زندگینامه خانم پروفسور آن مارى شیمل

۱۸۹۲۱۸۲۱۱۱۷۷۱۱۰۲۲۸۲۵۲۱۹۷۲۴۲۷۵۳۴۱۳۸۱۴۳۱۲۰۱۶۱۱۷

خانم پروفسور، آن مارى شیمل ۷ آوریل سال ۱۹۲۲ میلادى، مطابق با ۱۳۰۱ هجرى شمسى در شهر ((ارفورت)) واقع در آلمان دیده به جهان گشود.

خود مى‏گوید: من در یک خانواده متوسط بدنیا آمدم، پدرم در اداره پست کار مى‏کرد و مادرم خانه دار بود. هفت ساله بودم که یک داستان زیباى عربى را خواندم، همین داستان باعث شد، که من تصمیم گرفتم جهان عربى و اسلام و تمدن اسلامى را، موضوع اختصاصى کار خود قرار دهم، از همان بچگى این تصمیم را گرفتم.

یازده ساله بودم، که فراگیرى زبان عربى را آغاز کردم و یک استاد آلمانى هم که در دانشگاه درس مى‏داد و عربى خوب مى ‏دانست، در این کار به من کمک کرد. از همان ابتدا این زبان را دوست مى‏داشتم، به تدریج توانستم به زبان عربى کتاب مطالعه کنم و قصه‏ هاى عربى بخوانم، و حتى یک جزء از قرآن کریم را هم حفظ کردم.

خانم شمیل، در عین حالى که جنگ جهانى دوم در گرفت و آلمان نیز مانند کشورهاى دیگر در تب و تاب مى‏سوخت، با علاقه زیاد و تحمل مشکلات فراوان، به تحصیل اشتغال داشت.

از نشانه‏هاى نبوغ او این است، که در شانزده سالگى دیپلم گرفت، اما براى فرار از سربازى اجبارى زمان جنگ، در عین حالى که علاقه‏اى نداشت به تحصیل علوم طبیعى مشغول شد، ولى بعد از آن مرحله که هنر اسلامى و زبان عربى را نیز آموخته بود، بنا به توصیه ((پروفسور کونل)) تحصیلات وى در رشته‏هاى زیان عربى، ترکى، فارسى و هنر اسلامى متمرکز شد، و در نوزده سالگى در رشته مطالعات اسلامى، از دانشگاه ((برلین)) دکترا گرفت.

خانم شیمل، رساله دکتراى خود را در موضوع ((ممالک)) به پیشنهاد ((پرفسور هارتمان)) تحت عنوان ((خلیفه و قاضى در مصر، اواخر قرون وسطى)) پس از یک سال به پایان رسانید، و آن را در سال ۱۹۴۳ در ((لایپزیک)) به چاپ سپرد.

بعد از جنگ، کارمندان وزارت خارجه آلمان، که خانم شیمل نیز جزو آنها بود، به اسارت آمریکائیها در آمدند، و آن‏ها را با تعدادى از دانشجویان به شهر ((ماربورک)) بردند، اما جالب است، که دانشگاه آن شهر به یک استاد شرق شناس احتیاج داشت، و با ارائه رساله دکترا، این قرعه به نام خانم شیمل رقم خورد، و او در سال ۱۹۴۶ میلادى در ۲۳ سالگى به کرسى تدریس دانشگاه ((ماربورک)) دست یافت و این کار موجب شگفتى همگان گردید.

شیمل تا سال ۱۹۵۳ در آن دانشگاه، در رشته‏هاى زبان و ادبیات عربى و معارف اسلامى تدریس کرد، و به سال ۱۹۵۱ در همین دانشگاه ضمن تدریس، در رشته ((تاریخ ادیان)) نیز دکترا گرفت. بعد از مدتى به دعوت دانشکده الهیات اسلامى، روانه دانشگاه آنکارا در ترکیه شد، در آنجا با متکلمان مسلمان آشنا گردید و فرهنگ و روابط اسلامى مردم را از نزدیک مشاهده کرد.

خود مى‏گوید: پنج سالى را که من در دانشگاه آنکارا تدریس داشتم، یا متکلمان جوان اعم از خانمها و آقایان مباحثه مى‏کردم و این جهت سبب شد، که بینش من از اسلام در همین پنج سال شکل بگیرد، و چنین مطالعات و معاشرت نزدیک با مردم را در پاکستان هم داشتم.

خانم آن مارى شیمل، در سال ۱۹۵۸ پس از ترکیه به ((ماربورک)) رفت، به تحقیقات و مطالعات خود ادامه داد، و در همین سالها بود، که براى سخنرانى درباره ((اقبال)) به پاکستان دعوت شد و با پسر و دختر و همسر و یاران اقبال آشنا شد و پاکستان را وطن دوم خود شمرد.

وى پس از این دیدارها به کشور خود آلمان بازگشت، از سال ۱۹۶۱ به مدت شش سال به تدریس در دانشگاه ((بن)) پرداخت و به سمت استادیارى و مشاور علمى در رشته‏هاى زبان و ادبیات عربى و اسلام‏شناسى به مراتب بالائى دست یافت، و در همین سالها چند کتاب خود را، از جمله ترجمه آلمانى و ترکى ((جاویدنامه)) علامه اقبال لاهورى را چاپ و منتشر کرد.

خانم شیمل آنقدر به قرآن علاقه داشت، که قرآنى را که ((باکس هنینگ)) به زبان آلمانى ترجمه کرده بود، ویرایش و تصحیح نمود، اضافاتى به ترجمه آن افزود، و از این قرآن چاپهاى متعددى عرضه شده است.

وى پس از سالها تدریس و تحقیق و تالیف، در ۴۸ سالگى بین سالهاى ۱۹۷۰ موفق به دریافت سمت پرفسورى گردید، بین سالهاى ۱۹۹۰- ۱۹۸۰ ریاست ((مجمع بین المللى مطالعه تاریخ ادیان تطبیقى)) را به عهده گرفت، و اکنون اضافه بر تدریس در دانشگاه ((بن)) ریاست ((انجمن آلمان و پاکستان)) و ریاست ((مجمع اروپائى اقبال)) را نیز به عهده دارد.

استاد شیمل تا کنون بسیارى از متفکران و مصلحان تمدن اسلامى را به جهان معرفى کرده، درباره ((علامه اقبال)) کتابهائى به زبانهاى آلمانى، انگلیسى و ترکى منتشر نموده، و درباره آن مصلح بزرگ کتابهاى: محمد اقبال شاعر و فیلسوف پیام آور، بال جبرئیل، پیام شرق، مزامیر فارسى، جاوید نامه، و زبور عجم را ترجمه کرده است.

وى درباره چگونگى ارتباط استاد با شاگرد مى‏گوید: شاگرد و معلم باید رابطه تنگاتنگ عاطفى و معنوى داشته باشند و معلم خود باید نمونه باشد. یک باریکى از شاگردانم به من گفت: من از شما یاد گرفته‏ام، که چگونه از اوقات روزانه بهره جویم و چگونه بطور منظم کار کنم ولى من بیشتر از این مى‏خواهم، چون شاگرد باید در تفکر و استدلال علمى مستقل باشد، نه مقلد. هیچ وقت کوشش نکرده‏ام، که دانشجویان براى تهیه رساله خود ملتزم به پیروى از جهت‏گیرى علمى من شوند، و به نظر من این ظالمانه است، که مثلا کسى که به ((عرفان)) علاقه‏اى ندارد، درباره آن تحقیق کند.

خانم شیمل به شعر و شاعرى هم علاقه دارد، مجموعه سروده‏هاى او تحت عنوان ((بانگ نى)) به زبان آلمانى مى‏باشد، وى قطعه شعرى را به دوازده زبان ترجمه کرده است.
او در کتاب خویش به نام ((من بادم و تو آتش)) درباره اشعار مولوى که بطور دقیق با آن چهل سال انس داشته، مى‏نویسد: نباید از یاد برد، که بزرگترین منبع الهام بخش مولانا در کتاب ((مثنوى)) قرآن بوده است، از این رو به ((جامى)) باید حق داد، که از ((مثنوى)) با عنوان ((قرآنى به زبان فارسى)) یاد مى ‏کند.

مثنوى معنوى مولوى هست قرآنى به لفظ پهلوى

خانم شیمل، درباره راه نجات دنیاى کنونى از بحران خطرناک مى‏گوید: مبارزه شدید جهان مادى و جهان معنوى، دنیاى غرب را فرا گرفته است. غرب به بالاترین درجات پیشرفت علمى و فنى رسیده، اما امروز بیش از هر زمان دیگر دچار انحطاط خطرناک تهدید کننده شده و در جستجوى راه چاره انحطاط خطرناک تهدید کننده شده و در جستجوى راه چاره است، اما به نظر من باید به ارزشهاى معنوى برگردیم وگرنه، عاقبت بسیار بدى خواهیم داشت.

ما خدائى را مى‏ پرستیم، که ((مغول)) را آفریده است، و همواره نیروئى وجود دارد، که مى‏ تواند بر نیروهاى قهر و ظلم و فساد و جنگ و ویرانى چیره شود، این نیرو همان نیروى معنوى است، که از درون انسان مى ‏جوشد و به او قدرت تحمل سختیها و ادامه زندگى را مى‏ دهد.

بر ما واجب است در جستجوى راه رهائى باشیم، روابط معنوى و انسانى را تحکیم بخشیم. از این راه مى‏توانیم بر مصیبتها و فاجعه‏ها غلبه کنیم، اما با کمال تاسف اغلب مردم چنین حقیقت ساده‏اى را فراموش کرده‏اند، و این غفلت براى جامعه بشریت مسئله دردناکى است.

خانم شیمل، نخستین کتاب خود را درباره مولوى بسال ۱۹۴۸ تحت عنوان ((بانگ نى)) تالیف نموده، اما بسال ۱۹۷۸ تحت عنوان ((بانگ نى)) تالیف نموده، اما پس از گذشت سى سال از آن تالیف، کتاب جامعى درباره ((شناخت شعر و اندیشه مولانا)) به رشته تحریر در آورده، که کتاب ((شکوه شمس)) و ((خوشنویسى و فرهنگ اسلامى)) وى به زبان فارسى هم ترجمه شده و در عین حالى که ۷۳ سال دارد، در آلمان زندگى مى‏ کند و به کار مطالعه و تحقیق ادامه مى‏ دهد.

خانم پرفسور آن مارى شیمل، شرق شناس بزرگ مسلمان، که از سوى مجامع علمى، اردیبهشت ماه ۱۳۷۴ به ایران دعوت شده است، از سوى ((اتحادیه کتابفروشان آلمان)) به خاطر آثار گرانبهاى خود براى درک اسلام و آشنائى صحیح با آن، برنده ۲۵ هزار مارک در سال جارى مسیحى ((مه ۱۹۹۵)) گردیده است. (۱)

وى بیش از هشتاد اثر و کتاب تالیف نموده، که غیر از کتابهاى سیزده گانه بالا، تعدادى دیگرى از آثارش به زبانهاى آلمانى، انگلیسى، اردو، و ترکى بدین قرار است:

۱- زبان تصویرى ملاى رومى.
۲- ترجمه آلمانى کتاب ((نوربابا)) تالیف: یعقوب قدیرى.
۳- ترجمه خلاصه‏اى از ((مقدمه ابن خلدون)).
۴- سیره ابن خفیف شیرازى
۵- مبانى تاریخ ادیان.
۶- ابعاد عرفانى اسلام.
۷- محمد رسول الله صلى الله علیه و آله.
۸- اسلام، مقدسات و مبانى.
۹- نامگذارى در اسلام.
۱۰- اسلام در شبه قاره هند.
۱۱- پاکستان کاخى با هزار در.
۱۲- حلاج شهید.
۱۳- دل عریان.
۱۴- ادبیات اسلامى در هند.
۱۵- گیسوان طلائى.
۱۶- ادبیات کلاسیک اردو، در تاریخ ادبیات هندى.
۱۷- ادبیات سندى، در تاریخ ادبیات هندى.
۱۸- رقص آتش.
۱۹- داستانهاى پاکستانى.
۲۰- رمز اعداد.
۲۱- ستاره و گل.
۲۲- ویرایش کتاب ((شعرهاى شرقى)).
۲۳- هر در، و شیمل، دستور زبان عربى.
۲۴- ترجمه کتاب ((فیه ما فیه، مولوى))(۲)

خانم پرفسور آن مارى شیمل، به خاطر فعالیتهاى برجسته علمى، آشنائى حیرت آور به زبانهاى دنیا و ارائه چهره زیباى اسلام در برابر تبلیغات ناصحیح و سیاسى غرب، از سوى ((کمیته اعطاى جایزه صلح)) برنده جایزه صلح سال ۱۹۹۵ میلادى، معرفى شده است.

مجله زن روز، ۲۳ / ۲ / ۱۳۷۴، شماره ۱۵۰۷


۱- کیهان ۱۶ / ۲ / ۱۳۷۴، شماره ۱۵۳۴۵، ص ۲۰، مجله زن روز، ۱۶ / ۲ / ۱۳۷۴، شماره ۱۵۰۶، ص ۳۹٫

۲-روزنامه اطلاعات، ۱۴ / ۲ / ۱۳۷۴، شماره ۲۰۴۷، ص ۶٫

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *