از طبقه اولى است. کنیت او ابو على است. به اصل از کوفه است، و گفتهاند به اصل از خراسان بود از ناحیت مرو. و گفتهاند که وى به سمرقند زاده و به باورد بزرگ شده، و کوفى الاصل است. و نیز گفتهاند که بخارى الاصل است. و اللّه تعالى اعلم.
وفات وى در محرم سنه سبع و ثمانین و مائه بوده.
فضیل عیاض گوید: قدس اللّه روحه- که: «من حق را- سبحانه و تعالى- بر دوستى پرستم، که نشکیبم که نپرستم.»
لمحمود الورّاق:
تعصى الاله و أنت تظهر حبّه | هذا و ربّى فى القیاس بدیع |
لو کان حبّک صادقا لأطعته | انّ المحبّ لمن یحبّ مطیع |
شیخ الاسلام گفت- قدّس سرّه-: «هر که او را بر بیم مىپرستد خود را مىپرستد و به طمع نجات خود مىجنبد، نه به جهت محبت و اطاعت فرمان. و هر که او را به امید مىپرستد او نیز خود را مىپرستد، و به توقع تنعّم و راحت خود مىجنبد، نه براى محبت و اطاعت. من او را نه بر بیم و امید مىپرستم چون مزدوران، و نه بر دعوى محبت او که از پرستشى که سزاى او باشد و استحقاق آن دارد عاجز مانم، بلکه او را بر فرمان او پرستم، که گفت: پرست! مىپرستم، و بر دوستى سنّت رسول او- صلّى اللّه علیه و سلّم- و به تقصیر خود معترفم.»
محمد بن سعید الزّنجى را- رحمه اللّه- پرسیدند که: «سفله کیست؟» گفت: «آن که حق را- سبحانه- بر بیم و امید پرستد.» گفتند: «پس تو چون پرستى؟» گفت: «مهر و دوستى وى مرا بر خدمت و اطاعت دارد.»
شیخ الاسلام گفت: «فضیل عیاض را پسرى بود على نام، از پدر مه بود در زهد و عبادت و ترس. روزى در مسجد حرام نزدیک زمزم خوانندهاى بر خواند: و یوم القیمه ترى المجرمین …
الآیه. وى بشنید، زعقهاى بزد و جان بداد».
شیخ الاسلام گفت: «از دوست نشان و از عارف جان.»
من مات عشقا فلیمت هکذا |
لا خیر فى عشق بلا موت نفحات الأنس //عبدالرحمن جامی |