صحابی پیامبر و نخستین فاتح باب. از زندگی سراقهبن عمرو آگاهی اندکی وجود دارد. دربارۀ نسب وی اطلاعی نیست. او ملقب به ذوالنور بود (رجوع کنید به ابنعبدالبرّ، ج ۲، ص۵۸۰؛ ابناثیر، ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳، ج ۲، ص۳۳۰؛ ابنحجر عسقلانی، ج ۳، ص ۴۱). در سال ۲۲ هجری، عمربن خطّاب او را به فتح باب (رجوع کنید به بابالابواب*) فرستاد و فرماندهان سپاه او را چنین انتخاب کرد: عبدالرحمانبن ربیعه باهلی، ملقب به ذوالنور، فرمانده مقدمۀ سپاه؛ حُذَیفهبن اُسَید غِفاری، فرمانده یک پهلوی سپاه؛ و بُکَیْربن عبداللّه لَیثی، فرمانده پهلوی دیگر (طبری، ج ۴، ص ۱۵۵؛ ابناثیر، ۱۳۹۹، ج ۳، ص ۲۸؛ صفدی، ج ۱۵، ص ۸۳).
قبل از اعزام سراقه بن عمرو، بکیر در مقابل باب اردو زده بود، به فرمان عمر به سراقهبن عمرو پیوست (طبری، همانجا). عمر همچنین حبیببن مَسْلمه را از جزیره (در شمال عراق) برای کمک به سراقه به باب فرستاد. سراقه، پس از گذر از آذربایجان، با سپاهیانش وارد باب شد.
در زمان پیشروی سپاه سراقه بن عمرو، شهرْ بَراز یا شهریار (حاکمِ ایرانی باب) با نوشتن نامهای امان خواست و عبدالرحمانبن ربیعه، فرستادگان شهر براز را نزد سراقهبن عمروفرستاد. سراقه بن عمرو امان دادن را مشروط به پرداخت جزیه یا شرکت در جنگ به همراه سپاهیان خود کرد (طبری، ج ۴، ص ۱۵۶؛ ابناثیر، ۱۳۹۹، ج ۳، ص ۲۸). شهر براز با شرکت در جنگ موافقت کرد و مقرر شد اگر کسی در جنگ شرکت نکند، جزیه بپردازد (طبری، همانجا). سراقه بن عمرو شرح این اقدام خود را به عمر نوشت. عمر هم کار او را تأیید کرد (طبری؛ ابناثیر، همانجاها).
سراقه بن عمرو بعد از پیروزی و فتح باب، اماننامهای برای شَهرْبُراز و اهالی ارمنستان (ارمینیه) و ارمنیها نوشت و در آن جان و مال و دین مردم را محترم شمرد و در مقابل، تأکید کرد که اهالی ارمینیه و ابواب بر همان دو شرط (همراهی با مسلمانان در جنگ یا پرداخت جزیه) پایبند بمانند (طبری، ج ۴، ص ۱۵۶ـ۱۵۷؛ ابنعبدالبرّ، همانجا). بعد از تقریر متن مصالحه، سراقه بن عمرو سرداران خود را برای ادامۀ فتوحات به نواحی کوهستانی اطراف ارمینیه فرستاد: بکیربن عبداللّه را به موقان، حبیببن مسلمه را به تفلیس و حذیفهبن اسید را به سوی کوهنشینان آلان گسیل کرد.
سلمانبن ربیعه نیز از فرستادگان سراقهبن عمرو بود (طبری، ج ۴، ص ۱۵۷؛ ابناثیر، ۱۳۹۹، ج ۳، ص ۲۹). سراقهبن عمرو فتح باب و اعزام سرداران را در نامهای به عمر اطلاع داد، اما عمر اعزام آنها را بدون ملزومات کافی به نقاط مذکور، با توجه به پهناور بودن آن ناحیه، وجود سپاهی بزرگ در آنجا و آماده بودن ایرانیان، کاری بیسرانجام دانست (طبری، همانجا). به هر روی، به جز بکیربن عبداللّه، هیچکدام از فرستادگان سراقه در لشکرکشی خود پیروز نشدند (رجوع کنید به طبری؛ ابناثیر، همانجاها).
کمی پس از آنکه مردم آن ناحیه عدالت اسلامی را در رفتار مسلمانان دیدند، سراقهبن عمرو درگذشت و عبدالرحمانبن ربیعه، که سراقه او را بهجای خود برگزیده بود، در باب برای مبارزه با ترکان مستقر شد و عمر نیز او را ابقا کرد (طبری، ج۴، ص ۱۵۷ـ۱۵۸). یاقوت حموی (ذیل «بابالابواب») پارهای از اشعار سراقه را که پس از فتح باب سروده، نقل کرده است.
منابع :
(۱) ابناثیر؛
(۲) همو، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، چاپ محمدابراهیم بنا، محمداحمد عاشور و محمود عبدالوهاب فاید، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۳/ ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳؛
(۳) احمدبن علی ابنحجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲؛
(۴) یوسفبن محمد ابنعبدالبربن عبداللّهبن محمد، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۵) صفدی؛
(۶) طبری، تاریخ (بیروت)؛
(۷) یاقوت حموی.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۵