زندگینامه نورالدین ابوالحسن باخَرزی(قرن پنجم )

باخَرزی ، نورالدین ابوالحسن (ابوالقاسم ) علی بن حسن ، شاعر و ادیب عربی نویس ایرانی قرن پنجم . برخی از منابع عنوان «تاج الرؤساء» و «الرئیس الشهید» را برای او به کار برده اند (عوفی ، ج ۱، ص ۱۰،۶۸). تولد و نشأتش در باخرز * بوده و نسبت «باخرزی » بدین سبب است .

یاقوت نسبت «سنخی » را نیز، بی هیچ توضیحی ، افزوده است (۱۳۵۵، ج ۱۳، ص ۳۳ که ظاهراً مصحّف «سنجی » است منسوب به «سنج » رجوع کنید به سمعانی ، ج ۷، ص ۲۶۳ و یاقوت حموی ،۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، ج ۳، ص ۱۶۱). پدرش ابوعلی حسن بن ابی الطیب مردی ادیب و شاعر بود و نمونه ای از اشعارش در تتمه الیتیمه و دُمْیَه القصر آمده است (ثعالبی ، ج ۲، ص ۳۷).

ابوالحسن باخرزی تحصیلات اولیه را نزد پدرش به انجام رسانید و قرآن کریم را حفظ کرد و سپس به نیشابور رفت و در آنجا فقه شافعی و حدیث را از امام موفق نیشابوری و شیخ ابومحمد عبداللّه بن یوسف جوینی فراگرفت . ( سبکی ، ج ۳، ص ۲۹۸). از علما و ادبای دیگر بلاد نیز بهره جست : فلسفه را از ابوبکر * قهستانی و نحو و ادب و بلاغت را از عبدالقاهر جرجانی * و ابن برهان و قصبانی و ابوالفرج جرجانی و محمدبن تمام آموخت .

گرایش او بیشتر به شعر و ادب بود و چون در کتابت و انشا مهارتی داشت پیشه دبیری برگزید و به دیوان رسائل و انشا پیوست و در شهرهای مختلف نیشابور و بغداد و بصره خدمت کرد. چندی نیز در عراق و آذربایجان در خدمت صاحب ابوعبداللّه حسین بن علی ، وزیر طغرل سلجوقی بود و مدتی نیز از کاتبان محمدبن حسن وزیر بود. پس از آنکه کُنْدُری * به وزارت طغرل رسید، به سابقه دوستی و همدرسی در مجلس درس امام موفق نیشابوری به نزدش رفت و علی رغم شعری که در ایام جوانی در هجای او سروده بود خلعت و نعمت یافت . با خواجه نظام الملک نیز نزدیک بود و سالها در عهد وزارت او دبیری کرد و در چند سفر به همراهش بود.

باخرزی ، هم به مناسبت وظیفه دیوانی و هم به سائقه علاقه شخصی ، سفرهای بسیار کرد. این سفرها که از آغاز جوانی او شروع شد تا زمان پیری ادامه داشت و آخرین آنها ظاهراً سفر نیشابور در ۴۶۶ بود. چندین بار سفر کرد و در برخی شهرها بیش از یک سال اقامت داشت . در بلاد مختلف با دیدار ادبا و شعرا و استفاده از کتابخانه ها مواد فراوانی برای تألیف دمیه القصر فراهم کرد. نواحی و شهرهایی را که دیده و در اثرش نام برده است عبارت اند از: نیشابور، زوزن ، پوشنج ، طوس ، دهستان ، جرجان ، بصره ، بغداد، سرخس ، همدان ، مرو، استراباد، ری ، هرات . ظاهراً به شام و مصر و حجاز سفر نکرده و اقوالش در باب شعرای آن مناطق منقول از راویان است .

باخرزی پس از سالها دبیری از خدمت دیوانی کناره گرفت و در موطن خود باخرز سکنی گزید و احتمالاً در همین دوران تألیف دُمْیَهُالقَصْر را به پایان رسانید. سرانجام در ذیقعده ۴۶۷ در مجلس انس به دست غلامی ترک کشته شد. عوفی تاریخ قتل او را ۴۶۸ ضبط کرده است (ج ۱، ص ۶۹). و ابن عماد به خطا محل قتل را اندلس نوشته است (ج ۳، ص ۳۲۸). زکریای قزوینی در سبب قتلش افسانه ای پرداخته است (ص ۳۳۸)، ولی علت واقعی محققاً معلوم نیست . احتمال می رود که به سبب نزدیکی باخرزی به نظام الملک ، اسماعیلیان در قتل او دست داشته اند.

باخرزی از ادیبان مشهور و شاعران ذواللسانین عصر سلجوقی است که به هر دو زبان عربی و فارسی شعر سروده است ، ولی آثار عربیش افزونتر است . در انشا و ترسّل مقامی والا داشته و آگاهی عمیق و گسترده اش از ادب و فرهنگ اسلامی از خلال دمیه القصر هویداست .

در منابع موجود نام چند اثر از او ذکر شده است :

۱) غالیه السُکّاری در وصف نیشابور، که باخرزی در دمیه از آن نام برده است ؛
۲) الاربعون فی الحدیث ؛
۳) دیوان شعر به عربی و فارسی ؛
۴) طرب نامه ، مجموعه رباعیات فارسی او که تا قرن هفتم معروف بوده و نسخه ای از آن را محمد عوفی در کتابخانه سرندیبی در بخارا دیده بوده است (ج ۱، ص ۷۰)؛

۵) شعرای باخرز که در دمیه القصر بدان اشاره کرده و محتمل است که بخشی از آن کتاب بوده است ؛
۶) دُمْیَه القَصْر و عُصْرَه اهلِالعَصْر . از میان این آثار فقط دمیه القصر به صورت کامل و دیوان عربی به صورت ناقص باقی مانده است .

