متفکر و عالم دینی معاصر. او در مرداد ۱۳۰۴ در تبریز زاده شد. تحصیلات را در دبستان اعتماد آغاز کرد و در ایام تحصیل دانشآموز برجستهای بود، اما به سبب مشکلات مالی خانواده ناگزیر شد مدرسه را رها کند و به کار بپردازد. مدتی تمام روز را کار میکرد، اما بعد نیمی از روز را به کار و نیم دیگر را به تحصیل علوم حوزوی در مدرسه طالبیه پرداخت و مقدمات و ادبیات عرب را نزد استادان آن مدرسه آموخت (جعفری، ۱۳۸۰ ش، ص ۱۱ـ۱۶؛ چراغ فروزان ، ص یازده ـ دوازده؛ نصری، ص ۳).
اساتید
وی در حدود ۱۳۱۹ ش، برای ادامه تحصیلات عازم تهران شد و به مدرسه مروی رفت. در تهران دو سال نزد شیخ محمدرضا تنکابنی فقه و اصول آموخت و بخش حکمت منظومه ملاهادی سبزواری و بخشی از امور عامه اسفار را نزد میرزا مهدی آشتیانی فرا گرفت (جعفری، ۱۳۸۰ ش، ص ۱۷؛ نصری، همانجا).
در حدود ۱۳۲۳ ش به قم رفت و در آنجا در حلقه درس استادان حوزه، از جمله امامخمینی و سیدمحمد حجت کوهکمری، شرکت نمود و در سلک اهل علم در آمد. اقامت وی در قم بیش از یک سال طول نکشید و او به سبب بیماری مادرش، که به فوت او انجامید، به تبریز بازگشت (جعفری، ۱۳۸۰ ش، ص ۱۹؛ نصری، ص ۴).
جعفری در ۱۳۲۵ ش، به توصیه آیتاللّه میرزا فتاح شهیدی و کمکهای مالی او، برای ادامه تحصیل به نجف رفت و حدود یازده سال در آنجا ماند. مدت کوتاهی در مدرسه بادکوبهای ها و سپس در مدرسه صدر اقامت داشت. در حوزه نجف، در دروس خارج فقه و اصول شرکت کرد و مباحثی از فقه را نزد شیخ محمدکاظم شیرازی، حدود دو دوره اصول فقه و نیز ابوابی از فقه (مانند مکاسب محرمه) را نزد سیدابوالقاسم خویی و کتاب صید و ذباحه را نزد سید محمود شاهرودی خواند.
همچنین حدود یک سال و نیم در مجالس درس آیتاللّه حکیم و هفت سال در دوره درسهای سیدعبدالهادی شیرازی شرکت کرد. قاعده فَراغ و تجاوز را نیز نزد آیتاللّه سیدجمالالدین گلپایگانی آموخت. همچنین در درسهای فقه و اصول آیتاللّه میلانی شرکت کرد و نزد شیخ صدرا قفقازی و شیخمرتضی طالقانی فلسفه و عرفان و اخلاق خواند (جعفری، ۱۳۸۰ ش، ص ۲۰ـ ۲۱؛ نصری، ص ۴ـ ۵).
پس از تحصیل نزد این استادان، جعفری به تدریس فقه و اصول، خصوصاً کتابهای مکاسب و کفایه ، پرداخت. در همین ایام نیز دست به قلم برد و قسمتی از تقریرات درس اصول آیتاللّه خویی را با عنوان امربینالامرین فی الجبروالتفویض (نجف ۱۳۷۱) و نیز رساله فقهی الرضاع (نجف ۱۳۷۱) را بر مبنای درسهای آیتاللّه سید عبدالهادی شیرازی تحریر کرد.
همچنین جلد اول از مجموعه سه جلدی ارتباط انسان و جهان را در همین ایام، و دو جلد بعدی را در مشهد تألیف کرد. او در ایام اقامتش در نجف که کم و بیش با مضایق مالی توأم بود به تدریس فلسفه نیز پرداخت. شهید آیتاللّه محمدباقر صدر یکی از شاگردان جعفری در این دوره بود (نصری، همانجا؛ نیز رجوع کنید به جعفری، ۱۳۸۰ ش، ص ۲۰ـ۲۹).
جعفری، به توصیه استادانش، به ایران بازگشت و نخست به قم و سپس به مشهد رفت. در مشهد از آیتاللّه میلانی گواهی اجتهاد گرفت ( چراغ فروزان ، ص شانزده)، سپس مشهد را ترک کرد و تهران را برای اقامت دائم برگزید. وی عمر خود را صرف تحقیق و سخنرانی و تدریس و تألیف کرد.
او علاوه بر علوم حوزوی، همواره میکوشید از علوم و معارف غربی و جدید نیز مطّلع باشد و بر همین اساس، مناسباتش با اهل علم محدود به علمای دین نبود، بلکه با دانشمندانی مانند محمود حسابی و فضلاللّه رضا نیز جلسات منظم داشت ( رجوع کنید به جعفری، ۱۳۸۰ ش، ص ۳۲ـ ۳۸؛ نصری، ص ۷ـ ۸).
جعفری از حدود ۱۳۴۳ ش مخاطبان دانشگاهی پیدا کرد و با سخنرانی در دانشگاهها یا برگزاری جلسات درس در منزل برای دانشجویان، با آنها ارتباط برقرار کرد. علاوه بر دانشجویان، عامه مردم نیز به وی علاقهمند بودند و او گاه در مساجد و جلسات دینی نیز سخنرانی میکرد.
مدتی نیز عضو هیئت مدیره حسینیه ارشاد بود و در آنجا هم سخنرانی میکرد، اما از این مسئولیت کناره گرفت ( رجوع کنید به گواهی،ص۴۴۰؛ چراغ فروزان ، ص ۵۳ ۵۷). از دهه ۱۳۵۰ ش، مخاطبان جعفری بهتدریج افزایش یافت و منزل او محل رفت و آمد گروههای گوناگون، بهویژه دانشجویان و دانشگاهیان، شد ( رجوع کنید به چراغ فروزان ، ص ۷۰ـ ۷۱، ۱۴۷ـ۱۵۶).
همین اقبال، حساسیت بیشتر ساواک را که او را از حدود ۱۳۴۲ ش زیر نظر داشت و در ۱۳۴۴ و ۱۳۴۶ ش احضارش کرده بود ( رجوع کنید به همان، ص ۳۴) برانگیخت ( رجوع کنید به همان، ص ۲۳، ۷۳، ۱۵۳، ۱۹۴). جعفری با امامخمینی و شرکت فقها در امور سیاسی و اجتماعی همدل و موافق بود ( رجوع کنید به همان، ص ۲۱۳ـ ۲۱۴)، اما پس از پیروزی انقلاب مسئولیت اجرایی نپذیرفت، زیرا وظیفه و مسئولیت خود را منحصر به فعالیت علمی و فرهنگی میدانست و در این دوران، بر حجم فعالیتهای علمی خود افزود. او در ۲۵ آبان ۱۳۷۷، بر اثر بیماری، درگذشت و در مشهد به خاک سپرده شد.
از محمدتقی جعفری آثار فراوانی به جامانده است که از یکسو حاکی از پشتکار و اشتغال دائم علمی او و از سوی دیگر حاکی از وسعت مشرب، خردگرایی و پرهیز از تقلید، تعلقات دینی عمیق و علاقه او به علوم و معارف بشری به معنای عام کلمه است، چنانکه او از سویی به فلسفه (بیشتر فلسفه مشائی) علاقه داشت و از سوی دیگر اهل ذوق و شعر بود ( رجوع کنید به حکیمی، ص ۹۸)، از سویی به عرفان دلبستگی داشت و از سوی دیگر متوجه علوم نو و حقوق و اجتماعیات و فلسفه جدید بود. رویکرد او مجموعاً رویکردی استدلالی و منطق باور بود و لذا چه در فلسفه اسلامی چه در فلسفه جدید و چه در پرداختن به دیگر علوم و معارف، میکوشید از مسیربحث استدلالی خارج نشود. همین علاقه به منطق و استدلال مبنای داوری او در باره آثار و آرای اشخاص بود ( رجوع کنید به نصری، ص ۱۳ـ۱۶، ۶۹؛ غیاثی کرمانی، ص ۸۹ ۹۰).
آثار جعفری حوزههای گوناگونی را در بر میگیرد که برخی از آنها عبارتاند از:
اخلاق (وجدان ، تهران ۱۳۴۲ ش؛ اخلاق و مذهب ، تهران ۱۳۵۴ ش)،
فلسفه و کلام ( جبر و اختیار ، تهران۱۳۳۴ ش؛ سخنی کوتاه در علم امام ، تهران ۱۳۵۱ ش)،
فقه ( رسائل فقهی ، تهران ۱۳۷۷ ش، که تکمیل شده منابع فقه ، تهران ۱۳۴۹ ش است)،
انسانشناسی ( آفرینش و انسان ، تهران ۱۳۵۱ ش؛انسان در افق قرآن از نظر فردی و اجتماعی ، اصفهان ۱۳۴۹ ش؛ارتباط انسان و جهان و انعکاس تحول مادّه فلسفی و جرم فیزیکی در ادراک بشر از قدیمترین ازمنه فلسفه تا قرن حاضر ، تهران ۱۳۳۷ ش)،
فلسفه علم ( تحقیقی در فلسفه علم ، تهران ۱۳۷۲ ش)،
فلسفه دین ( فلسفه دین ، تهران ۱۳۷۵ ش، ۲ ج)،
فلسفه هنر ( فلسفه زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام ، تهران ۱۳۶۹ ش)،
فلسفه حقوق ( اعلامیه جهانی حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب ، تهران ۱۳۷۰ ش)،
علم و دین ( رابطه علم و حقیقت ، تبریز ۱۳۴۵ ش؛علم از دیدگاه اسلام ، تهران ۱۳۶۰ ش؛تعاونالدین و العلم ، تهران ۱۳۷۸ ش؛علم در خدمت انسان ، تهران ۱۳۴۴ ش؛علم و دین در حیات معقول، تهران ۱۳۶۹ ش)،
قرآن پژوهی ( حرکت و تحول از دیدگاه قرآن ، تهران ۱۳۶۰ ش؛شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن ، تهران ۱۳۶۰ ش؛انسان در افق قرآن ، اصفهان ۱۳۴۹ ش)،
عرفان ( عرفان اسلامی ، تهران ۱۳۷۳ ش)،
ادبیات ( حکمت، عرفان و اخلاق در شعر نظامی گنجوی ، تهران ۱۳۷۰ ش؛تحلیل شخصیت خیام، تهران ۱۳۶۸ ش)،
و نقد و بررسی و تحشیه آثار متفکران غربی ( توضیح و بررسی مصاحبهی برتراند راسل ـ وایت ، تهران ۱۳۴۲ ش؛بررسی و نقد افکار راسل ، تهران ۱۳۶۴ ش؛بررسی و نقد نظریات هیوم در چهار مسأله فلسفی ، تهران ۱۳۷۴ ش؛حاشیه بر برگزیده افکار راسل ، تهران ۱۳۵۰ ش؛حاشیه بر سرگذشت اندیشهها ، اثر آلفرد نورث وایتهد ، تهران ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش؛حاشیه بر ادیان زنده جهان ، اثر رابرت ا. هیوم، تهران ۱۳۶۹ ش).
آثاردر باره ائمه علیهمالسلام
وی همچنین در باره ائمه علیهمالسلام نیز به تحقیق و تألیف پرداخته است ( رجوع کنید به نیایش حسین در عرفات ، تهران ۱۳۴۷ ش؛و امام حسین: شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، تهران ۱۳۸۰ ش).اما عمدهترین آثار جعفری در وهله اول در باره
امام علی علیهالسلام و نهجالبلاغه ( رجوع کنید به ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، تهران ۱۳۵۷ـ ۱۳۷۸ ش، ۲۷ جلد؛خدا و جهان و انسان از دیدگاه علیبن ابیطالب ( ع ) و نهجالبلاغه، تهران ۱۳۵۹ ش؛
آثاردر باره مولوی
و علی و مسأله مرگ، تهران ۱۳۵۲ ش) و در مرتبه بعد در باره مولوی است ( رجوع کنید به تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۵۷ ش، ۱۵ ج؛
از دریا به دریا ( کشفالابیات مثنوی)، تهران ۱۳۶۴ ش، ۴۱ ج ؛
عقلوعاقل و معقول ،تهران۱۳۵۹ش؛
و عواملجذابیت در سخنان جلالالدین محمد مولوی ، تبریز ۱۳۷۶ ش.
گفتنی است که شرح و تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی و هم ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه در میان آثار جعفری، بیش از دیگر تألیفات او اهمیت دارد. رویکرد اثر اول، که جعفری آن را در طول شش سال تلاش بیوقفه (۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش) به سامان رساند، تبیین اصول جهانبینی جلالالدین مولوی در مثنوی است. جعفری با اعتقاد و تصریح به اینکه مثنوی یکی از درخشانترین تجلیگاههای فرهنگ اسلامی است، این ویژگی را در شرح خود باز نموده و درعینحال، از نقد اظهارات و آرای مولوی غفلت نورزیده است (نصری، ص۷۷ـ۷۹).
اما اثر دوم، که جعفری پس از شرح مثنوی بدان پرداخت، قرار بود در مجموعهای ۳۵ جلدی تدوین یابد ( شریعهی خرد ، دیباچه رشاد، ص ح) ولی فقط تا مجلد ۲۷ (تا خطبه ۱۸۵) منتشر شد (۱۳۷۸ ش). وی در مقدمه یک جلدی کتاب، پس از بحثی تفصیلی در باره رسالت انسانی و ویژگیهای آن، به این موضوع پرداخته که امام علی علیهالسلام نماینده کامل رسالتهای کلی انسانی است و سخنان او «به جهت وابستگی تمام به قرآن… عالیترین مفسر قرآن و روشنگر واقعیات انسان و جهان است» (۱۳۵۷، ج۱، ص۳۰۴). در واقع، جعفری از این منظر که نهجالبلاغه معرّف جنبههای گوناگون رسالت انسانی است، به تفسیر این کتاب پرداخته است.
مجموعهای از مصاحبهها ( تکاپوی اندیشهها ، تهران ۱۳۷۳ش، ۲ ج) و مقالهها و سخنرانیها ( پیام خرد ، تهران ۱۳۷۷ ش) نیز از جعفری به چاپ رسیده است. علاوه بر بُعد علمی، حسن سلوک و مکارم اخلاقی وی نیز سبب شده است که آثاری در باره شخصیت او منتشر شود (برای نمونه رجوع کنید به غیاثی کرمانی، ۱۳۸۰ ش).
منابع:
(۱) محمدتقی جعفری، آفاق مرزبانی: گفت و گوهایی با علامه محمدتقی جعفری، [ گفتگو از ] عبداللّه نصری، تهران ۱۳۸۰ ش؛
(۲) همو، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، تهران ۱۳۵۷ـ ۱۳۷۸ ش؛
(۳) چراغ فروزان: استاد علامه آیتاللّه محمدتقی جعفری تبریزی، تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۷ ش؛
(۴) محمدرضا حکیمی، «سیمای جامعیت»، در شریعهی خرد: یادنگار کنگرهی نکوداشت منزلت علمی استاد علامهمحمدتقی جعفری، زیرنظر علیاکبر رشاد، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۶ ش؛
(۵) محمدرضا غیاثی کرمانی، ابنسینای زمان: علامه جعفری، زندگینامه و خاطرات ، قم ۱۳۸۰ ش؛
(۶) عبدالرحیم گواهی، «جهانی که بنشسته در گوشهیی»، در شریعهی خرد، همان؛
(۷) عبداللّه نصری، تکاپوگر اندیشهها: زندگی، آثار و اندیشههای استاد محمدتقی جعفری، تهران ۱۳۷۶ ش.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۰