از قول مرحوم آیه اللّه العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (رض ) مؤ سس حوزه مقدّسه علمیّه قم نقل شده که فرمودند:
پیرمردى بود که به نماز جماعت حاضر مى شد و آدم خوبى بود ولى صورتش را مى تراشید. من دنبال فرصتى مى گشتم تا او را از این منکر نهى کنم .
روزى کنار درب حرم مطهّر حضرت معصومه علیها السلام با یکدیگر روبرو شدیم . به او گفتم : من دوست دارم صورت شما را ببوسم ! آن مرد صورت خود را نزدیک آورد. صورتش را بوسیدم و در همین حال آهسته در گوشش گفتم :
جاى بوسه من پیرمرد را نتراش !
گفت : چشم . از آن پس دیگر محاسنش را نتراشید
داستانهای از علما//علی رضا خاتمی