علما-حعلمای قرن ششم

زندگینامه محمد بن ادریس حلى (متولد۵۴۳-متوفى ۵۹۸ ه.ق)

گفتار استاد:

«ابن ادریس حلى،از فحول علماى شیعه است.خودش عرب است و شیخ‏طوسى جد مادرى او(البته مع الواسطه)به شمار مى‏رود.به حریت فکر معروف‏است،صولت هیبت جدش شیخ طوسى را شکست،نسبت‏به علماء و فقهاء تاسر حد اهانت،انتقاد مى‏کرد.در سال ۵۹۸ در سن ۵۵ سالگى درگذشت.

کتاب نفیس و معروف او در فقه به نام‏«سرائر»است.گفته‏اند که ابن ادریس ازتلامذه سید ابو المکارم ابن زهره بوده است،ولى بنا بر تعبیراتى که ابن ادریس درکتاب‏«الودیعه‏»از کتاب السرائر مى‏کند،چنین برمى‏آید که صرفا معاصر وى بوده‏است و او را ملاقات کرده است و در برخى مسائل فقهى میان آنها مکاتباتى رد وبدل شده است.» (۱)

ولادت او:

او در سال‏۵۴۳ هجرى در مرکز حله قدم به عرصه حیات نهاد.تولد او در یک‏خانواده روحانى و معنوى صورت گرفت.او از محضر ابن زهره فقیه نامدار کسب علم ‏نمود.

سرزمین حله:

برخى از سرزمینها هستند که از نوعى رحمت و برکت‏خاصى برخوردارند واطراف و اکناف آن از مبارکى و میمنت‏خاصى بهره‏مند هستند،به تعبیر قرآن مجید،اطراف آن مبارک و میمون است.«حله‏»که واقع بین کوفه و بغداد است،از آن گونه‏ سرزمینهاى رحمت‏ خیز و برکت آفرین است که تاکنون علماء و فقهاى نامدار وخدمتگزار دین تحویل جامعه اسلامى داده است و چندین چهره سرشناس و معروف ‏از فقهاء ما منسوب به آن منطقه هستند که روزگارى مرکز علمى و تدریس شیعیان بوده‏ است. (۲)

علامه حلى در آسمان علم و فضیلت،و در میان انبوه فقهاى نامدار شیعه،همچون یک ماه مى ‏درخشد و آراى فقهى،اصولى و منطقى او در کتابهاى علمى ازبرجستگى خاص برخوردار است.او یکى از استوانه‏ هاى محکم و پایدارى است که درحساس‏ ترین مراحل فکرى و اجتماعى شیعه درخشیده و اطراف خود را منور ساخته ‏است.

او قطب دایره تحقیق و فضیلت،ستاره درخشان فقه و فقاهت و یکى دیگر ازفرزانگان شهر حله است.شهرى که به دستور امیر سیف الدوله صدقه بن منصورمزیدى اسدى از امراء دولت دیالمه در سال ۴۹۵ ه.ق بناگذارى و پى‏ریزى شده است.

به همین جهت گاهى آن شهر،«حله مزیدیه‏»گفته مى‏ شود و آن یکى از شهرهاى ‏معروف بین نجف اشرف و حائر مقدس حسینى(ع)است که در دو سمت‏ شط فرات‏ قرار گرفته است و به منزله دو طرف بغداد است که در شرق دجله و غرب آن قرار گرفته ‏است و این شهر از روز نخست ‏بر اساس تشیع پایه ‏گذارى شده است و از آن منطقه ‏علماء و بزرگان متعددى برخاسته ‏اند که شرح حال برخى از آنان گذشته است و طبق ‏روایتى که علامه مجلسى در کتاب‏«السماء و العالم‏» بحار نقل کرده است،ابو حمزه ‏ثمالى از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گوید: «به هنگام عبور امیر المؤمنین على(علیه السلام)به طرف صفین،همراه او بودم که روى تپه‏ اى قرار گرفت.سپس به ‏نیزارى که میان بابل(عراق)و آن تپه قرار گرفته بود اشاره نمود و فرمود: «شهرى و چه ‏زیبا شهرى!» عرض کردم سرور من،به شهرى اشاره مى‏ کنید،آیا در اینجا شهرى بوده ‏است که آثارش از بین رفته است؟فرمود:«نه بلکه شهرى به وجود خواهد آمد که به آن‏ حله سیفیه خواهند گفت.در آن شهر اقوام نیکوکارى زندگى خواهند کرد.اگر یکى ازآنان سهم خود را به خداوند نذر کند،وفاء به آن مى ‏نماید.» (۳)

ابن ادریس در نظر محققین:

علامه نورى در فائده سوم از خاتمه مستدرک مى‏ نویسد:«ابو عبد الله محمد بن‏احمد بن ادریس عجلى حلى،عالم بزرگوار و معروفى است که بزرگان فقها در اجازات ‏خود به عظمت مقام علمى،فهم و دقت او اعتراف کرده‏ اند و او را ستوده ‏اند.» (۴)

ابن داود در رجال خود مى ‏گوید:«وى پیشواى فقهاى حله،در علوم متقن وداراى تصنیفات بسیار است.» (۵)

فقیه بزرگ،شهید اول(قدس سره)در اجازه خود او را با این عبارات:شیخ امام،علامه شیخ العلماء و رئیس المذهب ستوده است. (۶)

محقق دوم نیز در اجازه قاضى صفى الدین مى‏نویسد:«روایت مى ‏کنم تمام ‏تصنیفات و روایات شیخ امام سعید محقق،حبر العلماء،فخر المله و الحق و الدین،ابى عبد الله محمد بن ادریس حلى را.»

محدث عالى مقام،شیخ حر عاملى در کتاب‏«امل الآمل‏»مى‏ نویسد:«دانشمندان‏ متاخر ما،ابن ادریس را بسیار ستوده‏ اند و کتاب‏«سرائر»او را با آنچه در آخر آن از کتاب!۱۱۹ و اصول متقدمین نقل کرده است،مورد اعتماد قرار داده‏اند.علامه حلى و سایر علماء،احوال او را در کتب استدلالى خود نوشته و اکثر آن را پذیرفته ‏اند.» (۷)

همچنین دانشمند نامى،شیخ یوسف بحرانى که از علماى معتدل اخبارى است،در«لؤلؤه البحرین‏»مى‏ نویسد:

«وى فقیه و اصولى خالص و مجتهد صرف بود،او نخستین کسى است که باب‏نکوهش از شیخ طوسى(ره)را به روى دیگران گشود،و گر نه قبل از وى دانشمندانى که‏ در عصر شیخ بودند، غالبا به روش شیخ عمل مى ‏کردند،تا آنکه نوبت‏ به او رسید، آن‏گاه محقق اول(مؤلف شرایع)،و علامه حلى در موارد بسیارى به نکوهش وى(ابن‏ادریس)پرداختند،او و آراء و اقوالش را به باد انتقاد و طعنه گرفتند.ولى حقیقت امر این‏است که فضل و بزرگوارى او در میان شیعه منکر ندارد.بهترین تعبیر و تعریفى که درکتب مربوطه به این فقیه عظیم الشان دیده شده است، چند سطر مختصر و دلپذیر ولطیف است که شهید سعید،قاضى نور الله شوشترى در کتاب نفیس‏«مجالس المؤمنین‏»نوشته است.این عبارت کوتاه،به قدرى مناسب و جالب و استوار به قلم آمده است که‏به خوبى مى‏تواند معرف کامل فخر الدین محمد بن ادریس حلى باشد.او مى‏نویسد:

«در اشتعال فهم و بلند پروازى،از فخر الدین رازى بیش،و در علم فقه ونکته ‏پردازى از محمد بن ادریس شافعى در پیش است،کتاب‏«سرائر»که از جمله‏ مصنفات شریفه اوست،در دقت فهم و کثرت علم او دلیلى ظاهر و برهانى باهر است.

او را بر تصنیفات شیخ اجل ابو جعفر طوسى ابحاث بسیار است و در اکثر مسائل فقهى‏او را خلافى یا اعتراضى یا استدراکى هست.» (۸)

ابن ادریس خبر واحد را نمى‏پذیرد:

دانشمندان در کتاب اصول،اخبار معصومین(علیهم السلام)را به دو گونه تقسیم‏کرده‏اند:خبر متواتر و خبر واحد.

خبر متواتر روایتى است که جمعى از راویان طورى آن را نقل کرده ‏اند که احتمال‏تبانى بر دروغ و جعل خبر،محال باشد و به خودى خود انسان یقین به راستى و واقعیت آن پیدا مى ‏کند،ولى خبر واحد عکس آن است،یعنى به تنهایى و بدون انضمام‏ قرائن  خارجى،مفید علم و یقین نیست.

دانشمندان ما در کتب اصول با دلیلهاى متقن،خبر واحد را بدون انضمام قرینه‏ پذیرفته و به حکم عقل آن را مورد عمل قرار مى ‏دهند،ولى جمعى که ابن ادریس ازجمله آنهاست،نظر به اینکه خبر واحد مفید ظن و گمان است،آن را نپذیرفته و به مفادآن عمل نکرده ‏اند.

گذشته از مخالفتى که ابن ادریس با مکتب شیخ نمود و براى او گران تمام شد،موضوع مخالفت وى با سایر فقهاء در مساله خبر واحد نیز بیشتر موجب سر و صداگردید،در میان فقهاى ما تنها ابن ادریس نیست که خبر واحد را حجت و معتبر نمى ‏داند،بلکه جز او جمعى هم بدین عقیده بودند،با این فرق که ابن ادریس به واسطه ‏مزاج حادى که داشته،طبق معمول بیش از دیگران آن را دنبال کرده و براى قبولاندن آن‏ پافشارى نموده است،تا جائیکه نظریه او در این باره مورد گفتگوى بسیار واقع شده،جمعى از او سخت انتقاد نموده،و گروهى به دفاع و توضیح مقصد وى برخاسته و برمخالفین او اعتراض کرده و گفته‏ هاى دیگران را بى ‏انصافى در حق ابن ادریس‏ دانسته ‏اند.

ابن داود که معاصر علامه حلى است،در رجال خود مى ‏نویسد:«ابن ادریس به‏ کلى از اخبار اهل بیت(ع)دورى جسته است.»

مؤلف نقد الرجال مى‏ گوید:«ابن داود به همین دلیل ابن ادریس را در باب‏«ضعفاء»نام برده، ولى بهتر این بود که او را در باب ‏«ممدوحین‏» ذکر مى ‏کرد.»

رجالى دانشمند مشهور،شیخ ابو على حائرى در کتاب‏«منتهى المقال‏»بعد از نقل‏عبارت مزبور،مى‏ گوید:«گزاف گویى ابن داود و عدم رعایت جهت انصاف او،بر کسى!۱۲۱ پوشیده نیست،چه که نگوهش از این دانشمند بزرگ،مخصوصا با این علتى که ذکرکرده(که چون خبر واحد را معتبر نمى ‏دانسته،به کلى از اخبار اهل بیت(ع)دورى‏جسته است)چندان بى ‏پایه است که حد ندارد،زیرا:

اولا:عمل کردن ابن ادریس و اعتماد وى به بسیارى از اخبار-مخصوصا که اودر آخر سرائر از کتب قدما آورده است-چیزى نیست که بر اهل دانش پوشیده باشد.

ثانیا:در میان فقهاى ما تنها ابن ادریس نیست که عمل به خبر واحد نکرده است،بلکه جمعى از بزرگان علما،مانند سید مرتضى ،ابو المکارم ابن زهره،ابن قبه و دیگران‏ نیز عمل به خبر واحد را معتبر نمى‏ دانند.

پس اگر عمل نکردن به خبر واحد،موجب تضعیف ابن ادریس باشد،باید این‏بزرگان را هم تضعیف کرد،در صورتى که هیچ کس آنها را ضعیف ندانسته است.»

مؤلف‏«لؤلؤه البحرین‏»نیز در این خصوص در دفاع از ابن ادریس مى‏ گوید:

«اگر او مساله ‏اى از مسائل فن(خبر واحد)به اشتباه رفته باشد،این موجب‏ نمى‏ شود که او را این طور مورد سرزنش قرار دهیم،زیرا بسیارى از دانشمندان امثال اورا مى‏ بینیم که این گونه اشتباهات داشته ‏اند،به خصوص در امثال این مساله(یعنى عمل ‏نمودن به خبر واحد) (۹)

فاضل نامى،استاد على دوانى مى ‏نویسد:

آیا ابن ادریس نوه شیخ طوسى است؟

اغلب علماى تراجم ابن ادریس را نواده شیخ طوسى دانسته ‏اند،بدون اینکه تاکنون معلوم شده باشد که وى از کجا و چگونه به شیخ مى ‏پیوندد.یکى مادر او را دخترشیخ مى ‏داند و دیگرى شیخ را دایى او دانسته و سومى شخصى را نام‏«مسعود بن ورام‏»را که تا کنون هویت او معلوم نگشته،جد مادرى او و پدر زن شیخ معرفى کرده است وچهارمى مسعود بن ورام را همان مسعودى،مؤلف‏«مروج الذهب‏»جد شیخ طوسى وجد مادرى ابن ادریس مى‏ داند.این اقوال پریشان به قدرى با هم ضد و نقیض هستند که‏ نمى ‏توان آنها را جمع و جور کرد.محدث متتبع مرحوم حاج میرزا حسین نورى درخاتمه مستدرک چون چیزى از اقوال مربوطه دستگیرش نشده،مى‏ گوید این اقوال‏ گذشته از اینکه تخمین است و ماخذ محکمى ندارد، اصولا از محالات عادیه به شمار مى ‏رود.

ما نیز چندان که در کتاب‏«السرائر»نگریستیم،جایى نیافتیم که ابن ادریس شیخ‏ را جد خود دانسته و اعتراف به این نسبت نموده باشد.

او داراى تالیفات متعددى است که السرائر الحاوى لتحریر الفتاوى،تلخیص ‏تفسیر تبیان شیخ طوسى و التعلیقات حواشى و ایرادات بر تفسیر التبیان از معروف‏ترین ‏تالیفات او مى ‏باشد. (۱۰)

وفات وى:

در لؤلؤه البحرین از رساله مشهور کفعمى که درباره وفیات دانشمندان نوشته ‏است،نقل مى ‏کند که گفته است:ابن ادریس فرموده من در سال ۵۵۸ بالغ گشتم،سپس ‏از صالح فرزند وى نقل مى ‏کند که گفت:«پدرم محمد بن ادریس روز جمعه وقت ظهرروز هیجدهم ماه شوال سال ۵۹۸ وفات یافت.»

بنابر این چنانکه بر خواننده پوشیده نیست،تولد ابن ادریس سنه‏۵۴۳ و مدت ‏عمر او ۵۵ سال مى ‏باشد،جاى بسى تعجب است که عالم معروف،شیخ ابو على در«منتهى المقال‏»عمر او را ۲۵، و دانشمند جلیل،شیخ عبد الله مامقانى در«تنقیح المقال‏»۳۵ سال مى ‏دانند و با اینکه هر دو مطلب فوق را از کفعمى نقل کرده ‏اند،مى ‏گویند:«دراین زمانها در السنه عوام مشهور است که عمر ابن ادریس به واسطه اسائه ادب به مقام ‏جدش کوتاه گشت.»در صورتیکه با توضیحى که ما دادیم مطلب این طور نیست و بایداین را از اغلاط مشهوره دانست.

در«نخبه المقال‏»آمده است:ثم ابن ادریس من الفحول و متقن الفروع و الاصول عنه النجیب بن نما الحلى حکى جاء مبشرا مضى بعد البکاء

که عدد کلمه‏«مبشر»۵۴۳،و کلمه‏«بکاء» ۵۵ که مدت عمر اوست. (۱۱)

فقهای نامدار شیعه//عقیقی بخشایشی



۱- آشنایى با علوم اسلامى،ص‏۲۹۹٫

۲- در فرهنگ معین آمده است:«حله شهرى بود در عراق میان کوفه و بغداد در ساحل رود فرات‏»،و سپس‏مى‏افزاید:«حلى ابو القاسم نجم الدین جعفر بن حسن بن یحیى معروف به محقق اول یا محقق حلى ازبزرگان فقیهان شیعه(متوفى‏۶۷۶)وى معاصر نصیر الدین طوسى بود.او از پدر خویش اجازه گرفت.ازتالیفات او:شرائع الاسلام،نافع،معتبر مکاسب در اصول دین،نکت النهایه(شرح نهایه شیخ طوسى)،معارج(اصول فقه)،تنبیه(منطق)و نهج الاصول را باید نام برد.»(فرهنگ معین،بخش اعلام،ج ۵،ص‏۴۶۵).

۳- مدرک سابق،ص ۲۷۱٫

۴- تاسیس الشیعه،ص ۳۰۵٫

۵- مکتب اسلام،سال دوم،شماره نهم،ص ۵۸ تا۶۳٫

۶- تاسیس الشیعه،ص ۳۰۵٫

۷- ریحانه الادب،ج‏۷،ص‏۳۷۹٫

۸- مکتب اسلام،سال دوم،شماره نهم،ص ۶۲٫

۹- ریحانه الادب،ج‏۷،ص‏۳۷۷٫

۱۰- ریحانه الادب،ج‏۷،ص ۳۷۸٫

۱۱- ریحانه الادب،ج‏۷،ص‏۳۷۹٫

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=