دمیه القصر مهمترین اثر باخرزی ، که نتیجه مطالعات ادبی و دیدار او با شعرای بلاد مختلف است ، کتابی است در شرح حال و گزیده اشعار شاعران عرب زبان اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم . این کتاب ، به تقلید یتیمه الدهر ثعالبی (متوفی ۴۲۹) نوشته شده ، در واقع ذیلی است بر آن ، چنانکه خریده القصر عمادالدین کاتب اصفهانی (متوفی ۵۹۷) نیز ذیلی است بر دمیه القصر .

این کتاب برحسب تقسیم جغرافیایی به هفت باب تقسیم شده است :

۱)شاعران بدو و حجاز؛
۲)شاعران شام و دیار بکر و آذربایجان وجزیره ؛
۳) شاعران عراق ؛
۴) شاعران ری و جبال و اصفهان و فارس و کرمان ؛
۵) شاعران جرجان و استراباد و دهستان و قومس و خوارزم و ماوراءالنهر؛
۶) شاعران خراسان و قهستان و بست و سیستان و غزنه ؛
۷) ادیبان غیر شاعر.

شرح حال و نمونه آثار ۵۳۰ شاعر و ادیب در این کتاب آمده است که درباره شاعران مشهوری مانند متنّبی و ابوفِراس بالنسبه تفصیل بیشتر دارد. علاوه بر اطلاعات مفید ادبی ، نامِ بسیاری از آثار مفقود (مانند جونه النّد یعقوب بن احمد نیشابوری و قلائد الشرف فضل بن اسماعیل جرجانی و طرازالذهب ابوالمطهّر اصفهانی ) در این کتاب حفظ شده است .

در تألیف دقت بسیار شده است و خطاهای آن (مانند اینکه یک شخص را با دونامِ تمیم بن معدّ، ج ۱، ص ۱۱۱، و تمیم بن معزّ، ج ۱، ص ۱۷۵، دوتن پنداشته است ) نادر است . این کتاب را نخستین بار شیخ محمد راغب الطبّاخ براساس یک نسخه غیرموثق در ۱۳۴۸ در حلب چاپ کرد. در قاهره (چاپ عبدالفتاح محمدالحلو، ۱۹۶۸ـ۱۹۷۱ در ۲ ج ) و بغداد (چاپ سامی مکی العانی ، ۱۹۷۰ـ۱۹۷۱ در ۲ ج ) نیز به طبع رسیده است . چاپ انتقادی آن براساس یازده نسخه به همراه تعلیقات و فهارس مختلف در سه جلد به اهتمام محمدتونجی در دمشق در ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳ انجام یافته است .

دیوان اشعار عربی باخرزی ، به گفته ابن عماد (ج ۳، ص ۳۲۸)، کتابی بزرگ بوده است ، و زکریای قزوینی می گوید که اکثر آن در مدح خواجه نظام الملک و برخی از ادبای معاصر اوست (ص ۳۳۸). عنوان آن را عوفی الاحسن فی شعر علی بن الحسن ضبط کرده است (ج ۱، ص ۶۹) ولی از آن با عنوان اختیارالبکر من الثیّب من شعر علی بن الحسن بن ابی الطیّب نیز یادشده است که گردآوردنده آن ابوالوفاء محمدبن محمداخسیکتی (متوفی بعد از ۵۲۰) بوده است (بروکلمان ، ج ۱، ص ۲۹۲؛> ذیل < ، ج ۱، ص ۴۴۶؛آقابزرگ طهرانی ، ج ۱، ص ۳۶۴). دیوان عربی باخرزی در ۱۹۷۳ در بنغازی به اهتمام محمدتونجی به طبع رسیده است ، ولی آنچه چاپ شده کامل نیست و قصایدی یافت شده که باید بدان افزود.



منابع :

(۱) محمدحسین آقابزرگ طهرانی ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب ، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
(۳) علی بن حسن باخرزی ، دمیه القصر ، چاپ محمد راغب طباخ ، حلب ۱۳۴۸؛
(۴) همان ، چاپ محمد تونجی ، دمشق ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳؛
(۵) عبدالملک بن محمد ثعالبی ، تتمه الیتیمه ، چاپ عباس اقبال ، تهران ۱۳۵۳ ش ؛
(۶) عبدالوهاب بن علی سبکی ، طبقات الشافعیه ، قاهره ۱۳۲۴؛
(۷) عبدالکریم بن محمد سمعانی ، الانساب ، حیدرآباد دکن ۱۹۶۳؛
(۸) محمدبن محمد عوفی ، کتاب لباب الالباب ، چاپ ادوارد براون ، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶؛
(۹) زکریا بن محمد قزوینی ، آثارالبلاد و اخبارالعباد ، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۱۰) عمررضاکحاله ، معجم المؤلفین ، بیروت ( تاریخ مقدمه ۱۳۷۶ ) ؛
(۱۱) یاقوت حموی ، معجم الادباء ، قاهره ۱۳۵۵؛
(۱۲) همو، معجم البلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛

(۱۳) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942.

دانشنامه جهان اسلام  جلد ۱ 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *