زاهد، محدّث حنفیمذهب و صوفى مشهور قرن سوم در خراسان. کنیه او در بیشتر منابع ابوعبدالرحمان ذکر شده است (رجوع کنید به سلمى، ص ۹۱؛ابونعیم اصفهانى، ج ۸، ص ۷۳). گفتهاند که او ناشنوا نبود، ولى به سبب حادثهاى تظاهر به کربودن کرد و به همین دلیل به اصمّ معروف گردید (رجوع کنید به قشیرى، ص ۳۹۳؛ابنخلّکان، ج ۲، ص ۲۸).
تاریخ ولادت حاتم مشخص نیست. وى در بلخ زاده شد (ابنخلّکان، ج ۲، ص ۲۶). حاتم احادیثى را از قول شقیق بلخى، شدادبن حکیم، عبداللّهبن مقدام، رجاءبن مقدام، سعیدبن عبداللّه ماهیانى (سمعانى، ج ۱، ص ۱۸۱؛ابنجوزى، ۱۴۱۲، ج ۱۱، ص ۲۵۳؛ذهبى، ۱۴۱۱، حوادث و وفیات ۲۳۱ـ۲۴۰ه ، ص ۱۱۸؛صفدى، ج ۱۱، ص ۲۳۳)، سعیدبن عباس، ابوعلى سقاء و ابوعثمان صوفى (ابنابیحاتم، ج ۳، ص۲۶۰) روایت میکرده است.
افرادى نیز از او حدیث شنیده و روایت کردهاند،
از جمله ابوعبداللّه خوّاص،
ابوجعفر هروى (سمعانى، همانجا)،
عبداللّهبن سهل رازى،
احمدبن خضرویه،
محمدبن فارِس (ذهبى، ۱۴۱۱، حوادث و وفیات ۲۳۱ـ۲۴۰ه ، ص ۱۱۹)، و
محمدبن حسین اَزدى (مُناوى، ج ۲، ص۲۰۰).
استاد
حاتم شاگرد شقیق بلخى* بود (انصارى، ص ۸۶؛عطار، ص ۲۹۵).
شاگردان
احمدبن خَضرَویه* بلخى (قشیرى، همانجا؛هجویرى، ص ۱۷۵)
و سعدبن محمد رازى (عطار، ص ۲۹۶) از شاگردان او بودند.
مصاحبان
ابوتراب نخشبى*
و سعیدبن عباس صیرفى
و حسنبن سقاء نیز با او مصاحبت داشتند و درباره او حکایاتى نقل کردهاند (صفدى، همانجا).
ابوبکر ورّاق* او را لقمان امت خوانده (رجوع کنید به خطیب بغدادى، ج ۹، ص ۱۵۳؛ذهبى، ۱۳۶۴ـ ۱۳۶۵، ج ۱، ص ۱۰۴) و جنید بغدادى* او را، به سبب صدق و اخلاص بینظیرش، صِدّیق زمانه لقب داده است (رجوع کنید به هجویرى، همانجا؛عطار، ص ۲۹۵).
حاتم اصم در برخى از جنگهاى خلفاى عباسى، از جمله جنگ با ترکان، شرکت داشته است. او در این جنگها با ابوتراب نخشبى و شقیق بلخى همراه بود (عزالدین کاشانى، ص ۳۹۸؛ذهبى، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۹، ص ۳۱۴). گفتهاند که وى در بغداد با احمدبن حنبل دیدار کرد و در مباحثات و مجادلاتى که باهم داشتند، احمدبن حنبل از قدرت حاتماصم در اسکات خصم و از عقل و درایت وى متعجب شد و او را مدح و تمجید نمود (رجوع کنید به ابونعیم اصفهانى، ج ۸، ص ۸۲؛ابنجوزى، ۱۴۱۲، ج ۱۱، ص ۲۵۴).
محور اصلى اقوال او توکل و اخلاص و معرفت، زهد و ریاضت و کنارهگیرى از خلق است (رجوع کنید به ابونعیم اصفهانى، ج ۸، ص ۷۷؛ذهبى، ۱۴۱۱، همانجا؛ابنمُلَقَّن، ص ۱۷۸). داستانهاى بسیارى در شرححال وى نقل شده که همه حاکى از نوعى توکل افراطى و مخالفت با هرگونه خواست و اراده انسانى در برآوردن حوایج طبیعى است (رجوع کنید به قشیرى، ص ۲۶۲؛عطار، ص ۲۹۶). از آن جمله است داستان توکل او در خصوص نفقه و روزى (رجوع کنید به ابونعیم اصفهانى، ج ۸، ص ۷۹؛ابنجوزى، ۱۳۸۹ـ۱۳۹۳، ج ۴، ص ۱۶۲) که سنایى (ص ۱۱۷) نیز آن را به نظم درآورده است.
