حکایات امام محمد باقر(ع)

مناظره امام باقر علیه السلام با طاووس یمانی

 

روزی امام باقر علیه السلام در مسجد الحرام با اصحابش نشسته بود که طاووس یمانی با عده‌ای از پیروانش جلو آمد و سلام کرد و گفت:« آیا به من اجازه می‌دهید سؤال کنم؟»
 امام فرمود:«بله، بپرس!»
 طاووس پرسید:«چه زمانی بود که یک سوّم مردم دنیا هلاک شدند؟»
 امام فرمود:«اشتباه کردی! باید می‌گفتی یک چهارم مردم؛ و آن وقتی بود که قابیل برادرش هابیل را کشت. در آن زمان مردم دنیا فقط چهار نفر بودند: آدم و حوا و هابیل و قابیل. پس یک‌چهارم اهل دنیا هلاک شدند.»
 طاووس گفت:« بله، شما درست فرمودید. من اشتباه کردم.»
 بعد پرسید:«کدامیک ازآن دو برادر، پدر جهانیانند که فرزندانشان تا امروز زیاد شده؟»
 امام فرمود:«هیچ‌یک. مردم جهان نسل فرزند دیگر حضرت آدم یعنی« شیث» هستند.»
 طاووس پرسید:«چرا حضرت آدم، « آدم» نامیده شده؟»
 امام فرمود:«چون گِل او را از« ادیم» (پوسته‌ی رویی )زمین برداشته‌اند. »
 طاووس پرسید:«چرا به حضرت حوّا ،«حوا» گفته می‌شود؟»
 امام فرمود:«چون حوّا از پهلوی موجود «حیّ» خلق شد.» (یعنی پس از اینکه حضرت آدم، دارای روح شد، از کنار گِل او حوا آفریده شد.»
 طاووس پرسید:«ابلیس به چه دلیلی، به این نام خوانده می شود؟»
 امام فرمود:«ابلیس به معنای ناامید است و چون شیطان از رحمت خدای عزّوجل نا امید شد، او را به این نام می‌خوانند.»
 پرسید:«جن را چرا به این نامه می‌خوانند؟»
 فرمود:«جن یعنی پنهان؛ و چون جن‌ها از دیده‌ها پنهانند، به این نام خوانده می‌شوند.»
 پرسید:«چه کسی اوّلین دروغ را گفت؟»
 فرمود:«اولین دروغ را « ابلیس» گفت، وقتی که گفت: من بهتر از آدم هستم. (سوره اعراف آیه. ۱۲)»
 پرسید:«کدام گروهند که شهادت به حق داده‌اند، ولی دروغگویند؟»
 فرمود:«منافقینی که به رسول الله گفتند: « ما شهادت می‌دهیم که تو رسول خدایی.» سپس آیه نازل شد که: وقتی منافقین می‌آیند و می‌گویند ما شهادت می‌دهیم که تو رسول خدایی…، خداوند شهادت می‌دهد که آنان دروغ می‌گویند.»(سوره منافقون، آیه‌ی ۱)
 طاووس پرسید:« کدام پرنده بود که فقط یک بار پرواز کرد؟»
 فرمود:« آن پرنده، «کوه طور » بود که خداوند آن را با بال‌هایی از انواع عذاب به پرواز درآورد تا بنی اسرائیل ، تورات را قبول کنند؛ چرا که در قرآن چنین آمده است:« ما کوه را بر سر آنها مانند سایبانی بلند کردیم و آنها گمانکردند که روی سر آنها خواهد افتاد. » (سوره اعراف، آیه ۱۷۱)
 طاووس پرسید:« فرستاده‌ی خدا که نه از جنّ است و نه از انس و نه از ملائکه کیست؟»
 امام فرمود:« کلاغی است که خداوند آن را فرستاد تا به قابیل نشان دهد جنازه‌ی برادرش را چگونه در خاک پنهان کند؛ چرا که در قرآن چنین آمده است:« پس خداوند کلاغی را فرستاد تا زمین را کنار بزند و به او نشان دهد چگونه برادرش را به خاک بسپارد.» (سوره مائده، آیه۳۱)
 طاووس پرسید:« موجودی که به قوم خود هشدار داد ولی نه از جنس جن بود، نه انسان و نه ملائکه؟»
 امام فرمود:« مورچه بود. خداوند در قرآن می‌فرماید:« آن مورچه گفت: ای مورچگان، داخل خانه‌های خود شوید تاسلیمان و لشکریانش شما را لگد نکنند، چرا که آنها شما را نمی‌بینند.» (سوره نمل، آیه ۱۸)
 پرسید:« کیست که به او دروغ بستند ولی از جنس جن و انس و ملک نیست؟»
 حضرت باقر علیه السلام فرمود:« گرگی است که برادران یوسف به او دروغ بستند و گفتند: گرگ او را خورد.(سوره یوسف آیه ۱۷)»
 طاووس پرسید:« آن چیست که کمش حلال بود و زیادش حرام؟»
 امام فرمود:« آب نهر طالوت است که در قرآن چنین آمده:« طالوت فرمود هر کس از این نهر بیاشامد از من نیست. . مگر به اندازه یک کف دست.»(سوره بقره آیه ۲۴۹)»
 پرسید:« کدام نماز واجب است که وضو ندارد و کدام روزه است که مانع خوردن و آشامیدن نمی‌شود؟»
 امام فرمود:« آن نماز همان صلوات بر محمد و آل اوست (صلوه به معنای دعا است)؛ و آن روزه همان روزه‌ از سخن‌گفتن است که روزه‌ی حضرت مریم بود و خدا در قرآن می‌فرماید:« بگو من نذر کرده‌ام برای خدای مهربان کهروزه باشم؛ پس امروز با هیچکس سخن نمی‌گویم.» (سوره مریم،آیه ۲۶)
 طاووس پرسید:« آن چیست که کم و زیاد می‌شود؟ و آن چیست که زیاد می‌شود ولی کم نمی‌شود؟ و آن چیست که کم می‌شود ولی زیاد نمی‌شود؟»
 حضرت باقر علیه السلام فرمود:« آنچه کم و زیاد می‌شود، ماه آسمان است و آنچه کم نمی‌شود دریاست و آنکه کم می‌شود ولی زیاد نمی‌شود، عمر است.»
 
بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۳۵۱

 

 

Show More
Back to top button
-+=