عمادالدین ، محمد بن علی، عالم و محدّث امامی مذهب قرن پنجم و ششم. منتجب الدین رازی (ص۱۰۷) نام و نسب او را عماد الدین محمد بن ابی القاسم بن محمد بن علی آورده و خود وی (ص۱۹۲، ۲۰۰) نیز از پدرش با نام و نسبِ ابوالقاسم علی بن محمد بن علی یاد کرده است. در متن چاپ شدۀ کتاب معالم ابنشهر آشوب (ص۱۱۹) نام پدر وی، به اشتباه، قاسم آمده است.
هرچند بیشتر منابع (برای نمونه، رجوع کنید به منتجب الدین رازی، ص ۱۰۷؛ابن اسفندیار، ج۱، ص۱۳۰؛ذهبی، ج۱۱، ص۷۴۰) لقب وی را عماد الدین ضبط کردهاند، اما در نسخهای از الفهرست منتجب الدین که نزد شیخ حر عاملی بوده – لقب او جمال الدین گزارش شده است(رجوع کنید به منتجب الدین رازی، ص۱۰۷، پانوشت۲). با توجه به عنوان «فقیه» که طبری برای پدر خود به کار برده (همان، ص ۷۶، ۱۶۳، ۱۸۴، ۱۹۲، ۲۰۰) وی در خانوادهای علمی متولد شده و پرورش یافته است.
او (ص۳۹۱) همچنین پدر خود را به زهد وصف کرده است. از تاریخ تولد عمادالدین اطلاعی در دست نیست. با توجه به نسبت «کَجّی طبری» (ابن شهر آشوب، ص ۱۱۹) و «طبری آملی کَجّی» (منتجب الدین رازی، ص ۱۰۷) که برای وی یاد کردهاند (نیز رجوع کنید به ابن اسفندیار، ج ۱، ص ۱۳۰، که مطابق گویش طبری از وی با نسبت «کجیج» یاد کرده است)، وی در کَجَّه به دنیا آمده که شهری است میان آمل و چالوس و از نواحی رویان (رجوع کنید به یاقوت حموی، ج۴، ص۲۴۰؛نیزرجوع کنید به همان، ج۲، ص۸۷۳، ج۳، ص۲۳۷ ۳۱۱)، که امروزه به کَجور شهرت دارد.
محمد بن مشهدی و ابنبطریق حلی، از شاگردان و راویان طبری، از وی با عناوین «الشیخ الفقیه العالم» (ابن مشهدی، ص ۴۷۳) و «الشیخ الفقیه» (ابن بطریق، ص ۷) یاد کردهاند و منتجبالدین رازی (ص ۱۰۷) نیز که به یک واسطه از طبری روایت کرده از او با عنوان «الشیخ الإمام» نام برده و وی را به فقاهت و وثاقت ستوده است. در قرن هفتم نیز ابن اسفندیار (ج ۱، ص ۱۳۰) نام وی را با عناوین «خواجۀ امام» و «فقیه آل محمد» ذکر کرده است.
با توجه به اسناد و تاریخهایی که طبری در بشاره المصطفی آورده است، استادان و مشایخ وی شناخته می شوند و می توان سیر سفرهای او را ترسیم کرد. بر اساس این اسناد، طبری پس از کسب علم در آمل تا سال ۵۰۹، در ۵۱۰ به ری و یکسال بعد به نجف رفته و سپس به آمل بازگشته، زیرا در سال ۵۲۰ در آمل از ابو اسحاق اسماعیل بن ابی القاسم دیلمی حدیث شنیده است (رجوع کنید به همان، ص ۱۲۷، ۲۲۱).
استادان و مشایخ
استادان و مشایخ طبری و زمان و مکان قرائت، سماع و روایت وی از آنان، به ترتیب عبارت اند از:
سید ابو طالب یحیی بن محمد جوانی حسینی حسنی آملی در آمل در سال ۵۰۹ (برای نمونه، رجوع کنید به همان، ص ۶۹، ۸۴، ۸۶، ۱۰۶؛نیز رجوع کنید به همان، ص ۷۵ و ۲۰۳، که تاریخ قرائت و تحدیث نزد وی را، با تردید، در سال ۵۰۸ یا ۵۰۹ ذکر کرده است)،
ابو محمد حسن بن حسین بن بابویه رازی در ری در سال ۵۱۰ (رجوع کنید به همان، ص ۲۶، ۲۸، ۳۲، ۶۵، و نیز ص ۱۶۰، که در آن «عشره» به «ست عشره» تصحیف شده است)،
ابو النجم محمد بن عبدالوهاب بن عیسی رازی در ری در سال ۵۱۰ (رجوع کنید به همان، ص ۷۰، ۸۸، ۱۱۶، ۱۲۶، ۱۳۲،و نیز ص ۱۱۱، که در آن «عشره» به «ست عشره» تصحیف شده است)،
ابو علی حسن بن محمد طوسی در نجف در سالهای ۵۱۰ (رجوع کنید به طبری، ص ۲۳) و ۵۱۱ (برای نمونه، رجوع کنید به همان، ص ۱۸، ۳۲، ۴۸، ۷۴)،
ابو عبدالله محمد بن احمد بن شهریار خازن در همانجا در سالهای ۵۱۲ (برای نمونه، رجوع کنید به همان، ص ۱۹، ۲۴، ۳۰، ۷۲) و ۵۱۴ (رجوع کنید به همان، ۲۰۲) و ۵۱۶(رجوع کنید به همو، ص۳۷، ۴۴)،
ابو البقاء ابراهیم بن حسین بصری در همانجا در سال ۵۱۶ (رجوع کنید به همان، ص ۲۱، ۲۸، ۳۵، ۵۰، نیز ص ۲۲۲ که در متن سند، تاریخ ۵۱۰ آمده اما در پانوشت ۶ همانجا،سال ۵۱۶ گزارش شده است)،
شریف ابو البرکات عمر بن ابراهیم بن محمد بن حمزه حسینی کوفی از علمای زیدیه در کوفه در سالهای ۵۱۲ (رجوع کنید به همان، ص ۷۳، ۱۰۵) و ۵۱۶ (رجوع کنید به همان، ص ۸۰، ۸۵، ۱۰۹، ۱۱۵، ۱۱۷، ۱۲۳، ۱۴۴؛نیز ص ۹۰، که در آن «ست عشره» به «عشره» تصحیف شده است)،
ابو غالب سعید بن محمد بن احمد ثقفی کوفی در کوفه در سال ۵۱۶ (رجوع کنید به همان، ص ۸۵، ۱۰۹، ۱۱۵، ۱۱۷)،
ابو علی محمد بن علی بن قرواش تَمیمی در نجف در سال ۵۱۶ (رجوع کنید به همان، ص ۹۲)،
ابو محمد جبار (؟) بن علی بن جعفر رازی در نجف در سال ۵۱۸ (رجوع کنید به همان، ص ۹۲)،
ابو اسحاق اسماعیل بن ابی القاسم بن احمد دیلمی در آمل در سال ۵۲۰ (رجوع کنید به همان، ص ۱۲۷، ۲۲۱) و
ابو جعفر محمد بن ابی الحسن علی بن عبدالصمد تمیمی در نیشابور در سال ۵۲۴ (رجوع کنید به همان، ص ۹۴، ۲۶۰، ۲۶۲، ۲۶۳).
طبری همچنین احادیثی را به روایت از پدرش، ابو القاسم علی بن محمد بن علی، بدون ذکر تاریخ (رجوع کنید به همان، ص ۱۶۳، ۱۹۲، ۲۰۰-۲۰۱) یا به نقل وجاده از کتاب دست نوشتۀ او (همان، ص ۷۶، ۱۸۴)، در بشاره المصطفی آورده است. ابو محمد حسن بن حسین بن بابویه در سال ۵۱۰ در خانقاه خود در ری (رجوع کنید به همان، ص ۲۱۶؛نیز رجوع کنید به ص۲۰۶، ۲۲۲) و ابو علی طوسی در سال ۵۱۱ در مشهدِ امیرمؤمنان در نجف (رجوع کنید به همان، ص ۲۱۷)، به خط خود، اجازۀ روایتی برای طبری نوشتهاند. طبری همچنین برخی از روایات ابو محمد حسن بن حسین بن بابویه را از روی نسخۀ اصل وی کتابت کرده و سپس بر فرزند او قرائت نموده است (رجوع کنید به همان، ص۲۲۲، ۲۲۶).
در میان مشایخ و استادان طبری، ظاهراً عمدۀ تحصیلات طبری نزد ابو علی طوسی بوده است (رجوع کنید به منتجبالدین رازی، ص ۱۰۷، که به قرائت طبری نزد وی اشاره کرده است؛نیز رجوع کنید به ذهبی، ج۱۱، ص۷۴۰، که به نقل از تاریخ ابن ابی طی، توصیفی از احوال ابو علی طوسی را از زبان طبری آورده است)، همچنانکه احادیث بسیاری را به روایت از او در کتابش آورده و او را بزرگ داشته است (رجوع کنید به ذهبی، ج۱۱، ص۷۴۱).
با توجه به آنکه طبری به واسطۀ ابوعلی طوسی و دیگران، از شاگردان شیخ طوسی به شمار میرود، نظر وی دربارۀ عدم حجیت خبر واحد (رجوع کنید به همان، ص ۳۸۱، توضیح طبری در ذیل روایت ۲۳) – که مخالف نظر مشهور طوسی در این باره است – شایان توجه است.
به نوشتۀ ابن اسفندیار، امیر ابن ورّام بن ابی فراس حلی (متوفی ۶۰۵) دو سال طبری را در حلّه نگاه داشت، برای او مقرری سالیانه تعیین کرد و در این مدت، اهل بغداد و کوفه و شیعیان عراق عرب به حلقۀ درس طبری پیوستند ( ابن اسفندیار، ج ۱، ص ۱۳۰، با این ملاحظه که در آن «امیر ورّام» به «امیر ابن ورّام» تصحیف شده است). همو مینویسد که ورّام دختر طبری را به همسری خود درآورد (همانجا، که در آن «ورام» به «ابن ورّام» تصحیف شده است).
شاگردان
از شاگردان و راویان طبری،
شاذان بن جبرئیل قمی (رجوع کنید به ابن مشهدی، ص ۲۶۳؛مجلسی، ج۱۰۷، ص۶۵-۶۶، ۷۰)، ابنبطریق حلی (رجوع کنید به ابن بطریق، ص ۷)،
قطبالدین ابوالحسین راوندی (رجوع کنید به منتجب الدین رازی، ص ۱۰۷)،
محمد بن مشهدی (رجوع کنید به همان، ص ۴۷۳)، و
عربی بن مسافر عبادی (رجوع کنید به همانجا) بوده اند.
افزون بر اینها، به نوشتۀ محمد تقی مجلسی(ج۱۰۷،ص۴۶،۶۵-۶۶)، ابن شهرآشوب و ابن ادریس حلی صحیفۀ سجادیه را از طریق طبری روایت کردهاند .تاریخ وفات طبری دانسته نیست. بنا بر گزارش ابن مشهدی، طبری در سال ۵۵۳ در مشهد علوی (نجف) به سر میبرده (رجوع کنید به ابن مشهدی، ص ۴۷۳) و بنابراین، تا این سال در قید حیات بوده است.
آثار
مشهورترین اثر طبری،
بشاره المصطفی لشیعه المرتضی است. ابن شهر آشوب (ص۱۱۹)، که از معاصران طبری است، از این کتاب با عنوان البشارات نام برده است. منتجب الدین رازی (ص ۱۰۷) از آثار طبری به دو کتاب الفرج فی الأوقات و المخرج بالبینات و شرح مسائل الذریعه اشاره کرده و یادآور شده است که قطبالدین راوندی کتاب اخیر را بر طبری خوانده و راوندی نیز آن را برای وی روایت کرده است.
افزون بر اینها، طبری در بشاره المصطفی به کتابی از خود با عنوان کتاب الزهد و التقوی اشاره کرده است (طبری، ص ۸۳؛نیز رجوع کنید به افندی، ج ۵، ص ۱۸، که به جلد دوم کتابی اشاره کرده که شامل منتخبی از ادعیۀ مصباح المتهجد همراه با اضافاتی دیگر بوده و احتمال داده است که همان کتاب الزهد و التقوی طبری باشد).
از میان آثار طبری، تنها بخش عمدهای از بشاره المصطفی بر جای مانده (دربارۀ ناقص بودن نسخههای موجود از این اثر، رجوع کنید به طبری، مقدمۀ محقق، ص ۱۱-۱۲؛نیز رجوع کنید به طبری، ص ۴۳۵-۴۳۷) و چاپ شده است (نجف ۱۳۸۳ و قم ۱۴۲۰) که خالی از اغلاط در اسناد نیستند (رجوع کنید به تراثنا، شمارۀ ۷۵، ص۱۸۵-۱۸۶).
با توجه به گزارشی از نسخۀ موجود در این کتاب در کتابخانۀ امیرالمؤمنین نجف (تراثنا، شمارۀ ۵۷، ص۱۸۵-۱۸۶)، چنین به نظر میرسد که این کتاب دارای نسخههایی بوده است که اختلافات اندکی با یکدیگر داشتهاند. ترجمهای از این اثر نیز با عنوان بشارات نبوی به شیعیان علوی (تهران ۱۳۷۹ش) چاپ شده است.
از بقیۀ آثار طبری،
از جمله شرح مسائل الذریعه که قاعدتاً شرحی بر مشکلات الذریعه سید مرتضی (متوفی ۴۳۶) در اصول فقه بوده است نشانی در دست نیست. بشاره المصطفی از آثار مهم حدیثی- کلامی امامیه در قرن ششم است که مورد توجه علمای پس از طبری بوده، چنانکه ابنطاووس (متوفی ۶۶۴) در آثارش، مطالبی را از آن نقل کرده است (رجوع کنید به ابنطاووس، اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۲۵-۲۷).
موضوع این کتاب، اثبات ائمه علیهم السلام، منزلت و درجات شیعه و کرامات اولیای الهی و پیروان ائمه است و چنانکه از نام آن پیداست، در اثبات حقانیت مذهب شیعه از کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است. مؤلف (ص۱۷-۱۸) با هدف آشنا سازی جامعۀ شیعی عصر خود با آموزههای عمیق این مکتب، این کتاب را تألیف کرده و در آن جز روایات مسند از مشایخ معتمد خود، نقل نکرده است. این کتاب افزون بر این فایدۀ مهم، به دلیل اشتمال بر اسانید تازه و ذکر شماری از عالمان شیعی ایران در سدههای پنجم و ششم، دارای اهمیت است (برای نمونههایی از این عالمان، رجوع کنید به طبری، ص۲۶، ۷۰، ۸۸، ۹۲، ۱۹۱، ۲۳۸، ۲۴۹، ۲۵۱، ۳۶۲).
این کتاب برای شناخت تشیع در کوفه در سدههای پنجم و ششم نیز حائز اهمیت است، به¬ویژه در خصوص اسانید زیدیان کوفه، مانند روایات ابوالحسن زیدبن ناصرعلوی (طبری، ص۴۰)، ابوعبدالله محمدبن علی علوی (برای نمونه، رجوع کنید به طبری، ص۸۵، ۹۰، ۱۱۵) و ابو البرکات عمر بن ابراهیم علوی زیدی (برای نمونه،رجوع کنید بهطبری، ص۸۰، ۹۰، ۱۰۹) .
عماد الدین طبری بخش درخور توجهی از احادیث خود را در این کتاب، از نسخه یا نسخههایی از الأمالی شیخ طوسی روایت کرده است. او از سه طریق روایاتی را از الأمالی شیخ طوسی نقل کرده است؛به ترتیب زمانی، از ابو محمد حسن بن حسین بن بابویه رازی (برای نمونه، رجوع کنید به ص۸۰، ۱۰۹، ۱۱۵، ۱۳۲، ۱۹۹، ۲۱۲)، ابوعلی طوسی فرزند شیخ طوسی (برای نمونه،رجوع کنید به ص۱۸، ۲۳، ۲۵، ۴۸، ۷۴) و ابوعبدالله محمدبن احمدبن شهریار، خازن مرقد امیرالمؤمنین و راوی کتاب صحیفۀ سجادیه* (برای نمونه، رجوع کنید به ص۱۱۳، ۱۸۳)، و گاه به صورت ترکیبی از هر سه استاد (برای نمونه، رجوع کنید به ص۱۳۷-۱۳۸، ۱۸۳) یا دو تن از آنان (برای نمونه، رجوع کنید به ص۲۰۰، ۲۰۲- ۲۰۳، ۲۰۵، ۲۱۴).
اسناد روایات بشاره المصطفی نشان می¬دهد که عمادالدین طبری بیشترین نقل از الأمالی شیخ طوسی را از طریق فرزند او، ابوعلی طوسی، کرده است. افزون بر این، عبارات خود طبری (برای نمونه، رجوع کنید به ص۱۹۱، ۲۰۶، ۲۱۶) نیز به استفادۀ وی از منابع مکتوب استادان خود برای تألیف بشاره المصطفی اشاره دارد.
از ابتدای اسناد روایات کتاب بشاره المصطفی چنین به دست میآید که طبری در ۵۱۰ (برای نمونه، رجوع کنید به ص۳۲، ۶۵، ۷۰، ۷۵) و ۵۱۶ (رجوع کنید به ص۱۱۱) و ۵۱۸ (برای نمونه، رجوع کنید به ص۹۲، ۱۰۵)، نزد عالمان و محدّثان ری به سماع حدیث اشتغال داشته است.البته این احتمال نیز میرود که دو تاریخ اخیر از اغلاط به وجود آمده در اسناد روایات باشد، چرا که به گفتۀ خود طبری (برای نمونه، رجوع کنید به ص۱۱۶، ۱۲۶، ۱۳۲، ۱۳۸، ۱۴۸، ۱۵۵، ۱۶۵)، وی از ابوالنجم محمدبن عبدالوهاب بن عیسی رازی در مسجدالغربی یا الغری، در محلهای به نام زامهران در ری، در صفر ۵۱۰ قرائت حدیث کرده است. دیگر تاریخهای مذکور در ابتدای برخی اسناد (برای نمونه، رجوع کنید به ص۱۲۷، ۱۳۰، ۱۴۵) نیز مؤید سماع و قرائت او در همین سال در ری نزد عالمان اهل این شهر است.
منابع:
(۱) بهاءالدین محمد بن حسن ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۲۰ ش؛
۲- یحیی بن حسن ابن بطریق اسدی حلی، عمده عیون صحاح الأخبار فی مناقب امام الأبرار، قم ۱۴۰۷؛
۳- ابن¬شهرآشوب، معالم العلماء، چاپ سید محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۰ / ۱۹۶۱؛
(۴) رضیالدین علی بن موسی بن طاووس، إقبال الأعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴؛
(۵) محمد بن جعفر ابن مشهدی، المزار، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۹؛
۶- میرزا عبدالله افندی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ سید احمد حسینی، قم ۱۴۰۱ ق؛
(۷) تراثنا، العدد الأول [ المسلسل ۵۷]، السنه الرابعه عشره، ربیع الأول۱۴۲۰ق؛
۸- شمس¬الدین محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳؛
۹- عمادالدین محمد طبری، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۲۰؛
(۱۰) محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، بیروت ۱۴۰۳؛
۱۱- منتجب الدین علی بن بابویه رازی، الفهرست، چاپ سید جلال الدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ ش؛یاقوت حموی، معجم البلدان، اختصارات.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۵