عبداللّه بن قُرْط ، از صحابه پیامبر و امیر حِمْص در صدر اسلام . وی پیش از اسلام و به احتمال بسیار در سکونتگاه بنی ثُماله (واقع در حوالی یمن )، یکی از طوایف تابع قبیله بزرگ اَزْد در عربستان ، به دنیا آمد. نسبش به ثُماله (نام دیگرش عَوْف ) بن اَسلَم بن اَحجَر و از وی تا نصربن اَزد می رسد و از این رو او را ثُمالی اَزْدی نیز گفته اند (خلیفه بن خیاط ، ص ۱۱۴، ۳۰۵؛ ابن حزم ، ۱۹۸۲، ص ۳۷۷، ۴۷۳).
نام وی در عصر جاهلیت شیطان بود اما پس از اینکه مسلمان شد، پیامبر اکرم نامش را به عبداللّه تغییر داد (ابونُعَیم ، ج ۳، ص ۲۲۴؛ ابن عساکر، ج ۳۲، ص ۷).مورخان و تراجم نویسان کوچک ترین اشاره ای به اوایل زندگی ثمالی نکرده اند، اما به نظر می رسد که وی در جوانی در سرزمین بنی ثماله به پرورش و نگهداری شتر مشغول بوده است ( رجوع کنید به ابن عساکر، ج ۳۲، ص ۱۲ـ۱۳).
ثمالی فقط یک حدیث از رسول اکرم نقل کرده است ( رجوع کنید بهخلیفه بن خیاط ، ص ۱۱۴؛ بخاری ، ج ۵، جزء ۳، قسم ۱، ص ۳۴ـ ۳۵؛ ابن حزم ، ۱۴۱۲، ص ۳۰۵). برخی از شاگردان ثمالی نیز از وی حدیث نقل کرده اند ( رجوع کنید به مِزّی ، ج ۱۵، ص ۴۴۴؛ ذهبی ، حوادث و وفیات ۴۱ـ۶۰ ه ، ص ۲۶۰).
در عصر فتوحات اسلامی ، قبیله عبداللّه یکی از قبایل یمنی سپاه اسلام بود و عبداللّه نیز به همراه برخی از صحابه پیامبر اکرم و سپاهیان اسلام روانه شام شد و در فتوحات روم شرکت کرد، آنگاه در دمشق و سپس در حِمْص سکنا گزید؛ از این رو، وی را از صحابیان ساکن شام شمرده اند ( رجوع کنید به ابن سعد، ج ۷، ص ۳۸۴، ۴۱۵؛ ابونعیم ، همانجا؛ ابن عساکر، ج ۳۲، ص ۵، ۸ ـ۹، ۱۳).
ثمالی در فتح دمشق (سال ۱۴) و نبرد یَرْموک (سال ۱۵) نیز شرکت کرد و از امرای سپاه بود (بلاذری ، ص ۱۲۳، ۱۳۷؛ ابن عساکر، ج ۳۲، ص ۵، ۷؛ ابن اثیر، ج ۳، ص ۳۶۴). پس از اینکه سپاهیان اسلام در سال ۱۵ حمص را فتح کردند، دو بار (طی سالهای ۱۶ تا ۱۸) از سوی ابوعبیده بن جرّاح به حکومت حمص رسید (ابن عبدالبَرّ، ج ۳، ص ۹۷۸؛ مزّی ، همانجا؛ خوری ، قسم ۲، ص ۴۱، ۴۷، ۵۰). در مرتبه نخست ، جانشین حبیب بن مَسْلَمه ، نخستین والی حمص پس از فتح آن ، شد اما چندی بعد، برکنار و عُبَاده بن صامت انصاری والی حمص گردید. بار دوم پس از عزل عباده ، والی حمص شد و همچنان کارگزار حمص ماند تا اینکه ابوعبیده بن جراح وفات یافت (ابن عساکر، ج ۳۲، ص ۱۰، ۱۲ـ۱۳).
ثمالی در آغاز حکومتش بر حمص جایگاهی بلند برای جلوس خود ساخت . این کار باعث خشم شدید عمربن خطاب ، خلیفه دوم شد. خلیفه فرستاده ای به حمص روانه کرد تا آن جایگاه را بسوزاند و وقتی ثمالی به مدینه آمد، خلیفه وی را سه روز در زیر آفتاب زندانی و به شدت تنبیه کرد، ولی بعد او را بخشید و به حمص باز گرداند (همان ، ج ۳۲، ص ۱۲).
پس از بازگشتن ثمالی ، به دلایلی که مورخان به آن اشاره نکرده اند، خلیفه مجدداً خشمگین شد و او را عزل کرد و عُبَاده بن صامت انصاری را به جای وی والی حمص گرداند. به دستور خلیفه ، ثمالی به مدینه فرستاده شد (همان ، ج ۳۲، ص ۱۲ـ۱۳). این بار خلیفه پس از توبیخش او را برای یک سال به سرزمین بنی ثماله فرستاد اما پس از این مدت ، اجازه داد به مدینه و سپس به حمص باز گردد (همان ، ج ۳۲، ص ۱۳).
ثمالی تا اواخر عمر ساکن حمص شد. خانه اش در این شهر معروف بود. وی در همانجا صاحب فرزندانی شد و نسلی از خود به جای گذاشت (همان ، ج ۳۲، ص ۹).
ثمالی ، پس از سی سال اقامت در حمص ، بار دیگر در دوره فرمانروایی معاویه بن ابی سفیان (حک : ۴۱ـ۶۰) به امارت حمص گماشته شد (ابونعیم ، همانجا؛ ابن عساکر، ج ۳۲، ص ۵، ۹ـ۱۰). ظاهراً این انتصاب در سال ۵۰ ( رجوع کنید به مزّی ، ج ۱۵، ص ۴۴۵؛ ابن عساکر، ج ۳۲، ص ۱۴) و به روایت صحیح تر در سال ۵۵ ( رجوع کنید به ابن حجر عسقلانی ، ۱۴۱۵، ج ۴، ص ۴۳۸) صورت گرفته است . وی تا هنگام وفاتش در این منصب باقی ماند. او به جوانمردی و پاکدامنی و تدبیر در جنگ مشهور بود (مُغَلْطای بن قَلیج ، ج ۸ ، ص ۱۲۵).
بیشتر مورخان ، بدون ذکر جزئیات ، مرگ یا شهادت ثمالی را در سرزمین روم (شام ) و در سال ۵۶ دانسته اند ( رجوع کنید به ابن عساکر، ج ۳۲، ص ۱۰؛ ابن اثیر، ج ۳، ص ۳۶۵؛ ابن حجر عسقلانی ، ۱۳۲۸، ج ۲، ص ۳۵۹).
بنا بر قول برخی از مورخان ، هنگامی که وی امیر حمص بود، شبی سواره به پاسداری از ساحل دریا مشغول شد، اما خوابش برد و رومیان در جایی که به نام برج ابن قُرْط نامیده شد، میان بانیاس و مَرَقیّه ، واقع در سرزمین شام ، او را به شهادت رساندند ( رجوع کنید بهابن عساکر، ج ۳۲، ص ۹ـ۱۰، ۱۴؛ مزّی ، همانجا). چند مورخ نیز اشاره کرده اند که وی در حال جهاد با دشمنان شهید شد (از جمله رجوع کنید به ابونعیم ، ج ۳، ص ۲۲۵؛ ابن عساکر، ج ۳۲، ص ۱۰). تنها خلیفه بن خیاط (ص ۳۰۵) تاریخ وفات ثمالی را سال ۵۸ ذکر کرده است .
منابع :
(۱) ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه ، قاهره ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۲) ابن حجر عسقلانی ، کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه ، مصر ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۳) همو، کتاب تهذیب التهذیب ، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
(۴) ابن حزم ، اسماءالصحابه الرواه و مالکل واحدٍمن العدد ، چاپ کسروی حسن ، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۵) همو، جمهره انساب العرب ، چاپ عبدالسلام محمدهارون ، قاهره ( ۱۹۸۲ ) ؛
(۶) ابن سعد (بیروت )؛
(۷) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب ، چاپ علی محمد بجاوی ، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۸) ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق ، چاپ علی شیری ، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۰؛
(۹) احمدبن عبداللّه ابونعیم ، معرفه الصحابه ، چاپ محمدحسن اسماعیل و مسعد عبدالحمید سعدنی ، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۱۰) محمدبن اسماعیل بخاری ، کتاب التاریخ الکبیر ، ( بیروت ? ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶ ) ؛
(۱۱) بلاذری (لیدن )؛
(۱۲) خلیفه بن خیاط ، کتاب الطبقات ، روایه موسی بن زکریا تستری ، چاپ اکرم ضیاء عمری ، بغداد ( ۱۹۶۷ ) ؛
(۱۳) منیر خوری ، تاریخ حمص ، حمص ۱۹۸۴؛
(۱۴) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، حوادث و وفیات ۴۱ـ۶۰ ه ، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۱۵) یوسف بن عبدالرحمان مزّی ، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال ، چاپ بشار عواد معروف ، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲؛
(۱۶) مغلطای بن قلیج ، اکمال تهذیب الکمال فی اسماء الرجال ، چاپ عادل بن محمد و اسامه بن ابراهیم ، قاهره ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۹