نحوی، لغوی و محدّث قرن دوم و سوم. کنیهاش ابوعُمر است (سیرافی، ص ۵۵؛ زَبیدی، ص ۷۶). برخی منابع نیز کنیه وی را ابوعَمرو ذکر کردهاند (رجوع کنید به ابنفضلاللّه عُمَری، سفر ۷، ص۶۸؛طاشکوپریزاده، ج ۱، ص ۱۴۵).
جرم نام یک قبیله، یا سه تیره از قبایل یمن از جمله قبیله بَجِیلَه * ، بوده است (رجوع کنید به سمعانی، ج ۲، ص ۴۷) و صالحبن اسحاق را از آن رو جرمی خواندهاند که یا به این قبیله آمد و شد میکرده یا در آنجا ساکن بوده، یا با آنان پیوند ولاء داشته است (رجوع کنید به سیرافی؛زبیدی، همانجاها؛خطیب بغدادی، ج ۱۰، ص ۴۲۶). عدهای نیز از آن رو که با تیره جرم در قبیله بَجَلی پیوندولاء داشته است، او را بَجَلی خواندهاند (رجوع کنید به سیرافی، ص ۵۶؛زبیدی، همانجا).
از تاریخ ولادت جرمی اطلاعی در دست نیست. ظاهراً اهل بصره بوده (رجوع کنید به قِفطی، ج ۲، ص ۸۰؛ابنفضلاللّه عمری، همانجا) و از کودکی در جلساتدرس علمای بصره حاضر میشده است (ضَیف، ص ۱۱۱). برخی منابع متأخر، با قطعیت، محل تولد جرمی را بصره ذکر کرده و گفتهاند که در اوایل قرن دوم به بغداد رفته و در آنجا ساکن شده است (رجوع کنید به همان، ص۱۱۱ـ۱۱۲؛سزگین، ج ۹، ص ۷۲). مدتی نیز برای تدریس در اصفهان اقامت داشته است(سزگین، همانجا؛نیز رجوع کنید به ابونعیم، ج ۱، ص ۳۴۷).
جرمی سیبویه * را ندیده بود، اما از نخستین راویان کتاب مشهور وی، الکتاب * ، بود و آن را با تأیید استادش، اَخفَش اوسط (رجوع کنید به اخفش * )، در نهایت وقوف روایت کرد، چنانکه مُبَرَّد * ــ که خواندن الکتاب را با او آغاز کرده بود جرمی را موثقترین شخص در فهم و درک الکتاب معرفی کرده است (رجوع کنید به سیرافی، همانجا؛زبیدی، ص ۷۷؛ابنندیم، ص ۶۴ـ ۶۵؛خطیب بغدادی، ج ۱۰، ص ۴۲۸).
جرمی، به همراه دوستش ابوعثمان مازِنی * ، در ازای پرداخت مبلغی، الکتاب را نزد اخفش آموخت، از بیم آنکه مبادا اخفش آن را به خود نسبت دهد و همین امر باعث علنی شدن الکتاب و معلوم شدن مؤلفش، سیبویه، شد (ابنانباری، ص ۱۳۴، ۱۴۳).
جرمی زبان و ادبیات عرب را، علاوه بر اخفش، از علمایی چون یونسبن حبیب (متوفی ۱۸۲)، ابوعبیده (متوفی ۲۰۹)، ابوزید انصاری (متوفی ۲۱۵) و اَصمَعی (متوفی ۲۱۵) فرا گرفت (سیرافی؛خطیب بغدادی، همانجاها).
او در نحو سرآمد (قفطی، ج ۲، ص ۸۱؛سیوطی، ۱۳۸۴، ج ۲، ص ۸) و با تاریخ و اشعار عرب آشنا بود (ابنتَغری بِردی، ج ۲، ص ۲۴۳) آنچنانکه زبیدی (همانجا)، از قول جرمی، گفته که از ۱۰۵۰ بیت موجود در الکتاب سیبویه، ویفقط گوینده پنجاه بیت را نمیشناخته است.
مشهور است که جرمی، به علت کثرت مناظرات و صدای بلندش در بحثها، به نَبّاح / نبّاج و کلب معروف شد. مناظراتی نیز در بغداد با فَرّاء (متوفی ۲۰۷) و ابوزید انصاری داشت (خطیب بغدادی، ج ۱۰، ص ۴۲۶، ۴۲۸؛ابنانباری، ص ۱۴۵؛سیوطی، همانجا).
وی در فقه تبحر داشت و از راویان موثق و برجسته حدیث نیز به شمار میرفت (سیرافی؛زبیدی؛خطیب بغدادی؛قفطی، همانجاها) و از محدّثان بصری روایت میکرد (سیرافی، همانجا؛ابونعیم، ج ۱، ص ۳۴۷).
رحلت
جرمی در ۲۲۵، در زمان خلافت معتصم (۲۱۸ـ۲۲۷)، در بغداد درگذشت (خطیب بغدادی، ج ۱۰، ص ۴۲۶؛ابنانباری، همانجا).
وی آثار متعددی داشته و مبرّد تألیفات او را بینظیر خوانده است (رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج ۱۰، ص ۴۲۸؛ابنانباری، ص ۱۴۴). علمای نحوِ معاصر جرمی و پس از وی، از کتابهای او استفاده کردهاند (ضیف، ص ۱۱۲).
مهمترین اثر
مهمترین اثر او، المختصر ، بارها شرح شده است. به گفته ابوعلی فارسی (متوفی ۳۷۷)، هر کس آن را بخواند در نحو متخصص میشود. جرمی این کتاب را در سفر حج نوشته و مشهور است که وی برای تألیف هر باب از کتاب، دو رکعت نماز در کنار مقام ابراهیم علیهالسلام میخواند تا کارش سودمند و مبارک باشد (رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج ۱۰، ص ۴۲۶؛ابنانباری؛ضیف، همانجاها؛سزگین، ج ۹، ص ۷۳؛قس زبیدی، همانجا، که المختصر را چندان مفید ندانسته است).
به گفته خودِ جرمی، المختصر اثر تألیفی نیست، بلکه خلاصه الکتاب سیبویه است. این قول، حدس یکی بودن المختصر را با الفرخ (= جوجه)، اثر دیگر جرمی در نحو، تقویت میکند (رجوع کنید به زبیدی؛قفطی؛سزگین، همانجاها؛د. ا. د. ترک ، ذیل “Cermî ” ).
دیگر آثار جرمی عبارتاند از:
القوافی، التثنیه والجمع، الابنیه، العروض، تفسیر غریب سیبویه، الابنیه والتصریف، النحو، التنبیه، و تفسیری بر النوادر ابوزید انصاری (ابنندیم، ص ۶۲؛سیوطی، ۱۳۸۴، ج ۲، ص ۹؛حاجی خلیفه، ج ۲، ستون ۱۴۶۶؛سزگین، ج ۸، ص ۷۷).
وی همچنین کتابی در باره سیره دارد که به گفته مبرّد شگفتآور است (رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج ۱۰، ص ۴۲۸). در منابع متأخر نام آن السِّیر و سِیرالنبّی ضبط شده است (رجوع کنید به سیوطی، همانجا؛حاجیخلیفه، ج ۲، ستون ۱۰۱۵). در برخی کتابهای نحوی، آرای جرمی بررسی شده است (رجوع کنید به ابنجِنّی، ج ۱، ص ۲۰۳، ج ۲، ص ۷۴؛سیوطی، ۱۴۰۵، ج ۱، ص ۳۹، ۴۸، و جاهای دیگر، ج ۲، ص ۱۰، ۱۱۱، و جاهای دیگر).
منابع:
(۱) ابنانباری، نزهه الالباء فی طبقات الادباء ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره [? ۱۳۸۶/۱۹۶۷ (؛
(۲) ابنتغری بردی، النجومالزاهره فی ملوک مصر و القاهره، قاهره )? ۱۳۸۳ ( ۱۳۹۲/ )? ۱۹۶۳ ( ۱۹۷۲؛
(۳) ابنجزری، غایه النهایه فی طبقات القرّاء ، چاپ برگشترسر، قاهره ) بیتا. (؛
(۴) ابنجنی، الخصائص، چاپ محمدعلی نجار، ) قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷ (، چاپ افست بیروت ) بیتا. (؛
(۵) ابن فضلاللّه عمری، مسالکالابصار فی ممالکالامصار، سفر ۷، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه طوپقاپیسرای استانبول، مجموعه احمد ثالث، ش ۲۷۹۷/۴، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۶) ابنندیم؛
(۷) احمدبن عبداللّه ابونعیم، کتاب ذکر اخبار اصبهان ، چاپ سون ددرینگ، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴، چاپ افست تهران ) بیتا. (؛
(۸) حاجیخلیفه؛
(۹) خطیب بغدادی؛
(۱۰) محمدبن حسن زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴؛
(۱۱) سمعانی؛
(۱۲) حسنبن عبداللّه سیرافی، اخبار النحویین البصریین ، چاپ طه محمد زینی و محمد عبدالمنعم خفاجی، قاهره ۱۳۷۴/۱۹۵۵؛
(۱۳) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیه الوعاه فی طبقات اللغویین و النحاه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴؛
(۱۴) همو، کتاب همع الهوامع: شرح جمعالجوامع ، چاپ محمد بدرالدین نعسانی، بیروت ) بیتا. (، چاپ افست قم ۱۴۰۵؛
(۱۵) شوقی ضیف، المدارس النحویه، قاهره )? ۱۹۶۸ ]؛
(۱۶) احمدبن مصطفی طاشکوپریزاده، کتاب مفتاح السعاده و مصباح السیاده، ج ۱، حیدرآباد دکن ۱۳۹۷/۱۹۷۷؛
(۱۷) علیبن یوسف قفطی، انباهالرواه علی انباهالنحاه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ج ۲، قاهره ۱۳۷۱/۱۹۵۲؛
(۱۸) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967- ;
(۱۹) TDVIA , s. v. “Cermî” (by Sukru Arslan).
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۰