عرفا-حعرفا-معلمای قرن هفتم

زندگینامه شیخ ابو القاسم جعفر بن حسن‏«محقق حلى‏» (متولد ۶۰۲-متوفى‏۶۷۶ ه.ق)

گفتار استاد:

«شیخ ابو القاسم جعفر بن حسن بن یحیى بن سعید حلى،معروف به‏ «محقق‏» صاحب کتابهاى بسیار در فقه،از آن جمله شرایع،معارج،معتبر،المختصر النافع‏و غیره است.محقق حلى با یک واسطه شاگرد ابن زهره و ابن ادریس حلى سابق‏الذکر است.در الکنى و الالقاب ذیل احوال ابن نما مى‏نویسد:«محقق کرکى دروصف حلى گفته است اعلم اساتید محقق در فقه اهل بیت(ع)محمد بن نماى‏حلى و اجل اساتید او ابن ادریس حلى است.»

ظاهرا مقصود کرکى این است که اجل اساتید ابن نما ابن ادریس است،زیرا ابن‏ادریس در ۵۹۸ درگذشته است و محقق در۶۷۶ درگذشته است.قطعا محقق حوزه درس ابن ادریس را درک نکرده است و در ریحانه الادب مى‏ نویسد:

«محقق حلى،شاگرد جد و پدر خویش،و سید فخار بن معد موسوى و ابن زهره ‏بوده است.این اشتباه است.» زیرا محقق ابن زهره را که در ۵۸۵ درگذشته است‏درک نکرده است،بعید نیست که پدر محقق شاگرد ابن زهره بوده است.

او استاد علامه حلى است که شرح حال او بعدا خواهد آمد.در فقه کسى را بر اومقدم نمى‏شمارند.در اصطلاح فقهاء،هر گاه‏«محقق‏»به طور مطلق گفته شود،مقصود همین شخص بزرگوار است.فیلسوف و ریاضى‏دان بزرگ،خواجه نصیرالدین طوسى با او در حله ملاقات کرده است و در جلسه درس فقهش حضوریافته است.کتابهاى محقق مخصوصا کتاب شرایع در میان طلاب یک کتاب‏درسى بوده و هست و فقهاء زیادى کتب محقق را شرح کرده یا حاشیه بر آن ‏نوشته ‏اند.» (۱)

ولادت و تحصیلات او:

شیخ نجم الدین جعفر بن الحسن بن یحیى بن سعید هذلى حلى،یکى ازبزرگترین و نامورترین فقیهان عصر خویش،و داراى عظمت و اعتبار خاص در میان‏ مجتهدان مى ‏باشد،به حدى که وقتى کلمه‏ «محقق‏» را بدون قرینه و نشانه‏اى در میان‏ فقها ذکر مى ‏کنند،شخصیت تحقیقى و علمى او مورد نظر است.

او در سال ۶۰۲ هجرى در شهر تاریخى حله قدم به عرصه وجود گذارد و ازهمان سنین کودکى به تحصیل مقدمات علوم متداول عصر خویش پرداخت.ادبیات‏ عرب را که زبان مادریش بود به خوبى فرا گرفت.هیات و ریاضیات و منطق و کلام رابه مقدار لازم تحصیل نمود و در تمام این رشته‏ ها با توجه به هوش سرشار خود تبحرکامل یافت.آنگاه فقه و اصول را پیش پدر دانشمندش حسن بن یحیى و از محضرفقهاى مشهور حله مانند ابن نما و سید فخار موسوى،شاگردان فقیه نامى ابن ادریس‏ حلى تکمیل نمود. سپس به تدریس علوم و فنون اندوخته ‏اش همت گماشت.او درسایه قریحه سرشار و فکر مواج و وسعت نظرى که داشت،به تحکیم مبانى فقه شیعه و اساس مکتب اجتهاد پرداخت.او با حسن تقریر و دقت نظر و تعمق کم نظیر،درس مى‏ گفت و دانشجویان رشته‏ هاى مختلف مى ‏توانستند از محضر او استفاده کنند.او فقه ‏را بر پایه استدلال محکم بنا نهاد و در تحقیقات خود به آراء دیگران نیز توجه داشت ودر توسعه ابعاد آن کوشش مى ‏کرد.او در علم و فضل و جلالت قدر و تحقیق نمونه بودو در اوایل جوانى اشعارى چند سروده است،ولى به سفارش پدرش آن رشته را دنبال‏ نکرد.

استاد چهار صد مجتهد نامدار:

علامه حلى در اجازه نامه‏اى که به خاندان زهره داده،درباره او نوشته است:«کان‏ هذا الشیخ افضل اهل عصره فی الفقه‏»(این بزرگ فقیه ‏ترین مردم روزگار خویش بوده ‏است.)

علامه نورى او را این چنین مى ‏ستاید:

«کشف کننده حقایق شریعت‏با ظریف‏ترین نکته‏هایى که تا کنون هیچ انس وجنى با آنها انس و آشنایى نداشته است.او رئیس علما و فقیه حکما،آفتاب درخشان‏ فضلاء،ماه چهارده شبه(بدر) عرفاء و نام و دانش او بازگو کننده قصه جزیره خضراء.

او وارث علوم پیشوایان معصوم(ع)و حجتهاى حق بر جهانیان مى ‏باشد.او برافرازنده ‏پرچم تحقیق بر جهانیان مى ‏باشد،وقتى محقق گفته شد،هدف تنها او است.خداوندمتعال اشعه رحمت آشکار و پنهان خود را نثار قبر او کند و در بهشت جایگاه شایسته ومکان عالى به او عنایت فرماید.» (۲)

صاحب تاسیس الشیعه مى ‏افزاید:

«انگشت قلم،عاجز از بازشمارى اوصاف اوست.او کتاب شرایع الاسلام داردکه به مثابه قرآن فقه است.کتاب معروف النافع،المعتبر،و دیگر المعارج در اصول فقه ‏دارد و در علم کلام، رسالات و تالیفاتى دارد که در فهرست کتابهاى مفصل آمده است واز مجلس عالى درس او بیش از ۴۰۰ مجتهد آگاه که شرح حال آنان در علم رجال آمده‏ است فارغ التحصیل گردیده ‏اند و چنین موفقیتى تا کنون بر احدى نصیب نگردیده ‏است.وفات او در حله در ماه ربیع الآخر سال‏۶۹۶ رخ داده است و بر قبر شریف او درحله قبه بلندى قرار دارد که هم اکنون مورد تبرک و زیارت علاقمندان قرار مى ‏گیرد.» (۳)

ابن داود تقى الدین حسن بن على بن داود حلى شاگرد مجاز و دست پرورده اودر الرجال ص‏۸۳ درباره او مى‏ نویسد:

«المحقق الموفق الامام العلامه واحد عصره‏»(یکتاى عصر خویش و گویاترین‏اهل زمان و منطقى ‏ترین آنان،فردى که حضور ذهن سریع داشت.) (۴)

از اشعار او:

یا راقدا و المنایا غیر راقده و غافلا و سهام الدهر ترمیه بما اغترارک و الایام مرصده و الدهر قد ملاء الاسماع واعیه اما ارتک اللیالى قبح دخلتها و غدرها بالذى کانت تصافیه رفقا بنفسک یا مغرور ان لها یوما تشیب النواصى من دواهیه (۵)

اساتید او:

۱-پدرش شمس الدین حسن حلى

۲-ابن زهره

۳-ابو حامد نجم الاسلام محمد حلبى

۴-ابن نما،محمد بن جعفر حلى

۵-شیخ الشرف شمس الدین ابو على فخار بن معد موسوى

۶-سید مجد الدین على بن حسن عریضى

۷-تاج الدین حسن بن على بن دربى

شاگردان او:

تعداد شاگردان او در مقاطع مختلف زندگى خویش بیش از ۴۰۰ نفر بوده است.

از جمله مى‏ توان:

۱-علامه حلى خواهر زاده ‏اش

۲-ابن داود حلى

۳-ابن ربیب آدمى

۴-سید غیاث الدین عبد الکریم بن احمد بن طاوس

۵-سید جلال الدین مجد بن على بن طاوس

۶-جلال الدین مجد بن الشیخ الامام ملک الادباء

۷-شیخ صفى الدین عبدالعزیز بن سرایاى حلى

۸-عز الدین حسن ابى طالب یوسفى(صاحب کشف الرموز فی شرح النافع)

۹-جمال الدین ابو جعفر محمد بن على کاشى

۱۰-مختصر الدین محمد حلى پسر علامه حلى

۱۱-رضى الدین على بن یوسف حلى برادر علامه حلى

۱۲-شیخ جلال الدین محمد بن شمس الدین محمد کوفى و بسیارى دیگر

تالیفات او:

آثار قلمى و فکرى محقق بسیار عمیق و انشاء او بسیار روان مى ‏باشد و کتابهاى‏متعددى از او انتشار یافته است که صاحب ریحانه الادب چهارده جلد از آنها را به این ‏ترتیب نام مى ‏برد که برخى از آنها هنوز هم از کتابهاى درسى حوزه‏ هاى علمیه به شمارمى ‏آیند:

۱-استحباب التیاسر لاهل العراق

۲-تلخیص الفهرست که ملخص فهرست‏ شیخ طوسى است.

۳-شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام

۴-شرح نکت النهایه(در فقه امامیه)

۵-الکهنه در منطق

۶-مختصر المراسم،تلخیص ‏«مراسم‏» سلار

۷-المسائل الغریه

۸-المسائل المصریه

۹-المسلک فی اصول الدین ۱۰-معارج الاحکام در اصول فقه

۱۱-المعتبر فی شرح المختصر

۱۲-النافع فی مختصر الشرائع

۱۳-نکت النهایه

۱۴-نهج الاصول الى علم الاصول

شرح اجمالى برخى از کتابهاى او چنین است:

۱-شرائع الاسلام:یکى از تالیفات وى کتاب مشهور شرائع الاسلام است که ازنظر لفظ و معنى، یکى از بهترین کتابهاى فقه شیعه است.معروف است که داراى ۱۵هزار مساله فقهى است و از سوى فقهاء و مجتهدین عالیقدر مورد توجه خاص قرارگرفته است و شروح و تعلیقه‏ ها و توضیحات متعددى بر آن نگاشته ‏اند که کتاب جواهردر ۴۳ جلد بزرگ نمونه‏ اى از آن است و به برخى از زبانهاى زنده جهان(فارسى -‏روسى-فرانسوى-آلمانى-اردو)نیز ترجمه گردیده است و در دانشکده‏ ها و مراکزقضایى مورد استفاده مى ‏باشد.

۲-المختصر النافع:یکى دیگر از آثار فقهى او این کتاب مفید و گزیده شده ازشرائع مى‏ باشد. این کتاب به علت اختصار و فراگیرندگى آن مورد توجه محافل علمى وتحصیلى قرار گرفته است و کتاب ‏«ریاض‏» از سید على طباطبایى اصفهانى (۱۱۶۱/۱۲۳۱)،شرح آن مى‏ باشد.و استاد محمد تقى دانش پژوه در پیشگفتار ترجمه‏ خویش بیش از ۴۰ شرح را بر آن کتاب نام برده‏ اند و اخیرا با تصویب دار التقریب بین ‏المذاهب الاسلامیه،از طرف وزارت مصر در قاهره در ۵۰۰۰ نسخه چاپ و در اختیار دانشجویان رشته فقه اهل سنت دانشگاه الازهر قرار داده شده است و محتویات آن‏ مورد اعجاب و توجه دانشجویان و فضلاى آن خطه واقع گردیده است.

۳-المعتبر:یکى دیگر از کتابهاى فقهى محقق،معتبر در شرح مختصر است وکتاب‏«نکت النهایه‏»در دو جلد و در پاسخ مسائلى که در نجف از او پرسیده ‏اند،کتاب ‏«المسلک فی اصول الدین‏» در کلام،کتاب الکهنه در منطق،کتاب المعارج در اصول فقه مى ‏باشد.

محقق و خواجه نصیر الدین طوسى:

از زمانى که محقق در حله حوزه گرمى داشت و شاگردان متعددى در محضرش‏به کسب فیض اشتغال داشتند،بین النهرین و شهر بغداد توسط هلاکو خان مغول به‏ سال‏۶۵۶ فتح شد. بعد از فتح بغداد،حکیم معروف خواجه نصیر الدین طوسى که به‏ عزم سیاحت‏ به حله که آن روز حوزه شیعه بود وارد شد،به مجلس درس محقق درآمد.

محقق خواست ‏به احترام خواجه درس را ترک گوید،ولى خواجه اصرار مى‏ ورزند که ‏او درس را ادامه دهد.در اثناء درس رشته سخن به اینجا کشیده شد که براى مردم عراق‏ مستحب است ‏به هنگام نماز گزاردن کمى به جانب دست چپ قبله متمایل شوند وخواجه به سخن او ایراد گرفت و گفت:«مستحب بودن میل به دست چپ(تیاسر)معنى ندارد.چون اگر تمایل و انحراف از قبله باشد،حرام است.معنى ندارد.» محقق درپاسخ گفت: «هیچکدام نیست.بلکه مقصود از تیاسر و تمایل به دست چپ از خود قبله ‏به طرف قبله است.» و با این توجیه خواجه قانع شد. سپس محقق در این زمینه کتابى ‏نوشت و براى خواجه فرستاد و مورد تحسین او قرار گرفت.» (۶)

گفتار مرحوم افندى در این مورد:

صاحب ریاض العلماء در شرح حال محقق،این برخورد را این چنین توجیه‏ مى ‏کند:

«شاید قبله‏ هاى مساجد بغداد از آغاز انحراف داشته است و پیشوایان معصوم(ع) به حکومتهاى ظلم نتوانسته‏ اند به صورت صریح به این امر تصریح کنند.به ‏این ترتیب با کنایه مردم را ارشاد نموده ‏اند.

ولى این توجیه با توجه به نوع آزادیهایى که در مسائل علمى وجود داشته است،تطابق نمى‏ کند و قبله خود یکى از موضوعات علمى است که با ارائه صحیح راه هاى ‏علمى آن قابل حل است و نیاز به تقیه ندارد.» (۷)

این سخن صاحب ریاض عارى از واقعیت مى ‏باشد. قبله یکى از موارد حساسى است که اگر از راه منطقى و عقلانى قدم برداشته شود، شاید موجب خونریزیها شود.

وفات او:

محقق عالیقدر به سال‏۶۷۶ در روز پنجشنبه در سن هفتاد و چهار سالگى بعد ازیک عمر پر برکت که در تالیف و تصنیف و تربیت ‏شاگردان فاضل صرف نمود،به‏ جهان باقى شتافت و در حله به خاک سپرده شد.در علت مرگ او گویند او از اشکوب‏ بالاى خانه ‏اش به زمین افتاده و در دم درگذشته است.آرامگاهش هنوز هم زیارتگاه‏ شیعیان مى ‏باشد،و مرحوم سید حسین بروجردى صاحب نخبه المقال در ماده تاریخ اوسروده است:

ثم ابو القاسم نجم الدین ابن الحسین بن نجیب الدین هو المحقق الجلیل المعتمد مولده‏«بتر»و عمره‏«نکد» (۸)

برخى گفته ‏اند:«زبده المحققین رحمه الله‏»(۶۷۶)ماده تاریخ اوست که به‏ قاعده حساب اعداد، حرف‏«ه‏»آخر کلمه‏«زبده‏»به ملاحظه صورت خط عدد ۵حساب مى ‏نمایند. (۹)

فقهای نامدار شیعه//عقیقی بخشایشی



۱- آشنایى با علوم اسلامى،ص‏۲۹۹٫

۲- تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام،ص ۳۰۵٫

۳- همان مدرک،ص‏۳۰۶٫

۴- مجله مکتب اسلام،سال سوم،شماره اول،ص ۶۴- ۶۵،مقاله آقاى دوانى.

۵- ترجمه:«اى خواب آلوده در حالى که مرگ و میرها خوابى ندارد و اى غافلى که تیرهاى روزگار همیشه اورا هدف گرفته‏اند،فریب و مغرور بودن تو از چیست؟در صورتى که روزگار مراقب توست و نداى آن‏گوشها را پر کرده است.به خودت دلسوزى و مهر داشته باش،از آن رو محبت داشته باش که پیشانیها ازشدت آلام پیر مى‏گردد.»ریحانه الادب،ج ۵،ص ۲۳۴٫

۶- ریاض العلماء،ج ۱،ص ۱۰۴٫

۷- همان مدرک.

۸- ریحانه الادب،ج ۵،ص‏۲۳۶٫

۹- ریحانه الادب،ج ۵،ص ۲۳۵٫

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=