سناءاللّه (ثناءاللّه)، شاعر و عارف و نویسنده سده سیزدهم کشمیرى. نام اصلى او «سُنهشاه» و تخلصش «خراباتى» است، اما حدود ۵۷ نام و لقب دیگر براى او ذکر شده که ظاهرآ بهسبب تفاوت احوال و شیوه زندگى او در میان مردم بوده است (رجوع کنید به تسبیحى، ص چهارده ـ هفده).
وى در ۱۲۲۴ در روستاى طَنْگاه در بخش بلندمیر، نزدیک سِرینَگَرِ کشمیر، به دنیا آمد (همان، ص سیزده). نسب خراباتى به سیدعبدالرحمان بلبلشاهِ کشمیرى* (عارف و صوفى قرن هشتم) مىرسد و گویا وى به این نسب تمایلى نداشته است (همان، ص بیستوچهار). آنگونه که از آثار وى برمىآید در هیچ مکتب و مدرسهاى درس نخوانده بود و آموختههایش را یا نزد نخستین مربى معنوى خود، جدّ مادرىاش، شاه عبدالغفور، یا در اثر گذشت روزگار و همنشینى با بزرگان علم و ادب و طریقت فراگرفته بود.
در برخى نوشتههایش نیز ادعا کرده که دانش ادبى و شعرى خود را از غیب دریافته است (رجوع کنید به همان، مقدمه قادرى نورى، ص چهلوهفت؛ قلعهدارى قریشى، ص ۳۳). او همچنین مدعى بود که زبانهاى فارسى، ترکى، عربى، اردو، پنجابى و کشمیرى را مىداند و با انواع علوم و فنون و هنرها نظیر نجوم، هندسه، هیئت، قیافهشناسى، خوابگزارى، شعر، اخلاق، طلسمات، کیمیا، طب، فقه، تجوید، انساب، رجال، اخبار، صرف و نحو، معانى و بیان، فقهاللغه، خوشنویسى، نقاشى و تجارت آشنایى کامل دارد (تسبیحى، همان مقدمه، ص چهلوهشت؛ قلعهدارى قریشى، ص ۲۵ـ۲۶).
خواجه سناءاللّه در جوانى پیوسته در سیر و سفر بود و تقریبآ تمام شبهقاره را سیاحت کرد. در کودکى از روستاى خود به جَمّونِ کشمیر رفت و در آنجا مورد توجه خاص مهاراجا گُلابْ سینگ قرار گرفت (تسبیحى، ص چهارده). قلعهدارى قریشى (ص ۲۶)، به استناد گفته خراباتى و بدون ذکر مأخذ، سال ورود خراباتى را به دربار مهاراجا ۱۲۳۵ آورده که نادرست مىنماید، زیرا در ۱۲۳۵ خراباتى یازده ساله بوده و بعید است که در آن سن این همه علوم و فنون را آموخته باشد و مسئولیت نظارت بر اموال دربار را به او سپرده باشند.
افزون بر آن، آغاز حکومت مهاراجا در کشمیر سال ۱۲۶۲ بوده و خراباتى گفته است که تا چهل سال نزد مهاراجا با عیش و عشرت گذرانیده (رجوع کنید به همانجا)، در حالى که مدت فرمانروایى مهاراجا در کشمیر دوازده سال بیش نبوده، لذا ممکن است خراباتى در چهل سالگى (۱۲۶۴) به دربار پیوسته باشد.
خراباتى در پى اتهام اختلاس اموال مهاراجا بازداشت شد و تا مدتى در قلعه هَرى پَرْبَت زندانى بود، سپس در ۱۲۷۲ آزاد شد و در همان سال کتاب تحفهالزمان را در شکایت از روزگار نگاشت (همان، ص ۲۸). در این کتاب خراباتى مدعى شده که دوازده سال در انزوا بوده و پس از آن در حین سیر و سفر تجربههاى زیادى اندوخته است (رجوع کنید به تسبیحى، ص ۵). در این صورت، حضورِ خراباتى در دربار مهاراجا در سالهاى مذکور بیشتر محل تردید است، زیرا او در فاصله سالهاى ۱۲۶۰ تا ۱۲۷۲ در انزوا بوده است.
