عرفا-الفعرفا-معرفا-نعرفای قرن چهارم

زندگینامه شیخ محمد نِفَّری«مصری و اسکندری»(قرن چهارم )

محمد بن عبدالجبار  بن حسن، ملقب به مصری و اسکندری، کنیه اش ابوعبدالله، صوفی قرن چهارم . وی در شهر نِفَّر(نیپور سابق)، بین کوفه و بصره، به دنیا آمد (یاقوت حموی، ج۴،ص۷۹۸؛ زرکلی، ج۶، ص۱۸۴).

از زندگی وی اطلاع چندانی در دست نیست و در نخستین تذکره¬ها ذکری از وی به میان نیامده است (بروکلمان، ذیل، ج۱، ص۳۵۸؛ نفّری، ۲۰۰۷، مقدمۀ غانمی، ص۱۴). علت این امر را پیروی نکردن وی از طریقتی خاص یا شیخی مشهور (نیش، ص۱۰۲) یا تعمد در ناشناس ماندن و ابراز نکردن صریح آرای خویش، به سبب هراس از فضای حاکم بر جامعه پس از ماجرای حلاج، دانسته اند (نفّری، ۲۰۰۷، مقدمۀ غانمی،‌ ص۱۵).

نخستین بار ابن عربی در فتوحات مکیه و مواقع النجوم به او اشاره کرده است (شعرانی، ج ۱، ص۳۵۹؛ نفّری، ۱۹۷۸، مقدمۀ آربری، ص۸) و صوفیان اندلس نیز در سلسله انساب خود از وی به همراه شبلی و حلاج نام برده اند (غنیمی تفتازانی، ص۱۶۹، ۴۵۹؛ نفّری، ۲۰۰۷، مقدمۀ غانمی، ص۱۱).

به گفتۀ عفیف الدین تلمسانی (ص۲۵۹) ، وی زندگی خود را در سیاحت و گمنامی سپری کرد و سرانجام در یکی از روستاهای مصر درگذشت؛ اما غانمی (نفّری، ۲۰۰۷، مقدمۀغانمی، ص ۸ ـ ۹) این نظررا رد کرده و گفته تمام سفرهای نفّری در عراق بوده و محل وفات وی نیز “نیل مصر” در عراق است. وی علت اشتهار نفّری را در مصرو مغرب و اندلس ، نتیجۀ اهتمام شاگردان ابن-عربی و تلمسانی دانسته است (همان، ص۱۰ـ۱۱).

رحلت

تاریخ وفات نفّری را ، به اختلاف، ۳۴۴ (احمد امین، ج ۴، ص ۱۷۶)، ۳۵۴ (بغدادی، همانجا؛ حاجی خلیفه، ج ۲، ستون ۱۸۹۱؛ کحاله، همانجا) و ۳۶۶ (سزگین، ج۱، ص۶۶۲؛ نیش، همانجا) ذکر کرده اند.

آثار

نفّری آثاری به نظم و نثر از خود بر جای گذاشته، که مهم ترین آنها مجموعه المواقف و المخاطبات است که افزون بر چند نسخۀ خطی موجود (رجوع کنید به کحاله، همانجا؛ نفّری، ۱۹۷۸، مقدمۀ آربری، ص ۲۴ـ۲۵؛ سزگین، همانجا)، نسخه ای از آن با شرح و ترجمۀ آربری، در۱۳۱۳ش/۱۹۳۴ در قاهره به چاپ رسیده است. پل نویا تعدادی از رسالات و اشعار وی را در اثری با عنوان نصوص صوفیه غیر منشوره لشقیق بلخی، ابن عطاء الآدمی و النفّری، در۱۳۵۱ش/ ۱۹۷۳ در بیروت منتشر کرده است. جمال مرزوقی و سعید غانمی نیز مجموعه ای از آثار وی را، به ترتیب، با عناوین النصوص الکامله للنفّری و الاعمال الصوفیه در مصر و عراق چاپ کرده¬اند (رجوع کنید به منابع).

برخی محققان ،مولف اصلی المواقف و المخاطبات را محمدبن عبدالله نفّری (متوفی ۳۵۴) دانسته و بر این نظر بوده اند که محمد بن عبدالجبار، مصاحب یا نوۀ وی بوده و آرا و احوال عرفانی او را نوشته است (تلمسانی، همانجا؛بروکلمان، ج۱، ص۲۱۷؛سزگین، ج۱، ص۶۶۱ـ۶۶۲).

اسلوب نفّری در نگارش آثارش کاملاً رمزی، غامض و مشتمل بر صور خیال است و درک آن بسیار دشوار است (نیکلسون، ص۷۱ ؛مرزوقی، ص۱۰، ۱۹؛نیزرجوع کنید به ُمارگلیوث، ص۱۸۸).

مواقف مشتمل بر ۷۷ «موقف» کوتاه و بلند است که جنبه های متعددی از تعالیم صوفیه را در بر دارد و به گفتۀ نفّری الهام و املای مستقیم خداست(مارگلیوث،ص۱۸۸؛نیکلسون،ص۷۱؛.اسلام،ذیل «النفّری» ). مخاطبات نیز مضامین مشابهی دارد و شامل ۵۶ خطاب است ( د.اسلام، ذیل مادّه).

مهم ترین ویژگی عرفان نفّری، طرح اصطلاح «وقفه» یا «موقف» است و مفهوم آن اشاره به موضعی است که واقف در معرض شهود خدا و شنیدن خطاب الهی است (نویا،‌ ۱۹۷۰، ص۳۵۸ـ۳۵۹؛نیزرجوع کنید به د. اسلام، ذیل مدخل). به گفتۀ مرزوقی (ص۱۱، ۱۸)، تصوف نفّری مبتنی بر فنای افعال و ارادۀ سالک و بقای به افعال خدای تعالی، و عدم شهود غیر خدا و نهایتاً شهود احدیت است. پس او تأکید دارد که حال فنا نباید موجب ترک (فنا) اعمال شرعی شود؛ازاین-رو، صوفی باید پس از فنا به حال بقا برگردد و حق عبودیت را به جا آورد و به اوامر شرعی عمل نماید. اصطلاحی که نفّری برای فنا و فانی به کار می¬برد، وقوف و واقف است (نیکلسون، ص ۱۵۵ـ۱۵۶).

از نظر نفّری، وقفه بالاتر از معرفت و معرفت نیز بالاتر از علم است (بالدیک،ص۵۳ـ۵۴؛د.اسلام، ذیل مدخل؛رجوع کنید به نفّری، ۱۹۷۸، ص۱۲ـ۱۳). واقف از هرچیز و هرکس به خدا نزدیک¬تر است و از بشریت و اوامر و نواهی فراتر رفته است (د.اسلام، ذیل مدخل ؛رجوع کنید به نفّری، همان، ص۱۵). در چنین مقامی واقف به مجرای اراده و فیض¬ الهی بدل گشته و حتی قدرت خلق و ایجاد می¬یابد (نویا، ۱۹۷۰، ص۳۸۶؛رجوع کنید به نفّری، همان، ص۹).

به رغم اصالت تعالیم نفّری، عناصری مشابه با تعالیم جنید و به¬ویژه حلاج ( نویا، همان، ص۳۸۶ـ۳۸۷؛عمر فروخ، ص۴۷۳؛بالدیک، ص۵۴) و حتی در برخی مواقف ،نشانه هایی از عقیده به حلول و اتحاد دیده می شود (رجوع کنید به نفّری، همان، ص۹، ۷۳؛سلز، ص۲۸۳). اما برخی دیگر عقیده دارند که وی معتقد به وحدت شهود بوده است نه وحدت وجود یا اتحاد (مرزوقی،ص۱۸؛نیز رجوع کنید به ابراهیم یاسین، ص۳۸). خود وی نیز در جایی عقیده به حلول و اتحاد را رد کرده است (رجوع کنید به نفری، همان، ص۸۱؛نویا، ۱۹۷۳، ص۲۶۱).

بنابه نظر مرزوقی (ص۱۳)، نفّری انسان را فاقد اراده و تمام افعال او را، از طاعت و معصیت، مخلوق خدا می¬دانست. وی می¬کوشید کلامش با شریعت متعارض نباشد، اما عباراتی دارد که مغایر کتاب و سنّت است (رجوع کنبد به نفری، ۱۹۷۸، ص۱۳، ۲۲ـ۲۳، ۴۷؛مرزوقی ، ص۳۸).

نفّری یکی از بزرگان صاحب سبک در تاریخ زبان عربی است واز اسلوب و الفاظ خاص او، افراد دیگری از جمله ابن¬قضیب البان (متوفی ۱۰۴۰)،مولف المواقف الالهیه، استفاده کرده اند (مرزوقی، همان، ص۴۴ـ۴۵).

ابن سبعین نیز در الرساله الفقیریه، هنگام نقد مذاهب فلسفی صوفیه، به نفّری و مواقف او اشاره کرده است (غنیمی تفتازانی، ص۲۶۷). عفیف¬الدین تلمسانی نیز بر مواقف نفّری شرح نوشته است (حاجی¬خلیفه، همانجا) .



منابع

ابراهیم ابراهیم یاسین، المدخل الی التصوف الفلسفی، [کویت(،۲۰۰۶؛احمد امین، ظهر الاسلام، بیروت، )۱۳۷۳/۱۹۵۳(؛اسماعیل بغدادی، هدیه العارفین،ج۲، ذیل حاجی خلیفه،ج۶،)بی جا(،۱۴۰۲/۱۹۸۲؛عفیف الدین التلمسانی، شرح مواقف النفری،چاپ جمال المرزوقی، )قاهره(،۲۰۰۰؛حاجی خلیفه؛محمد بن احمد ذهبی، المشتبه،چاپ علی محمد البجاوی،۱۹۶۲؛زرکلی؛عبدالوهاب شعرانی، الطبقات الکبری، چاپ احمد عبدالرحیم السایح، قاهره،۱۴۲۶/۲۰۰۵؛عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین،بیروت،)بی تا(؛ابوالوفا الغنیمی التفتازانی، ابن سبعین و فلسفته الصوفیه، بیروت،۱۹۷۳؛عمر فروخ، تاریخ الفکر العربی الی ایام ابن خلدون، بیروت،۱۹۸۳؛جمال المرزوقی، النصوص الکامله للنفری،)قاهره]،

۲۰۰۵؛محمد بن عبد الجبار النفری، الاعمال الصوفیه، ترجمه و چاپ سعید الغانمی، بغداد،۲۰۰۷؛همو،المواقف و المخاطبات ،چاپ ارثر یوحنا آربری، قاهره، ۱۳۵۲/۱۹۳۴؛

بولس نویا، نصوص صوفیه غیر منشوره لشقیق البلخی، ابن عطاء الآدمی ، النفّری، بیروت،۱۹۷۳؛یاقوت حموی؛

Julian Baldick, Mystical Islam, London and New York, 1992;

Carl Brockelmann, Geschichte der Arabischen Litteratur, Leiden, 1943;

Ibid, Geschichte der Arabischen Litteratur,suppl., Leiden,1937;

EI2, s.v.”Al-Niffari”, by A.J.Arberry;

Alexander Knysh, Islamic mysticism, Leiden, Boston, Koln, 2000;

D.S. Margoliouth, The early development of Mohammadanism,[?],1979;

Reynold Nicholson, The mystics of Islam, London and Boston, 1975;

Paul Nwyia, Exégèse Quranique et langage mystique, Beyrouth, 1970;

Michael A. Sells, Early Islamic mysticism, Lahore, 2004;

Fuat Sezgin, Geschichte der Arabischen Schrifttums, Leiden, 1967.

دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۵

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=