ولادت
در سال ۱۲۰۰ ق . فرزندى در خانه شیخ محمد باقر نجفى به دنیا آمد که او را محمد حسن نامیدند.شرح هجرت نیاکان محمد حسن از اصفهان به نجف اشرف را این گونه یاد کرده اند: زمانى شیخ عبدالرحیم شریف کبیر – جد سوم محمد حسن – از اصفهان راهى نجف اشرف شد و در آن شهر مقدس رحل اقامت افکند تا از محضر عالمان بزرگ کسب فیض کند. وى سرانجام از فقیهان وارسته و فاضل گردید. دو پسر دانشمند به نامهاى آقا محمد کبیر و آقا محمد صغیر – جد دوم محمد حسن ، (مولف کتاب الاقتباس و التضمین در عقاید) از او به یادگار ماندند. شیخ عبدالرحیم ، فرزند آقا محمد صغیر و جد محمد حسن فرزانه اى است که به نیکى از او یاد کرده اند.در حقیقت محمد حسن دوران کودکى و نوجوانى را در دامان خاندان علم و فضیلت سپرى کرد.
در حوزه نجف
هنوز کودکى بیش نبود و تازه خواندن و نوشتن را فراگرفته بود که وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد. دروس مقدمات و سطح را بسرعت نزد سید حسین شقرایى عاملى (متوفى ۱۲۳۰ ق ) و شیخ قاسم آل محیى الدین (متوفى ۱۲۳۸ ق ) و شیخ حسن (متوفى ۱۲۵۰ ق ) گذراند و در نوجوانى به درس خارج فقه و اصول راه یافت .
محمد حسن سالیان دراز در عالیترین سطح دروس حوزه علمیه ، در درس آیت الله شیخ جعفر کاشف العظا، آیت الله سید مهدى بحرالعلوم ، آیت الله سید جواد عاملى و آیت الله شیخ موسى کاشف الغطا شرکت کرد. و با پشتکار و نبوغى که داشت توانست در ۲۵ سالگى به درجه اجتهاد نایل آمد و نگارش کتاب بى همتاى (جواهر الکلام ) را آغاز کند. شیخ سپس به تدریس علوم دینى همت گذارد.
مربى بزرگ
حوزه علمیه نجف به برکت تدریس صاحب جواهر رونق تازه اى گرفت . شیخ آقا بزرگ تهرانى مى نویسد:
(صاحب جواهر این امتیاز را نیز بر دیگر عالمان داشت که عموم شاگردانش از علماى بزرگ و سرشناس بودند و در محضر درس او جمع فراوانى تربیت شده ، در گوشه و کنار جهان پخش گردیدند و بعد از او مقام مرجعیت یافتند و بر کرسى فتوا نشستند که عدد آنان زیاد و شمارش آنان کار مشکلى است .)
برخى از شاگردان ممتاز او عبارتند از:
۱٫ آیت الله سید حسین کوه کمرى : فرزند سید محمد، که با ۲۴ واسطه ، نسبش به امام حسین علیه السلام مى رسد. او در روستاى ارونق از توابع کوه کمره تبریز به دنیا آمد و پس از فراگیرى خواندن و نوشتن به حوزه علمیه تبریز راه یافت . سپس براى ادامه تحصیل عازم کربلا شد و پس از مدتى به حوزه علمیه نجف روى آورد و در درس صاحب جواهر و شیخ انصارى شرکت کرد و به اجتهاد رسید. ماجراى تواضع و شرکت وى در درس شیخ انصارى بسیار شنیدنى است .
آیه الله کوه کمرى بعد از وفات شیخ انصارى (متوفى ۱۲۸۱ ق ) به مرجعیت رسید. بسیارى از شیعیان آذربایجان ، تفلیس و ایروان از او تقلید مى کردند. سرانجام وى در سال ۱۲۹۹ ق . در نجف درگذشت و در مقبره اى که اکنون به نام او معروف است ، در برابر آرامگاه صاحب جواهر به خاک سپرده شد.
۲٫ آیه الله شیخ جعفر شوشترى : فرزند حسین و اهل شوشتر است در جوانى همراه پدر به حوزه علمیه نجف راه یافت و در درس صاحب جواهر شرکت کرد. پس از سالها تحصیل و رسیدن به مقامهاى والاى علمى و اخلاقى به زادگاه خود برگشت و بیش از سى سال در آنجا به تبلیغ اسلام پرداخت . در سال ۱۲۹۱ ق به نجف بازگشت . او در صحن حرم حضرت على علیه السلام به سخنرانى مى پرداخت و گفتارش مشتاقان زیادى داشت .
در سال ۱۳۰۲ ق براى زیارت امام رضا علیه السلام به ایران آمد و علماى بزرگ تهران از او در خواست کردند تا مدتى در تهران بماند. او نخستین امام جماعت مسجد سپهسالار بود.
آیه الله شیخ جعفر شوشترى ، مرجع تقلید و محدثى بزرگ بود و مى بایست بسان اغلب مراجع تقلید به تدریس و فتوا بپردازد اما علاقه وافر او به اهل بیت علیه السلام وى را بر آن داشت تا به منبر برود و به ذکر روضه هاى جانسوز بر شنوندگان تاثیر بسیار گذارد.سرانجام در ۲۸ یا ۲۹ صفر ۱۳۰۳ ق ، در راه بازگشت به نجف ، در کرند غرب بدرود حیات گفت و در نجف به خاک سپرده شد.
۳٫ ملا على کنى : در سال ۱۲۲۰ ق در روستاى (کن ) تهران به دنیا آمد. سالها در حوزه علمیه نجف نزد استادان فرزانه اى چون صاحب جواهر به تحصیل پرداخت . تا اینکه وى به اجتهادش گواهى داد و او به تهران بازگشت و به تالیف و تبلیغ پرداخت . از وى آثارى در زمینه اصول ، فقه ، تفسیر، حدیث و رجال به یادگار مانده است . سرانجام در صبحگاه روز ۲۷ محرم ۱۳۰۶ ق در گذشت و در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنى ، در کنار قبر امامزاده حمزه به خاک سپرده شد.
۴٫ شیخ محمد ایروانى : فرزند محمد باقر ایروانى است که در سال ۱۲۳۲ ق به دنیا آمد. در جوانى از ایروان به کربلا رفت و در درس سید ابراهیم قزوینى شرکت کرد. سپس به نجف رفت و در درس بزرگانى چون صاحب جواهر و شیخ انصارى حضور یافت و پس از رسیدن به اجتهاد به (فاضل ایروانى ) شهرت یافت . او پس از وفات آیه الله سید حسین کوه کمرى (متوفى ۱۲۹۹ ق ) مرجعیت تقلید بسیارى از شیعیان ایران ، هند، ترکیه ، قفقاز، و روسیه را عهده دار گردید و در کرسى تدریس عالیترین سطح دروس حوزوى ، به تربیت شاگردان پرداخت .
از وى کتابهایى در زمینه اصول ، فقه و تفسیر برجاى مانده است . سرانجام در سال ۱۳۰۶ ق رخت از جهان بر بست .
تالیفات
شیخ محمد حسن نجفى در ۲۵ سالگى نگارش کتاب بى همتاى (جواهر الکلام ) در شرح کتاب شرایع الاسلام محقق حلى را آغازید. جواهر الکلام ، این دائره المعارف فقه شیعه ثمره ۳۲ سال تلاش شبانه روزى او اینک معتبرترین متن درسى عالیترین سطح دروس حوزه هاى علمیه شیعه ، یعنى درس خارج فقه است . علامه سید محسن امین (متوفاى ۱۳۷۱ ق ) درباره این کتاب مى نویسد: در فقه اسلام کتابى به همتایى جواهر الکلام نیست . شیخ انصارى نیز فرمود: براى مجتهدى که بخواهد احکام الهى را استنباط کند، کافى است کتابهاى جواهر و وسائل الشیعه (حدیث ) را در اختیار داشته باشد و کمتر اتفاق مى افتد که به کتابى از پیشینیان نیازمند شود.
او علاوه بر کتاب (جواهر) کتابهاى دیگرى نیز نوشت که عبارتند از:
۱٫ نجاه العباد فى المعاد: درباره احکام طهارت و نماز
۲٫ هدایه الناسکین : درباره احکام حج
۳٫ رساله اى در احکام خمس و زکات
۴٫ رساله اى در احکام روزه که به فارسى ترجمه شد.
۵٫ رساله اى در احکام ارث
۶٫ مقالاتى پیرامون اصول فقه
صاحب جواهر تا آخرین لحظات عمر به تالیف مشغول بود. در اواخر عمر تصمیم به شرح کتاب (قواعد) علامه گرفت اما افسوس که پیمانه عمرش به سر آمد.
ولایت فقیه
ولایت فقه از دیر باز در حوزه هاى علمیه شیعه مطرح بوده و اصل ولایت فقیه نزد همه فقها مسلم است ، اما در محدوده اختیارات فقیه اختلاف است . صاحب جواهر درباره ولایت فقیه مى نویسد:
اگر ولایت عامه فقیه نباشد، بسیارى از کارهاى مربوط به شیعیان معطل مى ماند.
