تذكره الأولياء ونفحات الانسعرفا-ت

۶۶ ذکر [ابو] عبد اللّه تروغبدى، رحمه اللّه علیه‏(تذکره الأولیاء)

 

آن پاکباز ولایت، آن شاه‏باز هدایت، آن سالک بادیه تجرید، آن سابق راه تفرید، آن برکننده بیخ خودى، شیخ [ابو] عبد اللّه تروغبدى- رحمه اللّه علیه- یگانه عهد بود و نشانه وقت؛ و از اجلّه مشایخ طوس بود و از کبار اصحاب بود؛ و در ورع و تقوى و تجرید کامل بود؛ و او را کرامات و ریاضات شگرف است و صحبت ابو عثمان حیرى یافته بود و بسى مشایخ را دیده.

و ابتداى حال او چنان بود که در طوس قحطى افتاد، چنان که آدمى یکدیگر را مى‏خوردند. او یک روز به خانه درآمد، مگر دو من گندم یافت در خنبره‏یى، آتش درش افتاده؛ و گفت: «این شفقت بود بر مسلمانان؟ که ایشان از گرسنگى مى‏میرند و تو گندم در خنبره نهاده‏اى؟». شورى بدو درآمد و روى به صحرا نهاد و ریاضت و مجاهده پیش گرفت.

نقل است که یک روز با اصحاب خویش بر سفره‏یى نشسته بود به نان خوردن.حسین بن منصور از کشمیر مى‏ آمد، قبایى سیاه پوشیده و دو سگ سیاه بر دست. شیخ اصحاب را گفت: «جوانى بدین صفت مى ‏آید، استقبال او کنید که کار او عظیم است».

اصحاب برفتند و او را دیدند که مى ‏آمد، دو سگ بر دست. هم چنان روى به شیخ نهاد.چون شیخ او را بدید، جاى خویشتن بدو داد تا درآمد و سگان را با خود به سفره‏ نشاند؛ و چون اصحاب دیدند که شیخ استقبال او فرمود و جاى خویش بدو داد، هیچ نتوانستند گفت. شیخ نظاره او مى ‏کرد تا خود مى‏ خورد و به سگان مى‏ داد: و اصحاب انکار مى‏ کردند. پس چون نان بخورد، برفت. شیخ به وداع او برخاست. پس چون بازگردید، اصحاب گفتند: «شیخا! این چه حالت بود که سگ را بر جاى خویش نشاندى و ما را به استقبال چنین کس فرستادى که جمله سفره از نماز ببرد!». شیخ گفت: «آرى.سگ او بنده اوست. از پى او مى‏ دود از بیرون مانده، و سگ ما در درون مانده است و ما از پى او مى ‏دویم؛ و بسى فرق بود از کسى که متابع سگ بود تا کسى که سگ متابع او بود. سگ او ظاهر مى ‏توان دید و آن شما بر شما پوشیده [است‏]. این بتر از آن هزار بار».

پس گفت: «در آفرینش، پادشاه او خواهد بود. اگر سگ دارد و اگر ندارد، کار روى بدو خواهد نهاد».

نقل است که از او پرسیدند که: «صفت مرید چیست؟». گفت: «مرید در رنج است، و لکن رنج او سرور و طرب است نه عنا و تعب». و از او پرسیدند از صوفى و زاهد. گفت: «صوفى به خداوند بود و زاهد به نفس». و گفت: «حق- تعالى- هر بنده‏یى را از معرفت خویش به قدر کارى بخشیده است، و بارى از بلا بر ایشان نهاده به مقدار معرفتى که او را بخشیده است، تا معرفت او یارى‏دهنده او بود در بلا». و گفت: «آلاء، مکشوف [است‏] و معانى مستور». و گفت: «هر که فرمان خداى- تعالى- در خردى ضایع کند، خداى- تعالى- او را در بزرگى خوار کند». و گفت: «هر که خدمت کرد در همه عمر خویش یک روز جوانمردى را، برکت خدمت یک‏روزه بدو رسد؛ پس حال کسى چگونه بود که جمله عمر در خدمت ایشان صرف کند». و گفت: «هیچ انس نیست در اجتماع برادران، به سبب وحشت فراق». و گفت: «هیچ‏کس را وسیلتى نیست به خداى جز خداى؛ که به خداى جز خداى وسیلت نیست». و گفت: «هر که دنیا را ترک کند براى دنیا، آن علامت حبّ دنیا بود». رحمه اللّه علیه رحمه واسعه.

تذکره الأولیاء//فریدالدین عطار نیشابوری

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=