زندگینامه حضرت امام حسین (ع)

گذرى بر زندگى امام سوّم حضرت حسین (ع )به قلم علامه حلی(کتاب المستجاد من کتاب الارشاد )

ویژگیهاى زندگى امام حسین (ع )

بعد از امام حسن مجتبى (علیه السلام ) مقام امامت به برادرش امام سوّم حضرت حسین بن على (علیهماالسلام ) رسید، بر اساس گفتار صریح جدّش رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و پدرش على (علیه السلام ) و بر اساس وصیّت برادرش امام حسن (علیه السلام ) کنیه او ((ابوعبداللّه )) بود که در شب پنجم شعبان سال چهارم هجرت (۱۴۰) در مدینه چشم به این جهان گشود.

مادرش فاطمه (علیهاالسلام ) او را به حضور رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) آورد، آن حضرت از دیدار او شادمان شد و نامش را حسین گذارد و گوسفندى براى او قربانى کرد.
او و برادرش (حسن (علیه السلام ) ) به گواهى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) دو آقاى جوانان بهشت مى باشند و به اتّفاق راءى همه علماى اسلام که در آن هیچ شکّى نیست ، آنان دو ((سبط)) (۱۴۱) پیامبر رحمت هستند و امام حسن (علیه السلام ) از سر تا سینه به پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) شباهت داشت و امام حسین (علیه السلام ) از سینه تا پا شبیه پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) بود.

و حسن و حسین (علیهماالسلام ) دو محبوب خاصّ رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و دوگل خوشبوى مخصوص آن حضرت در میان همه بستگان و فرزندانش ‍ بودند.

چند روایت در شاءن امام حسن و امام حسین (ع )

۱ – ((زاذان )) مى گوید: از سلمان شنیدم مى گفت از پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدم درباره حسن و حسین (علیهماالسلام ) مى فرمود:
((اَللّهُمَّ اِنِّى اُحِبُّهُما فَاَحِبَّهُما وَاَحِبّ مَنْ اَحَبَّهُما)).
((خدایا! من حسن و حسین (علیهماالسلام ) را دوست دارم پس آنان را دوست بدار و ((نیز)) دوست بدار آن کسى را که آنان را دوست بدارد)).
و نیز فرمود:((کسى که حسن و حسین (علیهماالسلام ) را دوست بدارد، او را دوست دارم وکسى راکه من دوست دارم خداوند او را دوست دارد و کسى را که خدا دوست بدارد او را وارد بهشت مى کند و هر آن کس که حسن و حسین (علیهماالسلام ) را دشمن دارد، من او را دشمن دارم و کسى را که من دشمن بدارم ، خداوند او را دشمن بدارد و کسى را که خداوند دشمن دارد او را داخل آتش همیشگى دوزخ گرداند)).
و نیز فرمود:((این دوفرزندم ، دو گل خوشبوى من هستند)).
۲ – ((ابن مسعود)) نقل مى کند:((رسول خدا( صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) نماز مى خواند (دیدم ) حسن و حسین آمدند و بر پشت رسول خدا (در سجده ) سوار شدند وقتى که رسول خدا( صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) سر از سجده برداشت آنان را آرام گرفت و به زمین گذارد، وقتى که به سجده دوّم رفت ، باز آنان با هم بر پشت آن حضرت سوار شدند. پس از نماز، رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) یکى را بر زانوى راست و دیگرى را بر زانوى چپ گذارد و فرمود:((مَنْ اَحَبَّنِى فَلْیُحِبّ هذَیْنِ؛ کسى که مرا دوست بدارد، باید این دو را دوست بدارد)).
حسن و حسین (علیهماالسلام ) دو حجّت خدا براى پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) در سرگذشت ((مباهله )) (که قبلاً خاطرنشان شد) بودند و دو حجّت خدا در دین اسلام بعد از پدرشان امیرمؤ منان على (علیه السلام ) بودند.
۳ – امام صادق (علیه السلام ) نقل کرد که امام حسن (علیه السلام ) به اصحاب خود فرمود:
((خداوند داراى دو شهر است ؛ یکى از آنها در مشرق و دیگرى در مغرب است ، خداوند در این دو شهر، افرادى را آفریده که هرگز فکر نافرمانى از خدا نکرده اند، سوگند به خدا! در میان این دو شهر و در خود آن دو شهر، براى خداوند غیر از من و برادرم حسین (علیه السلام ) هیچ کس حجّت بر بندگانش نیست )).
و نظیر این روایت از امام حسین (علیه السلام ) نقل شده که در روز عاشورا به پیروان ابن زیاد فرمود:
((چرا شما براى جنگ با من همدست شده اید، بدانید که سوگند به خدا اگر مرا بکشید یقینا آن کس را که حجّت خدا بر شماست کشته اید و سوگند به خدا بین ((جابلقا)) و ((جابرسا)) (یعنى در همه دنیا) پسر پیغمبرى که خداوند به وسیله او بر شما احتجاج کند، غیر از من نیست )).
منظور امام حسین (علیه السلام ) از ((جابلقا)) و ((جابرسا)) همان دو شهر (در مشرق و مغرب ) است که در کلام امام حسن (علیه السلام ) آمده بود.

مقام امام حسن و امام حسین (ع ) در دوران کودکى

از براهین و نشانه هاى روشن اوج کمال حسن و حسین (علیهماالسلام ) (در دوران کودکى ) علاوه بر آنچه در جریان مباهله ذکر شد (که پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) آن دو را که کودک بودند با خود براى مباهله برد) یکى اینکه پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) با آنان (با اینکه کودک بودند) بیعت کرد (۱۴۲) و آن حضرت در ظاهر با هیچ کودکى غیر از آنان بیعت ننموده است .
دیگر اینکه : آیات قرآن در شاءن آنان به خاطر کردار نیکشان بر پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل گردید، با اینکه خردسال بودند و نظیر آن در مورد هیچ کسى نازل نشده است ، خداوند در قرآن مى فرماید:
(وَیُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَاَسِیراً # اِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَلا شُکُوراً # اِنّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً # فَوَقیهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَلَقّیهُم نَضْرَهً وَسُرُوراً – وَجَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّهً وَحَرِیراً ). (۱۴۳)
((آنان (پیامبر، على ، فاطمه ، حسن و حسین (علیهم السلام ) ) غذاى خود را به خاطر دوستى خدا، به مسکین و یتیم و اسیر مى دهند (و مى گویند) ما شما را در راه خدا طعام مى دهیم ، از شما نه پاداشى مى خواهیم و نه سپاسگزارى ، بى گمان ما از پروردگارمان مى ترسیم در روزى که گرفته روى و پریشان باشد، پس خداوند آنان را از شَرّ آن روز نگاه داشت و آنان را شاد و خُرّم نمود و به خاطر صبر و شکیبائیشان ، خداوند بهشت و لباس حریر بهشتى را به آنان پاداش داد)).
این گفتار خداوند، شامل حال حسن و حسین (علیهماالسلام ) همراه پدر و مادرشان شد و در ضمن بیانگر گفتار آن دو بزرگوار و حالت درونى آنان است و این دو (گفتار، و حالت معنوى ) نشانگر آشکار امامت و حجّت بزرگ حسن و حسین (علیهماالسلام ) بر مردم مى باشد، چنانکه قرآن خبر از سخن گفتن حضرت مسیح (علیه السلام ) در گهواره مى دهد. (۱۴۴) و همین معجزه و نشانه صدق نبوّت او بود و حکایت از آن داشت که او در پیشگاه خدا از ویژگى مخصوصى برخوردار است ، به خاطر آن کرامتى که بیانگر مقام ارجمند او در پیشگاه خدا و برترى او بر دیگران است . و رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) با صراحت به امامت امام حسین (علیه السلام ) و امامت برادرش تصریح کرده است آنجا که فرموده است :
((اِبْناىَ هذانِ اِمامانِ قاما اَوْ قَعَدا؛ این دو پسرانم ، دو امام هستند خواه بپاخیزند (و بجنگند) و خواه بنشینند)) (و صلح کنند)).
و وصیّت امام حسن (علیه السلام ) بر امامت او دلالت دارد، چنانکه وصیّت امیرمؤ منان على (علیه السلام ) بر امامت امام حسن (علیه السلام ) دلالت داشت بر اساس وصیّت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مورد امامت امیرمؤ منان على (علیه السلام ) بعد از خودش .

امام حسین (ع ) در دوران امامت

(پس از شهادت امام حسن (علیه السلام ) در سال پنجاه هجرى ، امام حسین (علیه السلام ) به مقام امامت رسید و امامت او یازده سال به طول انجامید که حدود ده سال آن در زمان خلافت معاویه بود).
امامت امام حسین (علیه السلام ) پس از شهادت امام حسن (علیه السلام ) به دلیل آنچه قبلاً بیان شد، ثابت است و اطاعت از او بر همه مردم واجب خواهد بود هرچند به خاطر تقیّه ، مردم را به امامت خود دعوت نکند و بر اساس پیمان صلحى که بین او و معاویه بود، مى بایست به آن وفا کند. روش امام حسن (علیه السلام ) در زمان معاویه همانند روش پدرش امیرمؤ منان على (علیه السلام ) بود، در این جهت که على (علیه السلام ) با اینکه بعد از رسول خدا( صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) امام برحقّ بود، خاموش نشست (یعنى جنگ نکرد).

همچنین روش امام حسین (علیه السلام ) در این دوران ، همانند روش برادرش امام حسن ( علیه السلام ) پس از برقرارى صلح با معاویه بود که با ترک جنگ و خوددارى زندگى مى کرد، اتّخاذ اینگونه روش – در برهه اى از زمان – به پیروى از روش رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) بود در آن وقت که آن حضرت در مکّه ((در شِعْب ابوطالب )) توسّط مشرکان محصور بود [که ناگزیر شد سه سال یعنى از سال هفتم تا نهم بعثت در آن شعب با خاموشى بسر برد] و یا در ماجراى هجرت و بیرون آمدن از مکّه ، در غار پنهان شد و خود را از دید مشرکان ، پنهان ساخت .

هجرت و جهاد امام حسین (ع )

هنگامى که معاویه (در نیمه رجب سال شصت هجرى ) از دنیا رفت و دوران صلح (آتش ‍ بس ) که مانع آن بود تا امام حسین (علیه السلام ) مردم را به امامت خود دعوت نماید به پایان رسید در محدوده توان و امکانات خود، مساءله رهبرى خود را آشکار ساخت و در هر فرصتى براى آگاهى بخشى به ناآگاهان استفاده نمود و رفته رفته یارانى به گرد او آمدند، آنگاه آن حضرت مردم را به جهاد و نبرد (با سلطنت یزید و بنى اُمیّه ) دعوت نمود و آماده جنگ شد و با اهل بیت و فرزندان خود از حرم خداو حرم رسول خدا( صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) (از مکّه و مدینه ) به سوى عراق رهسپار گردید تا به کمک شیعیانش که او را (به آمدن به کوفه ) دعوت نموده بودند، با دشمن جنگ کند.

امام حسین (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) نخست پسرعمویش ((مسلم بن عقیل )) (علیه السلام ) را به سوى کوفه فرستاد و او را براى دعوت مردم به جهاد و گرفتن بیعت از مردم برگزید، مردم کوفه با او براى جهاد، بیعت کردند و پیمان وفادارى خود را به او اعلام داشتند و خیرخواهیش را به جان پذیرفتند، ولى طولى نکشید که (وقتى ورق برگشت ) آنان بیعت خود را شکستند و دست از یارى او کشیدند و او را تسلیم دشمن نمودند و دشمن (در یک جنگ نابرابر) او را کشت و مردم کوفه از مسلم (علیه السلام ) دفاع ننمودند. سپس (همین مردم اغفال شده ) براى جنگ با امام حسین (علیه السلام ) از کوفه خارج شدند، آن حضرت را (در سرزمین کربلا) محاصره کردند و او را از رفتن به شهرها بازداشتند و آنچنان او را در تنگنا قرار دادند که نه راه گریزى داشت و نه یار و یاورى و بین او و آب فرات جدایى انداختند تا اینکه بر او دست یافتند و آن حضرت را (در یک جنگ نابرابر) کشتند و آن بزرگوار در حالى که تشنه لب ، مجاهد، شکیبا، مخلص و مظلوم بود به شهادت رسید، بیعتش را شکستند، حریم حرمتش را دریدند و به هیچ وعده او وفا نکردند و هرگونه رشته پیمان با او را گسستند و آن حضرت همچون پدر و برادرش شهید شد.

فراز و نشیبهاى عمر امام حسین (ع )

امام حسین (علیه السلام ) روز شنبه دهم محرّم سال ۶۱ هجرى بعد از نماز ظهر، مظلوم و تشنه لب به شهادت رسید در حالى که شکیبا بود و براى خدا و دستیابى به فیوضات الهى (به جهاد تا سرحدّ شهادت ) اقدام کرد، در این وقت ۵۸ سال از عمرش ‍ مى گذشت ، هفت سال (اوّل عمرش ) را با رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) گذراند، ۳۷ سال را با پدرش امیرمؤ منان على ( علیه السلام ) و ۴۷ سال را با برادرش ‍ امام حسن (علیه السلام ) سپرى نمود و مدّت خلافتش بعد از برادرش یازده سال بود. در پاداش بلکه در وجوب زیارت مرقد شریف امام حسین ( علیه السلام ) روایات بسیار نقل شده است از جمله امام صادق (علیه السلام ) فرمود:
((زِیارَهُ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی (علیه السلام ) واجِبَهٌ عَلى کُلٍّ مَنْ یَقِرُّ لِلْحُسَیْنِ بِاْلاِمامَهِ مِنَ اللّهِ تَعالى )).
((زیارت (قبر) امام حسین (علیه السلام ) بر هرکسى که معتقد به امامت او از جانب خداست واجب است )).
و نیز فرمود:((پاداش زیارت امام حسین (علیه السلام ) معادل صد حجّ نیکو و صد عمره مقبول مى باشد)).
و رسول اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:((مَنْ زارَ الْحُسَینَ (علیه السلام ) بَعْدَ مَوْتِهِ فَلَهُ الْجَنَّهُ؛ کسى که بعد از شهادت حسین (علیه السلام ) مرقد او را زیارت کند، بهشت از براى اوست )).
و دراین باره روایات بى شمارى نقل شده است . (۱۴۵)

فرزندان امام حسین (ع )

امام حسین (علیه السلام ) داراى شش فرزند بود:
۱ – على بن الحسین (امام سجّاد) کُنیه او ((ابومحمّد)) بود، مادرش ((شاه زنان )) دختر یزدگرد (سوّم ) بود.
۲ – على بن الحسین (علیه السلام ) (معروف به على اکبر) که در کربلا در جریان عاشورا به شهادت رسد، مادرش ((لیلى )) دختر ابوقره بن عُروه بن مسعود ثقفى بود.
۳ – جعفر بن حسین که فرزند نداشت و مادرش از قبیله قُضاعیّه بود، و جعفر در زمان حیات امام حسین (علیه السلام ) از دنیا رفت .
۴ – عبداللّه ، که در روز عاشورا در آغوش پدر بود، تیرى از جانب دشمن به او اصابت کرد به طورى که سرش را از بدنش جدا نمود و به شهادت رسید.
۵ – سکینه ، که مادرش ((رباب )) دختر امرء القیس بن عدى از قبیله کلبى بود.
۶ – فاطمه که مادرش ((اُمّ اسحاق )) دختر طلحه بن عُبیداللّه از قبیله تَیْم بود.

نگاهی بر زندگی دوازده امام (ع)//نابغه و فقیه بزرگ ، علامه حلّی
کتاب المستجاد من کتاب الا رشاد//ترجمه دفتر انتشارات اسلامى-وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم



۱۴۰- مشهور این است که آن حضرت در روز سوّم شعبان به دنیا آمد. و در مورد سال تولّد او بعضى نقل مى کنند که در سال سوّم هجرت بوده است (اصول کافى ، ج ۱، ص ۴۶۳). و در روز عاشوراى سال ۶۱ ه – .ق . در سنّ ۵۷ سالگى به شهادت رسید.
۱۴۱- ((سبط)) در اصل به معناى درختى است که داراى یک ریشه است و شاخ و برگهاى بسیار دارد و در فارسى به معناى نوه مى باشد و بیشتر به نوه دخترى گفته مى شود (مجمع البحرین و فرهنگ عمید – سبط).
۱۴۲- ظاهرا منظور از بیعت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) با حسن و حسین (علیهماالسلام ) این است که : آن حضرت شایستگى آنان را براى امامت ، پذیرفت و وفاى خود را در قبول امامت آنان ، به انجام رساند و در مجموع ، توصیه به این بیعت کرد و بیعت آنان را امضا نمود که بر اساس صحیح است .
۱۴۳- سوره انسان ، آیه ۸ – ۱۲٫
۱۴۴- چنانکه این موضوع در آیه ۱۹ از سوره مریم آمده است .
۱۴۵- براى اطّلاع بیشتر به کتاب : وسائل الشیعه ، ج ۱۰، ص ۳۱۸ تا ۳۴۰ مراجعه شود.

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=