) حَمّاد بن عیسى جُهَنى، کنیهاش ابومحمد، راوى و فقیه شیعى قرن دوم. برخى او را مولى (رجوع کنید به برقى، ص ۲۱، ۴۸؛ نجاشى، ص ۱۴۲) و برخى اصل او را عرب (نجاشى، همانجا) و کوفى (کشّى، ص ۳۱۷؛ طوسى، ۱۴۱۵، ص ۱۸۷) دانستهاند که بعدآ در بصره ساکن شده (برقى، ص ۲۱؛ کشّى؛ نجاشى، همانجاها) و بدین سبب بصرى خوانده شده است (کشّى، ص ۳۱۶؛ طوسى، همانجا). مؤید این نظر، شهرت حماد به جُهنى است که از انتساب وى به قبیله جُهَینه*، شاخهاى از عربهاى قُضاعه که ساکن کوفه شدند (رجوع کنید به سمعانى، ج ۲، ص ۱۳۴)، حکایت دارد (کشّى، ص ۳۱۷).
رحلت
جد حمّاد، عبیدهبن صیفى جهنى، از صحابیان پیامبر بوده و حماد به واسطه پدرش از او حدیث نقل کرده است (ابنماکولا، ج ۶، ص ۴۷ـ۴۸؛ ابناثیر، ج ۳، ص ۳۵۶). حماد به سال ۲۰۹ (کشّى، همانجا؛ نجاشى، ص ۱۴۳؛ قس نجاشى، همانجا: به نقلى ۲۰۸)، در نود و چند سالگى (قس کشّى، همانجا: هفتاد و چند سالگى، که ظاهرآ ناشى از تصحیف است؛ نیز رجوع کنید به شوشترى، ج ۳، ص ۶۶۲؛ خویى، ج ۶، ص ۲۲۸) درگذشت. بنابر روایتى، امام کاظم علیهالسلام براى او دعا کرده بود که پنجاه حج نصیبش شود.
هنگامى که وى عازم حج پنجاه و یکم شد، در مسیلى که از جحفه تا مسجد شجره و از آنجا تا مدینه ادامه داشت، غرق شد و بدین سبب به غریقالجحفه نیز مشهور است (کشّى؛ نجاشى؛ طوسى، همانجاها). قبر او نزدیک مدینه، بوده است (بهاءالدین اربلى، ج ۳، ص ۵۱۸).
حماد با امام صادق، امام کاظم، امامرضا و امام جواد علیهمالسلام معاصر بوده است (نجاشى، ص ۱۴۲؛ نیز رجوع کنید به بهاءالدین اربلى، ج ۲، ص ۴۱۸ـ۴۱۹، ج ۳، ص ۱۵۷). با توجه به سنّش در هنگام وفات، احتمالا بین سالهاى ۱۱۰ تا ۱۲۰ متولد شده و در نتیجه با امام صادق علیهالسلام (متوفى ۱۴۸) همعصر بوده است.
برخى گفتهاند که وى تا زمان امام رضا علیهالسلام (متوفى ۲۰۳) زنده بوده است (رجوع کنید به کشّى، همانجا؛ الاختصاص، ص ۲۰۵؛ طوسى، همانجا). البته بهاءالدین اربلى (ج ۳، ص ۱۵۷) از دیدار وى با امام جواد علیهالسلام سخن گفته است. حماد از اصحاب مشترک امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهمالسلام شمرده شده (رجوع کنید به برقى، ص ۲۱، ۴۸، ۵۳؛ نجاشى، همانجا؛ طوسى، ۱۴۱۵، ص ۱۸۷، ۳۳۴)، هر چند از او روایتى از امام رضا و امام جواد علیهماالسلام باقى نمانده است (نجاشى، همانجا).
بنابه گفته علامهحلّى، حماد اهل دقت و احتیاط در نقل حدیث بوده است (ص ۱۲۴)، به همین سبب با اینکه از امام صادق علیهالسلام هفتاد حدیث شنیده بوده، براى اطمینان، به روایت بیست حدیث بسنده کرده است (کشّى، ص ۳۱۶؛ نجاشى، همانجا). حمادبن عیسى از راویان مشترک شیعه و اهلسنّت است. رجالیان شیعه او را با صفاتى چون ثقه و صدوق ستودهاند (رجوع کنید به طوسى، ۱۴۲۰، ص ۱۵۶؛ همو، ۱۴۱۵، ص ۳۳۴؛ نجاشى، همانجا؛ نیز براى توثیق حماد از در منابع متأخر رجوع کنید به ابنداوود حلّى، ص ۱۳۲؛مامقانى، ج ۲۴، ص ۸۶ـ ۹۲؛شوشترى، ج ۳، ص ۶۵۶ـ۶۶۵؛خویى، ج ۶، ص ۲۲۴ـ ۲۳۰).
به گفته طوسى (۱۴۱۱، ص ۷۱) چند تن از اصحاب امام کاظم با دیدن معجزات حضرت رضا از عقیده وقف برگشتند و به امامت وى گردن نهادند که در این میان از حماد نیز نامبرده است هرچند در دیگر منابع به این مطلب اشاره نشده است. کشّى (ص ۳۷۵) حماد را یکى از شش راوى فقیه از اصحاب امام صادق شمرده و گفته است شیعیان بر صحت روایات، تصدیق منقولات و اعتراف به فقاهت آنها اجماع دارند. این عده دانشمندترین افراد در طبقه جوانتر شاگردان امام صادق بودند (رجوع کنید به اصحاب اجماع*). از علماى اهلسنّت فقط یحیىبن معین*، حماد را شیخِ صالح دانسته است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج ۲۰، ص۴۹؛ذهبى، ج۵، ص۶۳) و دیگران او را تضعیف و گاه به افترا و وضع حدیث متهم کردهاند (رجوع کنید به ابوداوود، ج ۱، ص ۳۶۰، ج ۲، ص۱۲۶؛ابن ابىحاتم، ج ۳، ص ۱۴۵؛ابنحِبّان، ج ۱، ص۲۵۳ـ ۲۵۴؛نیز رجوع کنید به ابنحجر عسقلانى، ج ۳، ص ۱۶ـ۱۷).
با این حال، محدّثان اهلسنّت در کتابهاى خود روایات وى را از امام جعفر صادق، حنظلهبن ابىسفیان جمحى، سفیان ثورى و ابنجریج نقل کردهاند (رجوع کنید به ابنماجه، ج ۲، ص ۱۳۸۰؛ترمذى، ج ۵، ص ۱۳۱ـ۱۳۲؛طبرانى، ج ۴، ص ۲۳۵، ج ۷، ص ۱۲۴؛
ابونعیم اصفهانى، ص ۱۵۲ـ۱۵۵؛نیز رجوع کنید به مِزّى، ج ۷، ص ۲۸۱ـ۲۸۲).
از حمادبن عیسى، در منابع حدیثى شیعه، افزون بر ۵۰۰، ۱ حدیث نقل شده است. خویى (ج ۶، ص ۲۱۶)، ذیل عنوان حمادبن عیسى، ۱۰۳۶ روایت او را برشمرده است که ظاهراً باید بخشى از روایات منقول از حماد را، که میان وى و حمادبن عثمان مشترک است (قس طریحى، ص۶۳ـ۶۴؛کاظمى، ص۴۸ـ ۵۱ که حماد را نام مشترک میان چند نفر دانستهاند)، به آنها افزود (رجوع کنید به خویى، ج۶، ص۱۸۹ـ۱۹۸). به نظر شوشترى (ج ۳، ص۶۶۳)، وجهتمایز این دو حماد، مروىٌعنه آنهاست، زیرا حمادبن عیسى از حریزبن عبداللّه سجستانى* روایت نقل کرده است و حمادبن عثمان از عبیداللّهبن على حلبى* (رجوع کنید به حمادبن عثمان*).
بررسى محتواى روایات حماد نشان مىدهد که وى بیشتر به ثبت و نقل احادیث احکام اهتمام داشته است و در این زمینه از راویان پر حدیث به شمار مىآید. روایاتى نیز درباره امامت و اخلاق دارد (رجوع کنید به اردبیلى، ج ۱، ص ۲۷۳ـ۲۷۶). او بیش از همه از امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام (رجوع کنید به خویى، ج ۶، ص ۲۳۱، ۴۲۲ـ۴۲۴)، از طریق حدود پنجاه راوى و بیشتر از حریزبن عبداللّه سجستانى ــاز جمله کتاب الصلاه حریزــ روایت کرده است (رجوع کنید به همان، ج ۶، ص ۱۸۹، ۲۳۱، ۴۲۶ـ۴۳۷).
