حکایات عرفای متاخرشيخ ابو سعيد ابو الخير

طعام دیروز؛ … امروز

شیخ ابوسعید ابوالخیر، با مریدان از جایى مى‏ گذشت . چاه خانه‏اى را تخلیه مى‏ کردند . کارگران با مشک و خیک، نجاسات را از اعماق چاه بیرون مى ‏کشیدند و در گوشه‏ اى مى ‏ریختند .

شاگردان شیخ، خود را کنار مى ‏کشیدند و لباس خود را جمع مى ‏کردند که مبادا، به نجاست آلوده شوند، و به سرعت از آن جا مى ‏گریختند . ابوسعید، آنان را صدا زد و گفت: بایستید تا بگویم این نجاسات، به زبان حال، با ما چه مى‏ گویند .

مى‏ گویند: (( ما همان طعام‏هاى خوشبو و خوش طعمیم که شما دیروز، ما را به قیمت‏هاى گزاف مى‏ خریدید و از بهر ما جان و مال خود را نثار مى ‏کردید و هر سختى و مشقتى را در راه به دست آوردن ما تحمل مى‏ کردید. ما را که طعام‏هایى خوش طعم و بو بودیم، به خانه هایتان آوردید و به یک شب که با شما هم صحبت و هم نشین شدیم، به رنگ و بوى شما در آمدیم . حال از ما مى‏ گریزید؟!بر ما است که از شما بگریزیم .))

 اسرار التوحید، ص ۱۹۹ 

 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=