حاتمى ، محمدبن حسن، کنیهاش ابوعلى، شاعر، کاتب، نقاد و لغوى بغدادى قرن چهارم. وى به یکى از اجدادش، حاتم، منسوب بود (ابنخلّکان، ج ۴، ص ۳۶۷). ثعالبى (متوفى ۴۲۹؛ ج ۳، ص۱۲۰)، به اشتباه، نام پدر او را ابوعلى ذکر کرده است و یاقوت حموى (متوفى ۶۲۶؛ ج ۱۸، ص ۱۵۴) و سیوطى (متوفى ۹۱۱؛ ج ۱، ص ۸۷)، بدون اشاره به این اشتباه، مطالبى را از ثعالبى نقل کردهاند. بروکلمان (متوفى ۱۹۵۶؛ >ذیل<، ج ۱، ص ۱۹۳) حاتمى را با نام محمدبن حسین معرفى کرده و دهخدا (ذیل «حاتمى») شرححال محمدبن حسن و محمدبن حسین را ذیل دو مدخل جداگانه آورده است.
غلام ثَعلب* و ابندُرَید* از استادان حاتمى بودند که وى اخبار آنان را در مجالس ادبى نقل میکرد (خطیب بغدادى، ج ۲، ص ۶۲۰؛ سمعانى، ج ۲، ص ۱۴۸؛ یاقوت حموى، ج ۱۸، ص ۱۵۴). قاضى ابوالقاسم علیبن مُحَسِّن تَنوخى (رجوع کنید به تنوخى*، خاندان) شاگرد حاتمى بود و از وى روایت میکرد (خطیب بغدادى؛ سمعانى، همانجاها).
حاتمى متکبر بود و بیپرده سخن میگفت (ابوحیان توحیدى، ج ۱، ص ۱۳۵)، شاید به همین دلیل در مراکز ادبى معاصر خود کمتر مطرح شد (رجوع کنید به زکیمبارک، ج ۲، ص ۱۳۷ـ ۱۳۸) و مورد خشم و هجو اهل علم، از جمله ابنحَجّاج*، قرار گرفت (یاقوت حموى، ج ۱۸، ص ۱۵۴).
او در بغداد، تحت تأثیر مُهَلَّبى*، در مناظرهاى از متنبّى* انتقاد کرد (رجوع کنید به قفطى، ۱۳۷۴، ج ۳، ص ۱۰۳؛ بروکلمان، همانجا). انتقادهاى او شایان توجه است، چنانکه زکیمبارک (ج ۲، ص ۱۳۷)، با نقل نمونهاى از آن، وى را همسطح ناقدان دقیق عصر جدید دانسته است.
آثار
او محفوظات زیادى داشت (ابوحیان توحیدى، همانجا). در شعر و نثر ماهر بود (یاقوت حموى، همانجا؛ قفطى، ۱۳۸۵، ج ۱، ص ۲۸۸) و براى بزرگان و امراى بغداد مینوشت (قفطى، ۱۳۷۴، همانجا). ابیاتى در مدح القادرباللّه* عباسى از او روایت شده است (رجوع کنید به ثعالبى، ج ۳، ص ۱۲۰ـ۱۲۱).
او مانند بدویان از الفاظ سنگین و پیچیده استفاده میکرد (ابوحیان توحیدى، همانجا). با وجود حجم اندک اشعار حاتمى (قفطى، ۱۳۸۵، همانجا)، ثعالبى (ج ۳، ص۱۲۰) وى را سرآمد شاعران معاصرش دانسته است. نمونهاى از اشعار حاتمى در برخى کتابها نقل شده است (رجوع کنید به ثعالبى، ج ۳، ص۱۲۰ـ۱۲۴؛ یاقوت حموى، ج ۱۸، ص ۱۵۵ـ۱۵۶؛ سیوطى، ج ۱، ص ۸۸ـ۸۹).
او تألیفات بسیارى در زبان و ادبیات و نقد ادبى داشته، اما فقط اندکى از آنها باقیمانده است (رجوع کنید به زکیمبارک، ج ۲، ص ۱۳۵ـ۱۳۶).
بزرگترین اثر
الرساله الحاتمیه فیما وافق المتنبى فى شعره کلامَ ارسطو فى الحکمه (نام دیگر آن: المقابله بین المتنبى و الحکیم ارسطو)، بزرگترین اثر در دسترس از اوست (سزگین، ج ۲، ص ۴۸۸). وى در این رساله، ماهرانه و به ظاهر بدون غرضورزى، حکمتهاى اشعار متنبى را با حکمتهاى ارسطو مطابقت داده است (زکیمبارک، ج ۲، ص ۱۴۱). در این رساله از ۱۲۰ بیت از اشعار متنبى انتقاد شده است (صفدى، ج ۲، ص ۳۴۳؛ زکیمبارک، ج ۲، ص ۱۴۱ـ۱۴۵).
حاتمى در الرساله الحاتمیه المُوضِحَه فى ذکر سرقات ابیالطیب المتنبى و ساقط شعره، که شرح مختصر اولین ملاقات او با متنبّى است، سرقتهاى شعرى متنبى، را گردآورده است (زکیمبارک، ج ۲، ص ۱۳۹ـ۱۴۱؛ بروکلمان، >ذیل<، ج ۱، ص ۱۴۱). محمدیوسف این رساله را در ۱۳۴۵ش/ ۱۹۶۵ در بیروت بهچاپ رساند (براى چاپهاى دیگر رجوع کنید به بروکلمان؛ سزگین، همانجاها). قفطى (متوفى ۶۴۶؛ ۱۳۷۴، ج ۳، ص ۱۰۳، پانویس ۲) از رسالهاى از حاتمى با نام جبهه الادب فى امر المتنبى و ماجریله معه نام برده که احتمالا همین رساله است.
اثر دیگر او
حِلْیه المُحاضره فى صناعه الشعر است که در ۱۳۳۱ در دو مجلد در فاس بهچاپ رسیده (ابنخلّکان، ج ۴، ص ۳۶۷؛ بروکلمان، >ذیل<، ج ۱، ص ۱۹۳؛ سزگین، ج ۲، ص ۱۰۶) و از منابع ابنابیالاصبع* در تألیف تحریرالتحبیر بوده است (رجوع کنید به ابنابیالاصبع، کتاب ۲، ص ۸۷ـ۸۸، ۴۶۲).
الهِلْباجَه (تَقریعالهلباجه) اثرى از حاتمى درباره شعر، شعرا و نقد است که آن را براى وزیر آلبویه، ابنسَعْدان، نگاشته است. هلباجه نام مستعار مردى است که حاتمى در این کتاب، بدون اشاره به نام اصلیاش، او را نکوهش کرده است (یاقوت حموى، ج ۱۸، ص ۱۵۶، ۱۵۹؛صفدى، همانجا).
آثار دیگر حاتمى عبارتاند از:
رساله الاَدْهَم، درباره واقعه اَدْهَم (ثعالبى، ج ۳، ص۱۲۰؛قفطى، ۱۳۸۵، همانجا)؛
سرّالصّناعه و اسرارالبلاغه، المَجاز، الحالى و العاطـِل، هرسه درباره شعر؛
الرساله الناجیه؛
عیونالکاتب؛
البراعه (الشّراب البراعه)؛
مُنْتَزَع الاخبار و مَطْموع (مطبوع) الاشعار؛
مختصرالعربیه (ناتمام)؛
المِعیار و الموازنه (ناتمام)؛
و رساله المُغَسِّل، در وصف ابوالحسنِ بَتّى* (یاقوت حموى، ج ۱۸، ص ۱۵۶؛سیوطى، ج ۱، ص ۸۷ـ۸۸؛بغدادى، ج ۲، ستون ۵۶). جرجانى (متوفى ۴۷۱؛ص ۱۱۵) از امالى منسوب به حاتمى سخن گفته است.
رحلت
تاریخ وفات حاتمى ۳۸۸ ذکر شده است (خطیب بغدادى، ج ۲، ص ۶۲۰؛سمعانى، ج ۲، ص ۱۴۸).
منابع :
(۱) ابن ابیالاصبع، تحریر التحبیر فى صناعهالشعر و النثر و بیان اعجازالقرآن، کتاب ۲، چاپ حفنى محمد شرف، قاهره ۱۳۸۳؛
(۲) ابنخلّکان؛
(۳) ابوحیان توحیدى، کتاب الامتاع و المؤانسه، چاپ احمد امین و احمد زین، بیروت (بیتا.)؛
(۴) اسماعیل بغدادى، هدیهالعارفین، ج ۲، در حاجى خلیفه، ج ۶؛
(۵) عبدالملکبن محمد ثعالبى، یتیمهالدهر، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۶) احمدبن محمد جرجانى، المنتخب من کنایات الادباء و ارشادات البلغاء، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴؛
(۷) خطیب بغدادى؛
(۸) دهخدا؛
(۹) محمد زکى مبارک، النثر الفنى فى القرن الرابع، بیروت [?۱۳۵۲/ ۱۹۳۴[؛
(۱۰) سمعانى؛
(۱۱) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطى، بغیهالوعاه فى طبقات اللغویین و النحاه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴؛
(۱۲) صفدى؛
(۱۳) علیبن یوسف قفطى، انباه الرواه على انباهالنحاه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ج ۳، قاهره ۱۳۷۴/۱۹۵۵؛
(۱۴) همو، المحمدون منالشعراء، چاپ محمد عبدالستارخان، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۵/۱۹۶۶؛
(۱۵) یاقوت حموى، معجم الادباء، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛
(۱۶) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942;
(۱۷) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967- .
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۲