حکایات پیامبران (ع)حکایات حضرت امیرالمومنین علی(ع)

مرگ‌ در نزد ابراهیم‌ خلیل‌ 

از حضرت‌ أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ روایت‌ است‌ که‌ چون‌ خداوند اراده‌ فرمود پیامبرش‌ حضرت‌ إبراهیم‌ خلیل‌ را قبض‌ روح‌ کند، ملک‌ الموت‌ را به‌ سوی‌ او فرو فرستاد.

ملک‌ الموت‌ چون‌ به‌ ابراهیم‌ رسید عرض‌ کرد: السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا إبْرَاهِیمُ. «سلام‌ بر تو باد ای‌ ابراهیم‌.»

ابراهیم‌ گفت‌:وَ عَلَیْکَ السَّلاَمُ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ؛ أَ دَاعٍ أَمْ نَاعٍ ؟ «بر تو سلام‌ باد ای‌ فرشته‌ مرگ‌؛ آمدی‌ مرا به‌ سوی‌ پروردگارم‌ بخوانی‌ که‌ به‌ اختیار اجابت‌ کنم‌ یا آنکه‌ خبر مرگ‌ مرا آورده‌ای‌ و باید به‌ اضطرار شربت‌ مرگ‌ را بنوشم‌؟»

عزرائیل‌ گفت‌: ای‌ إبراهیم‌! بلکه‌ آمده‌ام‌ که‌ تو را به‌ اختیار به‌ سوی‌ خدایت‌ ببرم‌، پس‌ اجابت‌ کن‌ دعوت‌ خدایت‌ را و تسلیم‌ مرگ‌ باش‌؛ خدایت‌ تو را به‌ خود خوانده‌ است‌!

إبراهیم‌ گفت‌: فَهَلْ رَأَیْتَ خَلِیلاً یُمِیتُ خَلِیلَهُ ؟ «آیا دیده‌ای‌ دوست‌ و یار مهربانی‌، یار مهربان‌ و دوست‌ خود را بمیراند؟» چگونه‌ خدای‌ حاضر می‌شود خلیلش‌ را که‌ إبراهیم‌ است‌ بکشد ؟

عزرائیل‌ به‌ سوی‌ بارگاه‌ حضرت‌ ربّ العزّه‌ بازگشت‌ و در مقابل‌ او قرار گرفت‌ و در بین‌ دو دست‌ جلال‌ و جمال‌ در مقام‌ اطاعت‌ و تسلیم‌ درنگ‌ کرد و سپس‌ عرضه‌ داشت‌: ای‌ پروردگار من‌! شنیدی‌ آنچه‌ را که‌ یار مهربان‌ و خلیلت‌ إبراهیم‌ گفت‌ ؟

خداوند جلّ جلالُه‌ به‌ ملک‌ الموت‌ خطاب‌ کرد: ای‌ عزرائیل‌! به‌ سوی‌ إبراهیم‌ رهسپار شو و به‌ او بگو:
هَلْ رَأَیْتَ حَبِیبًا یَکْرَهُ لِقَآءَ حَبِیبِهِ ؟ «آیا هیچ‌ دیده‌ای‌ که‌ یار مهربانی‌ از ملاقات‌ و دیدار محبوبش‌ گریزان‌ باشد و لقای‌ او را مکروه‌ دارد و از برخورد با او ناخرسند گردد؟»

إنَّ الْحَبِیبَ یُحِبُّ لِقَآءَ حَبِیبِهِ. «حقّاً که‌ حبیب‌ دوست‌ دارد محبوب‌ خود را ملاقات‌ کند.»

کتاب معادشناسی جلد اول//علامه محمد حسین طهرانی
«بحار الانوار» ج‌ ۶، ص‌ ۱۲۷ از «أمالی‌» صدوق‌،

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=