زندگینامه شیخ احمد رِفاعى(متوفی۵۷۸ه ق)

 احمدبن علی‌بن احمد، کنیه‌اش ابوالعباس، معروف به ابن‌رفاعى، از عرفاى شافعى قرن ششم و مؤسس طریقت رفاعیه*. برخى تذکره‌ها (ابن‌خلّکان، ج ۱، ص ۱۷۱؛ شعرانى، ج ۱، ص۱۴۰) او را عربی‌الاصل و از قبیله بنی‌رفاعه و برخى دیگر (صفدى، ج ۷، ص ۲۱۹؛ ابن‌ملقن، ص ۹۴) وى را مغربی‌الاصل معرفى کرده‌اند. نسب احمد از جانب پدر به امام موسى کاظم علیه‌السلام می‌رسد و از طرف مادر، انصارى است (ابن‌ملقن، ص ۹۳؛ سامرایى، ص ۶).

رفاعى در سال ۵۰۰ یا ۵۱۲ در قریۀ حسن (از توابع شهر واسط در عراق) به‌دنیا آمد (سبکى، ج ۶، ص ۲۴؛ افندى، ص ۲۱۷). در کودکى پدرش او را براى فراگیرى و حفظ قرآن به عبدالسمیع حربونى سپرد. پس از درگذشت پدر رفاعى در ۵۱۹، منصور بطائحى، دایى رفاعى، تربیت و کفالت او را برعهده گرفت و او را به همراه خانواده‌اش به واسط برد، سپس وى را نزد ابوالفضل على واسطى، عارف و محدّث و از شیوخ شافعى، و دایى دیگرش، ابوبکر واسطى، فرستاد تا به تحصیل بپردازد (ذهبى، ج ۲۱، ص ۷۸؛ افندى، ص ۲۱۷؛ سامرایى، ص ۹).

علاوه بر این، رفاعى از بنداربن بختیار واسطى، احمدبن عبداللّه آمدى واسطى، ابوغالب عبداللّه‌بن منصور، ابوالفتح محمدبن عبدالباقى و محمدبن عبدالسمیع عباسى حدیث شنید (افندى، ص ۸ـ۱۱، ۱۶؛ سامرایى، ص ۹ـ۱۰). برخى (شطنوفى، ص ۲۸ـ۲۹؛ غلام سرور لاهورى، ج ۱، ص ۱۰۱) معتقدند رفاعى با عبدالقادر گیلانى ملاقات کرده و از شاگردان او به شمار می‌رفته، اما خود رفاعى در مجلس سال ۵۷۸ در سلسلۀ مشایخ خویش از عبدالقادر نام نبرده است (د.اسلام، ذیل مادّه).

رفاعى از ابوالفضل واسطى اجازۀ جامع در شریعت و طریقت دریافت کرد و از منصور بطائحى خرقه گرفت (سامرایى، ص۱۰؛ د. اسلام، همانجا؛ قس ترمینگام، ص ۳۷، که گفته ابوالفضل واسطى شیخ صحبت رفاعى و اولین کسى بود که به رفاعى خرقه پوشاند). منصور بطائحى، دائى رفاعى، شیخ یک انجمن دینى بود.

او احمد رفاعى را مکلف کرد که در روستاى ام‌عبیده بماند و به ارشاد مریدان بپردازد. پس از منصور، احمد رفاعى در رهبرى آن انجمن را برعهده گرفت و از آن پس، آن انجمن را رفاعیه نامید (افندى، ص ۲۱۸ـ۲۱۹؛ د.اسلام، همانجا). از دیگر اسامى طریقت رفاعیه، احمدیه و بطائحیه است (ابن‌خلّکان؛ ابن‌کثیر، همانجاها). ابن‌ملقن (ص ۹۴) سلسله مشایخ طریقت احمد را به چند واسطه به شبلى و جنید و سری‌سقطى و مشایخ پیش از اینان می‌رساند (نیز رجوع کنید به غلام سرور، ج ۱، ص ۱۰۱).

برخى (سرکیس، همانجا؛ سامرایى، ص ۳۱)، گزارشهاى غلوآمیز درباره تعداد خلفاى رفاعى در زمان حیات او نقل کرده‌اند. از شاگردان رفاعى می‌توان به ابوالفتح واسطى، عبدالسلام قلیبى و عبداللّه بلتاجى اشاره کرد (مناوى، ج ۲، ص ۴۳۱، ۴۴۲ـ۴۴۳، ج ۴، ص ۱۶۶). رفاعى نه فقط به ارشاد مریدانش بلکه به ارشاد طبقات گوناگون، از جمله خلیفه عصر خویش، المستنجد باللّه عباسى، نیز همت گماشت (افندى، ص ۱۹۱؛ سامرایى، ص ۳۲ـ۳۳).

رفاعى از ائمه معصومین علیهم‌السلام با احترام خاصى یاد کرده، چنان‌که از حضرت على علیه‌السلام به امام جلیل، از امام حسین علیه‌السلام به مظلوم شهید و از امام رضا علیه‌السلام به امام اعظم و قبلۀ اهل باطن یاد کرده و با ذکر برخى مصائب امام زین‌العابدین و امام موسی‌کاظم علیه‌السلام، آنها را صاحب مقام رضا معرفى کرده است (رفاعى، ص ۷۶ـ۷۷؛ افندى، ص ۱۶، ۱۳۹، ۱۴۶، ۱۵۰، ۱۵۸).

احمد رفاعى با نظریۀ وحدت وجود به شدت مخالف بود و شطحیات عرفا را نوعى کفر تلقى می‌کرد (رفاعى، ص ۱۵، ۲۶ـ۲۷، ۱۳۶؛ افندى، ص ۱۲۶). وى مبالغه و بزرگ‌نمایى شخصیت مشایخ را تا آنجا که آنها را معصوم انگاشته و واسطۀ بین خدا و بنده قرار دهند، مردود می‌شمرد (افندى، ص ۱۳۵). اهتمام به شریعت از ویژگیهاى محورى طریقت رفاعیه بوده است. رفاعى کتاب و سنّت را دو میزان می‌دانست که همۀ اقوال، افعال و احوال عارف باید با آن سنجیده شود. ازاین‌رو رفاعى هرگونه مخالفت با شریعت را کفر می‌دانست (رفاعى، ص ۶۷؛ افندى، ص ۱۲۶؛ سامرایى، ص ۱۲، ۱۹، ۲۷ـ۲۸).

رحلت

رفاعى در ۵۷۸ در ام‌عبیده درگذشت (ابن‌اثیر، ج ۱۱، ص ۴۹۲؛ ابن‌خلّکان، ص ۱۷۲) و چون فرزندى نداشت، برادرزاده‌هایش جانشین او شدند (ابن‌خلّکان، همانجا؛ صفدى، ج ۷، ص ۲۱۹).

آثار

در منابع متأخر (براى نمونه سرکیس، ج ۱، ص ۹۴۸؛د.اسلام، همانجا؛سامرایى، ص ۴۴ـ۴۵)، آثارى را از رفاعى دانسته‌اند که از آن جمله‌اند :

۱) الاحزاب الرفاعیه؛

۲) الصراط المستقیم فى تفسیر معانى بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم؛

۳) حاله اهل الحقیقه مع‌اللّه؛

۴) المجالس الاحمدیه؛

۵) الروایه؛

۶) شرح التنبیه فى فروع الفقه الشافعى، در شش مجلد؛

۷) دیوان قصاید؛

۸) البهجه فى الفقه؛

۹) تفسیر سوره قدر؛

۱۰) السرالمصون؛

۱۱) النظام الخاص لاهل الاختصاص؛

۱۲) حِکَم الرفاعى؛

۱۳) رحیق الکوثر من کلام الغوث؛

۱۴) البرهان؛

۱۵) الطریق الى اللّه؛

۱۶) العقاید الرفاعیه.

دربارۀ زندگى و سیره رفاعى و طریقت رفاعیه کتابهاى متعددى نوشته شده و سامرایى (ص ۷۶ـ۷۹) از چهل و شش اثر درباره او نام برده است.



منابع :

(۱) ابن‌اثیر؛
(۲) ابن‌خلکان؛
(۳) ابوالفدا الحافظ ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، بیروت ۱۴۰۷ /۱۹۸۷ ؛
(۴) ابن‌ملقن، طبقات الاولیاء، تحقیق نورالدین شریبه، بیروت ۱۴۰۶ /۱۹۸۶ ؛
(۵) ابوالهدیل افندى الصیادى الرفاعى الحسینى، الکلیات الاحمدیه، قاهره ۱۴۲۵ /۲۰۰۴ ؛
(۶) ذهبى؛
(۷) احمد رفاعى، حکم الامام الرفاعى، به‌اهتمام محمد حسنى مصطفى، حلب ۱۴۲۲ / ۲۰۰۲ ؛
(۸) یونس ابراهیم سامرایى، السید احمد الرفاعى حیاته ـ آثاره، بغداد، بی‌تا؛
(۹) عبدالوهاب‌بن على سبکى، طبقات الشافعیه الکبرى، به اهتمام عبدالفتاح محمدالحلو و محمود محمد طناحى، ۱۳۸۸ / ۱۹۶۸ ؛
(۱۰) یوسف‌بن الیاس سرکیس، معجم‌المطبوعات العربیه و المعربه، ج ۱، قم ۱۴۱۰؛
(۱۱) نورالدین شطنوفى، بهجه الاسرار و معدن الانوار، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱؛
(۱۲) عبدالوهاب شعرانى، الطبقات الکبرى، بیروت ۱۴۰۸ /۱۹۸۸؛
(۱۳) غلام سرور لاهورى، خزینه الاصفیاء، نولشکور، ۱۳۸۷/۱۹۲۹؛
(۱۴) صفدى؛
(۱۵) عبدالرئوف مناوى، الکواکب الدریه، بیروت ۱۹۹۹٫

(۱۶) J. Spencer Trimingham, The sufi Orders in Islam, London, New York 1971;
(۱۷) E12 s.v. “Al-Rifai, Ahmad b. Ali, Abbas” ( by D.S. Margolioth).

دانشنامه جهان اسلام  جلد  ۱۵

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *