علما-جعلما-قعلمای قرن سیزدهم

زندگینامه جهانگیر خان قشقایی(۱۳۲۸-۱۲۴۳ه ق)

Untitled12 زندگینامه جهانگیر خان قشقایی(۱۳۲۸-۱۲۴۳ه ق)

حکیم‌ و فقیه‌ و عارف‌ امامی‌ قرن‌ سیزدهم‌. وی‌ در ۱۲۴۳ در روستای‌ دهاقان‌، از توابع‌ شهرضا در اصفهان‌، به‌دنیا آمد (دیوان‌ بیگی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳۸۷؛ آقابزرگ‌طهرانی‌، قسم‌ ۱، ص‌ ۳۴۵؛ رکن‌زاده‌ آدمیت‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۶۱). پدرش‌، محمدخان‌ قشقایی‌ اصفهانی‌ درّه‌شوری‌، مردی‌ عالم‌ و صاحب‌ کمال‌ و از خانهای‌ دره‌ شور، از ایل‌ قشقایی‌ بود. مادرش‌ نیز از خان‌زادگان‌ سمیرم‌ اصفهان‌ و از ساکنان‌ دهاقان‌ بود و به‌ همین‌سبب‌ مردم‌ اصفهان‌، جهانگیرخان‌ را دهاقانی‌ نامیده‌اند. وی‌ خواندن‌ و نوشتن‌ را در زادگاهش‌ فراگرفت‌ (آقابزرگ‌ طهرانی‌، همانجا). شوق‌ تحصیل‌ در وی‌ موجب‌ شد تا پدرش‌ معلمی‌ برای‌ او بگیرد (دیوان‌ بیگی‌؛ رکن‌زاده‌ آدمیت‌، همانجاها).

جهانگیرخان‌ تا حدود چهل‌ سالگی‌، همانند پدرش‌، به‌ زندگی‌ عشایری‌ و دامداری‌ و کشاورزی‌ مشغول‌ بود. در سواری‌ و تیراندازی‌ مهارتی‌ چشمگیر داشت‌ و به‌ موسیقی‌ علاقه‌مند بود و گاه‌ تار می‌نواخت‌ (عبرت‌ نائینی‌، ج‌ ۳، ص‌ ۲۴۵؛ آقابزرگ‌طهرانی‌، همانجا). حدوداً چهل‌ ساله‌ بود که‌ روزی‌ برای‌ فروش‌ محصولات‌ و خرید مایحتاج‌ سالانه‌ ایل‌ و تعمیر تار به‌ بازار اصفهان‌ رفت‌ و با مشاهده‌ مدرسه‌ صدر، مجذوب‌ شکوه‌ معنوی‌ مدرسه‌ و علمای‌ آن‌ گشت‌.

شخصی‌، که‌ احتمالاً همای‌ شیرازی‌ (جدّ جلال‌الدین‌ همایی‌) بود، با مشاهده‌ علاقه‌ جهانگیرخان‌ به‌ مدرسه‌ صدر او را به‌ تهذیب‌ نفس‌ و تحصیل‌ علم‌ و معرفت‌ دعوت‌ کرد (عبرت‌ نائینی‌؛ آقابزرگ‌طهرانی‌، همانجاها؛ طرب‌ اصفهانی‌، مقدمه‌ همایی‌، ص‌ ۷۱). جهانگیرخان‌، تحت‌ تأثیر سخنان‌ او، تحصیل‌ علم‌ را بر امور دیگر ترجیح‌ داد و با راهنمایی‌ او حجره‌ای‌ در یکی‌ از مدارس‌ علمیه‌ اصفهان‌ گرفت‌ و تا پایان‌ عمر در آن‌ شهر ماند. وی‌ با اینکه‌ در میانسالی‌ به‌ کسب‌ علم‌ روی‌ آورده‌ بود، با استعداد و شوق‌ و همتی‌ عالی‌ به‌ فراگیری‌ علوم‌ نزد مشایخ‌ آن‌ روز اصفهان‌ پرداخت‌ و چندی‌ نگذشت‌ که‌ از مدرّسان‌ علوم‌ عقلی‌ و نقلی‌ گردید (بامداد، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۴).

جهانگیرخان‌ حکمت‌ و فلسفه‌ را نزد آقا محمدرضا قمشه‌ای‌ (متوفی‌ ۱۳۰۶)، فقه‌ و اصول‌ و ادبیاتِ عرب‌ را نزد شیخ‌ محمدحسن‌ و محمدباقر نجفی‌ و حاج‌ ملاحسین‌ علی‌ تویسرکانی‌، طب‌ را نزد ملاعبدالجواد طبیب‌ معروف‌ اصفهان‌، و ریاضی‌ و هیئت‌ و نجوم‌ را از استادان‌ سرشناس‌ آن‌ زمان‌ فراگرفت‌ (آقابزرگ‌طهرانی‌، همانجا؛ مهدوی‌، ص‌ ۲۴۶؛ هنرفر، ص‌ ۲۲۹؛ واعظ‌ جوادی‌، ص‌ ۵۸ ـ۵۹).

وی‌ حدود چهل‌ سال‌ در مدرسه‌ صدر اصفهان‌ به‌ تدریس‌ علوم‌ عقلی‌ پرداخت‌. وی‌ حکمت‌ را آمیخته‌ به‌ عرفان‌ و ممزوج‌ با فلسفه‌ مشاء و اشراق‌ درس‌ می‌داد. آوازه‌ حوزه‌ درس‌ او بزرگان‌ و مشتاقان‌ علم‌ را برای‌ کسب‌ فیض‌ به‌ اصفهان‌ کشاند (آقابزرگ‌طهرانی‌، همانجا؛ ایزدگشسب‌، ص‌ ۶۰؛ طرب‌ اصفهانی‌، مقدمه‌ همایی‌، ص‌ ۷۱).

جهانگیرخان‌ در حوزه‌های‌ علمیه‌ به‌ «خان‌» شهرت‌ یافت‌. روش‌ او این‌ بود که‌ فلسفه‌ را برای‌ مشتاقان‌ به‌ این‌ شرط‌ تدریس‌ می‌کرد که‌ در کنار آن‌ فقه‌ و اصول‌ را نیز بیاموزند و در حفظ‌ شعائر دینی‌ بکوشند. بدین‌ ترتیب‌، حکمت‌ را چنان‌ رایج‌ و مطلوب‌ کرد که‌ درسِ شرح‌ منظومه‌ سبزواری‌ او، به‌ سبب‌ کثرت‌ طلاب‌، در خارج‌ از حجره‌ مدرسه‌ صدر و در شبستان‌ مسجد چارچی‌ تشکیل‌ می‌شد (همان‌ مقدمه‌، ص‌ ۷۰؛ واعظ‌ جوادی‌، ص‌ ۶۰)؛ ازاین‌رو، واعظ‌ جوادی‌ (همانجا) وی‌ را احیاکننده‌ حوزه‌ فلسفی‌ اصفهان‌ دانسته‌ است‌. علاوه‌ بر تبحر و شهرت‌ و حسن‌ تدبیر جهانگیرخان‌، عواملی‌ دیگر چون‌ خان‌زادگی‌ و تعلق‌ او به‌ ایل‌ قشقایی‌ و ارادت‌ و احترام‌ ظل‌السلطان‌ (فرزند ناصرالدین‌شاه‌) به‌او، در ترویج‌ علوم‌ عقلی‌ در مکتب‌ اصفهان‌ تأثیر داشت‌ (همانجا).

جهانگیرخان‌ قشقایی‌ عارفی‌ زاهد و بلند طبع‌ بود و زندگی‌ خود را از حق‌الاجاره‌ سالانه‌ زمینی‌ که‌ داشت‌ می‌گذراند. وی‌ تا پایان‌ عمر لباس‌ عشایری‌ پوشید و لباس‌ مرسوم‌ عالمان‌ را بر تن‌ نکرد (قمی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۸۸؛ جابری‌ انصاری‌، ج‌ ۳، ص‌ ۳۲۶؛ مهدوی‌، همانجا؛ صدوقی‌ سها، ص‌ ۸۵).

شاگردان‌

شاگردان‌ فراوانی‌ نزد او درس‌ خواندند که‌ شماری‌ از آنان‌ خود از فقها و علما و فلاسفه‌ بزرگ‌ شدند،از جمله‌:

حاج‌آقارحیم‌ ارباب‌،

حاج‌ آقاحسین‌ طباطبایی‌ بروجردی‌ (صدوقی‌سها، ص‌ ۸۷)،

شیخ‌محمد حکیم‌ خراسانی‌ (مهدوی‌، ص‌ ۴۷۵)،

سیدمحمد داعی‌الاسلام‌ لاریجانی‌ (مرسلوند، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۲)،

ضیاءالدین‌ درّی‌ (کتابی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۸)،

میرزامحمدعلی‌ شاه‌ آبادی‌ اصفهانی‌،

محمدحسین‌ فاضل‌ تونی‌ (حسن‌زاده‌ آملی‌، ص‌ ۳۶۰)،

سیدجمال‌الدین‌ گلپایگانی‌ (همانجا)،

حاج‌ میرزا مهدی‌ دولت‌آبادی‌ (مهدوی‌، ص‌ ۵۳۱ ـ۵۳۲)،

سیدحسن‌ مدرس‌ (بامداد، ج‌ ۱، ص‌ ۳۴۴)،

شیخ‌ حسنعلی‌ اصفهانی‌ نخودکی‌ (شریف‌ رازی‌، ج‌ ۷، ص‌ ۱۱۱)،

آقا نجفی‌ قوچانی‌ (صدوقی‌سها، همانجا)،

میرزاحسین‌ نائینی‌ (آقابزرگ‌ طهرانی‌، قسم‌ ۲، ص‌ ۵۹۳)،

شیخ‌مرتضی‌ طالقانی‌،

شیخ‌ جواد آدینه ی‌

که‌ پس‌ از درگذشت‌ استاد تدریس‌ حکمت‌ را در اصفهان‌ به‌عهده‌ داشت‌ (صدوقی‌سها، ص‌ ۳۰، ۸۷، ۸۹).

غزلیاتی‌ از جهانگیرخان‌ قشقایی‌ به‌ جای‌ مانده‌ است‌. پس‌ از وفات‌ وی‌، حکیم‌ خراسانی‌ به‌ جمع‌آوری‌ اشعار او همت‌ گمارد (صدارت‌، ص‌ ۲۴۰، یادداشت‌ وحید دستگردی‌) ولی‌ این‌ دیوان‌ (رجوع کنید به آقابزرگ‌طهرانی‌، قسم‌ ۱، ص‌ ۳۴۵؛ زرکلی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۴۱) اکنون‌ در دست‌ نیست‌. در برخی‌ منابع‌ شرحی‌ فارسی‌ از نهج‌البلاغه‌ به‌ او نسبت‌ داده‌اند (رجوع کنید به آقا بزرگ‌ طهرانی‌، همانجا؛بامداد، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۴).

به‌ گفته‌ جابری‌ انصاری‌ (همانجا) هنگامی‌ که‌ وی‌ در مدرسه‌ صدر نزد جهانگیرخان‌ نهج‌البلاغه‌ می‌خواند، جهانگیر خان‌ در حال‌ نوشتن‌ شرحی‌ بر آن‌ کتاب‌ بود. جهانگیرخان‌ در رمضان‌ ۱۳۲۸ درگذشت‌. مدفن‌ وی‌ در تخت‌ فولاد * اصفهان‌ واقع‌ است‌ (آقابزرگ‌طهرانی‌؛جابری‌ انصاری‌، همانجاها).

عکسی‌ که‌ در تذکره‌القبور (رجوع کنید به مهدوی‌، ص‌ ۲۴۶) به‌ جهانگیرخان‌ نسبت‌ داده‌ شده‌، به‌ گفته‌ شاگردان‌ وی‌، عکس‌ یکی‌ از مستوفیان‌ دوره‌ قاجار است‌، اما کشیشی‌ از مبلّغان‌ مسیحی‌ در جلفای‌ اصفهان‌، عکسی‌ از خان‌ گرفته‌ بوده‌ است‌ که‌ در دسترس‌ نیست‌ (طرب‌ اصفهانی‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌ ۶۹ ـ۷۰، پانویس‌).



منابع‌:
(۱) محمدمحسن‌ آقابزرگ‌ طهرانی‌، طبقات‌ اعلام‌ الشیعه‌: نقباء البشر فی‌ القرن‌ الرابع‌ عشر، مشهد ۱۴۰۴؛
(۲) اسداللّه‌ ایزدگشسب‌، شمس‌التواریخ‌: شرح‌ احوال‌ فقها و حکما و عرفا و شعرا و ادبا، چاپ‌ عبدالباقی‌ ایزدگشسب‌، تهران‌ ۱۳۴۵ ش‌؛
(۳) مهدی‌ بامداد، شرح‌ حال‌ رجال‌ ایران‌ در قرن‌ ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری‌ ، تهران‌ ۱۳۵۷ ش‌؛
(۴) محمد حسن‌ جابری‌ انصاری‌، تاریخ‌ اصفهان‌، چاپ‌ جمشید مظاهری‌ (سروشیار)، اصفهان‌ ۱۳۷۸ ش‌؛
(۵) حسن‌ حسن‌زاده‌ آملی‌، در آسمان‌ معرفت‌: تذکره‌ اوحدی از عالمان‌ ربانی‌، قم‌ ۱۳۷۵ ش‌؛
(۶) احمد دیوان‌ بیگی‌، حدیقه‌الشعراء، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ ۱۳۶۴ـ۱۳۶۶ ش‌؛
(۷) محمدحسین‌ رکن‌زاده‌ آدمیت‌، دانشمندان‌ و سخن ‌سرایان‌ فارس‌ ، تهران‌ ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ ش‌؛
(۸) خیرالدین‌ زرکلی‌، الاعلام‌ ، بیروت‌ ۱۹۸۰؛
(۹) محمد شریف‌ رازی‌، گنجینه‌ دانشمندان‌ ، تهران‌ ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ ش‌؛
(۱۰) علی‌ صدارت‌، «شیخ‌ محمد حکیم‌ خراسانی‌»، ارمغان‌، سال‌ ۲۰، ش‌ ۴ـ ۵ (تیر و مرداد ۱۳۱۸)؛
(۱۱) منوچهر صدوقی‌سها، تاریخ‌ حکماء و عرفاء متأخر برصدرالمتألهین‌، تهران‌ ۱۳۵۹ ش‌؛
(۱۲) ابوالقاسم‌بن‌ رضاقلی‌ طرب‌ اصفهانی‌، دیوان‌ طرب، با مقدمه‌ و حواشی‌ جلال‌الدین‌ همایی‌، تهران‌ ۱۳۴۲ ش‌؛
(۱۳) محمدعلی‌ عبرت نائینی‌، تذکره‌ مدینه‌ الادب‌، چاپ‌ عکسی‌ تهران‌ ۱۳۷۶ ش‌؛
(۱۴) عباس‌ قمی‌، فوائد الرضویه‌: زندگانی‌ علمای‌ مذهب‌ شیعه‌، تهران‌ [? ۱۳۲۷ ش‌]؛
(۱۵) محمدباقر کتابی‌، رجال‌ اصفهان‌ ( در علم‌ و عرفان‌ و ادب‌ و هنر )، اصفهان‌ ۱۳۷۵ ش‌ـ ؛
(۱۶) حسن‌ مرسلوند، زندگینامه‌ رجال‌ و مشاهیر ایران‌ ، ج‌ ۳، تهران‌ ۱۳۷۳ ش‌؛
(۱۷) مصلح‌الدین‌ مهدوی‌، تذکره‌القبور، یا، دانشمندان‌ و بزرگان‌ اصفهان‌ ، اصفهان‌ ۱۳۴۸ ش‌؛
(۱۸) اسماعیل‌ واعظ‌ جوادی‌، «جهانگیرخان‌ قشقائی‌»، جاویدان‌ خرد ، سال‌ ۱، ش‌ ۲ (پاییز ۱۳۵۴)؛
(۱۹) لطف‌اللّه‌ هنرفر، اصفهان‌ ، تهران‌ ۱۳۴۶ ش‌.

دانشنامه جهان اسلام     جلد : ۱۱

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=