علما قرن سومعلما-جعلمای قرن دوم

زندگینامه علی‌ جوهری‌(متوفی۲۳۰ق)

 علی‌ بن‌ جَعد، کنیه‌اش‌ ابوالحسن‌، عالم‌ و محدّث‌ بغدادی‌ قرن‌ دوم‌ و سوم‌. وی‌ غلام‌ ام‌سلمه‌، همسر ابوالعباس‌ سفاح‌، نخستین‌ خلیفه عباسی‌، بود (ابن‌سعد، ج‌ ۷، ص‌ ۳۳۸؛ ابن ‌قتیبه‌، ص‌ ۵۲۵) و به‌ سبب‌ اشتغال‌ به‌ جواهر فروشی‌ به‌ جوهری‌ مشهور شد (خطیب‌ بغدادی‌، ج‌ ۱۳، ص‌ ۲۸۲؛ سمعانی‌، ۱۴۰۸، ج‌ ۲، ص‌ ۱۲۵). در باره تاریخ‌ ولادت‌ وی‌ اتفاق‌ نظر وجود ندارد؛ خطیب‌ بغدادی‌ (ج‌ ۱۳، ص‌ ۲۸۹) سال‌ ولادت‌ وی‌ را ۱۳۳، برخی‌ ۱۳۴ (رجوع کنید به ابن‌عدی‌، ج‌ ۶، ص‌ ۳۶۴؛ ذهبی‌، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج‌۱۰، ص‌۴۶۰) و بعضی‌ ۱۳۶(ابن‌سعد؛ ابن‌قتیبه‌، همانجاها؛ ابن‌حبّان‌، ج‌ ۸، ص‌ ۴۶۶) ذکر کرده‌اند.

علی‌بن‌ جعد ثروتمند (ذهبی‌، ۱۳۷۴، ج‌ ۱، ص‌ ۴۰۰) و در کار خویش‌ صاحب‌ نام‌ بود و مأمون‌ عباسی‌ از او و چند تن‌ دیگر جواهر، می‌خرید (خطیب‌ بغدادی‌، ج‌ ۱۳، ص‌ ۲۸۲). جوهری‌، به‌رغم‌ ثروت‌ بسیار، اهل‌ زهد و ورع‌ و عبادت‌ بود (رجوع کنید به همان‌، ج‌ ۱۳، ص‌ ۲۸۲، ۲۸۸). ابن‌قتیبه‌ (ص‌ ۶۲۴؛ نیز رجوع کنید به ابن‌حجر عسقلانی‌، ۱۴۱۵، ج‌ ۱، ص‌ ۶۸۹) او را از رجال‌ شیعه‌ دانسته‌ است‌.

شرف‌الدین‌ (ص‌ ۱۵۶) وی‌ را در زمره آن‌ دسته‌ از محدّثان‌ شیعه‌ به‌شمار آورده‌ است‌ که‌ مشایخ‌ اهلِ سنّت‌ از آنان‌ حدیث‌ نقل‌ کرده‌اند. احادیثی‌ در باره فضائل‌ اهل‌بیت‌، خاصه‌ امام علی‌ علیه‌السلام‌، نیز از وی‌ نقل‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به حسکانی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۳، ۴۵۲، ج‌ ۲، ص‌ ۲۶۸؛ ابن‌شهر آشوب‌، ج‌۱، ص‌۲۲۰، ۲۵۱، ۲۹۸، ج‌۲، ص‌۱۴، ۷۳، ۸۳، ۱۲۶، ۲۲۰، ۲۸۶، ج‌ ۳، ص‌۱۳۰)؛ اما نقل‌ چنین‌ احادیثی‌ دلیل‌ بر تشیع‌ او نیست‌، زیرا مشایخ‌ بزرگ‌ اهل سنّت‌ نیز در باره فضائل‌ اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام‌ احادیث‌ فراوانی‌ نقل‌ کرده‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به شرف‌الدین‌، ص‌ ۲۵۴ـ۲۵۶). ممکن‌ است‌ نقد و طعن‌ وی‌ بر برخی‌ صحابه‌ سبب‌ شیعه‌ قلمداد کردن‌ او شده‌ باشد (رجوع کنید به مدرس‌ تبریزی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۴۲۲؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله‌).

