاده کند، این سه پرسش را تقدیم داشته و از وى پاسخ مى‏خواهد. این پرسش‏ها پیرامون:

ترجیح بلا مرجح، تخلف معلول از علت و مسائلى که متوقف بر فکرند، مى‏باشد و پاسخ‏ها مختصر و استدلالى است. این رساله در الذریعه با عنوان «رساله فی ترجیح بلامرجح» معرفى شده است.[۱۰۶] چند رساله نیز در ذریعه با عنوان «رساله فی امتناع الترجیح بلا مرجح» معرفى شده، که گویا در رد نظرات مطرح شده در این رساله ملا خلیل نوشته شده است.[۱۰۷]

چهار نسخه از رساله قمیه در کتابخانه آیت الله مرعشى به شماره ۴۰۷۶ و ۶۵۴۳ و ۹۵۶۲ و ۱۱۵۲۰ موجود است.[۱۰۸]

  1. تعلیقه على التوحید. تعلیقاتى که بر کتاب توحید شیخ صدوق نوشته است. این اثر را افندى گزارش نموده و امروزه اثرى از آن در دست نیست.[۱۰۹]
  2. حاشیه الکافی. ملا خلیل در ایامى که در مکه اقامت داشته، حاشیه‏هاى محمد امین استرآبادى بر کتاب الکافى کلینى را جمع آورى و تدوین نموده است.[۱۱۰]
  3. حاشیه الکافی. همچنین ملا خلیل در ایامى که در مکه اقامت داشته، حاشیه‏هاى استادش امیر ابوالحسن قائنى مشهدى بر کتاب الکافى کلینى را نیز جمع‏آورى و تدوین نموده است.[۱۱۱]
  4. ردیه‏ها بر آثار ملا خلیل‏

آراء مطرح شده در آثار ملا خلیل موجب گشت تا آثار او مورد نقد و ایراد عالمان اندیشمند قرار گیرد و بر کتاب‏هاى وى ردیه‏هایى نوشته شود. تعدادى از این نقدها در ذیل آثار ملا خلیل معرفى گردید. تعداد دیگرى از آنها عبارتند از:

  1. نقد کلام ملا خلیل قزوینى (به فارسى). از صدر الدین محمد بن محمد صادق قزوینى حسینى (زنده در ۱۱۰۹ ق) شاگرد آقا رضى قزوینى. حسینى در این رساله، که در سال ۱۱۰۳ ق آن را نگاشته، بر کلام ملا خلیل در صافی فی شرح الکافی- که مى‏گوید: «من ترک أخا لام وابن أخ لأب وام …» و نیز حاشیه محمد باقر برادر ملا خلیل که بر این بخش حاشیه زده- ردى نوشته است.[۱۱۲]

نسخه اصل این رساله در کتابخانه شخصى قائنى در قم به شماره ۳۳۴ نگهدارى مى‏شود که سر آغاز آن چنین است: «این چند کلمه در بحث فرایض از صافى شرح کافى به‏خاطر رسیده و در این وقت بعنوان شرح الشرح نگاشته».[۱۱۳]

  1. نقد کلام ملا خلیل در باب رؤیت. از مؤلف قبلى. حسینى در این شرح مزجى گفته‏هاى ملا خلیل را در شرح کافى درباره حدیثى از حضرت امام رضا علیه السلام- که درباره نفى دیدن خدا در دنیا و آخرت فرموده و کلینى در کتاب کافى «باب الرؤیه» روایت نموده- نقل و بر آنها رد و ایراد مى‏نماید. سر آغاز آن چنین است: «بعد الحمد و الصلاه، هذه کلمات سنحت لی فی حدیث الإمام الثامن مولانا علی بن موسى الرضا علیه السلام».

مولى على أصغر ابن المولى محمد یوسف قزوینى- شاگرد ملا خلیل- از ایرادهاى حسینى بر ملا خلیل در رساله‏اى جواب داده و پس از آن حسینى در رساله دیگرى از جواب‏هاى ملا على اصغر پاسخ گفته است. نسخه هر سه رساله در ضمن، به خط صدرالدین حسینى در کتابخانه آیت الله مرعشى موجود است.[۱۱۴]

  1. رساله فی بطلان ما نسب ملا خلیل القزوینی فی حاشیته على عده الاصول إلى أصحابنا الإمامیه. تألیف فاضل شمس الدین محمد الشیرازى معاصر ملا خلیل قزوینى. در این رساله، شیرازى اقوالى را که ملا خلیل به شیعه امامیه درباره جبر و اختیار نسبت داده نفى کرده است. با این سر آغاز: «الحمد لله‏الذی خلق الثقلین لعبادته بقوله، وما خلقت الجن والإنس إلالیعبدون، ولم یشاء منهم الکفر والمعصیه، تعالى الله علوا کبیرا عما یقول الظالمون».[۱۱۵]
  2. جاء الحق فی صلاه الجمعه. ردى است بر رساله نماز جمعه ملا خلیل، این ردیه در سال ۱۰۷۶ ق نوشته شده، و مؤلف آن شناخته نشده است.[۱۱۶]
  3. رساله فی صلاه الجمعه. از مولى محمد طاهر بن محمد حسین شیرازى قمى.

قمى در این رساله نظریه ملا خلیل قزوینى و ملا حسن على بن مولى عبد الله شوشترى را درباره نماز جمعه، رد کرده است.[۱۱۷]

  1. رساله در دفاع از ملا خلیل. از مولى ابو الوفا بن محمد یوسف (مشهور به قاضى قزوینى) شاگرد مولى خلیل قزوینى. ابوالوفا در این رساله از ایرادتى که عده‏اى بر استادش ملا خلیل نموده‏اند در مسأله «تخلف المعلول عن العله» و «الترجیح بغیر مرجح» جواب داده است. او این رساله را در سال ۱۱۲۴ ق، نوشته است.[۱۱۸]
  2. حاشیه الشافی فی شرح الکافی (به عربى). از مؤلف ناشناخته. حاشیه‏اى است بر قول ملا خلیل قزوینى در الشافى ذیل حدیث «ما جرى بین أبی الحسن موسى علیه السلام و الزندیق … قال الرجل: فإذا إنه لا شی‏ء إذا لم یدرک بحاسه من الحواس». با این سر آغاز:

«روى الکلینی- روح الله روحه- فی ثالث اول کتاب التوحید فی حدیث طویل ماجرى بین أبی الحسن موسى علیه السلام و الزندیق، و فیه ما هذا لفظه: فقال الرجل: فإذا إنه لا شی‏ء إذا لم یدرک بحاسه من الخواص؟ فقال أبو الحسن: لما عجزت حواسک … و هذا الکلام من مطارح أنظار الأعلام … قال الشارح قدس سره بعد قوله: أیقنا أنه ربنا».

نسخه این شرح، شامل ۱۲ صفحه، هر صفحه ۱۵ سطر، در ضمن مجموعه ش ۱۷۰/ ۲/ ۳۵۰ در کتابخانه آیت الله گلپایگانى در قم نگهدارى مى‏شود.[۱۱۹]

  1. دستخطها

دستخطهاى متعددى از ملا خلیل بر جاى مانده است. اصولا او هر کدام از آثارش را چند بار تحریر نموده و هم اکنون نسخه‏هاى متعددى از آثارش به خط خودش در دست است. نسخه‏هایى از دستخطهاى وى که تاکنون شناسایى شده عبارتند از:

  1. الأمالی، شیخ ابو جعفر محمد بن حسن طوسى (م ۴۶۰ ق). ملا خلیل این نسخه را در سال ۱۰۴۸ ق تحریر نموده و اصل آن نسخه در زنجان کتابخانه سید عزالدین زنجانى به شماره ۴۱۳ نگهدارى مى‏شود.[۱۲۰] و میکروفیلمى از آن به شماره ۲۹۷۵ در دانشگاه تهران موجود است.[۱۲۱]
  2. الحاشیه على اصول الکافی، از میرزا رفیع الدین محمد بن حیدر حسینى نائینى طباطبایى، میرزا رفیعا (م ۱۰۸۲ ق). ملا خلیل این حاشیه را به خط خود در ۲۵۰ برگ، بدون درج تاریخ کتابت، استنساخ نموده، که نسخه آن در کتابخانه آیت الله مرعشى نگهدارى مى‏شود.[۱۲۲]
  3. التبیان فی تفسیر القرآن، از شیخ طوسى (م ۴۶۰ ق). نسخه نفیسى از این کتاب در کتاب‏خانه شیخ الإسلام زنجان است که خط و یادداشتى از مولى خلیل در تاریخ‏

۱۰۴۸ ق بر آن نسخه وجود دارد.[۱۲۳]

  1. حاشیه شرح شمسیه، از مولى خلیل. نسخه‏اى از این کتاب که احتمالا به خط مؤلف است در کتابخانه آیه الله مرعشى وجود دارد.[۱۲۴]
  2. الشافی، از مولى خلیل. الذریعه نسخه‏اى از این کتاب را به خط مؤلف در کتابخانه دانشگاه تهران از مجموعه سید محمد مشکاه گزارش کرده است.[۱۲۵]
  3. بلاغ و سماعى از ملا خلیل ضمن نسخه‏اى از من لایحضره الفقیه براى محمد زمان در تاریخ ۱۰۵۳ ق وجود دارد. این نسخه در کتابخانه میرحسینا در قزوین است.[۱۲۶]
  4. صافى در شرح کافى. سه نسخه از صافى ملا خلیل در دست است که به خط خود وى تحریر شده و مشخصات آنها در بخش پایانى خواهد آمد.
  5. خاندان‏

 

افرادى از خاندان ملا خلیل که تاکنون شناسایى شده‏اند عبارتند از:

  1. غازى قزوینى (پدر ملا خلیل). درباره پدر ملا خلیل در مصادر مطلبى ذکر نشده است.
  2. ملا محمد باقر بن غازى (برادر ملا خلیل). او یکى از اعیان علماى زمان خود بود که در سى سالگى به سمت مدرسى آستانه عبدالعظیم حسنى منصوب شده و در قزوین نیز استاد مدرسه التفاتیه بود.[۱۲۷] از آثار وى عبارتند از:

الف) حاشیه بر حاشیه عده الاصول ملا خلیل است که نسخه‏اى از آن در مدرسه‏

سپهسالار تهران موجود است.[۱۲۸]

ب) حاشیه بر صافى ملا خلیل.[۱۲۹]

ج) رساله فی الصلاه الجمعه.[۱۳۰]

  1. جعفر بن غازى قزوینى (برادر دیگر ملا خلیل): شرح حال وى در تراجم الرجال چنین ذکر شده است:

جعفر بن الغازی الرازی، عالم جلیل محدث من أعلام القرن الحادی عشر، سکن قزوین متلمذا على المولى خلیل القزوینى، وساح وتجول فی بلاد کثیره باحثا منقبا، وکتب بخطه الجید وصحح وقابل کتبا کثیره فی التفسیر والحدیث وغیرهما.

کتب حواشی تدل على فضله على نسخه من فروع الکافی بدأ بها فی قزوین سنه ۱۰۶۰، وأتمها فی قریه عبد العظیم فی جمادى الاولى سنه ۱۰۶۸. له زین المؤمن ألفه سنه ۱۰۸۲ ق.[۱۳۱]

  1. مولى سلمان بن ملا خلیل قزوینى (پسر ملا خلیل)[۱۳۲]. از آثار وى دو رساله در مصادر معرفى شده است:

الف) رساله‏اى در نماز جمعه است که در آن مانند پدرش قائل به حرمت نماز جمعه در عصر غیبت شده است.[۱۳۳] ملا عبدالله بن صالح سماهیجى (۱۱۳۵ ق) رساله‏اى در خراسان در رد این رساله نوشته و آن را «النفر و الرهط الذین یجب علیهم الجمعه»، نام نهاده است.[۱۳۴]

ب) مناسک الحج، که به نام شاه سلیمان صفوى (متوفاى سنه ۱۱۰۶ ق)، نگاشته است.[۱۳۵]

  1. احمد بن خلیل بن غازى قزوینى (پسر ملا خلیل) که در زمان پدرش در سال ۱۰۸۳ ق، در گذشته است،[۱۳۶] او حاشیه‏اى بر حاشیه پدرش بر عده الاصول نگاشته است.[۱۳۷]
  2. ابوذر بن ملا خلیل قزوینى (پسر ملا خلیل) که در زمان پدرش در سال ۱۰۸۴ ق، در گذشته است.[۱۳۸]
  3. محمد نصیر بن حاجى افضل بیک (برادر زاده ملا خلیل قزوینى)، که نسخه‏اى از فروع کافى را (شامل کتاب صلاه و جهاد) از سال ۱۰۷۰ تا ۱۰۷۳ ق، استنساخ نموده است.[۱۳۹]
  4. اوضاع علمى و فرهنگى قزوین در عصر ملا خلیل‏

وقتى ملا خلیل در سال ۱۰۰۱ ق چشم به جهان گشود، قزوین پایتخت صفویان بود. در دوران طفولیت- یعنى در دو سالگى ملا خلیل- تصفیه خونین شاه عباس علیه فلاسفه و صوفیه در قزوین آغاز گردید.

مدرسه فلسفى قزوین، قدمتى تاریخى داشت و از دیر زمان مهد پرورش جمع کثیرى از فحول فلاسفه و بزرگان حکما و متکلمین بوده است، مانند: على بن حاتم قزوینى صاحب کتاب التوحید که در سال ۳۲۶ ق زنده بوده، ابوبکر عبدالله بن طاهر بن حارث ابهرى قزوینى متوفى سال ۳۳۰ ق از طبقه شبیلى و شیخ علک قزوینى که در

حدود سال ۴۸۰ ق وفات نموده و ازمعاصرین سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقى صاحب کرامات است، ابوبکر شاذان قزوینى متوفى سال ۵۸۱ ق، کاتبى قزوینى متوفى سال ۶۷۵ ق و عبدالجلیل قزوینى صاحب کتاب نقض و دیگران.[۱۴۰]

شاه عباس اول (جلوس ۹۹۶- در گذشت ۱۰۳۸ ق) در سال ۱۰۰۲ ق دست به کودتاى نظامى در ارتش خویش زد و تمامى رؤسا و صاحب منصبان خود را که از صوفیه با مشرب فلسفى بودند، عزل نمود و مدارس فلسفى قزوین را تعطیل کرد و قتل عام بین علاقه ‏مندان فلسفه و فلاسفه قزوین به راه انداخت و دادگاه‏هاى تفتیش عقائد را تأسیس نمود و در اکثر موارد، شخصا فلاسفه را محاکمه و حکم اعدام آنان را صادر مى‏کرد.نمونه‏اى از این کشتار را که شاه عباس شخصا انجام داده، ملا عبدالنبى قزوینى، (ت ۱۰۵۰ ق) گزارش نموده است.[۱۴۱]

پس از این تصفیه خونین، اخباریون در زیر سایه شمشیر صفویه، از سال ۱۰۰۳ ق، صولت و جولتى به پا کرده و ریاست تامه حوزه‏هاى شهر قزوین را به دست گرفتند. و قدرت آنها حتى بعد از انتقال پایتخت به اصفهان و حتى بعد از انقراض صفویه نیز ادامه یافت.

علماى اصولى قزوین، خطر اخباریان را حس مى‏کردند و از حاکمیت جمود فکرى برخاسته از تفکر اخباریان بر حوزه ‏هاى علمى شیعه، نگران بودند. از این روى، مبارزات خود را با اخباریون در قزوین آغاز کردند.

آقاى شهیدى صالحى قزوینى در مقاله خود، تحقیق دقیقى را درباره ظهور و سقوط اخباریه در قزوین انجام داده که براى روشن شدن جریان فکرى حاکم بر این شهر در دوره ملا خلیل، بخشى از مقاله ایشان عینا درج مى‏گردد. ایشان مى‏نویسد:پس از تجدید حیات اخباریه در عصر صفویان که به واسطه حمله بى‏ رحمانه شاه‏ عباس اول علیه مدارس فلسفى در قزوین حاصل شد، اخباریه توانست در زیر سایه شمشیر صفویان به پیروزى در مقابل فلاسفه دست یابد.

قدرت آنان پس از ظهور محمدامین استرآبادى متوفى سال ۱۰۳۳ ق که دعایم اخباریه را استوار کرد، در عصر ملا خلیلا قزوینى (اخبارى تندرو) متوفى سال ۱۰۸۹ ق به اوج خود رسید. به طورى که شهر قزوین عملا به دو قسمت شرقى و غربى تقسیم شد.

فاصله بین این دو قسمت، رودخانه بازار بود که در قسمت شرق آن پیروان اصولیه سکونت داشتند و در قسمت غربى اخباریه زندگى مى‏کردند.در این زمان جمود فکرى و تعصب اعمى، حتى بر فضلا و متدینین اخباریه حکم‏فرما شده بود و طلاب علوم دینى آنان متجاهر به تعصب و جهل بودند، بگونه ‏اى که هرگاه مى‏ خواستند مؤلفات و کتب اصولیین را به دست گیرند، آن را با دستمال حمل مى‏کردند تا دست آنان با جلد خشک کتاب، تماس نداشته باشد و نجس نگردد.

اخباریه، علماى اصولیین را به علماى ماوراءالنهر لقب داده بودند و این اسم و لقب، به معناى کافر و ملحد و مهدور الدم بود.اجتماع اخباریه از دو طبقه ارباب و رعیت تشکیل یافته بود. در بین مردم عوام، جهل و اعتقاد به خرافات و مغیبات آنچنان حاکم بود که هرگاه شخصى از آنان مریض مى‏شد، از طریق طب دعایى سعى در معالجه داشتند و هرگز به عقاقیر طبى و درمان از طریق دارو عمل نمى‏کردند.حمله به اموال و کشتار اصولیین بعنوان یک امر عادى در میان آنان رواج داشت.

این حالت، در قزوین حکم فرما بود تا این که در حدود سال ۱۱۶۵ ق شیخ یوسف بحرانى صاحب حدائق (م ۱۱۸۴ ق) از علماى مشهور اخباریه وارد قزوین شد.او در بدو ورود، مورد استقبال گرم اخباریه قرار گرفت و در قسمت غربى قزوین بین انصار و طرفداران و پیروان خود منزل کرد.

پس از ورود او به قزوین، علماى خاندان آل طالقانى که رهبرى مذهبى اصولیین‏ را در دست داشتند، به دیدار صاحب حدائق رفتند و بدین ترتیب، زیارت و بازدید بین فریقین انجام مى‏گردید.

در این ملاقات‏ها، مناظرات، مباحثات و جدال علمى بین اخبارى و اصولى انجام مى‏شد، به طورى که در آخرین این ملاقات‏ها، ملا محمد ملائکه (متوفى سال ۱۲۰۰ ق) در منزل خود و در حضور جمع کثیرى از علماى فریقین اخبارى و اصولى، پس از یک مباحثه و مناظره طولانى با شیخ یوسف بحرانى زعیم اخباریه، او را مجاب نمود.شیخ یوسف بحرانى، که قبلا از علماى تندرو اخباریه بود، پس از این مجلس، از علماى میانه رو اخباریه شد.

این مناظره، سر و صداى عظیمى در قزوین به راه انداخت و مورد بحث و جدال مجالس فضلا و خواص فریقین شد که شیخ یوسف بحرانى توسط ملا محمد ملائکه، مجاب و محکوم شده است.

طولى نکشید که این جدال‏ها و مباحثات به مردم عوام دو طایفه سرایت کرد و سپس مبدل به جنگ‏هاى محلى در کوچه و خیابان شهرشد.

در ادامه این درگیرى‏ها، یک روز اخباریه به منزل ملا محمد ملائکه حمله کرد تا او را به قتل رساند، اما وى از معرکه، جان سالم به در برد، ولى خانه و کتابخانه او در آتش سوخت.

این جنگ‏هاى محلى را که به نام حیدر نعمتى مشهور شده است، امروزه پیرمردها ونقال‏هاى قزوینى، به صورت داستان‏هاى محلى براى یکدیگر نقل مى‏کنند.

شیخ یوسف بحرانى صاحب حدائق که از اعمال مردم عوام و کوچه و بازار اخباریه، شدیدا ناراحت شده بود، به صورت اعتراض قزوین را به قصد کربلاى مقدسه ترک مى‏کند و در آن سامان سکنى مى‏گزیند.

از سوى دیگر، دولت وقت، ملا محمد ملائکه را به قریه برغان تبعید مى‏کند که به این ترتیب این مقوله در قزوین خاتمه مى‏یابد.پس از این غائله، اصولیین مبارزات خود را علیه اخباریه در قزوین به رهبرى‏ علماى خاندان آل طالقانى آغاز مى‏کنند.در همین حال، مؤسس مجدد آقا باقر بهبهانى حائرى (متوفى سال ۱۲۰۵ ق) در کربلاى مقدسه، علیه شیخ یوسف بحرانى (صاحب حدائق) و پیروان او قیام مى‏کند که با وفات صاحب حدائق در سال ۱۱۸۴ ق، اخباریه در ایران و عراق منزوى مى‏شود.[۱۴۲]

واعظ شهیر ادهم عزلتى خلخالى، که از عرفاى معاصر ملا خلیل قزوینى و شاگرد شیخ بهایى است و در بین سال‏هاى ۱۰۲۰ تا ۱۰۵۰ در قزوین بوده، در کشکول خود موسوم به کدو مطبخ قلندرى از قزوینیان و اوضاع حاکم بر آن بارها انتقاد کرده و به تصریح و کنایه متعرض آن شده است.[۱۴۳][۱۴۴]

ملا خلیل و اخباریان‏

ملا خلیل در ایامى که اخباریان در قزوین سلطه کامل داشتند، رشد و نمو نمود.طبیعى است که این اوضاع در اندیشه وى اثر گذار گردد و به همین دلیل در دسته بندى عالمان از نظر فکرى، ملا خلیل را در ضمن دسته اخباریان یاد مى‏کنند. و برخى او را اخبارى تندرو، ولى برخى اخبارى میانه رو ذکر کرده‏اند. بدین منظور شمه‏اى از باورهاى اخباریان و تمایز آنها با مجتهدان و اصولیان، براى تمایز اندیشه آنان و شناخت مبانى فکرى ملا خلیل، در اینجا درج مى‏شود.

در دائره المعارف بزرگ اسلامى، در مدخل اخباریان، در تاریخچه اخبارگرى و تفاوت آن با اصولى‏گرى چنین نوشته است:اخباریان در فقه متأخر امامى: گروهى که به پیروى از اخبار و احادیث اعتقاد دارند و روش‏هاى اجتهادى و اصول فقه را نمى‏پسندند. در مقابل آنان، فقیهان هوادار اجتهاد قرار مى‏گیرند که با عنوان «اصولى» شناخته مى‏شوند. بدون لحاظ عنوان‏هاى «اخبارى» و «اصولى» تقابل این دو گونه نگرش به فقه امامى در سده‏هاى نخستین اسلامى ریشه دارد.

در مطالعه جناح بندى هاى مکاتب فقهى امامیه در سه قرن آغازین، مى‏توان جناح‏هایى را باز شناخت که در برابر پیروان متون روایت به گونه‏ هایى از اجتهاد و استنباط دست مى‏ یازیده ‏اند.کاربرد اصطلاح اخبارى براى پیروان متون روایات و اخبار، نخستین بار در نیمه نخست سده ۶ ق در ملل و نحل شهرستانى به چشم مى‏آید و به دنبال آن، در کتاب نقض عبدالجلیل قزوینى رازى (عالم امامى سده ۶ ق) دو اصطلاح اخبارى و اصولى در برابر یکدیگر قرار گرفته‏اند. مکتب فقیهان اهل حدیث که در اواخر سده چهارم و نیمه نخست سده پنجم با کوشش فقیهان اصول گرا ضعیف گردید، وجود محدود خود را در مجامع فقهى امامیه حفظ نمود، تا آنکه در اوایل سده یازدهم، بار دیگر به وسیله محمد امین استرابادى (م ۱۰۳۳ یا ۱۰۳۶ ق) در قالبى نو مطرح شد که لبه تیز حملات خود را متوجه پیروان گرایش غالب در فقه امامى، یعنى جناح اصول گرایان ساخت. باید به این نکته نیز اشاره کرد که برخى معتقدند، ابن ابى جمهور احسایى (زنده در ۹۰۴ ق) از جمله کسانى بود که راه را بر اخباریان هموار گردانید. درباره محمد امین به عنوان مؤسس مکتب اخبارى در میان شیعیان متأخر گفته‏اند: او نخستین کسى بوده است که باب طعن بر مجتهدان را گشود و امامیه را به دو بخش اخباریان و مجتهدان منقسم گردانید.

علاوه بر محمد امین استرابادى، از پیروان تندرو و متعصب مکتب اخبارى در سده یازدهم، باید از عبدالله بن صالح بن جمعه سماهیجى بحرانى، صاحب منیه الممارسین نام برد که به کثرت طعن بر مجتهدان شهره بود. شیخ یوسف بحرانى او را از اخباریان شمرده و افزوده است که وى به اهل اجتهاد بسیار ناسزا مى‏گفت، در حالى که پدرش ملا صالح اهل اجتهاد بود.

محمد تقى مجلسى (م ۱۰۷۰ ق) نیز از پیروان میانه ‏رو و متعادل مکتب اخبارى بوده و چنانکه گفته شده، آموزش‏هاى محمد امین استرابادى را صریحا تأیید مى‏کرده است.

از دیگر اخباریان میانه ‏رو اینان را مى ‏توان ذکر کرد: ملا خلیل بن غازى قزوینى (د ۱۰۸۹ ق) که از معاصران شیخ حر عاملى و محمدباقر مجلسى و ملا محسن فیض کاشانى و از شاگردان شیخ بهایى و میرداماد بود و با اجتهاد کاملا مخالفت مى ‏ورزید و آن را انکار مى‏کرد؛ محمد طاهر قمى (م ۱۰۹۸ ق)؛ شیخ حر عاملى (م ۱۱۰۴ ق) که در خاتمه کتاب معروفش وسائل الشیعه به اخبارى بودن خود اشاره کرده و ادله‏اى در این زمینه اقامه نموده است.

رواج اخبارى‏گرى در سده‏هاى ۱۱ تا ۱۳ ق بیشتر در شهرهاى مذهبى ایران و عراق و نیز در بحرین و هندوستان بوده است. از جمله شهرهایى که در ایران پایگاه مهمى براى پیروان این مکتب به شمار مى‏رفت، قزوین بود؛ زیرا در عصر رواج اخبارى‏گرى، بیشتر بخش غربى این شهر، جایگاه اخباریان بود که از شاگردان و مریدان ملا خلیل قزوینى (د ۱۰۸۹ ق) به شمار مى‏آمدند، اما پس از مبارزات اصولیان با اخباریان و ضعف روزافزون اخبارى‏گرى، دامنه نفوذ این مکتب نیز بسیار محدود گردید.

سید نعمت الله جزایرى در منبع الحیاه و ملا رضى قزوینى در لسان الخواص اختلافات عمده میان اخباریان و اصولیان را ذکر کرده‏اند. همچنین عبدالله بن صالح سماهیجى بحرانى در منیه الممارسین، چهل فرق میان اخباریان و اصولیان را بر شمرده است. شیخ جعفر کاشف الغطاء نیز در الحق المبین فرق‏هاى میان اخباریان و اصولیان را مورد بررسى قرار داده و نیز میرزا محمد اخبارى در کتاب الطهر الفاصل به ۵۹ فرق اشاره کرده است. سید محمد دزفولى در فاروق الحق اختلافات را به ۸۶ رسانیده است. و حر عاملى نیز در فائده ۹۲ از الفوائد الطوسیه، به ذکر اختلافات این دو گروه پرداخته است.[۱۴۵]

در ادامه این مقاله چند تفاوت عمده اخبارى و اصولى چنین شمرده شده است:

الف) اخباریان اجتهاد را حرام مى‏دانند، اما اصولیان آن را واجب کفایى و حتى برخى از آنان واجب عینى مى‏دانند، چنانکه ملا محمد امین استرابادى در کتاب الفوائدالمدنیه منکر اجتهاد شده، و گفته است که: روش علماى پیشین اجتهادى نبوده است.

ب) اخباریان، ادله را به کتاب و سنت منحصر مى‏دانند و بر خلاف اصولیان، اجماع و عقل را حجت نمى‏شمارند.

ج) اخباریان تحصیل احکام از طریق ظن را منع کرده و بر خلاف مجتهدان، جز علم را حجت نمى‏دانند.

د) احادیث نزد اخباریان بر دو نوع صحیح و ضعیف است، اما در آثار مجتهدان اخبار بر چهار نوع صحیح، موثق، حسن و ضعیف تقسیم مى‏شود.

ه) اصولیان مردم را به دو گروه مجتهد و مقلد تقسیم مى‏کنند، اما اخباریان همه مردم را مقلد معصوم مى‏شمارند و تقلید از غیر معصوم را مجاز نمى‏دانند.

و) اصولیان ظاهر قرآن را حجت مى‏دانند و آن را بر ظاهر خبر ترجیح مى‏دهند، اما اخباریان تمسک به ظاهر کتاب را تنها در صورت وجود تفسیرى از معصوم مجاز مى‏شمارند.

ز) اخباریان کلیه اخبار کتب اربعه را صحیح و قطعى الصدور مى‏دانند، اما اصولیان همه این احادیث را صحیح نمى‏دانند.

ح) اخباریان حسن و قبح عقلى را مى‏پذیرند، اما بر خلاف اصولیان، احکام مستقل عقلى را حجت شرعى نمى‏شمارند.

ط) اصولیان هم در شبهه حکمیه تحریمیه و هم در شبهه حکمیه وجوبیه اصاله البراءه را جارى مى‏دانند، اما اخباریان تنها در مورد دوم با آنان موافقند.

ى) اخباریان بر خلاف اصولیان در هنگام تعارض اخبار، ترجیح را با تمسک به برائت اصلیه جایز نمى‏شمارند، چنانکه استرابادى در فوائد المدنیه مى‏گوید: من معتقدم که تمسک به برائت اصلیه به طور کلى، تا پیش از اکمال دین صحیح بود، لیکن پس از آنکه دین به سر حد کمال رسید، براى برائت مزبور محلى باقى نماند؛ زیرا اخبار متواتر از ائمه در هر واقعه‏اى که مردم نیازمند بدان هستند، رسیده و تا روز قیامت حقایق موضوعات ثابت گردیده و نیز براى هرگونه اختلافى که دو نفر با هم دارند، حکمى تعیین شده است.

ک) اخباریان گونه‏هایى از قیاس چون قیاس اولویت، قیاس منصوص‏العله و نیز تنقیح مناط را که اصولیان آنها را معتبرمى‏شمارند، در شمار قیاسهاى نهى شده در احادیث شمرده‏اند و آن را باطل مى‏انگارند.[۱۴۶]

  1. مصادر شرح حال‏

در مصادر متعدد نام و یاد ملا خلیل ذکر شده، که اغلب آنها تکرار مطالب أمل الآمل، ریاض العلماء، روضات الجنات، قصص العلماء و نجوم السماء است. مشخصات آثارى که متذکر شرح حال وى شده‏اند به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:

  1. اثر آفرینان (زندگینامه نام آوران علمى ایران ازآغاز تا سال ۱۳۰۰ ش)، زیر نظر عبدالحسین نوایى، ج ۴، ص ۳۴۲.
  2. الأعلام، زرکلى، ج ۲، ص ۳۶۸.
  3. أعیان الشیعه، سید محسن امین عاملى، ج ۶، ص ۳۵۵.
  4. الإجازه الکبیره جزایرى، سید نعمه الله بن عبد الله الجرائرى، ص ۳۸ و ۲۰۲.
  5. الإجازه الکبیره إلى الشیخ ناصر الجارودى القطیفى، شیخ عبدالله بن صالح سماهیجى بحرانى، ص ۱۳۱.
  6. أمل الآمل، شیخ محمد حسن حر عاملى، ج ۲، ص ۱۱۲.
  7. بناهاى آرامگاهى (دائره المعارف بناهاى تاریخى ایران در دوره اسلامى)، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامى، ویرایش محمد مهدى عقابى، ص ۴۰.
  8. تتمیم أمل الآمل، عبد النبى قزوینى، ص ۶۰ و ۱۲۴ و ۱۵۷.
  9. تذکره المتبحرین، شیخ محمد حسن حر عاملى، ص ۳۱۴.
  10. تراجم الرجال، سید احمد حسینى، ج ۱، ص ۱۲۶ و ۱۶۸ و ۲۰۰؛ و ج ۲ ص ۳۸۵.
  11. تعلیقه أمل الآمل، ص ۵۰.
  12. تنقیح المقال، مامقانى، ج ۱ ص ۴۰۲.
  13. الجامع فى الرجال، شیخ موسى زنجانى، ج ۳ ص ۷۰۳.
  14. جامع الرواه، میرزا محمد على اردبیلى، ج ۱، ص ۲۹۸- ۲۹۹.
  15. دائره المعارف تشیع، ج ۷، ص ۲۴۷ (خلیلا قزوینى) نویسنده: شهیدى صالحى.
  16. روضات الجنات، سید محمد باقر خوانسارى، ج ۳، ص ۲۶۹- ۲۷۴.
  17. ریاض الجنه، سید محمدحسن زنوزى خویى، روضه رابعه، ج ۱، ص ۵۵۰- ۵۵۳.
  18. ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندى، ج ۲، ص ۲۶۱- ۲۶۶.
  19. ریحانه الأدب، میرزا محمد على مدرس تبریزى، ج ۴، ص ۴۵۰- ۴۵۲.
  20. سفینه البحار، حاج شیخ عباس قمى، ج ۱ ص ۴۲۶.
  21. سلافه العصر، سید على خان مدنى دشتکى، ص ۴۹۹.
  22. طبقات أعلام الشیعه، شیخ آقا بزرگ طهرانى، (قرن ۱۱)، ص ۲۰۳- ۲۰۴.
  23. فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، آذر تفضلى و مهین فضائلى جوان، ص ۱۹۶.
  24. فوائد الرضویه، حاج شیخ عباس قمى، ص ۱۷۴- ۱۷۲.
  25. فهرست کتب خطى کتابخانه‏هاى اصفهان، آیت الله سید محمد على روضاتى، ص ۲۸۹- ۳۰۳.
  26. فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه دانشگاه تهران، محمد تقى دانش پژوه، ص ۱۳۵۷ و ۱۳۸۵ و ۱۶۶۹.
  27. قصص العلماء، میرزا محمد بن سلیمان تنکابنى، ص ۲۶۴- ۲۶۵.
  28. قصص الخاقانى، ولى قلى بن داود قلى شاملو، ج ۲، ص ۳۶- ۳۷.
  29. لباب الألقاب فى ألقاب الأطیاب، ملا حبیب الله شریف کاشانى، ص ۹۱.
  30. لغت نامه دهخدا، ذیل مدخل «خلیل».
  31. مستدرک الوسائل (خاتمه)، میرزا حسین محدث نورى، ج ۳ ص ۴۱۳.
  32. معجم رجال الحدیث، آیت الله سید ابوالقاسم خویى، ج ۷، ص ۷۹.
  33. معجم المؤلفین، عمر رضا کحاله، ج ۴، ص ۱۲۵.
  34. مؤلفین کتب چاپى فارسى و عربى، خان بابا مشار، ج ۳ ص ۳۱.
  35. مینودر یا باب الجنه قزوین، سید محمد على گلریز قزوینى، ج ۲ ص ۱۷۳.
  36. نجوم السماء فى تراجم العلماء، محمد على کشمیرى، میر هاشم محدث، ص ۱۰۵- ۱۰۸.
  37. هدیه الأحباب، حاج شیخ عباس قمى، ص ۱۷۶.
  38. هدیه العارفین، اسماعیل پاشا بغدادى، ج ۱، ص ۳۵۴.
  39. وقایع الأیام (وقایع ماه محرم)، ملا على خیابانى، ج ۲، ص ۱۴۷.
  40. صافى در شرح کافى‏

تسمیه این شرح به نام «صافى» هر چند که در طلیعه گفتار مصنف در جزء اول آن، چندان صریح و واضح نمى‏باشد، لکن در ابتداى شرح قسم فروع از کافى، مصنف به این عنوان تصریح کرده و از این شرح به عنوان «صافى شرح کافى» یاد نموده است.

مرحوم آقا بزرگ تهرانى نیز در سه موضع از الذریعه، از این شرح به نام «صافى» نام برده و به ترجمه آن پرداخته است.[۱۴۷] و همچنین در سایر کتاب‏هاى تراجم و فهارس نیز به همین عنوان، نام برده شده است؛[۱۴۸] و به همین دلیل بوده که در چاپ حجرى این کتاب هم که در لکهنو سال ۱۳۲۳ منتشر شده، به همین عنوان، نامگذارى شده است، هر چند که در برخى از نسخه‏هاى این شرح، با عنوان «صافى گنجینه شاهى» یا مطلق «گنجینه شاهى» از آن نام برده‏اند، که از آن جمله است نسخه موجود در مدرسه گلپایگانى به شماره (۸۶/ ۲۶) که به خط برادر مؤلف جعفر بن غازى مى‏باشد؛ وى در پایان نسخه از این شرح به عنوان «گنجینه شاهى» یاد کرده است و گویا منشأ اشتباه وى، تعبیر مصنف در ابتداى جزء اول این شرح بوده که خطبه خود را با عبارت «فتح صافى گنجینه شاهى شرح کافى …» شروع کرده است.

به هر حال، خود مؤلف در ابتداى شرح کتاب الوصایا از قسم فروع، تصریح نموده که نام این شرح را «صافى شرح کافى» نهاده و هرگونه تردید و شبهه را در این خصوص، زائل نموده است. بر این شرح، حاشیه‏اى توسط برادر شارح، مولى محمد باقر بن غازى قزوینى نگاشته شده است که صاحب ذریعه و صاحب کتاب أعیان الشیعه از آن یاد کرده‏اند.[۱۴۹]

۱/ ۱۱. مخطوطات مهم صافى‏

در مجموعه فهرستگان نسخه ‏هاى خطى حدیث و علوم حدیث شیعه (که از ناحیه مرکز تحقیقات دار الحدیث منتشر شده است) تعداد ۳۲۸ نسخه براى این شرح، معرفى شده است.[۱۵۰]

و ما در این‏جا نسخه ‏هاى برتر این شرح را گزارش مى‏کنیم:

  1. تهران، دانشکده حقوق: ش ۹۷ ب. از نیمه باب دوم باب «کتاب ایمان و کفر» تا نیمه نخست «کتاب الدعا» افتادگى دارد. بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۰۹ ق (؟)، رساله اول مجموعه، ۳۷۴ برگ [فهرست حقوق تهران: ۱۵۶].
  2. قم، شیخ حیدر على مؤید: ش ۱۱۲۶. توحید تا باب الهدایه من الله، آغاز: أصل کتاب التوحید شرح کتاب دوم از سى کتاب که جزء کتاب کافى است، انجام: او را در تصدیق به امانت ما خوانند … از آن به استحقاق اشارت به توفیق است، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۲۹ ق (؟)، ۲۱۷ برگ، ۲۳ سطر [فهرست مؤید: ۳/ ۱۹۲].
  3. قم، مسجد اعظم: ش ۲۰۷۱. آغاز: برابر نمونه، نسخ، کاتب و تاریخ کتابت نامعلوم، با نسخه اصل مقابله شده است. ۴۰۳ برگ، ۲۱ سطر [فهرست مسجد اعظم، جدید].
  4. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۱۱۵۴۸. نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۶۶ ق [فهرست الفبایى آستان قدس: ۳۷۸].
  1. قم، گلپایگانى: ش ۸۶/ ۲۶. کتاب اول و دوم (شرح عقل و توحید)، جعفر بن غازى (برادر مؤلف)، تاریخ کتابت: ۱۰۶۶ ق، مقابله شده، ۲۳۷ برگ [فهرست‏  گلپایگانى، قدیم: ۳/ ۵۹].
  1. یزد، وزیرى: ش ۴۱۳. کتاب عقل و توحید، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۶۶ ق، ۲۲۹ برگ [فهرست کتاب‏خانه وزیرى: ۱/ ۳۷۳].
  2. تهران، دانشگاه تهران: ش میکروفیلم ۱۹۴۶. کتاب الحجه، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۲۷ محرم ۱۰۶۷ ق، عکس از روى نسخه ش ۱۹۰۴ کتابخانه ملى [فهرست میکروفیلم‏هاى دانشگاه تهران: ۱/ ۱۳۶].
  3. قم، گلپایگانى: ش ۸۱/ ۸/ ۱۳۷۱. عقل و توحید، آغاز: برابر نمونه، متن کافى نسخ معرب و شرح فارسى نستعلیق، محمد قاسم لاهیجى، تاریخ کتابت: پنجشنبه ۲۱ جمادى الثانى ۱۰۶۷ ق، در حاشیه تصحیح و نسخه بدل ذکر شده است. در پایان اختتامیه‏اى درباره تألیف کتاب براى صفى قلى بیگ در ۱۰۶۷ ق و نامگذارى کتاب به گنجینه شاهى درج شده است، ۳۳۸ برگ، ۲۳ سطر، ۱۴* ۵/ ۲۳، سابقه: حاج اسماعیل هدایتى [فهرست گلپایگانى، رایانه‏اى؛ فهرست گلپایگانى، جدید؛ مجله تراثنا: ۳/ ۸۶].
  4. قم، مسجد اعظم: ش ۱۷۰۷. کتاب توحید، از آغاز افتادگى دارد، آغاز: باب البیان و التعریف و لزوم الحجه سى و سوم، نستعلیق، محمد قاسم لاهیجى، تاریخ کتابت: پنجشنبه ۲۱ جمادى الثانى ۱۰۶۷ ق، ۱۸۴ برگ، ۲۳ سطر [فهرست مسجد اعظم، قدیم: ۲۷۶؛ فهرست مسجد اعظم، جدید].
  5. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۴۵۰۹. کراهیه التوقیت، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۶۷ ق، ۲۱۳ برگ [فهرست مجلس: ۱۲/ ۱۸۱].
  6. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۸۰. جزء دوم کتاب الحجه، آغاز: بسمله و به ثقتى‏الحمد لله‏رب العالمین و الصلاه على محمد و آله، نسخ و نستعلیق، خلیل قزوینى (مؤلف)، تاریخ کتابت: ۱۰۶۷ ق، متن نسخ، ۶۰۰ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۵/ ۱۳۸۸].
  7. تهران، ملى تهران: ش ۲۰۹۷/ ف. کتاب عقل و توحید، نستعلیق، على افضل بن اکبر قزوینى، تاریخ کتابت: ۱۰۶۷ ق، ۳۴۴ برگ [فهرست ملى تهران: ۵/ ۱۱۰].
  8. همدان، مدرسه غرب: ش ۱۰۸۳. جلد دوم، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۶۷ ق، توسط ابوذر (فرزند مؤلف) نزد مؤلف در سال ۱۰۶۸ ق قرائت و تصحیح شده، «۶۰۵ ص» ۳۰۳ برگ [فهرست مدرسه غرب: ۳۴].
  1. تهران، دانشکده علوم قرآنى: ش ۸. نستعلیق، محمد بن میر حاج، تاریخ کتابت:جمادى الاول ۱۰۶۸ ق، با بلاغ [مجله وقف میراث جاویدان: ۹/ ۱۳۰].
  1. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۱۳۵۳۴. کتاب عقل و توحید، نستعلیق، محمد شفیع بن مولى محمد حسین استرآبادى، تاریخ کتابت: ۱۰۶۸ ق، مقابله و تصحیح شده، ۳۷۳ برگ [فهرست مجلس: ۳۷/ ۳۵].
  2. تهران، ملى تهران: ش ۲۰۳۰/ ف. شرح کتاب دعا و عشرت و طهارت و ایمان و کفر و طاعات، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۶۸ ق، ۲۹۶ برگ [فهرست ملى تهران: ۵/ ۲۷].
  3. تهران، ملى تهران: ش ۲۲۶۳/ ف. جلد دوم کتاب ایمان و کفر، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۶۸ ق، ۳۳۵ برگ [فهرست ملى تهران: ۵/ ۳۸۳].
  4. تهران، ملک: ش ۵۴۹۷. نستعلیق، مرتضى بن حسین بن مرتضى حسینى، تاریخ کتابت: ۱۰۶۸ ق، ۲۹۲ برگ [فهرست ملک: ۳/ ۵۳۰].
  5. تهران، ملک: ش ۹۷۴. جلد دوم ایمان و کفر، نستعلیق، لطف الله بن درویش اشرف نورى، تاریخ کتابت: ۱۰۶۸ ق [فهرست ملک: ۳/ ۵۲۹].
  6. تهران، دانشگاه تهران: ش ۸۵۰۸. جلد دوم تا عشرت، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: جمادى الثانى ۱۰۶۹ ق، ۵۷۳ برگ [فهرست دانشگاه تهران:۱۷/ ۱۴۹].
  1. تهران، سپهسالار: ش ۴۱ صدر. جزء یکم: کتاب عقل و توحید، نسخ و نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: رمضان ۱۰۶۹ ق، با نسخه اصل مقابله و تصحیح شده، ۲۰۵ برگ [فهرست سپهسالار: ۵/ ۱۶۳].
  2. قم، گلپایگانى: ش ۵۳/ ۳۳/ ۶۵۰۳. بخشى از اصول (از باب فضل الدعاء و الحث علیه تا آخر کتاب عشرت)، از آغاز افتادگى دارد، آغاز: چهلم باب من قال أشهد أن‏

لا إله إلا الله وحده لا شریک … باب اول أصل باب فضل الدعاء و الحث علیه … شرح این باب … فضیلت دعا است و بیان اینکه الله تعالى تحریض کرده، شرح نسخ و متن احادیث نسخ معرب، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۶۹ ق، در حاشیه تصحیح شده و متن خط خوردگى دارد، یادداشت مقابله‏اى در ۱۰۶۹ ق دارد، ۲۶۰ برگ، ۲۳ سطر [فهرست گلپایگانى، رایانه‏اى؛ فهرست گلپایگانى، جدید].

  1. قم، آستان معصومیه (س): ش ۳: ۱۰- ۶۰۶۶. طهارت تا حیض، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: صفر ۱۰۷۰ ق، ۲۳ رجب ۱۰۷۰، ۳۲۱ برگ [فهرست آستان معصومیه (س)، دانش پژوه: ۱۳۸].
  2. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۰۱. جلد اول و دوم، نسخ، محمد طاهر بن حسن کاتب تبریزى، تاریخ کتابت: ۱۰۷۰ ق، تصحیح شده، ۳۰۶ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۰].
  3. تهران، سپهسالار: ش ۱۷۲۴. ایمان و کفر، نستعلیق، محمد بن میر حاج، تاریخ کتابت: ۱۰۷۰ ق، ۴۶۷ برگ، ۲۱ سطر [فهرست سپهسالار: ۱/ ۲۶۷ و ۵/ ۱۶۴].
  4. قم، مسجد اعظم: ش ۱۷۹۹. کتاب عقل، آغاز: پیروى احادیث و آثار ایشان بنمایند، نستعلیق، بدون نام کاتب، بدون تاریخ کتابت، در سال ۱۰۷۰ ق سه بار مقابله شده است، ۲۷۳ برگ، ۲۳ سطر [فهرست مسجد اعظم، قدیم: ۲۷۷؛ فهرست مسجد اعظم، جدید].
  5. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۰۵. جزء دوم و پنجم، افتادگى دارد، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۷۱ ق، ۱۶۸ برگ [فهرست آستان قدس:۱۴/ ۳۲۲].
  1. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۲۹۸. جزء سوم (کتاب الحجه)، محمد بن غیاث الدین، تاریخ کتابت: ۱۰۷۲ ق [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۶۸].
  2. قم، مرعشى: ش ۷۶۵۱. جزء سیزدهم (کتاب صوم)، نسخ، اسحاق بن تارى قلى قاجار، تاریخ کتابت: اواخر رمضان ۱۰۷۳ ق، ۱۶۴ برگ [فهرست مرعشى:۲۰/ ۵۰].
  1. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۷۳۳. کتاب عقل و جهل تا توحید، نسخ، شجاع بن شاه ویردى قاجار، تاریخ کتابت: ۱۰۶۵ ق تا ۱۰۷۳ ق، ۳۹۴ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۱۶/ ۳۴۷].
  2. تهران، سپهسالار: ش ۱۷۲۷. صلاه، نستعلیق، آقا على، تاریخ کتابت: ۱۰۷۳ ق، ۱۹۴ برگ، ۲۵ سطر [فهرست سپهسالار: ۱/ ۲۶۸ و ۵/ ۱۶۴].
  3. تهران، سپهسالار: ش ۴۲ صدر. کتاب دعا و فضل قرآن و عترت، نسخ و نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۷۳ ق، ۳۶۳ برگ [فهرست سپهسالار: ۵/ ۱۶۴].
  4. تهران، ملک: ش ۲۷۵۵. نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: شوال ۱۰۷۴ ق، ۳۲۸ برگ [فهرست ملک: ۳/ ۵۲۹].
  5. تهران، ملک: ش ۵۵۸۸. کتاب الحجه، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۷۴ ق، ۲۱۰ برگ [فهرست ملک: ۳/ ۵۳۱].
  1. قم، مدرسه حجتیه: ش ۶۴. کتاب عقل و توحید، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۷۴ ق [فهرست مدرسه حجتیه: ۱۹].
  1. قم، مرعشى: ش ۴۶۰۵. کتاب حج، نسخ، محمد زمان ترکمان، تاریخ کتابت: ۲۲ جمادى الثانى ۱۰۷۵ ق، ۴۴۲ برگ [فهرست مرعشى: ۱۲/ ۱۷۲].
  2. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۷۹. جزء یکم (عقل و توحید)، آغاز: برابر نمونه، نسخ، محمد باقر بن هدایت حسینى، تاریخ کتابت: رجب ۱۰۷۵ ق، ۲۸۲ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۵/ ۱۳۸۵].
  3. مشهد، مدرسه نواب: ش ۳۴. ایمان و کفر، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:بین ۱۰۶۷- ۱۰۷۵ ق، تصحیح و مقابله توسط شارح، ۴۵۹ برگ [فهرست دو کتاب‏خانه مشهد: ۴۹۰].
  1. مشهد، مدرسه فاضلیه: ش ۴۴. ایمان و کفر، از آخر افتادگى دارد، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: قبل از ۱۰۷۵ ق، وقف در سال ۱۰۷۵ ق، ۴۵۹ برگ [فهرست مدرسه فاضلیه: ۷۱].
  2. قم، مسجد اعظم: ش ۱۰۶. عقل و توحید، آغاز: برابر نمونه، نستعلیق، بدون نام‏ کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۷۶ ق، ۳۴۶ برگ، ۱۹ سطر [فهرست مسجد اعظم، قدیم:۲۷۶؛ فهرست مسجد اعظم، جدید].
  1. یزد، وزیرى: ش ۶۱۵. کتاب هفدهم از سى و سه کتاب کافى، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۷۶ ق، ۲۴۶ برگ [فهرست کتاب‏خانه وزیرى: ۲/ ۵۲۵].
  2. مشهد، دانشکده الهیات: ش ۱۸۷۹. عقل و توحید، آغاز: برابر نمونه، نسخ، غفار بن ملا محمد صالح سلیمان رازانى، تاریخ کتابت: ۱۰۷۶ ق، تصحیح و مقابله در سال ۱۰۸۵ ق، ۳۹۷ برگ [فهرست الهیات مشهد: ۳/ ۹۴۱].
  3. تهران، سپهسالار: ش ۵۴۹۸. عتق تا اطعمه و اشربه، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: قرن ۱۲ ق، مقابله شده توسط محمد یوسف در ۱۰۷۸ ق، با تصحیح سلمان بن خلیل (گویا فرزند مؤلف) در ۱۰۹۱ ق، ۲۵۲ برگ [فهرست سپهسالار: ۵/ ۱۶۵].
  4. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۴۶۵. جزء ۲۷ تا ۳۳ (وصایا، ارث، حدود، دیات، قضا و شهادات و ایمان و نذور)، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۷۹ ق، گویا نسخه اصل و به خط مؤلف است [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۶۹].
  1. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۱۳۵۳۶. نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۷۹ ق، مقابله و تصحیح شده، ۳۰۶ برگ [فهرست مجلس: ۳۷/ ۳۶].
  2. تهران، ملک: ش ۵۵۸۵. حدود تا ایمان و نذور، افتادگى دارد، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۷۹ ق، ۲۲۳ برگ [فهرست ملک: ۳/ ۵۳۰].
  3. یزد، وزیرى: ش ۱۷۰۳. وصیت تا کفارات، نسخ و نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۷۹ ق، ۴۹۲ برگ [فهرست کتاب‏خانه وزیرى: ۳/ ۱۰۶۲].
  4. قم، گلپایگانى: ش ۲۵/ ۷/ ۱۱۲۵. جهاد تا معیشت، آغاز: بسمله الحمد لله‏الذى فضل المجاهدین بأموالهم و أنفسهم … و بعد چون امر نواب همایون اشرف ارفع اعلى پادشاه ممالک اسلام أعلى الله تعالى … أصل کتاب الجهاد و شرح، نستعلیق، على خان، تاریخ کتابت، یکشنبه ۲۲ صفر ۱۰۸۰ ق، در حاشیه تصحیح و نسخه بدل آورده شده است، ۳۱۳ برگ، ۲۲ سطر، ۱۷* ۵/ ۲۶ [فهرست گلپایگانى، رایانه‏اى؛ فهرست گلپایگانى، جدید].
  5. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۱۱۵۳۹. جلد اول، نستعلیق، محمد تقى بن شمس الدین محمد جامى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۰ ق، ۱۲۹ برگ [فهرست آستان قدس:۱۴/ ۳۲۰].
  1. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۱۷۲۰. محمد رضا، تاریخ کتابت: ۱۰۸۰ ق [فهرست الفبایى آستان قدس: ۳۷۹].
  2. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۷۷۹۲. جزء چهارم (باب ۱۱۲ کتاب الإیمان و الکفر تا پایان همین کتاب)، نستعلیق، تقى بن محمد حسین مذهب قزوینى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۰ ق، ۲۰۶ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۳].
  3. یزد، وزیرى: ش ۳۵۷۷. نسخ، غفار بن محمد صالح، تاریخ کتابت: ۱۰۸۰ ق، ۱۹۱ برگ [فهرست کتاب‏خانه وزیرى: ۵/ ۱۷۰۷].
  4. قم، مرعشى: ش ۹۳۹۷. کتاب الزى و التجمل، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: پنجشنبه ۱۷ رمضان المبارک ۱۰۸۱ ق، ۱۵۰ برگ [فهرست مرعشى:۲۴/ ۱۷۵].
  1. تهران، ملک: ش ۵۵۸۶. عقل و توحید، نسخ و نستعلیق، ملا جلال بن نور الدین محمد بافقى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۱ ق، ۳۹۹ برگ [فهرست ملک: ۳/ ۵۳۱].
  2. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۷۷۰۹. نستعلیق، میر حسین بن میر حسین حسینى بحرینى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۲ ق، ۲۳۷ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۷].
  3. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۴۹۳. جزء هشتم تا دهم (طهارت، حیض، جنائز)، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۸۲ ق، ۴۱۰ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۶].
  4. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۰۸. جزء هشتم تا یازدهم (طهارت، حیض، جنائز و صلاه)، از آخر افتادگى دارد، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۸۲ ق، ۳۴۸ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۷].
  1. تهران، حسین مفتاح: ش ۸۱. نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ربیع الاول ۱۰۸۳ ق [نشریه نسخه‏هاى خطى: ۷/ ۱۹۰].
  2. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۷۶۳۲. کتاب الأشربه، الزى و التجمل و المروه و الدواجن، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۸۳ ق، ۱۸۲ برگ [فهرست مجلس: ۲۶/ ۱۲۸].
  3. تهران، سپهسالار: ش ۱۷۲۰. کتاب حجت، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۸۳ ق، ۴۸۷ برگ، ۲۱ سطر [فهرست سپهسالار: ۱/ ۲۶۷ و ۵/ ۱۶۴].
  1. تهران، ملک: ش ۲۷۴۹. الروضه، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۸۴ ق، ۵۱ برگ [فهرست ملک: ۳/ ۵۲۹].
  1. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۱۳۸. کتاب الروضه، شهاب بن شیخ صالح مریدانى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۵ ق [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۶۸].
  2. تهران، سپهسالار: ش ۱۷۲۸. اطعمه تا آخر کفارات، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت، عصر مؤلف، تاریخ کتابت: در سال ۱۰۹۲ ق با نسخه اصل مقابله و تصحیح شده، ۷۲۷ برگ، ۲۵ سطر [فهرست سپهسالار: ۱/ ۲۶۸ و ۵/ ۱۶۴].
  3. قم، گلپایگانى: ش ۳۶/ ۳۱/ ۶۱۵۶. ایمان و کفر، آغاز: بسمله الحمد لله‏الذى حبب إلینا الإیمان و کره إلینا الکفر و الفسوق و العصیان … بعد چون به توفیق الهى و به توجه پادشاهى مأمور شد فقیر حقیر خلیل بن الغازى القزوینى عفى الله عنهما، عبارات عربى نسخ معرب و عبارات فارسى نستعلیق، هادى مهدى، تاریخ کتابت: شنبه ۲۳ صفر ۱۰۸۶ ق، نسخه بدل دارد و علامت بلاغ مقابله و تصحیح دارد، ۳۵۳ برگ، ۲۷ سطر [فهرست گلپایگانى، رایانه‏اى؛ فهرست گلپایگانى، جدید].
  4. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۰۷. جزء هشتم تا دهم، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۸۷ ق، مقابله و تصحیح شده، ۳۴۴ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۷].
  5. تهران، مجلس شوراى اسلامى: مجموعه خویى: ش ۱۵۴. شرح کتاب العقل، نسخ، محمد ولى دشت بیاضى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۷ ق، رساله اول مجموعه، «ص ۳- ۱۷۵» ۸۷ برگ [فهرست مجلس: ۷/ ۱۷۵].
  6. تهران، ملک: ش ۲۷۴۲. نستعلیق، سلمان على بن عشور ساوجبلاغى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۷ ق، ۴۱۳ برگ [فهرست ملک: ۳/ ۵۲۹].
  7. یزد، وزیرى: ش ۳۳۵۰. کتاب العقل و التوحید، نسخ و نستعلیق، حبیب الله طالقانى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۷ ق، مقابله شده، ۲۶۱ برگ [فهرست کتاب‏خانه وزیرى: ۵/ ۱۶۲۳].
  8. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۷۷۱. جزء ۲۷ تا ۳۳، محمد قاسم بن محمد مؤمن مشهدى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۸ ق، مقابله شده با نسخه اصل [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۶۹].
  9. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۷۷۹۳. نسخ، سعید بن مرتضى، تاریخ کتابت:۱۰۸۹ ق، با نسخه اصل مقابله و تصحیح شده [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۹].
  1. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۱۳۵۳۹. کتاب دعا، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۸۹ ق، با نسخه اصل مقابله و تصحیح شده، ۱۴۷ برگ [فهرست مجلس: ۳۷/ ۳۷].
  2. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۴۵۰۴. زکات تا صیام، نسخ، محمد بن على اکبر حسینى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۹ ق، مقابله شده [فهرست مجلس: ۱۲/ ۱۷۹].
  3. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۴۵۰۶. بخش نکاح، نسخ، محمد صادق کشمیرى، تاریخ کتابت: ۱۰۸۹ ق، ۲۸۱ برگ [فهرست مجلس: ۱۲/ ۱۸۰].
  4. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۶۶۷. کتاب الحجه تا پایان جزء دوم، نستعلیق، محمد تقى بن حاج خسرو، تاریخ کتابت: ۱۰۸۹ ق، ۴۵۲ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۱۶/ ۳۲۹].
  5. تهران، سپهسالار: ش ۱۷۲۲. عقل و جهل و توحید، نسخ، تیمور، تاریخ کتابت:۱۰۸۹ ق، ۲۶۱ برگ، ۲۵ سطر [فهرست سپهسالار: ۱/ ۲۶۶ و ۵/ ۱۶۴].
  1. تهران، سپهسالار: ش ۱۷۲۱. عقل و جهل و توحید، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۹۰ ق، با نسخه اصل مقابله و تصحیح شده، ۳۳۰ برگ، ۲۶ سطر [فهرست سپهسالار: ۱/ ۲۶۷ و ۵/ ۱۶۴].
  1. یزد، وزیرى: ش ۱۵۸۲. بخشى از کتاب الإیمان و الکفر، نسخ و نستعلیق، حاتم بن میر على، تاریخ کتابت: ۱۰۹۰ ق، ۲۰۲ برگ [فهرست کتاب‏خانه وزیرى:۳/ ۹۹۴].
  1. تهران، دانشگاه تهران: ش ۲۹۹۵. تا پایان جزء دوم، نسخ و نستعلیق، تقى بن حسین مذهب قزوینى، تاریخ کتابت: ۳ جمادى الاول ۱۰۹۱ ق، متن نسخ و شرح نستعلیق، ۶۷۳ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۱۰/ ۱۹۱۸].
  2. تهران، ملى تهران: ش ۲۰۵۸/ ف. کتاب المعیشه، نسخ، محمد طاهر بن بابیل خوینى، تاریخ کتابت: ۱۰۹۱ ق، ۲۷۸ برگ [فهرست ملى تهران: ۵/ ۵۹].
  3. تهران، ملى تهران: ش ۲۰۹/ ف. نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۹۱ ق، ۱۵۳ برگ [فهرست ملى تهران: ۱/ ۲۰۵].
  4. قم، مسجد اعظم: ش ۲۰۳۱. کتاب الدعا تا کتاب فضل القرآن، آغاز: الحمد لله‏الذى قال فى کتابه ما یعبأ بکم، نستعلیق، محمد کاظم بن محمد زمان طالقانى، تاریخ کتابت: ۱۵ ربیع الاول ۱۰۹۲ ق، ۲۴۸ برگ، ۱۹ و ۲۰ سطر [فهرست مسجد اعظم، قدیم: ۲۷۷؛ فهرست مسجد اعظم، جدید].
  5. اصفهان، مهدى نجفى: ش بدون شماره. کتاب الجهاد تا معیشت، مظفر على بن غضنفر على کاشانى، تاریخ کتابت: ۱۴ ذى قعده ۱۰۹۲ ق [فهرست مکتبه النجفى:۲۳۴].
  1. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۱۴۶۹. جزء ۱۵ (کتاب جهاد)، حبیب الله بن ملا محمد باقر طالقانى، تاریخ کتابت: ۱۰۹۲ ق [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۷۰].
  2. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۴۹۲. جزء پنجم تا هفتم (کتاب دعا، فضل قرآن و عترت)، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۹۲ ق، مقابله و تصحیح شده، ۲۴۴ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۵].
  3. تهران، دانشکده حقوق: ش ۹۷- ب. از نیمه دوم حدیث سیزدهم باب نود و یک کتاب نکاح تا پایان طلاق، نسخ، محمد کاظم بن محمد صادق عبد العظیمى،تاریخ کتابت: ۱۰۹۲ ق، متن معرب، رساله دوم مجموعه [فهرست حقوق تهران:۱۵۷].
  1. قم، مسجد اعظم: ش ۱۴۹. نکاح، آغاز: أحله الله من النساء سى و هشتم باب وجوه النکاح، نستعلیق، عبد الصمد خان بن صلاحیت، تاریخ کتابت: شنبه ربیع الثانى ۱۰۹۳ ق، ۱۸۸ برگ [فهرست مسجد اعظم، قدیم: ۲۷۶؛ فهرست مسجد اعظم، جدید].
  2. قم، مرعشى: ش ۹۳۷۷. طهارت تا پایان جنایز، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: سلخ ذى قعده ۱۰۹۳ ق، ۳۵۹ برگ [فهرست مرعشى: ۲۴/ ۱۶۲].
  3. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۴۸. جزء ۲۰ تا ۲۵ (کتاب: العتق و الصید و الذباحه و الاطعمه و الاشربه و الزى و التجمل و الدواجن)، مظفر على بن غضنفر على کاشانى، تاریخ کتابت: ۱۰۹۳ ق [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۶۸].
  4. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۰۴. جزء چهارم، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۹۳ ق، مقابله و تصحیح شده، ۴۹۶ برگ [فهرست آستان قدس:۱۴/ ۳۲۴].
  1. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۰۹. جزء یازدهم (صلاه)، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۹۳ ق، مقابله شده است، ۲۶۰ برگ [فهرست آستان قدس:۱۴/ ۳۲۸].
  1. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۱۲. جزء ۲۶ (دواجن)، نسخ، مظفر على بن غضنفر على کاشانى، تاریخ کتابت: ۱۰۹۳ ق، ۲۷ برگ [فهرست آستان قدس:۱۴/ ۳۳۳].
  1. خوى، مدرسه نمازى: ش ۲۲۲. روضه، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۹۳ ق، مقابله و تصحیح شده [فهرست مدرسه نمازى: ۱/ ۱۱۴].
  1. تهران، ملک: ش ۵۵۸۹. کتاب الحجه، نسخ و نستعلیق، شریف الدین حسین بن جلال الدین محمد حسینى، تاریخ کتابت: ۱۰۹۳ ق، ۳۲۳ برگ [فهرست ملک:۳/ ۵۳۱].
  1. قم، رضا استادى: بدون شماره، کتاب هشتم (طهارت)، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۹۳ ق، ۱۰۸ برگ [فهرست یکصد و شصت نسخه خطى: ۴۹].
  2. قم، رضا استادى: بدون شماره، کتاب نهم (حیض)، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۹۳ ق، ۵۴ برگ [فهرست یکصد و شصت نسخه خطى: ۴۹].
  3. قم، رضا استادى: بدون شماره، کتاب دهم (حیض)، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۹۳ ق، ۱۹۶ برگ [فهرست یکصد و شصت نسخه خطى: ۴۹].
  4. تهران، حسین مفتاح: ش ۷۱. معیشت، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۷ رمضان المبارک ۱۰۹۴ ق، مقابله شده است [نشریه نسخه‏هاى خطى: ۷/ ۱۹۰].
  5. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۴۵۰۲. کتاب اطعمه، نسخ، محمد على طالقانى، تاریخ کتابت: ۱۰۹۴ ق، ۱۲۱ برگ [فهرست مجلس: ۱۲/ ۱۷۸].
  6. مشهد، گوهرشاد: ش ۱۱۴. کتاب جهاد، نسخ و نستعلیق، نجف على، تاریخ کتابت: ۱۰۹۴ ق، تصحیح و مقابله شده، ۱۱۰ برگ [فهرست گوهرشاد: ۱/ ۹۷].
  7. مشهد، دانشکده الهیات: ش ۱۳۲۳. کتاب توحید، آغاز: بسمله هو الله ولى کل نعمه یا هو یا من لا هو إلا هو صل على محمد و آله، نستعلیق، شرف الدین حسین حسینى، تاریخ کتابت، ۱۰۹۵ ق [فهرست الهیات مشهد: ۲/ ۴۶۳].
  8. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۴۹۴. جزء ۱۱ تا ۱۳ (صلاه، زکات و صیام)، نسخ، محمد کاظم بن محمد صادق، تاریخ کتابت: ۱۰۹۵ ق، مقابله و تصحیح از روى نسخه اصل، ۳۸۰ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۸].
  9. تهران، ملى تهران: ش ۲۰۰۳/ ف. شرح قسمتى از صلاه، افتادگى دارد، نسخ، محمد قاسم بن نور الله حسینى طالقانى، تاریخ کتابت: ۱۰۹۵ ق، ۶۳۶ برگ [فهرست ملى تهران: ۵/ ۳].
  10. تهران، ملى تهران: ش ۲۹۴۱/ ف. آغاز: بسمله و به نستعین الحمدلله الذى جعل الکعبه البیت الحرام، نسخ، ابو المظفر على بن غضنفر، تاریخ کتابت: ۱۰۹۵ ق، ۳۸۳ برگ [فهرست ملى تهران: ۷/ ۶۸۹].
  11. تهران، خانقاه نور بخش: ش ۳۵۵. نسخ و نستعلیق، محمد زکى، تاریخ کتابت:۱۰۹۰ ق تا ۱۰۹۵ ق، «۷۱۰ ص» ۳۵۵ برگ [فهرست خانقاه نوربخش: ۲/ ۸۳].
  1. تهران، مدرسه مروى: ش ۲۵۶. الحج، محمد کاظم عبد العظیمى، تاریخ کتابت:۱۰۹۶ ق [فهرست مدرسه مروى: ۱۶۷].
  1. قم، مدرسه فیضیه: ش ۹۳. شرح کتاب الحجه، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۹۶ ق، ۱۹۶ برگ [فهرست مدرسه فیضیه: ۲/ ۷۹].
  2. تهران، دکتر على اصغر مهدوى: ش ۵۱۸. طهارت و صلاه، صفحه اول افتاده، نستعلیق، حبیب الله بن ملا محمد باقر طالقانى، تاریخ کتابت: ۱۰۹۶ ق، مقابله شده [نشریه نسخه‏هاى خطى: ۲/ ۸۷].
  3. قم، مرکز احیاء میراث اسلامى: ش ۲۰۷۵. از کتاب الوصایا تا پایان کتاب الإیمان و النذور و الکفارات، آغاز: الحمد لله‏رب العالمین … أصل کتاب الوصایا شرح وصایا بفتح واو وتخفیف صادبى نقطه، انجام: سپاس الله راست در اول و آخر، نسخ، محمد هاشم بن محمد على بن على نیشابورى، تاریخ کتابت: یکشنبه جمادى الثانى ۱۰۹۷ ق، تصحیح شده، ۳۴۲ برگ، ۲۴ سطر [فهرست مرکز احیاء:۶/ مخطوط].
  1. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۱۲۷۳. جزء هشتم تا دهم: طهارت و حیض و جنائز، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۹۷ ق [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۶۹].
  2. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۶۱۶۷. کتاب دعا، فضل قرآن و العشره، صفحه اول افتادگى دارد، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: تصحیح و مقابله شده با نسخه اصل در ۱۰۹۷ ق، ۳۵۹ برگ [فهرست آستان قدس: ۵/ ۱۱۸].
  3. تهران، ملى تهران: ش ۲۰۸۱/ ف. کتاب الصلاه، نستعلیق، سعید بن سید مرتضى، تاریخ کتابت: ۱۰۹۷ ق، ۵۰۶ برگ [فهرست ملى تهران: ۵/ ۹۴].
  4. خوى، مدرسه نمازى: ش ۲۳۰. نستعلیق، جلال طالقانى دیلمى، تاریخ کتابت:۱۰۹۷ ق، تصحیح شده [فهرست مدرسه نمازى: ۱/ ۱۱۷].
  1. قم، مرعشى: ش ۴۵۷۹. کتاب دعا و فضل القرآن و العشره، نسخ، مظفر على بن‏ غضنفر على کاشانى، تاریخ کتابت: ۲۲ شعبان ۱۰۹۸ ق، ۲۵۹ برگ [فهرست مرعشى: ۱۲/ ۱۵۰].
  1. قم، گلپایگانى: ش ۱۳/ ۳۴/ ۶۶۴۳. فروع، از آغاز و انجام افتادگى دارد. آغاز:نوشتم بسوى مردى طلب مى‏کردم از او که سؤال کند امام رضا علیه السلام را از چاه که مى‏باشد در سرا براى وضو، نسخ، جلال الدین بن گنج على مرندى، تاریخ کتابت:۱۰۹۸ ق، ۲۸۶ برگ، ۲۱ سطر [فهرست گلپایگانى، رایانه‏اى؛ فهرست گلپایگانى، جدید].
  1. یزد، ابو الفضل سعیدى ریحانى یزدى: بدون شماره، کتاب الجنائز، نسخ، داود بن جانى داودى، تاریخ کتابت: ربیع الاول ۱۰۹۹ ق [نشریه نسخه‏هاى خطى: ۴/ ۴۶۱].
  2. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۴۲۴. جزء اول و دوم (کتاب عقل و توحید)، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: ۱۰۹۹ ق [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۶۹].
  3. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۴۹۵. جزء چهاردهم (حج)، نسخ، ولى بن محمد ساوجبلاغ، تاریخ کتابت: ۱۰۹۹ ق، ۳۲۰ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۳۰].
  4. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۰۶. جزء پنجم مجموعه، نسخ، محمود، تاریخ کتابت: ۱۰۹۹ ق، تصحیح شده، ۲۸۷ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۲].
  5. تهران، ملى تهران: ش ۲۰۸۹/ ف. زکات و صوم، نستعلیق، محمد قدیم بن شیخ على اصغر، تاریخ کتابت: ۱۰۹۹ ق، ۳۴۶ برگ [فهرست ملى تهران: ۵/ ۱۰۲].
  6. قم، گلپایگانى: ش ۴۱/ ۳۳/ ۶۴۹۱. کتاب پانزدهم (کتاب جهاد تا پایان معیشت)، آغاز: بسمله الحمد لله‏الذى فضل المجاهدین بأموالهم و أنفسهم على القاعدین من المؤمنین … و بعد چون امر نواب همایون اشرف … أصل کتاب الجهاد، نستعلیق و احادیث نسخ معرب، محمد تقى بن حاجى خسرو، تاریخ کتابت:۱۰۹۹ ق، در حاشیه تصحیح شده و نسخه بدل ذکر شده است، در پایان علامت بلاغ مقابله و تصحیح دارد از روى نسخه اصل در ربیع الثانى ۱۰۹۹ ق بعد از ارتحال مؤلف (شش روز کمتر از هشت ماه) ۳۲۲ برگ، ۲۵ سطر [فهرست گلپایگانى، رایانه‏اى؛ فهرست گلپایگانى، جدید].
  1. یزد، وزیرى: ش ۳۳۴۸. کتاب الحجه، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت:۱۰۹۹ ق، ۱۲۵ برگ [فهرست کتاب‏خانه وزیرى: ۵/ ۱۶۲۳].
  1. تهران، مدرسه مروى: ش ۳۱۳. کتاب النکاح، محمد کاظم عبد العظیمى، تاریخ کتابت: ۱۰۹۹ ق [فهرست مدرسه مروى: ۱۶۷].
  2. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۱۲۷۶. جزء ۲۳ و ۲۴ و ۲۵ (اطعمه و اشربه و زى و تجمل)، در نسخه یادداشت شده که نسخه اصل مؤلف است، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۶۹].
  3. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۱۲۸۸۱. کتاب معیشت، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق، تصحیح و مقابله با اصل، ۳۳۴ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۳۱].
  4. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۱۳۹۵. جزء هشتم تا یازدهم:طهارت و حیض و جنائز و صلاه، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق، با تملک علامه مجلسى [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۷۰۷].
  1. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۴۸۹. جلد اول و دوم، آغاز: برابر نمونه، نسخ و نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق، مقابله با نسخه اصل، تصحیح شده، ۲۵۱ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۱۹].
  2. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۴۹۹. جزء ۳۱ تا ۳۳: شهادات تا کفارات، نسخ و نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق، مقابله با نسخه اصل و تصحیح شده، ۱۲۰ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۳۵].
  3. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۱۱. جزء دوازدهم و سیزدهم، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق، مقابله و تصحیح شده از روى نسخه اصل، ۲۸۸ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۹].
  4. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۵۷۱۸. کتاب الحجه، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق، مقابله شده در ۱۰۹۲ ق، «۸۵۱ ص» ۴۲۶ برگ [فهرست مجلس: ۱۷/ ۱۶۸].
  5. قم، گلپایگانى: ش ۱۶/ ۳۸/ ۷۳۹۶. از اول تا آخر کتاب الحجه (کتاب سوم کافى)، آغاز: الحمد لله‏رب العالمین و الصلاه على محمد و آله الحج المعصومین و بعد چون فقیر حقیر خلیل بن الغازى القزوینى، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت، قرن ۱۱ و ۱۲ ق، نسخه مقابله شده با علامت بلاغ در آخر نسخه، بسیارى از مطالب نسخه خط خورده و تغییر داده شده است، ۴۲۰ برگ، ۲۹ سطر [فهرست گلپایگانى، رایانه‏اى؛ فهرست گلپایگانى، جدید].
  6. قم، مسجد اعظم: ش ۱۷۱۷. کتاب الحجه، از انجام افتادگى دارد. آغاز: و مخالفان نیز ابتدا به خواب را نقل کرده‏اند بخارى روایت، نسخ، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق، تصحیح حاشیه از مؤلف، ۳۱۵ برگ، ۳۰ سطر [فهرست مسجد اعظم، قدیم: ۲۷۶؛ فهرست مسجد اعظم، جدید].
  7. تهران، ملک: ش ۵۵۸۷. طلاق تا اشربه، نستعلیق، بافقى، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق، ۳۳۱ برگ [فهرست ملک: ۳/ ۵۳۱].
  8. قزوین، مدرسه امام صادق علیه السلام: ش ۱۳۱. باب ۵۹ تا ۱۳۲، از اول و آخر افتادگى دارد. آغاز: باب پنجاه و نهم اصل باب من تکره معاملته و مخالطته شرح این باب کسى است که، نسخ، خلیل بن غازى قزوینى (مؤلف)/ ظاهرا، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق، در حواشى تصحیح شده، خط خوردگى دارد، ۱۳۲ برگ، ۲۱ سطر [میراث اسلامى ایران: ۱۰/ ۶۱۱؛ فهرست مدرسه امام صادق علیه السلام: ۱/ ۱۷۴].
  9. کاشان، سید محمد حسین علم الهدى رضوى: ش ۴۷ (۲۳۲). نستعلیق، محمد بن میر حاج قزوینى، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق [نشریه نسخه‏هاى خطى: ۷/ ۳۶].
  10. قم، آستان معصومیه (س): ش ۵۸۹۰. نسخ و نستعلیق، مصطفى خوانسارى، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق، ۸۴ برگ [فهرست آستان معصومیه (س)، دانش پژوه:۱۳۸].
  1. دامغان، مدرسه فتحعلى بیگ (صادقیه): ش ۵۵. از کتاب زى و تجمل تا پایان مواریث، از آغاز افتادگى دارد، آغاز: بودن را پنجم أصل عن مسمع بن عبدالملک عن أبى عبدالله علیه السلام قال، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت: قرن ۱۱ ق،تصحیح شده با نشانى بلاغ، ۲۹۹ برگ، ۲۵ سطر، ۲۶* ۱۷ [فهرست مدرسه فتحعلى بیگ‏].
  1. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۸۱. عقل و توحید، آغاز: برابر نمونه، نسخ و نستعلیق، محمد حسین بن حاج افضل بیک، تاریخ کتابت، ۱۱۰۰ ق، ۳۰۲ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۵/ ۱۳۸۷].
  2. تهران، سپهسالار: ش ۱۷۲۵. طهارت و حیض و جنائز و صلاه، نستعلیق، محمد ابراهیم بن محمد لاچین قزوینى، تاریخ کتابت، ۱۱۰۱ ق، ۳۲۷ برگ، ۲۶ سطر [فهرست سپهسالار: ۱/ ۲۶۷ و ۵/ ۱۶۴].
  3. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۳۷. جزء هفدهم و هجدهم: نکاح و عقیقه، ابو المظفر ملا احمد بن محمد ایروانى، تاریخ کتابت، ۱۱۰۲ ق [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۶۸].
  4. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۷۵۲۲. کتاب الصلاه، نسخ و نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت، ۱۱۰۴ ق، ۲۷۵ برگ [فهرست مجلس: ۲۶/ ۲۵].
  5. تهران، دانشگاه تهران: ش ۴۴۱۲. باب ۶۸، نسخ و نستعلیق، محمد باقر بن مرتضى حسینى، تاریخ کتابت، ۲۸ جمادى الاول ۱۱۰۶ ق، رساله هفتم مجموعه، «۲۱۸- ۲۶۱» ۴۴ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۱۳/ ۳۳۷۵].
  6. قم، مسجد اعظم: ش ۳۶۸۰. کتاب عتق تا دواجن، از آغاز افتادگى دارد، آغاز:چهاردهم باب عتق السکران و المجنون و المکره، نسخ، حبیب الله بن میر فاضل طالقانى، تاریخ کتابت، جمادى الثانى ۱۱۰۷ ق، ۳۴۲ برگ، ۲۳ سطر [فهرست مسجد اعظم، قدیم: ۲۷۷؛ فهرست مسجد اعظم، جدید].
  1. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۰۰. روضه، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت، ۱۱۱۲ ق، تصحیح شده، ۴۳۱ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۳۴].
  2. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۱۳۰۸۳. جزء چهاردهم و پانزدهم: حج و جهاد، برگ اول افتادگى دارد، نستعلیق، محمد شریف بن محمد رحیم، تاریخ کتابت، ۱۱۱۳ ق، ۳۷۱ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۳۰].
  3. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۷۳. زکات و صوم و اعتکاف و نوادر، نسخ و نستعلیق، شهاب الدین محمد شالى، تاریخ کتابت، ۱۱۱۵ ق، شرح نستعلیق و متن نسخ معرب [فهرست دانشگاه تهران: ۵/ ۱۳۹۱].
  4. قم، مدرسه فیضیه: ش ۴۹۶. کتاب عتق و تدبیر و صید و ذباحه و اطعمه و اشربه، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت، ۱۱۱۷ ق، ۲۶۱ برگ [فهرست مدرسه فیضیه: ۲/ ۷۹].
  5. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۷۵. کتاب نکاح و عقیقه و طلاق، آغاز: الحمد لله‏على بلوغ الصافى شرح الکافى کتاب النکاح، نسخ و نستعلیق، محمد معین بن محمد فصیح، تاریخ کتابت، شعبان ۱۱۲۳ ق، ۳۲۶ برگ [فهرست دانشگاه تهران:[۷]
  6. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۷۷. کتاب الوصایا، مواریث، حدود، دیات، شهادات، قضایا و احکام، ایمان و نذور و کفارات، نسخ و نستعلیق، محمد معین بن محمد فصیح، تاریخ کتابت، شعبان ۱۱۲۳ ق، ۳۴۸ برگ [فهرست دانشگاه تهران:۵/ ۱۳۹۵].
  1. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۷۴. کتاب الجهاد و المعیشه، آغاز: بسمله الحمد لله الذى فضل المجاهدین بأموالهم، نسخ و نستعلیق، محمد معین بن محمد فصیح، تاریخ کتابت، ۱۱۲۳ ق، ۲۴۸ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۵/ ۱۳۹۲].
  2. یزد، وزیرى: ش ۳۳۹۸. الطهاره و الحیض و الجنائز، نسخ و نستعلیق، امام ویردى بن على اکبر، تاریخ کتابت، ۱۱۲۳ ق، ۲۴۷ برگ [فهرست کتاب‏خانه وزیرى:۵/ ۱۶۳۹].
  1. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۷۱. کتاب طهارت، حیض، جنائز و صلاه، نسخ و نستعلیق، محمد معین بن محمد فصیح، تاریخ کتابت، شعبان ۱۱۲۵ ق، متن نسخ، ۳۷۳ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۵/ ۱۳۹۰].
  2. مشهد، آستان قدس رضوى: اهدایى رهبرى: ش ۳۴۲. جزء چهارم: کتاب ایمان و کفر، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت، ۱۱۲۵ ق [فهرست اهدایى رهبرى: ۱۶۹].
  3. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۷۲. حج، آغاز: الحمد لله‏الذى جعل الکعبه البیت الحرام قیاما للناس، نسخ و نستعلیق، محمد معین بن محمد فصیح، تاریخ کتابت، ۱۱۲۵ ق، نسخ در متن و نستعلیق در شرح، ۳۰۱ برگ [فهرست دانشگاه تهران:۵/ ۱۳۹۲].
  1. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۷۶. جزء بیستم تا بیست و ششم: عتق تا دواجن، نسخ و نستعلیق، محمد معین بن محمد فصیح، تاریخ کتابت، ربیع الثانى ۱۱۲۶ ق، متن به نسخ، ۲۸۵ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۵/ ۱۳۹۴].
  2. قم، گلپایگانى: ش ۳۶/ ۸. دعا تا معیشت، محمد معین، تاریخ کتابت، ۱۱۳۲ ق، ۱۶۰ برگ [فهرست گلپایگانى، رایانه‏اى‏].
  3. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۷۷۰۷. جزء هشتم تا شانزدهم: طهارت تا پایان معیشت، نسخ، حسن بن هاشم، تاریخ کتابت، ۱۱۴۱ ق، ۵۵۸ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۳۱].
  4. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۱۳۵۳۸. کتاب دعا، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت، مقابله با نسخه اصل توسط محمد کاظم بن آقا محمد صادق در سال ۱۱۵۴ ق و تصحیح شده، ۱۹۲ برگ [فهرست مجلس: ۳۷/ ۳۷].
  5. مشهد، آستان قدس رضوى: ش ۹۵۰۲. جزء سوم: کتاب الحجه تا اول باب کراهیه التوقیت، نسخ و نستعلیق، کل محمد بن خان محمد کاوکانى، تاریخ کتابت، قرن ۱۲ ق، ۲۷۳ برگ [فهرست آستان قدس: ۱۴/ ۳۲۱].
  6. تهران، ملى تهران: ش ۲۴۸۹/ ف. کتاب عقیقه، طلاق، عتق و تدبیر، صید و ذبایح، نستعلیق، عبد الغفار بن محمد صالح، تاریخ کتابت، قرن ۱۲ ق، ۲۵۹ برگ [فهرست ملى تهران: ۵/ ۶۶۲].
  7. قم، گلپایگانى: ش ۴۴/ ۲/ ۲۲۴. اصول (از باب فضل دعا تا انتهاى کتاب عشرت)، از آغاز افتادگى دارد. آغاز: هفدهم باب الاجتماع فى الدعاء … شصتم باب دعوات موجزات لجمیع الحوائج للدنیا و الآخره بدانکه آنچه در این شرح مذکور مى‏شود در توضیح آیاتى که از متشابهات است … باب اول اصل باب فصل، نستعلیق،بدون نام کاتب، تاریخ کتابت، قرن ۱۲ ق، در حاشیه داراى علامات تصحیح و بلاغ است، ۲۷۲ برگ، ۱۹ سطر، ۱۷* ۲۵ [فهرست گلپایگانى، رایانه‏اى؛ فهرست گلپایگانى، جدید].
  1. قم، دار الحدیث: ش ۱۷۳. کتاب الحج، از آغاز و انجام افتادگى دارد، آغاز:فرشتگان از عقب شیطان مى‏روند تا ایشان پنهان مى‏شوند و در دریا یا دریاى محیط عرض نمودم که بچه سبب نو حاجى را داخل شدن در کعبه، انجام: که من بیگناه را نفرین مى‏کنى … آنست که لغزیدن سبب ضرب نیست و رم کردن سبب ضرب است و دلالت ندارد و چون ممکن است که از، نستعلیق، بدون نام کاتب، تاریخ کتابت، قرن ۱۲ ق، در اثناى نسخه تملکى در ۹ ربیع ۱۱۸۹ ق، ۲۵۰ برگ، ۲۱ سطر [فهرست دار الحدیث‏].
  1. تهران، مجلس شوراى اسلامى: ش ۲۰۳۹. کتاب الزکاه، نسخ، محمد حسن روضه خوان، تاریخ کتابت، ۱۲۹۳ ق، تصحیح شده، «۳۲۸ ص» ۱۶۴ برگ، سابقه: شمرکز احیاء میراث اسلامى: عکس ۸۹۸ [فهرست مجلس: ۶/ ۳۶؛ فهرست عکسى مرکز احیاء: ۳/ ۹۸].
  2. تهران، دانشکده الهیات: ش ۱/ ۳۱. کتاب توحید، نستعلیق، فضل بن على، تاریخ کتابت، سده ۱۲ و ۱۳ ق [فهرست الهیات تهران: ۱/ ۷۰۸].
  3. قم، مرعشى: ش ۷۲۵۱. کتاب توحید و عقل، نستعلیق، خلیل بن غازى قزوینى (مؤلف)، بدون تاریخ کتابت، متن روایت‏ها نسخ معرب، ۹۳ برگ [فهرست مرعشى: ۱۹/ ۴۷].
  4. تهران، مجلس شوراى اسلامى: مجموعه خویى: ش ۱۵۴. کتاب التوحید، نسخ، محمد على بن ملا رجبعلى، تاریخ کتابت، ۱۱۲۴ ق، رساله دوم مجموعه [فهرست مجلس: ۷/ ۱۷۶].
  5. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۸۲. کتاب ایمان و کفر، آغاز: بسمله الحمد لله الذى‏حبب إلینا الإیمان و کره إلینا، نسخ و نستعلیق، بدون نام کاتب، بدون تاریخ کتابت، شاید نسخه اصل، ۳۰۱ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۵/ ۱۳۸۹].
  6. قم، گلپایگانى: ش ۲۲/ ۱۹. جلد دوم، نستعلیق، محمد بن خان محمد کاوکانى، بدون تاریخ کتابت، ۲۳۱ برگ [فهرست گلپایگانى، قدیم: ۱/ ۱۸۳].
  7. قم، گلپایگانى: ش ۱۰۷/ ۳۲/ ۶۴۰۷. اصول (شرح کتاب عقل و شرح کتاب توحید)، آغاز: برابر نمونه، نسخ و احادیث نسخ معرب، بدون نام کاتب، بدون تاریخ کتابت، در حاشیه تصحیح شده است، با نسخه اصل در بلده لاهور مقابله شده است، ۳۲۰ برگ، ۳۳ سطر [فهرست گلپایگانى، رایانه‏اى؛ فهرست گلپایگانى، جدید].
  8. قم، مرکز احیاء میراث اسلامى: ش ۲۰۷۵. آغاز: الحمد لله‏رب العالمین … أصل کتاب الوصایا، انجام: و سپاس الله راست در اول و آخر، نسخ، محمد هاشم بن محمد على بن على نیشابورى، بدون تاریخ کتابت [فهرست مرکز احیاء:۶/ مخطوط].
  1. یزد، وزیرى: ش ۳۳۸۴. کتاب دعا، نسخ، خان محمد طباطبایى، بدون تاریخ کتابت [فهرست کتاب‏خانه وزیرى: ۵/ ۱۶۳۵].
  2. همدان، مدرسه غرب: ش ۱۰۸۷. جلد سوم، نسخ، بدون نام کاتب، بدون تاریخ کتابت، توسط ابوذر فرزند مؤلف بر وى قرائت و تصحیح شده در سال ۱۰۶۸ ق با امضاى شارح [فهرست مدرسه غرب: ۳۴].
  3. مشهد، مدرسه نواب: ش ۱۱۹. شرح دیباچه و کتاب التوحید، نستعلیق، بدون نام کاتب، بدون تاریخ کتابت، گویا نسخه اصل، با وقفنامه‏اى به خط مؤلف در سال ۱۰۷۵ ق، با تصحیح و تبدیل [فهرست دو کتاب‏خانه مشهد: ۴۹۰].
  4. تهران، خانقاه نور بخش: ش ۳۹۱. دعا تا پایان العشره، نستعلیق، محمد معصوم دشت بیاضى، بدون تاریخ کتابت، «۴۴۶ ص» ۲۲۳ برگ [فهرست خانقاه نوربخش:۲/ ۱۰۴].
  1. قم، شیخ حیدر على مؤید: ش ۱۲۲۲. اول نکاح تا آخر عقیقه، نستعلیق، بدون نام کاتب، بدون تاریخ کتابت، مقابله شده با نسخه اصل وبلاغ دارد، ۴۲۴ برگ، ۲۱ سطر، ۱۵* ۲۵ [فهرست مؤید: ۳/ ۱۹۰].
  2. قم، شیخ حیدر على مؤید: ش ۱۲۵۶. کتاب تجارت، از آغاز وانجام افتادگى دارد، آغاز: لأبى موسى عندى ألف و سبعمئه دینار، انجام: ناسخ حکمى از احکام شرایع سابقه بود جایز است که، نسخ و نستعلیق، محمد هادى بن محمد امین قزوینى، تاریخ کتابت: یکشنبه ۱۲ ربیع الاول؟، ۲۶۳ برگ، ۲۹ سطر، ۵/ ۱۸* ۲۹ [فهرست مؤید: ۳/ ۲۱۵].

۲/ ۱۱. نسخه‏ هاى گزارش شده به خط مؤلف‏

در بین نسخه‏هاى موجود از صافى، سه نسخه به خط خود مؤلف است که مشخصات آنها عبارتند از:

  1. قم، مرعشى: ش ۷۲۵۱. کتاب عقل و توحید، نستعلیق، بدون تاریخ کتابت، متن روایت‏ها نسخ معرب، ۹۳ برگ [فهرست مرعشى: ۱۹/ ۴۷].
  2. تهران، دانشگاه تهران: ش ۶۸۲. کتاب ایمان و کفر، نسخ و نستعلیق، ۳۰۱ برگ [فهرست دانشگاه تهران: ۵/ ۱۳۸۹].
  3. قزوین، مدرسه امام صادق علیه السلام: ش ۱۳۱. باب ۵۹ تا ۱۳۲، نسخ، تصحیح شده در حواشى با خط خوردگى زیاد، ۱۳۲ برگ [میراث اسلامى ایران: ۱۰/ ۶۱۱؛ فهرست مدرسه امام صادق علیه السلام: ۱/ ۱۷۴].

۳/ ۱۱. گزارشى از نسخه ‏هاى تهیه شده‏

براى تصحیح شرح کتاب العقل والعلم و کتاب التوحید تعداد شش نسخه تهیه شد که عبارتند از:

  1. قم، مسجد اعظم: ش ۲۰۷۱.

این نسخه از قسم اصول کافى تا پایان «کتاب التوحید» را شامل است، و نام کاتب و تاریخ کتابت آن نامعلوم است. هرچند که در فهرست کتابخانه مذکور، به اشتباه، کتابت آن به مرحوم ملا صالح مازندرانى، شارح شهیر کتاب کافى (م ۱۰۶۴ ق) نسبت داده شده است، و ظاهرا اشتباه وى از اینجا نشأت گرفته که کاتب این نسخه، در پایان آن، تاریخ فراغ مرحوم ملا صالح مازندرانى از شرح خودش را آورده و با تاریخ فراغ‏ ملا خلیل از این شرح مقایسه نموده است.

در پایان نسخه به خط کاتب آمده است: «بلغ قبالا مع الأصل من النسخ، والحمد لله‏اولا و آخرا» که نشانگر مقابله این نسخه با نسخه اصل مى‏باشد و وجود علامات تصحیح و مقابله مختصر در هامش نسخه، مؤید این مطلب است.

نسخه به خط نسخ زیبا نوشته شده و تعداد اوراق آن ۴۰۳ برگ مى‏باشد. متن احادیث در آن برجسته شده و با خط ممتد مشخص شده است و متن احادیث کافى اعراب گذارى شده است.

  1. قم، مدرسه گلپایگانى: ش ۸۶/ ۲۶.

این نسخه شامل کتاب عقل و کتاب توحید مى‏باشد و توسط جعفر بن غازى (برادر شارح) کتابت شده و در مورخه سنه ۱۰۶۶ ق کتابت آن به پایان رسیده است.

کاتب در پایان این نسخه چنین آورده است:

وفقت لإتمام شرح کتاب التوحید من الکافی الموسوم ب «گنجینه شاهى» بعون الله الملک الباقی من تصانیف مولانا المحقق و الحبر المدقق أعظم الأفاضل فی الأنام المقتفی لآثار أهل البیت علیهم السلام المعرض عن الأباطیل المهلکه المشتهره فی الأنام، سمی خلیل الرحمن … و أنا المقر بجرمه الکثیر والذنب الغفیر المتوقع من الرب الغفران جعفر بن الغازی الرازی- عفی عنهما- شرعت فی کتابته بعد ثمانیه أجزاء ونصف من یوم الجمعه السابع عشر من شهر رجب والفراغ من الکتابه یوم الجمعه ارتفاع النهار منه الخامس عشر من شهر شعبان شهور سنه ست و ستین وألف هجریه (۱۰۶۶) ….

نسخه به خط نستعلیق و تعداد اوراق آن ۲۳۷ برگ مى‏باشد و داراى حواشى مختصر و علامات تصحیح است. و در هامش برخى از صفحات آن علامات بلاغ دیده مى‏شد که از آن جمله است علامت «بلغ سماعا أیده الله تعالى» در صفحات ۳۵۱، ۴۰۷، ۴۹۳ و ….

  1. قم، مدرسه گلپایگانى: ۸۱/ ۸ ش ۱۳۷۱.

این نسخه نیز از اول بخش اصول کافى تا آخر کتاب توحید را شامل است و

توسط محمد قاسم لاهیجى کتابت شده و در مورخه پنجشنبه ۲۱ جمادى الثانى سنه ۱۰۶۷ ق به پایان رسیده است.

در پایان این نسخه، کاتب اختتامیه‏اى را درباره تألیف کتاب صافى براى صفى‏قلى بیگ در سنه ۱۰۶۷ ق ذکر کرده و در ضمن آن، از آن به عنوان «گنجینه شاهى» نام برده است.

نسخه به خط نستعلیق بوده و در هامش آن علامات تصحیح و مقابله به چشم مى‏خورد و متن احادیث کافى معرب و برجسته و با خط کشیدگى مشخص شده‏اند. و تعداد اوراق آن ۳۳۸ برگ مى‏باشد.

  1. قم، مسجد اعظم: ش ۱۰۶.

این نسخه نیز شامل کتاب عقل و کتاب توحید از اصول کافى است و نام کاتب آن معلوم نیست ولى تاریخ کتابت آن، مطابق آن‏چه که در پایان نسخه ذکر شده سنه ۱۰۷۶ ق مى‏باشد.

نسخه به خط نستعلیق بوده و شامل ۳۴۶ برگ مى‏باشد و عناوین و متن احادیث کافى در آن رنگى و احادیث با اعراب کامل آمده‏اند و نشانه‏هاى تصحیح، در حاشیه نسخه دیده مى‏شود.

  1. قم، کتابخانه گلپایگانى: ش ۴۱۲۵۰ (۶۱۹۷/ ۳۲/ ۱۰۷). این نسخه نیز تا پایان کتاب توحید را شامل است و کاتب و تاریخ کتابت آن نامعلوم است. خط نسخه شبیه به نسخ است و احادیث کافى در آن با اعراب کامل آمده‏اند و ۳۳۸ برگ مى‏باشد.
  2. نسخه حجرى.

این نسخه از صافى، شامل شرح اصول کافى است و در سال ۱۳۲۳ در لکهنو در مطبعه فیض، چاپ شده است.

۴/ ۱۱. اختلاف در تحریر نسخه‏ ها

شایسته آن بود که در تصحیح این اثر، از همه نسخه ‏هاى تهیه شده استفاده گردد و با هم مقابله شده و اختلافات آنها گزارش گردد. اما از آنجا که بین نسخه‏هاى موجود، اختلاف جدى وجود داشت، بگونه‏اى که بعد از مقابله چند بخش از کتاب به این‏

نتیجه رسیدیم که مؤلف مکرر در نوشته خود تجدید نظر کرده و در بسیارى از موارد عبارت را تعویض و یا حذف کرده و در برخى از موارد از نظر خود برگشته و یا به اشتباهات خود در شرح برخى از احادیث پى برده و آنها را اصلاح نموده است.