اولین بار حاتم اصطلاح «موتات اربع» را بهکار برد، که بر اندیشه صوفیان بعدى تأثیر بسیار برجا نهاد (حکیم، ص۱۰۳۰). به عقیده حاتم، شرط ورود به مذهب تصوف، اختیار کردن چهار نوع مرگ است: موت اَبیض که گرسنگى است، موت اَسوَد که تحمل آزار و اذیت خلق است، موت احمر که مخالفت با هواهاى نفسانى است و موت اَخضَر که جامه مرقع پوشیدن است (رجوع کنید به سلمى، ص ۹۳؛قشیرى، ص ۳۹۴).
هجویرى (ص۴۲۰) در تبیین مسئله ایمان و اختلاف میان مشایخ صوفیه در این باب، حاتم اصم را جزو گروهى قرار داده است که ایمان را عبارت از قول و تصدیق میدانستند.
رحلت
حاتم اصم در ۲۳۷، در عصر متوکل عباسى (ذهبى، ۱۴۰۵، ج ۱، ص ۳۳۳؛ابنکثیر، ج۱۰، ص ۳۱۵ـ۳۱۷) در حومه واشَجَرْد، از قراى ماوراءالنهر و اطراف ترمذ* (یاقوت حموى، ذیل «واشَجَرْد») درگذشت (ابنجوزى، ۱۴۱۲، ج ۱۱، ص ۲۵۵؛ابنعماد، ج ۲، ص ۸۷). از وى دو اثر باقى مانده است: ثمانى مسائل (موجود در کتابخانه فاتح ترکیه، به شماره ۲/۴۴۹۴) و الفوائد و الحکایات و الاخبار (موجود در کتابخانه ظاهریه دمشق، مجموعه شماره ۱۳/۹۴؛سزگین، ج ۱، ص ۶۳۹)
منابع :
(۱) ابن ابیحاتم، کتابالجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بیتا.)؛
(۲) ابنجوزى، صفهالصفوه، چاپ محمود فاخورى و محمد رواس قلعهجى، حلب ۱۳۸۹ـ۱۳۹۳/۱۹۶۹ـ۱۹۷۳؛
(۳) همو، المنتظم فى تاریخالملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲؛
(۴) ابنخلّکان؛
(۵) ابنعماد؛
(۶) ابنکثیر، البدایه و النهایه فى التاریخ، (قاهره) ۱۳۵۱ـ۱۳۵۸؛
(۷) ابنمُلَقَّن، طبقات الاولیاء، چاپ نورالدین شریبه، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۴؛
(۸) ابونعیم اصفهانى، حلیهالاولیاء و طبقات الأصفیاء، چاپ محمدامین خانجى، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۹) عبداللّهبن محمد انصارى، طبقات الصوفیه، چاپ محمدسرور مولائى، تهران ۱۳۶۲ش؛
(۱۰) سعاد حکیم، المعجمالصوفى، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
(۱۱) خطیب بغدادى؛
(۱۲) محمدبن احمد ذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمرى، حوادث و وفیات ۲۳۱ـ۲۴۰ه .، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
(۱۳) همو، سیراعلامالنبلاء، چاپ شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/۱۹۸۱ـ۱۹۸۸؛
(۱۴) همو، العبر فى خبر من غبر، چاپ محمدسعیدبن بسیونى زغلول، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
(۱۵) همو، کتاب دولالاسلام، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۴ـ۱۳۶۵؛
(۱۶) محمدبن حسین سلمى، طبقاتالصوفیه، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۱۷) سمعانى؛
(۱۸) مجدودبن آدم سنایى، کتاب حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، چاپ محمدتقى مدرس رضوى، (تهران ?۱۳۲۹ش)؛
(۱۹) صفدى؛
(۲۰) محمودبن على عزالدین کاشانى، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، چاپ جلالالدین همایى، تهران ۱۳۶۷ش؛
(۲۱) محمدبن ابراهیم عطار، تذکره الاولیاء، چاپ محمد استعلامى، تهران ۱۳۷۸ش؛
(۲۲) عبدالکریمبن هوازن قشیرى، الرسالهالقشیریه، چاپ معروف زریق و على عبدالحمید بلطهجى، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
(۲۳) محمد عبدالرووفبن تاج العارفین مُناوى، طبقات الصوفیه: الکواکبالدُّرّیه فى تراجم السادهالصوفیه، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹؛
(۲۴) علیبن عثمان هجویرى، کشف المحجوب، چاپ محمود عابدى، تهران ۱۳۸۳ش؛
(۲۵) یاقوت حموى؛
(۲۶) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967- .
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۲