علی‌بن‌ جعد در دوره اتباع‌ تابعین‌ می‌زیست‌ و، همچون‌ شافعی‌، در طبقه نُهمِ محدّثان‌ قرار دارد (ابن‌حجر عسقلانی‌، همانجا). وی‌ برای‌ استماع‌ حدیث‌، به‌ بصره‌ و کوفه‌ و مکه‌ و مدینه‌ سفر کرد و از مشایخ‌ بزرگ‌ احادیث‌ بسیار شنید و کتابت‌ کرد و خود حلقه اتصال‌ میان‌ مشایخ‌ بزرگ‌ حدیث‌ و محدّثان‌ دوره‌های‌ بعد شد (رجوع کنید به ذهبی‌،۱۴۰۱ ـ۱۴۰۹، ج‌ ۷، ص‌ ۲۳۵).

برخی‌ از مشایخ‌ وی‌ در حدیث‌ عبارت‌ بوده‌اند از:

مقاتل‌بن‌ سلیمان‌ (متوفی‌ ۱۵۰)، مفسر معروف‌ قرآن‌؛

شعبه بن‌ حجاج‌ (متوفی‌ ۱۶۰)،

سفیان‌بن‌ سعید ثوری‌ (متوفی‌ ۱۶۱)؛

مالک‌بن اَنَس‌(متوفی‌ ۱۷۹)؛

سفیان‌بن‌ عُیینه‌ (متوفی‌ ۱۹۸)

و قاضی‌ ابویوسف‌ (متوفی‌ ۱۸۲؛ ابن‌سعد، ج‌ ۷، ص‌ ۳۳۹؛خطیب‌ بغدادی‌، ج‌۱۳، ص‌ ۲۸۱، ۲۸۳ـ۲۸۴؛ ابن‌خلّکان‌، ج‌ ۵، ص‌۲۵۵، ج‌ ۶، ص‌ ۳۷۹؛ اعظمی‌، ج‌ ۱، ص‌۲۷۰)، شاید به‌سبب‌ روایت‌ جوهری‌ از ابویوسف‌، وی‌ پیرو ابوحنیفه‌ دانسته‌ شده‌ است‌ (ابن‌ابی‌الوفا، ج‌ ۲، ص‌ ۵۴۹).

مهم‌ترین‌ شاگردان‌ جوهری‌ نیز این‌ اشخاص‌ بودند:

یحیی‌بن‌ مَعین‌ (متوفی‌ ۲۳۳)،

احمدبن‌ حنبل‌ (متوفی‌ ۲۴۱)، که‌ احادیث‌ اندکی‌ از جوهری‌ نقل‌ کرده‌ است‌، بخاری‌ (متوفی‌ ۲۵۶)،

ابو داوود سجستانی‌ (متوفی‌ ۲۷۵)،

ابوالقاسم‌ بَغَوی‌ (متوفی‌ ۳۱۷)، که‌ مسند جوهری‌ را گرد آورده‌ است‌،

ابوحاتِم‌ رازی‌ (متوفی‌ ۲۷۷)

و ابوزُرعه رازی‌ (متوفی‌ ۲۶۴؛ ابن‌ابی‌حاتم‌، ج‌ ۶، ص‌ ۱۷۱؛ خطیب‌ بغدادی‌، ج‌ ۱۳، ص‌ ۲۸۱ـ۲۸۳؛ ذهبی‌،۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹، ج‌۱۰، ص‌۴۶۰ـ۴۶۱).

جوهری‌ در زمره محدّثانی‌ است‌ که‌ در باره خلقِ قرآن‌،امتحان‌ شدند(رجوع کنید به محنت‌*). او نخست‌ منکرِ مخلوق‌ بودنِ قرآن‌ شده‌ بود (بخاری‌، ج‌ ۲، ص‌ ۲۴۳ـ۲۴۴)، اما پس‌ از تهدید به‌ حبس‌ و قتل‌، این‌ رأی‌ را پذیرفت‌ (رجوع کنید به ابن‌کثیر، ج‌ ۱۰، ص‌۲۹۹ـ۳۰۰). شاید به‌ همین‌ دلیل‌ او به‌ جَهمی‌ بودن‌ متهم‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به ذهبی‌، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج‌۱۰، ص‌ ۴۶۶؛ نیز رجوع کنید به جهمیه‌ *). همچنین‌ گفته‌ شده‌ که‌ سبب‌ این‌ اتهام‌، جهمی‌ بودن‌ پسرش‌، حسن‌، بوده‌ که‌ منصب‌ قضای‌ بغداد را برعهده‌ داشته‌ است‌ (رجوع کنید به خطیب‌ بغدادی‌، ج‌ ۱۳، ص‌ ۲۸۴).

رحلت

در باره تاریخ‌ درگذشت‌ علی‌بن‌ جعد اختلاف‌نظر وجود دارد؛ وفات‌ وی‌ را عمدتاً در اواخر رجب‌ ۲۳۰ (رجوع کنید به بخاری‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۲۹؛ ابن‌حبّان‌؛ ابن‌عدی‌، همانجاها؛ قس‌ ابن‌ جوزی‌، ج‌ ۱۱، ص‌ ۱۶۱: ۲۳۲ و ۲۳۴) و در ۹۶ سالگی‌ (رجوع کنید به خطیب‌ بغدادی‌، ج‌ ۱۳، ص‌ ۲۸۹) دانسته‌اند. ابن‌سعد (همانجا) هم‌ همین‌ تاریخ‌ را یاد کرده‌، اما اشکال‌ در این‌ است‌ که‌ خود ابن‌سعد، به‌ گفته غالب‌ مورخان‌، یک‌ ماه‌ پیش‌ از این‌ تاریخ‌ از دنیا رفته‌ است‌ (رجوع کنید به همان‌، ج‌ ۱، مقدمه احسان‌ عباس‌، ص‌ ۸).

مورخان‌ و رجال‌نویسان‌ در باره وثاقت‌ علی‌بن‌ جعد وحدتِ نظر ندارند (رجوع کنید به سزگین‌،ج‌ ۱، جزء ۱، ص‌ ۱۹۸)؛ برخی‌ وی‌ را حافظ‌ حدیث‌ و ثقه‌ دانسته‌اند (رجوع کنید به ابن ‌حبّان‌، همانجا؛ حاکم‌ نیشابوری‌ و دارقطنی‌، ص‌ ۲۴۷؛ خطیب‌ بغدادی‌، ج‌ ۱۳، ص‌ ۲۸۳، ۲۸۷ـ ۲۸۸؛ ابن‌حجر عسقلانی‌، همانجا) و در مقابل‌، عده‌ای‌، از جمله‌ احمدبن‌ حنبل‌ وی‌ را، به‌ سبب‌ داشتن‌ برخی‌ عقاید، جرح‌ و قدح‌ کرده‌اند و نقلِ حدیث‌ از او را به‌ کلی‌ منع‌ نموده‌اند (ابن‌عدی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۲۱۴؛ خطیب‌ بغدادی‌، ج‌ ۱۳، ص‌ ۲۸۵ـ۲۸۷)، به‌طوری‌ که‌ شماری‌ از مشایخ‌، نظیر مسلم‌، از او هیچ‌ روایت‌ نکرده‌اند (ذهبی‌، ۱۴۱۳، ج‌ ۲، ص‌ ۳۶)، برخی‌ نیز او را منحرف‌ از حق‌ دانسته‌اند (رجوع کنید به ابن‌حجر عسقلانی‌، ۱۴۰۴، ج‌ ۷، ص‌ ۲۵۶).

با ملاحظه آرای‌ رجال‌نویسان‌، اسباب‌ جرح‌ و قدح‌ علی‌بن‌ جعد را در چهار مورد می‌توان‌ خلاصه‌ کرد:

۱) طعن‌ وی‌ در حق‌ برخی‌ از اصحاب‌ (رجوع کنید به خطیب‌ بغدادی‌، ج‌ ۱۳، ص ۲۸۵ـ۲۸۶؛ عقیلی‌، سفر ۳، ص‌ ۲۲۴ـ۲۲۶)، که‌ موجب‌ شده‌ است‌ شماری‌ از مشایخ‌ حدیث‌ کتابت‌ یا نقل‌ حدیث‌ از جوهری‌ را نهی‌ کنند.

۲) داشتن‌ تمایلات‌ شیعی‌، که‌ احمدبن‌ حنبل‌ را به‌ طعن‌ و نقد وی‌ واداشته‌ است‌ (ابن‌حجر عسقلانی‌، ۱۴۱۸، ص‌ ۴۲۹).

۳) مخالفت‌ با عقاید اهل‌ سنّت‌، از جمله‌ انکار نکردنِ مخلوق‌ بودن‌ قرآن‌، چنان‌که‌ از او نقل‌ کرده‌اند که‌ گفته‌ است‌«معتقدان به‌ خلق‌ قرآن‌ را نکوهش‌ نخواهم‌ کرد» (رجوع کنید به عقیلی‌، سفر ۳، ص‌۲۲۶؛ ذهبی‌، ۱۴۱۳، همانجا؛ نیز رجوع کنید به بخش‌ قبلی‌ مقاله‌).

۴) اضطراب‌ جوهری‌ در نقل‌ پاره‌ای‌ احادیث‌ از شُعبه‌، بدین‌ معنا که‌ وی‌ برخی‌ احادیث‌ را به‌ گونه‌های‌ مختلف‌ نقل‌ کرده‌ است‌ (مغلطای‌بن‌ قلیج‌،ج ۹، ص‌ ۲۸۵). در مقابل‌، ابن‌ ابی‌حاتم‌ (ج‌ ۶، ص‌ ۱۷۸) از پدرش‌، ابوحاتم‌، نقل‌ کرده‌ که‌ جوهری‌ در صحت‌ نقل‌ و تغییر ندادن‌ الفاظ‌ حدیث‌ (ضبط‌) کم‌ مانند بوده‌ است‌. ابن‌صلاح‌ (ص‌ ۳۶۱) نیز وی‌ را در ردیف‌ مالک‌بن‌ انس‌ و از محدّثانی‌ به‌شمار آورده‌ است‌ که‌ استثنائاً می‌توان‌ از آنان‌ حدیث‌ نقل‌ کرد.

جوهری‌ مجموعه‌ احادیثی‌ را از شعبه‌ و دیگران‌ نقل‌ کرده‌ که‌ حاوی‌ احادیث‌ فقهی‌ و اعتقادی‌ و تاریخی‌ است‌. شاگردش‌، ابوالقاسم‌ بغوی‌ *، آنها را گردآوری‌ کرده‌ است‌، که‌ با نامهای‌ گوناگونی‌ چون‌ جعدیات‌(ذهبی‌، ۱۳۷۴، ج‌۲، ص‌ ۷۳۸)، فوائد علی‌بن‌ الجعد(ابن‌حجر عسقلانی‌، ۱۴۱۳ـ۱۴۱۵،ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۴)، مسند ابن‌الجعد (سزگین‌، همانجا) و حدیث‌ علی‌بن الجعد الجوهری (ابن‌حجر عسقلانی‌، ۱۴۱۳ـ۱۴۱۵، ج‌ ۲، ص‌ ۲۸۲) و کتاب‌ علی‌بن‌ جعد(یاقوت‌ حموی‌، ج‌ ۳، ص‌ ۳۸۵) شناخته‌ می‌شود. شواهد تاریخی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ این‌ کتاب‌ از همان‌ آغاز میان‌ محدّثان‌، کتابی‌ شناخته‌ شده‌ بوده‌ و نسخه‌های‌ متعددی‌ از آن‌ کتابت‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به سمعانی‌، ۱۳۹۵، ج‌ ۲، ص‌ ۹۱؛ یاقوت‌ حموی‌، همانجا). کتاب‌ مذکور، نخستین‌بار، به‌ عنوان‌ رساله دکتری‌ عبدالمهدی‌بن‌ عبدالهادی‌، در ۱۴۰۵ در کویت‌ به‌ چاپ‌ رسید و بار دوم‌ عامر احمد حیدر، مسند ابن‌جعد را در ۱۴۱۰/۱۹۹۰ در بیروت‌ به‌ چاپ‌ رساند. کتاب‌ دیگری‌ هم‌ با نام‌ الحدیث‌ یا حکایات‌ شعبه‌، به‌ علی‌بن‌ جعد نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ (سزگین‌، همانجا).



منابع‌:
(۱) ابن‌ابی‌الوفا، الجواهر المضیه فی‌ طبقات‌ الحنفیه، چاپ‌ عبدالفتاح‌ محمد حلو، ریاض‌ ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛
(۲) ابن‌ابی‌حاتم‌، کتاب‌ الجرح‌ و التعدیل‌، حیدرآباد، دکن‌ ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ ـ ۱۹۵۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ [بی‌تا.(؛
(۳) ابن‌جوزی‌، المنتظم‌ فی‌ تاریخ‌ الملوک‌ و الامم‌، چاپ‌ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۴) ابن‌حبّان‌، کتاب‌ الثقات‌، حیدر آباد، دکن‌ ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ )بی‌تا.(؛
(۵) ابن‌حجر عسقلانی‌، تقریب‌ التهذیب، چاپ‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌ ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
(۶) همو، کتاب‌ تهذیب‌ التهذیب‌، )بیروت‌ ( ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۷) همو، المجمع‌ المؤسس‌ للمعجم‌ المفهرس، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی‌، بیروت‌ ۱۴۱۳ـ۱۴۱۵/ ۱۹۹۲ـ۱۹۹۴؛
(۸) همو، هدی‌ الساری‌: مقدمه فتح‌ الباری‌، چاپ‌ عبدالعزیزبن‌ عبداللّه‌بن‌ باز و محمدفؤاد عبدالباقی‌، بیروت‌ ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛
(۹) ابن‌خلّکان‌؛
(۱۰) ابن‌سعد (بیروت‌)؛
(۱۱) ابن‌شهرآشوب‌، مناقب‌ آل‌ ابی‌طالب‌، نجف‌ ۱۹۵۶؛
(۱۲) ابن‌صلاح‌، مقدمه ابن‌الصلاح‌ ومحاسن‌ الاصطلاح‌، چاپ‌ عائشه‌ عبدالرحمان‌ (بنت‌الشاطی‌)، قاهره‌ ۱۹۷۴؛
(۱۳) ابن‌عدی‌، الکامل‌ فی‌ ضعفاء الرجال‌، چاپ‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۸؛
(۱۴) ابن‌قتیبه‌، المعارف‌، چاپ‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌ ۱۹۶۰؛
(۱۵) ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۱۶) محمدمصطفی‌ اعظمی‌، دراسات‌ فی‌ الحدیث‌ النبوی‌ و تاریخ‌ تدوینه، ریاض‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
(۱۷) محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری‌، التاریخ‌ الصغیر، چاپ‌ محمود ابراهیم‌ زاید، بیروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۱۸) عبید اللّه ‌بن‌ عبداللّه‌ حسکانی‌، شواهد التنزیل‌ لقواعد التفضیل‌، چاپ‌ محمدباقر محمودی‌، تهران‌ ۱۴۱۱ /۱۹۹۰؛
(۱۹) محمدبن‌ عبداللّه‌ حاکم‌ نیشابوری‌ و علی‌بن‌ عمر دارقطنی‌، سؤالات‌ الحاکم‌ نیسابوری‌ للدّارقطنی‌ فی‌ الجرح‌ و التعدیل، چاپ‌ موفق‌بن‌ عبداللّه ‌بن‌ عبدالقادر، ریاض‌ ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۲۰) خطیب‌ بغدادی‌؛
(۲۱) محمدبن‌ احمد ذهبی‌، سیراعلام‌ النبلاء، چاپ‌ شعیب‌ ارنؤوط‌ و دیگران‌، بیروت‌ ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸؛
(۲۲) همو، الکاشف‌ فی‌ معرفه من‌له‌ روایه فی‌ الکتب‌ السته، چاپ‌ محمد عوامه‌ و احمد محمد نمر خطیب‌، جده‌ ۱۴۱۳/۱۹۹۲؛
(۲۳) همو، کتاب‌ تذکره الحفاظ‌، چاپ‌ عبدالرحمان‌بن‌ یحیی‌ معلمی‌، )مکه‌ ۱۳۷۴]؛
(۲۴) فؤاد سزگین‌، تاریخ‌ التراث‌ العربی، ج‌ ۱، جزء ۱، نقله‌ الی‌ العربیه محمود فهمی‌ حجازی‌، ریاض‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۵) عبدالکریم‌بن‌ محمد سمعانی‌، الانساب، چاپ‌ عبداللّه‌ عمر بارودی‌، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۲۶) همو، التحبیر فی‌ المعجم‌ الکبیر، چاپ‌ منیره‌ ناجی‌سالم‌، بغداد ۱۳۹۵/۱۹۷۵؛
(۲۷) عبدالحسین‌ شرف‌ الدین‌، المراجعات، چاپ‌ حسین‌ راضی‌، بیروت‌ ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۲۸) محمدبن‌ عمرو عقیلی‌، کتاب‌ الضعفاء الکبیر، چاپ‌ عبدالمعطی‌ امین قلعجی‌، بیروت‌ ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۲۹) محمدعلی‌ مدرس‌ تبریزی‌، ریحانه الادب، تهران‌ ۱۳۶۹ ش‌؛
(۳۰) مغلطای‌بن‌ قلیج‌، اکمال‌ تهذیب‌ الکمال‌ فی‌ اسماء الرجال، چاپ‌ عادل‌بن‌ محمد و اسامه‌بن‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۴۲۲/۲۰۰۱؛
(۳۱) یاقوت‌ حموی‌.

دانشنامه جهان اسلام جلد۱۱ 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=