لذا از مقابله تمام نسخه‏ها با هم و گزارش اختلافات صرف نظر کردیم و در مقابل سعى کردیم تا ترتیب تحریرهاى موجود را با مطالعه و تفحص و تطبیقات زیاد کشف کنیم، تا بتوانیم جدیدترین تحریر را شناسایى نموده و در صورت امکان، با تحریرهاى قبل آن در موارد ضرورت تطبیق دهیم.

و این مهم، با تفحص و تطبیق زیاد صورت گرفت و در نهایت، به چهار تحریر مختلف رسیدیم که به ترتیب عبارتند از:

تحریر نخست‏؛ این تحریر در دو نسخه گزارش شده از مدرسه آیه الله گلپایگانى قم مى‏باشد که به شماره‏هاى (۸۶/ ۲۶) به کتابت جعفر بن نمازى (برادر شارح) و (۸۱/ ۸/ ۱۳۷۱) به کتابت محمد قاسم لاهیجى معرفى شدند.

تحریر دوم‏؛ این تحریر در نسخه شماره (۱۰۶) مسجد اعظم دیده مى‏شود که کاتب آن نامعلوم است؛ و همچنین تحریر موجود در چاپ حجرى نیز مطابق با همین تحریر است.

تحریر سوم‏؛ این تحریر در نسخه شماره (۱۰۷/ ۳۲/ ۶۱۹۷) گلپایگانى دیده مى‏شود.

تحریر چهارم‏؛ این تحریر در نسخه شماره (۲۰۷۱) مسجد اعظم دیده مى‏شود که کاتب آن نامعلوم است، ولى در فهرست کتابخانه اشتباها آن را به ملا صالح مازندرانى نسبت داده است.

با مقایسه‏ها و تطبیقات زیادى که بین تحریرات چهارگانه صورت گرفت، چنین حاصل شد که تقریبا ترتیب تحریرها همان است که ذکر شد و تحریر چهارم که البته تفاوت آن با تحریر سوم به شدت اختلاف موجود در بین تحریرهاى دیگر نیست، تحریر نهایى مصنف است و از لحاظ عبارت پردازى و محتوا، صحیح‏تر از سایر تحریرها مى‏باشد.

ما در این‏جا، به جهت اینکه خوانندگان محترم، اختلاف موجود در میان این‏

تحریرها را به خوبى تصور کنند، چند نمونه از فقرات این شرح را که تحریر آن در میان چهار قسم موجود، حتى مفهوم و محتوا و نظریه مصنف تغییر یافته، عینا مى‏آوریم:

نمونه اول: فقره متعلق به شرح حدیث دوازدهم از «باب الأخذ بالسنه وشواهد الکتاب» است که متن حدیث از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام چنین است: «السنه سنتان؛ سنه فی فریضه الأخذ بها هدى، وترکها ضلاله، و سنه فی غیر فریضه الأخذ بها فضیله وترکها إلى غیر خطیئه».

شرح این حدیث در نسخه شماره (۸۶/ ۲۶) که تحریر اول مصنف است، چنین است:إلى‏ به معنى «مع» است و ظرف، خبر مبتدا است. و غیر بى تنوین است و مضاف است به‏ خطیئه.

یعنى‏: امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: راه و روشى که پیغمبر صلى الله علیه و آله آورده از جانب الله تعالى، بر دو قسم است؛ یکى راه و روشى که در محکمات قرآن هست، دست زدن به آن راه و روش، راه یافتن به حق است و ترک آن گمراهى است. مراد به بودن در محکمات قرآن آن است که یا خودش صریح باشد، یا چیزى صریح باشد که از آن، طریق عمل در آن معلوم مى‏شود، مثل وجوب سؤال «أهل الذکر» و عمل به آنچه گویند؛ چه از آن معلوم مى‏شود که عمل به خبر واحد صحیح واجب است؛ چون وجوب عمل به آن معلوم است از «أهل الذکر» ائمه معصومین علیهم السلام … (تا پایان باب که دو صفحه دیگر مطلب توضیحى دارد).

اما همین فقره، در تحریر دوم در نسخه شماره (۱۰۶) مسجد اعظم چنین است:إلى‏ اینجا مثل «إلى» در «زید منقطع إلى عمرو» است. غیر با تنوین است و به معنى «ضد» است و ظرف، متعلق به «ترک» است به تضمین معنى توجه؛ و مراد، ترک بالکلیه است به توجه به ضد آن، و لهذا در شق اول «إلى غیر» مذکور نیست؛ زیرا که ترک فریضه مطلقا ضلالت است، خواه بالکلیه باشد و خواه گاهى باشد؛ یعنى‏:امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: راه و روشى که پیغمبر علیه السلام آورده از جانب الله تعالى بر دو

قسم است؛ یکى راه و روشى که در جمله فریضه است مثل فرایض یومیه، دست زدن به آن راه و روش راه یافتن به حق است و ترک آن گمراهى است. دیگرى راه و روشى که در جمله غیر فریضه است، مثل نوافل یومیه، دست زدن به آن کمالى است آدمى را و ترک آن بالکلیه نیافتن است؛ به معنى این‏که تارک آن بالکلیه بزه و محروم از ثواب عظیم مى‏شود، اگر چه مستحق عذاب جهنم نشود. (پایان کتاب)

اما در تحریر سوم و چهارم این قسمت افتادگى دارد.

نمونه دوم اینکه‏، در شرح حدیث اول از کتاب عقل و جهل، در تحریر نهایى که در چاپ حاضر ما برآن اعتماد نموده‏ایم، در ذیل «شرح» از کلمه: «الخلق: تدبیر» تا اول «یعنى» در تحریرات اول و دوم نیامده است و به جاى این دو صفحه مطلب- تقریبا- تنها عبارت زیر آمده است: «مراد به عقل خرد نیست، بلکه خردمندى است به قرینه آنچه مى‏آید در حدیث سوم و سى دوم این باب» و مضافا اینکه نظر مصنف نیز در این مقام به کلى عوض شده و در تحریر حاضر، مراد از عقل را همان خرد دانسته که شرط تکلیف است.

و در ترجمه همین حدیث نیز، به خاطر این تغییر رأى، اختلافات بسیار جدى بین تحریرها وجود دارد که آوردن عین فقرات در اینجا، موجب اطناب کلام خواهد شد.

نمونه سوم اینکه‏، در تحریر حاضر، در ذیل حدیث هشتم از کتاب عقل و جهل، مصنف، حدود یک صفحه، مفردات این حدیث را شرح کرده است، در حالى که در تحریر نخست، مستقیما به ترجمه پرداخته و اصلا به بیان مفردات نپرداخته است.

نمونه چهارم اینکه‏، در شرح فقره نخست حدیث هشام از کتاب عقل و جهل، در تحرر نخست، در شرح مفردات تا کلمه «یعنى» تنها دو سطر مطلب است که به تعریف عقل و فهم و فرق بیان آن دو پرداخته است، ولیکن در تحریر حاضر حدود دو صفحه، مطلب آورده شده است.

و همچنین است در بسیارى از مواضع دیگر، که اختلافات جدى و ماهوى در بین تحریرهاى مختلف وجود دارد.

شیوه تحقیق‏

با توجه به وجود تحریرهاى مختلف، پس از شناسایى تحریر نهایى و صحیح‏تر، به ناچار تنها نسخه‏اى را که به صورت مستمر و کامل به آن اعتماد نمودیم، نسخه شماره (۲۰۷۱) مسجد اعظم است، و اصل را بر آن قرار دادیم و تنها در مواردى که قرائت نسخه مشکل بود و یا احساس خلل و مشکلى در متن نمودیم به نسخه‏هاى دیگر مراجعه شد و در برخى از موارد به اختلاف نسخه‏ها در هامش کتاب اشاره کردیم.

البته این نسخه، با وجود برخوردارى از خط خوب و خوانا، در چند مورد، افتادگى دارد که ما در این موارد، از نسخه تحریر سوم، آن را تکمیل نموده‏ایم و در هامش کتاب نیز به آن تذکر داده‏ ایم.

لازم به ذکر است، چون نثر صافى مربوط به قرن یازدهم هجرى است و بلکه در مقایسه با فارسى آن زمان نیز، از اغلاق و ابهام و سنگینى بیشترى برخوردار است، در ویرایش و علامت‏گذارى آن سعى فراوان شد تا با گذاشتن علامت ویرایشى و اعراب گذارى، فهم مطلب براى خوانندگان آسان شود و به این جهت برخى از عبارت‏هاى مؤلف مکرر مورد مطالعه قرار گرفت و براى یافتن متن آسان‏تر، به نسخه‏ هاى دیگر مراجعه شد تا حتى الامکان، متن ارائه شده از اشکال کمترى برخوردار باشد.

تخریج احادیث و نقل قول‏ها، مقابله احادیث کافى در این اثر با کافى مطبوع و گزارش اختلاف‏هاى موجود بین متن کافى در صافى و متن آن در کافى مطبوع و توضیح برخى از عبارات مشکل مؤلف به اختصار در پانوشت و برخى دیگر از کارهاى فنى و شکلى، از دیگر زحماتى است که در تصحیح این اثر به انجام رسیده است.

در پایان تذکر دو نکته ضرورى است:

  1. همچنان که در گذشته یادآور شدیم، ملاخلیل، نماینده افکار و اندیشه‏هایى است که بطلان برخى از آنها واضح است. وى در صافى، همچون سایر آثارش، گاه به تندى با مجتهدان و فلاسفه برخورد کرده و قلمش از انصاف خارج شده و نسبت‏هاى‏

ناروایى به آنها مى‏دهد. به یقین چاپ این اثر به معناى دفاع از این‏گونه سخنان و افکار نیست، بلکه تنها به نمایش گذاشتن اندیشه ‏هاى شخصیتى است که در عصر خود، تأثیرگذار بوده و همواره آراء او مورد نقد و بررسى اندیشمندان و عالمان دیگر بوده و هست.

  1. ملا خلیل به شرح تمام کافى پرداخته است و ما اکنون به عنوان نمونه، به چاپ بخشى از شرح اصول کافى اقدام کرده تا در زمانى دیگر به تصحیح و چاپ ادامه آن بپردازیم و طبق برآورد ابتدایى، چاپ تمام صافى افزون بر ۳۰ جلد خواهد شد.

به پایان رسیدن تصحیح این بخش از صافى مرهون تلاش جمعى است که با ذکر اسامى آنها، از زحمات آنان تقدیر مى‏شود: از حجه الاسلام جناب آقاى رضا قبادلو به جهت ویرایش جلد اول، و از محقق گرام جناب آقاى حمید احمدى جلفایى به جهت ویرایش جلد دوم، و از فاضل ارجمند جناب آقاى محمدهادى خالقى به جهت نظارت بر ویرایش کتاب، و از محقق پرتلاش حجه الاسلام على صدرایى به جهت فراهم آوردن مطالبى در زندگى مؤلف. و هم‏چنین از اندیشمند مخلص جناب آقاى ابوالفضل عرب‏زاده مدیر محترم کتابخانه آیه الله گلپایگانى به جهت در اختیار قرار گذاشتن چند نسخه خطى از صافى. از خداوند منان مزید توفیق همگان را خواستاریم.

صافى در شرح کافى (ملا خلیل قزوینى)//ملا خلیل بن غازى قزوینی،  – ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۲۹ ق- ۱۳۸۷ ش.

________________________________________________________

[۱] ( ۱). دائره المعارف بزرگ اسلامى، ج ۷، ص ۱۶۰- ۱۶۳، مدخل« اخباریان» از: احسان قصرى.

[۲] ( ۱). همان.

[۳] ( ۱). ر. ک: الذریعه، ج ۶، ص ۱۴۵؛ و ج ۱۴، ص ۲۷؛ و ج ۱۵، ص ۴، ش ۱۷.

[۴] ( ۲). ر. ک: أعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۵۶؛ کشف الحجب والأستار، ص ۳۴۸، ش ۱۹۴۲.

[۵] ( ۱). ر. ک: الذریعه، ج ۶، ص ۷۸، ش ۴۰۴؛ أعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۵۶.

[۶] ( ۲). فهرستگان نسخه‏هاى خطى حدیث و علوم حدیث شیعه، ج ۴، ص ۴۸۱، ش ۱۹۸۵.

[۷] قزوینى، ملا خلیل بن غازى، صافى در شرح کافى (ملا خلیل قزوینى) – ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۲۹ ق- ۱۳۸۷ ش.

[۱] ( ۱). ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۵- ۲۶۶.

[۲] ( ۲). الذریعه، ج ۱۳، ص ۵؛ و ج ۱۴، ص ۲۷؛ التراث العربی، ج ۳، ص ۲۲۳.

[۳] ( ۳). فهرستگان نسخه‏ هاى خطى حدیث وعلوم حدیث شیعه، ج ۴، ص ۱۶۳- ۱۶۸.

[۴] ( ۴). الذریعه، ج ۶، ص ۱۴۵؛ و ج ۱۵، ص ۶.

[۵] ( ۱). نجوم السماء، ص ۱۰۵.

[۶] ( ۱). فهرست کتاب‏هاى چاپى فارسى، خان بابا مشار، ج ۳، ص ۳۳۶۹.

[۷] ( ۲). فهرستگان نسخه‏ هاى خطى حدیث وعلوم حدیث شیعه، ج ۴، ص ۴۹۰- ۵۲۲.

[۸] ( ۳). فهرست نسخه‏ هاى خطى کتابخانه آیت الله گلپایگانى، ج ۱، ص ۱۹۰.

[۹] ( ۴). الذریعه، ج ۵، ص ۱۴۲؛ و ج ۲۰، ص ۱۴۲.

[۱۰] ( ۵). الذریعه، ج ۱۳، ص ۱۷۷.

[۱۱] ( ۶). الذریعه، ج ۶، ص ۳۵.

[۱۲] ( ۷). همان.

[۱۳] ( ۱). ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۵.

[۱۴] ( ۲). الذریعه، ج ۶، ص ۷۸ و ص ۱۴۸.

[۱۵] ( ۳). فهرست کتب خطى کتابخانه ‏هاى اصفهان، ص ۲۸۹- ۲۹۸.

[۱۶] ( ۴). کتابشناسى اصول فقه، مهدى مهریزى، ص ۸۴.

[۱۷] ( ۵). کشف الحجب والاستار، ص ۱۴۵؛ الذریعه، ج ۴، ص ۴۶۴-/ ۴۶۵؛ و ج ۶، ص ۷۹؛ مرآه الکتب، ثقه الاسلام‏تبریزى، ص ۳۰۶.

[۱۸] ( ۶). فهرست کتب خطى کتابخانه ‏هاى اصفهان، آیت الله سید محمد على روضاتى، نسخه ش ۶۵، ص ۲۹۸- ۳۰۳.

[۱۹] ( ۱). تتمیم أمل الآمل، عبدالنبى قزوینى، ص ۱۵۷.

[۲۰] ( ۲). أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۱۲.

[۲۱] ( ۳). الذریعه، ج ۱۱، ص ۱۷۳.

[۲۲] ( ۴). روضات الجنات، ج ۳، ص ۲۷۱.

[۲۳] ( ۵). ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۶؛ الذریعه، ج ۱۴، ص ۲۷؛ و ج ۱۵، ص ۷۱.

[۲۴] ( ۶). فهرست الفبایى آستان قدس رضوى، ص ۳۸۵.

[۲۵] ( ۱). فهرست نسخه ‏هاى خطى کتابخانه مسجد اعظم، ص ۲۸۱.

[۲۶] ( ۲). فهرست نسخه‏ هاى خطى کتابخانه ملک، ج ۵، ص ۳۹۷.

[۲۷] ( ۳). الذریعه، ج ۱۱، ص ۲۵۱ رقم ۱۵۳۸.

[۲۸] ( ۴). فهرست نسخه ‏هاى خطى کتابخانه مجلس، ج ۳۷، ص ۵۸۹.

[۲۹] ( ۵). فهرست نسخه‏ هاى خطى مدرسه خاتم الانبیاء( صدر) بابل، ص ۱۵۱.

[۳۰] ( ۶). فهرست نسخه ‏هاى خطى کتابخانه آیت الله مرعشى، ج ۱۳، ص ۱۸۳.

[۳۱] ( ۷). فهرست نسخه‏ هاى خطى کتابخانه ملک، ج ۱( چاپ دوم)، ص ۲۴۶.

[۳۲] ( ۸). الذریعه، ج ۱۱، ص ۲۵۱، رقم ۱۵۳۹.

[۳۳] ( ۱). الذریعه، ج ۲، ص ۸۲.

[۳۴] ( ۲). الذریعه، ج ۴، ص ۳۳۹.

[۳۵] ( ۳). فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج ۳۵، ص ۲۶۲، نسخه ش ۱۲۲۹۶، تحریر شده از روى نسخه اصل در رجب ۱۲۳۹ ق.

[۳۶] ( ۴). الذریعه، ج ۲، ص ۲۷۶ با عنوان« اقوال الائمه»؛ و ج ۱۱، ص ۱۰۳ با عنوان« رساله اقوال الائمه».

[۳۷] ( ۵). الذریعه، ج ۱۱، ص ۱۱۵.

[۳۸] ( ۱). الذریعه، ج ۱۳، ص ۳۵۱.

[۳۹] ( ۲). نشریه نسخه‏هاى خطى دانشگاه تهران، دفتر ششم، ص ۳۴۶.

[۴۰] ( ۳). فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیت الله مرعشى، ج ۸، ص ۲۱۴.

[۴۱] ( ۴). کشف الحجب والاستار، سید اعجاز حسین، ص ۵۷۷؛ الذریعه، ج ۱۱ ص ۲۲۸ با عنوان« الرساله النجفیه»؛ وج ۲۰ ص ۳۷۱ با عنوان« المسائل النجفیه».

[۴۲] ( ۵). فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه دانشکده ادبیات تهران، ج ۳، ص ۳۵.

[۴۳] ( ۶). مجله وقف میراث جاویدان، ش ۲۱، ص ۱۲۶؛ فهرست نسخه‏هاى عکسى مرکز احیاء میراث اسلامى، ج ۳، ص ۴۷۷.

[۴۴] ( ۷). فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیت الله مرعشى، ج ۲۴، ص ۱۶۶.

[۴۵] ( ۱). الذریعه، ج ۵، ص ۲۳۰ با عنوان« جوابات المسائل القمیه»؛ و ج ۱۱ ص ۲۲۲ با عنوان« الرساله القمیه»؛ و ج ۱۷ ص ۱۷۱« القمیه»؛ و ج ۲۰ ص ۳۶۳ با عنوان« المسائل القمیه».

[۴۶] ( ۲). الذریعه، ج ۱۱، ص ۱۴۴ با عنوان« رساله فى الترجیح بلا مرجح».

[۴۷] ( ۳). الذریعه، ج ۱۱، ص ۱۱۳.

[۴۸] ( ۴). فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیت الله مرعشى، ج ۱۱، ص ۸۱؛ و ج ۱۷ ص ۱۲۶ با عنوان« ترجیح بلا مرجح»؛ و ج ۲۴ ص ۳۰۵ و ج ۲۹ ص ۱۶۶ هر دو با عنوان« پاسخ پرسش‏هاى نذر على».

[۴۹] ( ۵). ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۶.

[۵۰] ( ۶). همان.

[۵۱] ( ۷). همان.

[۵۲] ( ۱). الذریعه، ج ۲۴، ص ۲۷۷.

[۵۳] ( ۲). مجله تراثنا، ش ۵۲، ص ۱۳۹.

[۵۴] ( ۳). فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیت الله مرعشى، ج ۱۷ ص ۱۷۲-/ ۱۷۴، مجموعه ش ۶۵۹۸ شامل ۵ رساله بدین تفصیل: ۱. حاشیه جرجانى بر کشاف( برگ ۱ تا ۱۶۸)، ۲. حاشیه باغنوى بر حاشیه جرجانى بر شرح‏مطالع( برگ ۱۷۰ تا ۲۵۷)، ۳. رساله صدرالدین حسینى در نقد ملا خلیل( برگ ۲۵۹ تا ۲۶۷)، ۴. رد ملا على اصغر بر حسینى( برگ ۱۶۷ تا ۲۷۹)، ۵. جواب حسینى از ردیه ملا على اصغر( برگ ۲۷۹ تا ۲۸۹).

[۵۵] ( ۱). کشف الحجب والاستار، سید اعجاز حسین، ص ۲۴۳؛ الذریعه، ج ۱، ص ۷۱.

[۵۶] ( ۲). الذریعه، ج ۱۵، ص ۲۰.

[۵۷] ( ۳). الذریعه، ج ۱۵ ص ۷۲.

[۵۸] ( ۴). لباب الالقاب فی القاب الاطیاب، ملا حبیب الله شریف کاشانى، ص ۹۱؛ الذریعه، ج ۲۰، ص ۱۰۶.

[۵۹] ( ۱). فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیت الله گلپایگانى، ابوالفضل حافظیان بابلى.( مخطوط).

[۶۰] ( ۲). الذریعه، ج ۲، ص ۳۱۳.

[۶۱] ( ۳). فهرست میکروفیلم‏هاى کتابخانه دانشگاه تهران، ج ۱، ص ۷۴۴.

[۶۲] ( ۴). فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیت الله مرعشى، ج ۱۶، ص ۳۰۶، نسخه ش ۶۴۳.

[۶۳] ( ۱). الذریعه، ج ۳، ص ۳۲۹.

[۶۴] ( ۲). الذریعه، ج ۶، ص ۳۵.

[۶۵] ( ۳). الذریعه، ج ۱۳، ص ۶؛ فهرست نسخه‏هاى خطى دانشگاه، ج ۵، ص ۱۳۶۰، ش ۹۱۵.

[۶۶] ( ۴). نشریه نسخه‏هاى خطى، ج ۶، ص ۳۵۲.

[۶۷] ( ۵). شرح حال وى در مصادر زیر مندرج است: أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۷۶ و ۲۴۸ و ۲۵۱؛ تعلیقه أمل الآمل، ص ۲۴۸؛ ریاض العلماء، ج ۵، ص ۳۸- ۳۹؛ فوائد الرضویه، ص ۴۰۳- ۴۰۴؛ أعیان الشیعه، ج ۹، ص ۱۷۸؛ طبقات أعلام الشیعه، ص ۹۲- ۹۳؛ مینودر یا باب الجنه قزوین، ج ۲ ص ۲۷۶ و ۶۶۵ و ۸۵۶- ۸۵۷؛ معجم رجال الحدیث، ج ۱۴، ص ۲۱۰.

[۶۸] ( ۱). فهرست کتابخانه مدرسه عالى سپهسالار( شهید مطهرى)، ج ۱، ص ۵۶۶.

[۶۹] ( ۲). الذریعه، ج ۶، ص ۷۸.

[۷۰] ( ۳). الذریعه، ج ۱۵، ص ۶۶.

[۷۱] ( ۴). تراجم الرجال، ج ۱، ص ۱۲۵.

[۷۲] ( ۵). شرح حال وى در مصادر زیر مندرج است: أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۲۸؛ فوائد الرضویه، ص ۲۰۳؛ أعیان الشیعه، ج ۷، ص ۲۷۹؛ طبقات أعلام الشیعه، ص ۲۴۸؛ مینودر یا باب الجنه قزوین، ج ۲ ص ۶۶۶.

[۷۳] ( ۶). الذریعه، ج ۱۵، ص ۷۲.

[۷۴] ( ۷). الذریعه، ج ۲۴، ص ۲۵۸؛ کشف الحجب والاستار، ص ۲۴۸.

[۷۵] ( ۱). الذریعه، ج ۲۲، ص ۲۶۴.

[۷۶] ( ۲). شرح حال وى در مصادر زیر مندرج است: أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۴؛ ریاض العلماء، ج ۱، ص ۳۸؛ طبقات أعلام‏الشیعه، ص ۳۱.

[۷۷] ( ۳). معجم المؤلفین، ج ۱، ص ۲۱۷؛ أعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۷۶.

[۷۸] ( ۴). شرح حال وى در مصادر زیر مندرج است: أمل الآمل، ج ۲، ص ۳۵۲؛ أعیان الشیعه، ج ۲، ص ۳۴۹؛ طبقات أعلام الشیعه( قرن ۱۱)، ص ۲۱۲.

[۷۹] ( ۵). فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیت الله گلپایگانى، ابوالفضل حافظیان بابلى( مخطوط)، نسخه ش ۱۵/ ۱.

[۸۰] ( ۱). مدرسه فلسفى قزوین در عصر صفوى( مقاله)، عبدالحسین صالحى شهیدى،( چاپ شده در: مجله حوزه، ش ۵۸، ص ۱۶۹- ۱۹۲).

[۸۱] ( ۲). همان.

[۸۲] ( ۱). مدرسه فلسفى قزوین در عصر صفوى( مقاله)، عبدالحسین صالحى شهیدى،( چاپ شده در: مجله حوزه، ش ۵۸، ص ۱۶۹- ۱۹۲).

[۸۳] ( ۲). ر. ک: کدو مطبخ قلندرى، ادهم عزلتى خلخالى، ص ۱۶ و ۱۷ و ۳۶ و ۷۳ و ۷۴ و موارد دیگر.

[۸۴] قزوینى، ملا خلیل بن غازى، صافى در شرح کافى (ملا خلیل قزوینى) – ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۲۹ ق- ۱۳۸۷ ش.

[۸۵] ( ۱). دایره المعارف تشیع، ج ۷، ص ۲۴۸.

[۸۶] ( ۲). قصص العلماء، تنکابنى، ص ۲۶۳.

[۸۷] ( ۳). مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۹۹.

[۸۹] ( ۴). الإجازه الکبیره إلى الشیخ ناصر الجارودی القطیفی، شیخ عبدالله بن صالح سماهیجى بحرانى، ص ۱۳۱.

[۹۰] ( ۵). ر. ک: مستدرکات أعیان الشیعه، ج ۷، ص ۲۳۱.

[۹۱] ( ۶). ر. ک: فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مجلس، ج ۱۱، ص ۲۱۸.

[۹۲] ( ۷). الإجازه الکبیره إلى الشیخ ناصر الجارودی القطیفی، شیخ عبدالله بن صالح سماهیجى بحرانى، ص ۲۰۴.

[۹۳] ( ۱). ر. ک: دین و سیاست در دوره صفوى، رسول جعفریان، ص ۱۲۶- ۱۳۱:« رساله‏هاى نماز جمعه و اخباریها» و« سابقه تاریخى اقامه جمعه در میان شیعیان».

[۹۴] ( ۲). همان، ص ۱۵۶.

[۹۵] ( ۱). ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۵.

[۹۶] ( ۲). روضات الجنات، ج ۳، ص ۲۷۱.

[۹۷] ( ۱). قصص العلماء، تنکابنى، ص ۲۶۴.

[۹۸] ( ۲). روضات الجنات، ج ۳، ص ۲۷۱.

[۹۹] ( ۱). منیه المرید شهید ثانى، ترجمه محمد باقر ساعدى، ص ۲۵۰.

[۱۰۰] ( ۱). قصص الخاقانى، ولى قلى بن داود قلى شاملو، ج ۲، ص ۳۶.

[۱۰۱] ( ۲). براى شرح حال وى ر. ک: أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۳۲؛ نجوم السماء فى تراجم العلماء، محمد على کشمیرى، ص ۱۰۸؛ طبقات اعلام الشیعه( قرن ۱۱)، ص ۲۶۸.

[۱۰۲] ( ۳). نجوم السماء فی تراجم العلماء، محمد على کشمیرى، ص ۱۰۷- ۱۰۸.

[۱۰۳] ( ۱). أمل الآمل، شیخ محمد حسن حر عاملى، ج ۲، ص ۱۱۲؛ تذکره المتبحرین، شیخ محمد حسن حر عاملى، ص ۳۱۴.

[۱۰۴] ( ۲). ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندى، ج ۲، ص ۲۶۴- ۲۶۵.

[۱۰۵] ( ۳). همان، با ترجمه.

[۱۰۶] ( ۱). ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۱.

[۱۰۷] ( ۲). همان، ص ۲۶۲.

[۱۰۸] ( ۳). همان.

[۱۰۹] ( ۱). همان.

[۱۱۰] ( ۲). جامع الرواه، میرزا محمد اردبیلى، ج ۱، ص ۲۹۸.

[۱۱۱] ( ۳). براى شرح حال و آثار او رجوع شود به: فهرست کتب خطى کتابخانه‏هاى اصفهان، ص ۲۹۸- ۳۰۶.

[۱۱۲] ( ۱). فهرست کتب خطى کتابخانه‏هاى اصفهان، ص ۳۰۲.

[۱۱۳] ( ۲). الإجازه الکبیره إلى الشیخ ناصر الجارودی القطیفی، شیخ عبدالله بن صالح سماهیجى بحرانى، ص ۱۳۱.

[۱۱۴] ( ۳). همان.

[۱۱۵] قزوینى، ملا خلیل بن غازى، صافى در شرح کافى (ملا خلیل قزوینى) – ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۲۹ ق- ۱۳۸۷ ش.

[۱۱۶] ( ۲). دایره المعارف تشیع، ج ۷، ص ۲۴۸.

[۱۱۷] ( ۳). براى شرح حال وى ر. ک: فرهنگ سخنوران، خیامپور، ج ۱، ص ۴۳۰.

[۱۱۸] ( ۴). دایره المعارف تشیع، ج ۷، ص ۲۴۸.

[۱۱۹] ( ۱). عبارت« دو در بیرون زیک درج جهان شد» به حساب ابجد برابر با ۱۰۸۹ مى‏شود که تاریخ فوت ملا خلیل و ملارفیعا هست.

[۵] ( ۲). بناهاى آرامگاهى( دائره المعارف بناهاى تاریخى ایران در دوره اسلامى)، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامى، ویرایش محمد مهدى عقابى، ص ۴۰( به نقل از کتاب« مینودر یا باب الجنه قزوین» سید محمد على گلریز قزوینى، ج ۱ ص ۷۱۷).

[۱۲۰] ( ۱). قصص الخاقانى، ولى قلى بن داود قلى شاملو، ج ۲، ص ۳۶.

[۱۲۱] ( ۲). أمل الآمل، شیخ محمد حسن حر عاملى، ج ۲، ص ۱۱۲.

[۱۲۲] ( ۳). همان، با ترجمه.

[۱۲۳] ( ۴). الذریعه، ج ۲۴، ص ۳۰۳.

[۱۲۴] ( ۱). آل‏عمران( ۳): ۱۸۲.

[۱۲۵] ( ۱). وقایع الأیام( وقایع محرم الحرام)، ملا على خیابانى، با تصحیح محمد الوانساز خویى، ج ۲، ص ۴۳۹- ۴۴۱.

[۱۲۶] ( ۲). وقایع الأیام، ج ۳، ص ۱۴۷.

[۱۲۷] ( ۳). روضات الجنات، ج ۳، ص ۲۷۲.

[۱۲۸] قزوینى، ملا خلیل بن غازى، صافى در شرح کافى (ملا خلیل قزوینى) – ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۲۹ ق- ۱۳۸۷ ش.

[۱۲۹] ( ۱). جامع الرواه، ج ۱، ص ۲۹۸.

[۱۳۰] ( ۲). برگى از تاریخ قزوین، حسین مدرسى طباطبایى، ص ۲۰۶( پاورقى).

[۱۳۱] ( ۳). تمیم أمل الآمل، ص ۶۰؛ الذریعه، ج ۲۲، ص ۳۵۱.

[۱۳۲] ( ۴). الذریعه، ج ۱، ص ۸۸.

[۱۳۳] ( ۵). تمیم أمل الآمل، ص ۱۴۶.

[۱۳۴] ( ۶). برگى از تاریخ قزوین، ص ۲۰۵- ۲۰۶( پاورقى).

[۱۳۵] ( ۷). فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج ۳۵، ص ۲۶۲.

[۱۳۶] ( ۸). ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۲.

[۱۳۷] ( ۱). وى منسوب به رنان از قراء اصفهان است. ر. ک: مراصد الاطلاع على أسماء الأمکنه والبقاع، ج ۲، ص ۶۳۵؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۷۳. جمعى از محدثان قرن ششم و هفتم، منسوب به این منطقه هستند.

[۱۳۸] ( ۲). ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۶.

[۱۳۹] ( ۱). تراجم الرجال، سید احمد حسینى، ج ۱، ص ۲۵۸.

[۱۴۰] ( ۱). طبقات أعلام الشیعه( قرن ۱۱ ق)، ص ۲۰۴.

[۱۴۱] ( ۲). أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۱۲.

[۱۴۲] ( ۳). این کتاب غیر از حدیقه الشیعه منسوب به ملا احمد اردبیلى است و تا حال، منتشر نشده است و تنها نسخه‏شناخته شده از آن در کتابخانه آیت الله مرعشى به ش ۱۱۲۴ نگهدارى مى‏شود.( فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیت الله مرعشى، ج ۳، ص ۲۹۵- ۲۹۷).

[۱۴۳] ( ۱). رسول جعفریان، مجله میقات حج، ش ۴، سال ۱۳۷۲، ص ۱۱۷، مقاله« حجاج شیعى در دوره صفوى».

[۱۴۴] قزوینى، ، صافى در شرح کافى (ملا خلیل قزوینى) – ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۲۹ ق- ۱۳۸۷ ش.

 

مقدمه صافى در شرح کافى (ملا خلیل قزوینى)//ملا خلیل بن غازى قزوینى

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=