خراباتى حنفىمذهب و پیرو طریقت قادرى بود و در کلیه آثارش به مدح شیخعبدالقادرِ گیلانى* (متوفى ۵۶۱) پرداخته است و خود نیز سلسله طریقتى دارد که آن را سلسله فضلى یا سلسله خراباتى نامیده است (رجوع کنید به همان، ص بیستوهشت). از پیران و مشایخ او، شاهصادق قلندر و شاه عبدالغفور بودهاند، هرچند که خراباتى را از مخالفان سرسخت «مریدى و مرادى» باید بهشمار آورد (همان، ص سى، سىودو). خراباتى در سفرهایش بزرگان و عارفانى را دیده است، نظیر حاجىمحمد قلندر در جمّون، شاه طیب در کشمیر، سید وهاب در کلکته، شاهقلندر در کابل و غلامالدین خراسانى و پیر خراباتى در پنجاب (رجوع کنید به قلعهدارى قریشى، ص ۱۸ـ۲۴).
خراباتى از راه رفوگرى و بعدها تجارت پشم زندگى مىکرد و شاید به اقتضاى همین پیشه بود که تا سیالکوت، لاهور، جالندَر، کلکته، کابل و ترکستان هم رفت (رجوع کنید به همان، ص ۱۹، ۲۳ـ۲۴). برخى با استناد به جهاننامه، که در موجودیت و نیز صحت انتساب آن به خراباتى تردید زیادى هست، گفتهاند که خراباتى در سفر به ایران با یکى از دختران ناصرالدینشاه قاجار مشاعره و مناظره داشته است (رجوع کنید به منزوى، ج ۱، ص ۳۱؛ ظهورالدین احمد، ج ۵، ص ۲۸۶).
رحلت
وى در اواخر عمر به قصبه جلالپورْجَتان، در بخش گجرات پاکستان، نقل مکان کرد و در ۱۷ ذیقعده ۱۲۹۷ در همانجا درگذشت و در گورستان جاده کَلاچَور دفن شد.
وزارت اوقاف و امور مذهبى پاکستان با مشارکت مرکز تحقیقات فارسى ایران و پاکستان در اسلامآباد، در ۲۰ آبان ۱۳۵۵/ ۱۱ نوامبر ۱۹۷۶ ساختنِ بقعهاى را بر خاک او آغاز کرد که ناتمام ماند (میر، ص ۴۵۰ـ۴۵۲؛ سلیچ، ص ۸۹ـ ۹۰). خراباتى ظاهرآ سهبار ازدواج کرد و از چهار فرزند او تنها محمدشاه باقىماند که هنگام فوت پدر دوازده ساله بود وپس از پدر به مقامات عالى عرفانى رسید، آنگونه که درجلالپورِ گجرات به «پادشاه بىتاج» معروف شد (تسبیحى، ص بیستوچهار).
خراباتى نویسنده و سراینده پرکارى بود و آثارى نظیر سُبَحات آفتابى و خلاصهالاسرار را در یک روز سروده بود (همان، ص ۹۶، ۷۰). تعداد آثارش را بیش از صد عنوان تخمین زدهاند (رجوع کنید به همان، ص هجده)، اما آنچه به دست ما رسیده ۵۲ عنوان است که آنها را در فاصله سالهاى ۱۲۴۵ تا ۱۲۹۳ نگاشته است. از این میان، پنجاه عنوان به فارسى (۴۴ اثر به شعر) و دو عنوان به کشمیرى است (همان، ص هجدهـ بیستودو).
قلعهدارى قریشى در ۱۳۴۹ش/۱۹۷۰ به ۳۶ اثر وى دست یافت و به کمک آنها توانست زندگینامه و کتابنامه او را بنویسد. دو سال بعد، با تلاش تسبیحى، تعداد آثار کشف شدهاش به ۵۲ عنوان رسید و تسبیحى فهرست جامعى از آثار وى تهیه کرد. آثار پیدا شده او، که همه نسخه خطى است، تا چند سال پیش در اختیار نوه دخترىاش، سیدریاض حسین شاهخراباتى، در لاهور بود که ظاهرآ اینک در کتابخانه گنجبخش نگهدارى مىشود (رجوع کنید به همان، ص دوازده).
آثار
مهمترین آثار فارسى خراباتى عبارتاند از :
۱) تذکرهالواصلین، به نظم، که در ۱۲۷۸ یا ۱۲۷۹ سروده شده و موضوع آن شرححال و آثار و عقاید پیشوایان طریقه قادریه، قلندریه و دیگر اولیا و پیران شاعر است. این اثر در سه دفتر سامان یافته است، دفتر اول به نام قادرى، دفتر دوم به نام قلندرى در بیان طریقه قلندرى و شرح زندگانى شاه دولایى گجراتى و دفتر سوم به نام غفورى و صادقى که احوال بسیارى از مشایخ صوفیه و شاعران خطه کشمیر در آن آمده است (رجوع کنید به همان، ص ۱۲ـ۱۷).
۲) تفسیر سنا، به نظم شاملِ تفسیر سوره فاتحه و بخشى از قرآن کریم، که در آن تفسیر حسینى (نوشته حسین واعظ کاشفى) را از نثر به نظم درآورده است و با استفاده از تفاسیر کهنى که نام آنها را ذکر کرده، آیات را تفسیر کردهاست (رجوع کنید به همان، ص ۲۹ـ۳۲؛ قلعهدارى قریشى، ص ۷۷).
۳) جنتالاسرار، به نظم، که شرح مثنوى گلشن راز محمود شبسترى است (رجوع کنید به تسبیحى، ص ۳۷ـ۴۳).
۴) حقالاسلام یا حقیقت اسلام، در شرح و تفسیر آیات قرآن و احادیث و کلمات پیشوایان اسلام و سخنان مشایخ کِبار در برترى اسلام (رجوع کنید به همان، ص ۵۵ـ۵۸).
۵) حقیقهالاولیاء، به نظم، در اقوال و رفتار مشایخ و بزرگان دین (رجوع کنید به همان، ص۶۲ـ۶۳).
۶) خلاصهالتوحید موحدین، در شرح و تحلیل عقاید عرفانى و توحیدى مسلمانان و هندوان (رجوع کنید به همان، ص ۷۱ـ۷۵).
۷) کلیات دیوان سنا یا دیوان فضلى، که هم به زبان کشمیرى و هم به زبان فارسى است و برخى از اشعار آن به سبک اشعار حافظ شیرازى سروده شدهاست (همان، ص۸۰ـ۸۲، ۸۷ـ۹۵).
۸) دلیلالصادقین، در شرح احوال پیران و مرشدان خراباتى و کرسىنامههاى قادریه و کبرویه و چشتیه و نقشبندیه و شرححال مؤلف (رجوع کنید به همان، ص ۸۳ـ۸۷).
۹) مثنوى تاریخىِ مهاراجنامه، به پیروى از شاهنامه، در تاریخ راجاهاى کشمیر، از قدیمترین روزگار تا مهاراجا رَنْدْهیرْ سینگ، فرزند مهاراجا گلاب سینگ (رجوع کنید به همان، ص ۱۷۴ـ۱۷۹؛ براى اطلاع از آثار دیگر وى رجوع کنید به همان، ص ۱۳۳ـ ۱۵۳، ۱۷۹ـ۱۸۲).
خراباتى در بیشتر آثار منظوم خود از بزرگان تقلید کرده و به نظیرهگویى پرداخته است، چنانکه بحرالانوار را در جواب مخزنالاسرار نظامى و مجمعالبرکات را به تقلید از بوستان سعدى سروده است. شعر او خالى از اشتباهات عروضى و دستورى نیست و نثر او، به خصوص در بیان مسائل عرفانى و دینى، بسیار مبهم و مغلق است (ظهورالدین احمد، ج ۵، ص ۲۹۲).
از میان آثار او تنها مثنوى خلاصهالاسرار، به تصحیح محمدحسین تسبیحى و با ترجمه اردوى احمدحسین قلعهدارىقریشى، همراه با دیوان تحفهالقادرىِ خراباتى، به اهتمام احمدحسین قلعهدارىقریشى، یکجا در ۱۳۹۲ (۱۳۵۱ش)/ ۱۹۷۲ در لاهور به چاپ رسیده است.
منابع :
(۱) محمدحسین تسبیحى، فهرست نسخههاى خطى خواجه سناءاللّه خراباتى، راولپندى ۱۳۵۱ش؛
(۲) منیراحمد سلیچ، خفتگان خاک گجرات، پنجاب ۱۴۱۷؛
(۳) ظهورالدین احمد، پاکستان مین فارسى ادب، ج ۵، لاهور ۱۹۹۰؛
(۴) احمدحسین قلعهدارى قریشى، پیرخرابات، لاهور ۱۹۷۰؛
(۵) احمد منزوى، فهرست مشترک نسخههاى خطى فارسى پاکستان، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش؛
(۶) عارفعلى میر، تاریخ جلالپورجستان، گجرات ۲۰۰۲٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۶