زندگینامه حکیم ملاحبیب اللّه باغْنُوی شیرازی «ملامیرزاجان»( قرن دهم هجری)

باغْنُوی شیرازی (ملاحبیب اللّه معروف به ملامیرزاجان ) ، از علمای ایرانی در قرن دهم هجری ، متبحّر در علوم عقلی . باغنوی (که برخی از مؤلفان ، از جمله حاجی خلیفه ، ذیل «رساله فی اثبات الواجب » اشتباهاً «باغندی » ضبط کرده اند) منسوب است به باغِ نو، محله ای در شیراز که نام آن بارها در شدّالازار و شیرازنامه آمده است .

به گفته شیخ ابوالقاسم قاسمی کازرونی ، مؤلفِ سُلَّم السَموات ، که قدیمیترین شرح حال او را نوشته است ، ملامیرزاجان نزد جمال الدین محمود شیرازی ، که افضلِ شاگردان غیاث الدین منصور دشتکی * شیرازی و نیز از شاگردان پدرش امیر صدرالدین محمد بوده ، تلمّذ کرده است . (فسائی ، ج ۲، ص ۴۶ـ۴۷، به نقل قاسمی کازرونی ؛ اسکندرمنشی ، ص ۱۱۹؛ در متن چاپی عالم آرای عباسی ، کمال الدین محمود به جای جمال الدین محمود آمده و گفته شده که او شاگرد بیواسطه جلال الدین محمد دوانی بوده است ).

عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی ، که شرح حال باغنوی را به قسم دوم کتاب خود (قسمت چاپ نشده مخصوص علمای اهل سنت ) واگذاشته است ، در شرح حال ملاعبداللّه بن شهاب الدین حسین یزدی شهابادی می گوید که او با ملااحمداردبیلی * (مقدّس اردبیلی ) و مولی میرزاجان باغنوی نزد جمال الدین محمود، شاگرد علامه دوانی * ، علوم عقلیّه می خواندند (افندی اصفهانی ، ج ۳، ص ۱۹۱).

همین مطلب را خوانساری (ج ۱، ص ۸۲) در شرح حال مقدّس اردبیلی نوشته و افزوده است که مقدّس اردبیلی و ملامیرزاجان همسایه بوده اند. اما اینکه در ضمن شرح حال ملامیرزاجان (ج ۳، ص ۱۲) او را معاصر جلال الدین دوانی می داند اشتباه است ، زیرا تاریخ مرگ دوانی ۹۰۸ است و باغنوی در دهه آخر قرن دهم درگذشته است .

باغنوی ، با اینکه سنی مذهب («اشعری شافعی »، خوانساری ، ج ۳، ص ۱۲) بود، به گفته اسکندربیگ منشی ، در زمان شاه طهماسب (حک : ۹۳۰ـ۹۸۴) «در خطه شیراز بر مسند تدریس تمکّن داشت » و بیشتر شاگردان او به مقام مدرّسی رسیدند. در زمان شاه اسماعیل دوم (حک : ۹۸۴ـ۹۸۵)، نزد او به قزوین رفت و در ظلّ حمایت شاه صفوی ، که خود مظنون به تسنّن بود، از اظهار مذهب خود ابایی نداشت .

بدین جهت ، پس از مرگ اسماعیل دوم نتوانست در ایران بماند و به جانب ماوراءالنهر و هندوستان رفت و در آن دیار درگذشت (ص ۱۱۹). اسماعیل دوم در ۱۳ رمضان ۹۸۵ درگذشت و باغنوی ، به گفته قاسمی کازرونی در ۹۸۸ در لار بوده و می خواسته از آنجا به هندوستان برود (ص ۱۲۸)، بنابراین پس از مرگ اسماعیل دوم سه سال در ایران مانده و آنگاه به هندوستان و از آنجا به ماوراءالنهر سفر کرده است .

رحلت

وفات ملامیرزاجان در ۹۹۵ (همانجا؛ قمی ، ج ۲، ص ۱۰۷۲، ذیل اختلافات نسخه برلین با نسخه اصلی ) یا ۹۹۴ (حاجی خلیفه ، ج ۱، ص ۸۴۲)، در ماه رجب (همانجا) در بخارا (قمی ، همانجا) اتفاق افتاده است . چون قاضی احمد قمی * عمر او را هنگام مرگ متجاوز از شصت سال می داند، تولد او باید در حدود ۹۳۰ باشد.

آثار

نوشته های باغنوی ، بر طبق معمول فضلای آن عصر، بیشتر در تحشیه و تعلیق کتب متقدّمان است . تألیفات او را قمی در حدود دوازده جلد گفته است که بعضی را در ایران و بعضی را در ماوراءالنهر نوشته است .

از جمله تألیفات او در ایران است :

حاشیه بر «اثبات واجب » جلال الدین دوانی که آن را در نیمه ذیحجه ۹۸۳ نوشته است (این کتاب که ، آغاز آن در کشف الظنون ضبط شده است ، حاشیه بر رساله قدیمه «اثبات واجب » دوانی است ، نه آنچنانکه قاضی احمد گفته است ، بر رساله جدیده او)،

حاشیه بر حاشیه خطائی ،

حاشیه بر حاشیه مطالع ،

حاشیه بر حاشیه تصدیقات مطالع ،

حاشیه بر شرح حکمه العین ،

حاشیه بر حاشیه قدیم علامه دوانی (نوشته مولانا حنیفی ).

از جمله تألیفات او در ماوراءالنهر است :

حاشیه مطول ، حاشیه شرح مواقف ،

حاشیه بر مبحث «حال » شرح جامی بر کافیه .

حاجی خلیفه کتابی به نام اُنموذج الفنون را به او نسبت می دهد. خوانساری (ج ۳، ص ۱۲) کتاب الردود و النقود را نیز تألیف او می داند، در صورتی که این کتاب شرح امام اکمل الدین محمدبن محمود البابُرتی * (متوفی ۷۸۶) بر مختصرالاصول ِ عضدی است .

باغنوی حاشیه ای بر شرح مختصر عضدی دارد که حاجی خلیفه آن را ذیل «منتهی السئول » نقل کرده و از آن دو نسخه (به ش ۶۸۵ و ۶۸۶) در کتابخانه مدرسه «سپهسالار جدید» موجود است . در حواشی شرح تجرید قوشچی (چاپ سنگی تهران ) بعضی حواشی از ملامیرزاجان چاپ شده که ظاهراً همان است که حاجی خلیفه ذیل «تجریدالکلام » آورده و گفته است که «از جمله حواشی بر شرح جدید و حاشیه قدیمه ، حاشیه محقق ملامیرزاجان شیرازی است که قبول افتاده است و میان طلاب دست بدست می گردد و تا مباحث جواهر و اَعراض است ».

حاج ملاهادی سبزواری در شرح منظومه حکمتِ خود (ص ۲۰۶ـ۲۰۷) در فصل «طبیعیات » مطلبی از باغنوی در ردّ بر دوانی درباره فرق تقسیم عقلی و تقسیم وهمی دارد.



منابع :

(۱) اسکندر منشی ، تاریخ عالم آرای عباسی ، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۴، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش ؛
(۲) عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی ، ریاض العلماء و فیاض الفضلاء ، چاپ احمد حسینی ، قم ۱۴۰۱؛
(۳) معین الدین جنیدبن محمود جنید شیرازی ، شدّ الازار فی حط الاوزار عن زوار المزار ، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال ، تهران ۱۳۲۸ ش ؛
(۴) مصطفی بن عبداللّه حاجی خلیفه ، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون ، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۵) ضیاءالدین حدائق شیرازی ، فهرست کتابخانه مدرسه سپهسالار ، تهران ۱۳۱۳ـ۱۳۱۸ ش ، ج ۱؛
(۶) محمدباقربن زین العابدین خوانساری ، روضات الجنات ، چاپ اسداللّه اسماعیلیان ، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲؛
(۷) احمدبن ابی الخیر زرکوب شیرازی ، شیرازنامه ؛
(۸) تهران ۱۳۱۰ ش ؛
(۹) هادی بن مهدی سبزواری ، شرح منظومه ، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۸؛
(۱۰) حسن بن حسن فسائی ، تاریخ فارسنامه ناصری ، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۳؛
(۱۱) ابوالقاسم بن ابی حامد قاسمی کازرونی ، سلم السموات ، تهران ۱۳۴۰ ش ؛
(۱۲) احمدبن حسین قمی ، خلاصه التواریخ ، چاپ احسان اشراقی ، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش ؛
(۱۳) علاءالدین علی بن محمد قوشچی ، شرح تجرید العقائد ، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۵٫

دانشنامه جهان اسلام  جلد ۱ 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *