الکساندر، تاریخنگار و خاورشناس روسی تبار فرانسوی ، از نامدارترین صاحب نظران تاریخ اسلام در آسیای مرکزی و قفقاز. وی در دهم ربیع الا´خر ۱۳۳۱/ بیستم مارس ۱۹۱۳، و به تصریح خودش ، همزمان با نوروز ایرانیان به دنیا آمد. پدرش ، آدام بنیگسن ، از افسران سواره نظام و مخالف بلشویکها بود؛ بدین جهت پس از پیروزی آنان ، همسر و فرزندش را به استانبول فرستاد. الکساندر تا ۱۳۰۱ش /۱۹۲۲ در استانبول و از آن پس در تالین ، پایتخت استونی ، نزد اجداد خود زندگی می کرد. سرانجام در ۱۳۰۳ ش / ۱۹۲۴ همه خانواده به پاریس مهاجرت کردند (ویمبوش ، ص ۳ـ۵).
پدربزرگ مادری بنیگسن ، خاورشناس و مغول شناسی صاحب نام و نویسنده چندین اثر مهم در فرهنگ عامیانه و سرودهای حماسی مغول بود. الکساندر در دهه ۱۳۱۰ ش / ۱۹۳۰ در مدرسه عالی مطالعات بازرگانی پاریس ، به تحصیل پرداخت اما در نیمه دهه ۱۳۲۰ش /۱۹۴۰ به «مدرسه زبانهای شرقی * » پاریس رفت . در آنجا لوئی ماسینیون و هانری ماسه در مطالعات ایرانی ، کامران بدرخان ، رهبر جنبش ملی کُرد، در پژوهشهای کردی و لوئی بازن (مارسل بازن ، به نقل بنیگسن و براکس آپ ، ص ۱۲) در تحقیقات ترکی ، از استادان وی بودند (ویمبوش ، همانجا).
الکساندر، بنابر سنت خانوادگی ، به مدرسه سواره نظام رفت و با وقوع جنگ جهانی دوم ، به جبهه اعزام شد.الکساندر، پس از مرگ پدر در ۱۳۲۵ش /۱۹۴۶، متصدی مرکز اسناد و مدارک زبان روسی شد و از این زمان آشنایی و همکاری ارزشمندی میان وی و شانتال لومرسیه کلکژه آغاز شد، چنانکه حاصل این همکاری ، نزدیک به پنج کتاب و یازده مقاله در سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۶۱ ش / ۱۹۵۹ تا ۱۹۸۲ است (همان ، ص ۴ـ۶؛ پیرسون ، فهرست ، ذیل مادّه ).
بنیگسن در آغاز تحقیقات جدی خود در باب آسیای مرکزی ، به ازبکستان و زبان ازبکی توجه کرد و به مطالعات گسترده تری در زبانهای ترکی و ایرانی رایج در شوروی پرداخت . وی قریب پانزده سال و غالباً با همسر خود، هلن فون بیلدرلینگ در شورهای خاورمیانه ، از جمله ترکیه ، سوریه ، لبنان ، اردن ، مصر، ایران و افغانستان به پژوهشهای محلی و در نورستان (کافرستان سابق در افغانستان )، به گردآوری افسانه های شفاهی و تطبیق آنها با کتابهای تاریخی اسلامی پرداخت (ویمبوش ، ص ۵ ـ۶).
او در پی این مطالعات و تحقیقات ، به مسئولیت ششمین بخش مدرسه عملی مطالعات عالی ، که بعدها نامش به مدرسه عالی مطالعات و علوم اجتماعی تغییر یافت ، منصوب شد و کرسی تدریس تاریخ اسلام غیرعرب را نیز به دست آورد و تا زمان بازنشستگی در ۱۳۶۲ش / ۱۹۸۳، آن را حفظ کرد (همانجا).
در نیمه دهه ۱۳۴۰ ش / ۱۹۶۰، بنیگسن بهره گیری مداوم از گنجینه های اسناد استانبول را آغاز کرد. او بیشتر در پی کشف کلیدهایی برای تاریخ فراموش شده تاتارهای کریمه ، قازان ، آستاراخان (هشترخان )، چرکسها، قفقازیها و اقوام آسیای مرکزی ، در سده های نهم تا دوازدهم / پانزدهم تا هجدهم بود. یافته های وی موجب تشکیل بایگانی مهمی از میکروفیلمها و کتابخانه ای اختصاصی در نسخه شناسی آثار عثمانی شد. این نتایج توجه نو و ماندگاری به عثمانی شناسی در سراسر فرانسه پدید آورد.
بنیگسن از ۱۳۴۸ ش /۱۹۶۹ به بعد، در دانشگاههای امریکا، روچستر و کلمبیا و سپس ایندیانا (۱۳۴۹ش /۱۹۷۰) و سرانجام در دانشگاه شیکاگو (۱۳۵۰ـ۱۳۶۱ش /۱۹۷۱ـ۱۹۸۲)، تدریس کرد. در این سالها، وی و دانشجویانش در شیکاگو، تحقیقات گسترده ای انجام دادند.
در ۱۳۶۲ ش / ۱۹۸۳، بنیگسن در فعالیتهای دانشگاه ویسکانسین ، برای راه اندازی برنامه جدید مطالعات آسیای مرکزی شرکت جست و در پاییز ۱۳۶۳ ش / ۱۹۸۴ نیز در دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا تدریس کرد. بنیگسن در ۷۵ سالگی در ۱۳۶۷ ش / ۱۹۸۸ درگذشت (همان ، ص ۷ـ۹).
کتابها و مقاله های بنیگسن که در فاصله ۱۳۳۱ش /۱۹۵۲ تا ۱۳۶۵ش /۱۹۸۶ نگاشته شده ، به صورت فردی یا مشترک شامل دست کم سیزده کتاب ، مقاله ها و فصلهایی در بیش از ۲۳ کتاب و مجموعه ، و بالغ بر چهل مقاله در ۲۳ نشریه است (پیرسون ، همانجا). این آثار به انگلیسی ، فرانسه ، آلمانی و ترکی است و به عربی و فارسی نیز ترجمه شده است (رجوع کنید به ادامه مقاله ). مهمترین همکاران وی در تحقیق و تدوین این آثار، گذشته از کلکژه ، پژوهشگرانی چون اندرس ویمبوش ، هلن کارردانکوس و سرانجام ، دخترش مری براکس آپ بودند.
آثار
تحقیقات و نوشته های بنیگسن ، طیف وسیعی از مسائل اسلام و مسلمانان در آسیای مرکزی و قفقاز را در بر می گیرد؛ از جمله ، تصرف سرزمینهای مسلمانان و جنبشهای مردمی آنان بر ضدشوروی ؛ جنبش «جدید»؛ کمونیسم ملی ؛ اسلام محافظه کار، نوگرا، رسمی و صوفیانه در شوروی ؛ زبانها و قومیتهای مسلمانان شوروی از جمله تاتارها و ترکها و کردها، و پرداختن به شخصیتهایی چون سلطان گالیف ( قلی یف ؟ ) و شیخ منصور. او در نوشته های خود، با تحلیل آموزه های دین اسلام ، بر قلمرو گسترده این دین در حیات فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی پیروانش تأکید می کند (ریوکین ، ص ۱۲۰).
از جمله آثار بنیگسن که با همکاری کلکژه نوشته شده است ، فصل پنجم از بخش دوم جلد اول تاریخ اسلام کمبریج است که به پیدایش و گسترش اندیشه های چپ و روابط مسلمانان شوروی در خاورمیانه و پس از جنگ دوم جهانی می پردازد (ج ۱، بخش ب ، ص ۶۴۴). کار مشترک وی و کلکژه با عنوان اسلام در اتحاد شوروی را احسان حقی به عربی برگردانده و در بیروت منتشر کرده است (عالم خان بن امیر عبدالاحد، ص ۷۸). همچنین اثر مشترک وی و مری براکس آپ ، مسلمانان شوروی : گذشته ، حال و آینده ، ترجمه کاوه بیات در ۱۳۷۰ ش و آسیای میانه اثر اشپولر و بنیگسن از همین مترجم در ۱۳۷۶ ش در تهران منتشر شده است . از دیگر آثار وی می توان از تحولات ملیتهای مسلمان اتحاد شوروی و مسائل زبانشناختی آنها ، کردها و کردشناسی در اتحاد شوروی نام برد (برای اطلاعات بیشتر درباره آثار رجوع کنید به ویمبوش ، ص ۱۱ـ۱۶).
تاریخنگاران مشهوری چون لاپیدوس در تاریخ جوامع مسلمان و مایکل ریوکین در حکومت مسکو و مسأله مسلمانان آسیای مرکزی شوروی به آثار وی استناد کرده و از تحقیقات او سود جسته اند.
منابع :
(۱) الکساندر بنیگسن و مری براکس آپ ، مسلمانان شوروی : گذشته ، حال و آینده ، ترجمه کاوه بیات ، تهران ۱۳۷۰ش ؛
(۲) مایکل ریوکین ، حکومت مسکو و مسأله مسلمانان آسیای مرکزی شوروی ، ترجمه محمود رمضان زاده ، مشهد ۱۳۶۶ ش ؛
(۳) عالم خان بن امیر عبدالاحد، تاریخ حزن الملل بخارا: خاطرات اعلیحضرت امیرسیدعالم خان : ۱۹۱۰ـ۱۹۲۰میلادی ، چاپ محمد اکبر عشیق کابلی ، پیشاور ۱۳۷۰ش ؛
(۴) A. Bennigsen and C. Lemercier-Quelquejay, “Communism in the central Islamic lands”, in The Cambridge history of Islam , ed. P. M. Holt, Ann K. S. Lambton, and Bernard Lewis, Cambridge 1977;
J. D. Pearson, Index Islamicus ,
(۵) London 1974- ;
(۶) S. Enders Wimbush, “Alexandre A. Bennigsen:a somewhat casual and not altogether dignified portrait”, in Turco-Tatar past, Soviet present studies presented to Alexander Bennigsen , Paris 1986.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۴