آیت الله سید رضا بهاء الدینیحکایات عرفای برجسته

عنایات حضرت رضا (علیه السلام)(آیت الله بها الدینی)

یک بار، شب عید غدیر در خدمتشان بودیم. طلبه‏هاى زیادى حاضر بودند. یکى گفت: فردا به حساب عید غدیر مى‏آییم اینجا و کباب مى‏خوریم. یکى دیگر از آقایان که از سادات بود گفت: خشکه‏ اش را به ما بدهید قبول داریم، و ما مى‏ دانستیم ایشان پولى براى این کارها ندارد. از این جهت دیدم آقا سرخ شد و خیلى ناراحت شد، ولى یک مرتبه دست برد و یک پولى به آن آقا سید محترم داد،

تا بین طلاب تقسیم کند و به هر کدام پنجاه تومان بدهد. سید هم گفت: من اول پنجاه تومان خودم را برمى‏ دارم؛ چون مى‏ دانم آقا غیر از این، پولى ندارد. اول پول خودش را برداشت، بعد شروع کرد به تقسیم کردن. جالب این بود که پول به تمام افراد حاضر رسید و به اندازه حاضرین در آنجا بود. بعدا مسأله را از ایشان پرسیدم، فرمود: گاهى پول‏هایى مستقیما از حضرت رضا (علیه السلام) به دستمان مى ‏رسد.

سلوک معنوی (گفتارها و مصاحبه ها و خاطراتی از آیت الله بهاءالدینی ره) //اکبر اسدی 
Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=