ایشان علمایى را که درباره ولایت فقیه تردید دارند بسختى مورد نکوهش قرار داده ، مى نویسد:
(این افراد طعم فقه را نچشیده و از فرمایش ائمه علیه السلام چیزى نفهمیده اند.)
سیره سبز
ساختن گلدسته براى مسجد کوفه ، احداث وضوخانه و مکانى براى سکونت خادمان مسجد سهله ، بناى ساختمان حرم حضرت مسلم بن عقیل (س ) و حرم هانى بن عروه (س ) در کوفه از کارهاى عمرانى صاحب جواهر است .
وى لباسهاى بسیار تمیز مى پوشید. ظاهرى بس آراسته داشت . بسیار قانع ، فروتن و شکیبا بود. به شاگردانش احترام خاصى مى گذاشت . روزى در وسط درس به امتیاز چهار تن از شاگردانش تصریح کرد. کارى که از استادان و مراجع تقلید کمتر رخ مى دهد. آن چهار نفر عبارتند از:
۱٫ حاج ملا على کنى
۲٫ شیخ عبدالحسین ، معروف به شیخ العراقین
۳٫ شیخ عبدالرحیم بروجردى
۴٫ شیخ عبدالله نعمت عاملى .
او تلاش دیگران را مى ستود و آنان را تشویق مى نمود. زمانى (ازرى ) شاعر عرب قصیده بسیار زیبایى در مدح اهل بیت مى سراید که به قصیده (هانیه ) مشهور است . صاحب جواهر در مقام قدردانى از او مى گوید: آرزو دارم قصیده (هانیه ) ازرى در نامه عمل من نوشته شود و کتاب (جواهر) من در نامه عمل او.
انتخاب اصلح
اواخر ماه رجب ۱۲۶۶ ق بود و صاحب جواهر در بستر بیمارى دستور داد علماى بزرگ نجف نزد او بیایند. همه با چهره اى غمناک از مریضى مرجع تقلید شیعیان ، حاضر شدند. صاحب جواهر نگاهى به حاضران انداخت و گفت : شیخ مرتضى کجاست ؟
– نیامده است .
– بگویید بیاید.
شیخ انصارى را یافتند و پیغام ایشان را به او رساندند. شیخ انصارى به محضر استاد شرفیاب شد و استاد به او فرمود:
در چنین وقت حساسى ما را رها مى کنى ؟
شیخ انصارى گفت : رفته بودم مسجد سهله براى بهبودى حال شما دعا کنم .
صاحب جواهر فرمود:
زمام امور دینى را که به من مربوط مى شود، بعد از خود به شما مى سپارم و این امانتى الهى است در نزد شما. و پس از من ، شما مرجع تقلید شیعیان خواهید بود. سعى کنید زیاد جانب احتیاط را نگیرید. احتیاط زیاد، زحمت امت اسلامى را فراهم مى سازد و دین اسلام ، دین جامع و سهل است . (۱۱۲۳)
روز وصل و هجران
روز اول شعبان ۱۲۶۶ ق فرا رسید. بهشتیان در انتظار به زمین مى نگریستند. بهشت را آذین بستند و بساط میهمانى گستراندند. جواهر بى نظیر شیعه ، فقیه بلند آوازه آیت الله شیخ محمد حسن نجفى نفسهاى آخر عمر را مى کشید. شهادتین را بر زبان جارى مى ساخت . او عمرى در راه اسلام زحمت کشیده بود و اینک آرام مى رفت تا به سوى ملکوت پر بگشاید.
حجاب چهره جان مى شود غبار تنم
خوش آن دمى که از این چهره پرده بر فکنم
چنین قفس نه سزاى چو من خوش الحال است
روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزى قفسى ساخته اند از بدنم
هنگامى که آفتاب به وسط آسمان رسید آفتاب عمر صاحب جواهر غروب کرد. شیعیان غرق در عزا شدند. تشییع پیکر جنازه با شکوهى برگزار شد. پیکر پاکش را در مقبره اى که خود جنب مسجدش آماده کرده بود، به خاک سپردند. مجالس یادبود او در بسیارى از شهرها برگزار شد.
از گوهر شناس فقه ، هشت پسر دانشمند به نامهاى شیخ محمد، شیخ عبدالعلى ، شیخ عبدالحسین ، شیخ باقر، شیخ موسى ، شیخ حسین ، شیخ حسن ، شیخ ابراهیم و دخترانى چند به یادگار ماند.
گلشن ابرار جلد ۱//جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم