از أفاضل صوفیّه بود و از مجاوران بقعه شریف شیخ ابو عبد اللّه خفیف، قدّس اللّه تعالى سرّه. از علوم بهرهاى تمام داشته و از آداب نصیبى کامل. سفر بسیار کرده است و اقالیم را گشته و بارها به سفر حجّ پیاده رفته و به بتخانه سومنات درآمده بود و بت بزرگتر ایشان را شکسته، و از مشایخ کبار بسیارى را دریافته و به صحبت شیخ شهاب الدّین رسیده و با وى در یک کشتى سفر دریا کرده.
و گفتهاند که وى در بیت المقدس و بلاد شام مدّتى مدید سقّایى مىکرد و ۹ آب به مردم مىداد تا به خضر- علیه السّلام- رسید، و وى را از زلال انعام و افضال خود سیراب گردانید. وقتى وى را با یکى از اکابر سادات و اشراف فىالجمله گفتوگویى واقع شد. آن شریف حضرت رسالت را- صلّى اللّه علیه و سلّم- به خواب دید، وى را عتاب کرد. چون بیدار شد، پیش شیخ آمد و عذرخواهى نمود و استرضاى وى کرد.
یکى از مشایخ منکر وى بود، شبى در واقعه چنان دید که: «درهاى آسمان گشاده شد.ملایکه با طبقهاى نور نازل شدند. پرسید که: این چیست؟ گفتند: براى سعدى شیرازى است که بیتى گفته که قبول حضرت حقّ- سبحانه و تعالى- افتاده، و آن بیت این است:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار | هر ورقى دفترى است معرفت کردگار | |
» آن عزیز چون از واقعه درآمد، هم در شب به در زاویه شیخ سعدى رفت که وى را بشارت دهد.دید که چراغى افروخته و با خود زمزمهاى مى کند. چون گوش کشید، همین بیت مى خواند.
وى در شب جمعه ماه شوّال، سنه احدى و تسعین و ستّمائه از دنیا رفته، رحمه اللّه.[۱]
[۱] عبد الرحمن جامى، نفحات الأنس، ۱جلد، مطبعه لیسى – کلکته، ۱۸۵۸٫
خطا: فرم تماس پیدا نشد.