بیش از چهل تن نیز مستقیماً از او روایت نقل کردهاند (رجوع کنید به همان، ج ۶، ص ۲۳۱ـ۲۳۲) که بیش از همه، ابراهیمبن هاشم از او روایت کرده است. در بعضى اسانید، به اشتباه، ابراهیمبن هاشم راوى حمادبن عثمان ذکر شده است، در حالى که قطعاً ابراهیمبن هاشم، حمادبن عثمان را درک نکرده و احتمالا در اسناد، تصحیف یا حذفى رخ داده است (شوشترى، ج ۳، ص ۶۵۲، ۶۵۹؛براى بحث مبسوط در اینباره رجوع کنید به کلباسى، ج ۳، ص ۲۴۳ـ۲۵۲؛براى فهرست کامل کسانى که حماد از آنها روایت کرده و کسانى که از حماد حدیث نقل کردهاند و نیز براى روایات منقول از وى رجوع کنید به خویى، ج ۶، ص ۲۳۱ـ۲۳۲، ۴۲۲ـ ۴۴۷؛خاتمى، ج ۸، ص ۴۵۲ـ۴۵۴، ۴۵۷ـ۴۵۹).
آثار
به حماد چند کتاب نسبت داده شده است:
کتابالزکاه،
کتابالصلاه و
کتابالنوادر (نجاشى، ص ۱۴۲ـ۱۴۳؛طوسى، ۱۴۲۰، ص ۱۵۶)، که احتمالا حاوى کتابهاى حریزبن عبداللّه سجستانى بودهاند (طوسى،۱۴۲۰، ص ۱۶۲؛نیز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ۲، ص ۱۴۵)، همچنان که اصول بسیارى از اصحاب ائمه و کتاب سلیمبن قیس از طریق وى روایت شده است (رجوع کنید به طوسى،۱۴۲۰، ص۲۲، ۱۹۵، ۲۳۰، ۲۳۵).
کتاب دیگر او، مسائل التلمیذ و تصنیفه، حاوى پند و اندرز و مطالبى درباره توحید و دانستنیهایى درباره انسان و حیوانات است که حماد از امام صادق علیهالسلام پرسیده و حضرت پاسخ داده است (ابنغضائرى، ص ۱۲۳؛نجاشى، ص ۱۴۳). ابوغالب زرارى (ص ۱۷۸) نیز یک جزء حدیثى از روایات حماد نگاشته که به گفته زرارى، این روایات از یکى از کتابهاى حماد اخذ شده است.
روایتى مشهور به صحیحه حماد درباره آداب و کیفیت نماز در کتب روایى شیعه وارد شده است (رجوع کنید به کلینى، ج ۳، ص ۳۱۱ـ۳۱۲؛ابنبابویه، ج ۱، ص ۳۰۰؛طوسى، ۱۳۹۰، ج ۲، ص ۸۱ـ۸۲) که مقبول و مستند فقهاى امامیه بوده است (رجوع کنید به ابن شهیدثانى، ج ۲، ص ۶۴ـ۶۵؛براى شرح فارسى این حدیث رجوع کنید به خوانسارى، ص ۳۱۵ـ۳۴۸؛براى مناقشات درباره صحت این روایت و پاسخ به آنها رجوع کنید به بهبودى، ص ۳؛ابنسعید، مقدمه جعفر سبحانى، ص ک ـ۴).
منابع:
(۱) آقابزرگ طهرانى؛
(۲) ابنابىحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۳) ابناثیر، اسدالغابه فى معرفهالصحابه، تهران: انتشارات اسماعیلیان، (بىتا.)؛
(۴) ابنبابویه، کتاب مَن لایحضُرُهالفقیه، چاپ علىاکبر غفارى، قم ۱۴۱۴؛
(۵) ابنحِبّان، کتابالمجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، چاپ محمود ابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵ـ۱۳۹۶/ ۱۹۷۵ـ۱۹۷۶؛
(۶) ابنحجر عسقلانى، الاصابه فى تمییز الصحابه، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علىمحمد معوض، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
(۷) ابنداوود حلّى، کتابالرجال، چاپ جلالالدین محدث ارموى، تهران ۱۳۴۲ش؛
(۸) ابنسعید، الجامع للشّرائع، قم ۱۴۰۵؛
(۹) ابنشهید ثانى، منتقىالجمان فىالاحادیث الصحاح، الحسان، چاپ علىاکبر غفارى، قم ۱۳۶۲ـ۱۳۶۵ش؛
(۱۰) ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
(۱۱) ابنغضائرى، الرجال لابن الغضائرى، چاپ محمدرضا حسینىجلالى، قم ۱۴۲۲؛
(۱۲) ابنماجه، سنن ابنماجه، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بىتا.)؛
(۱۳) ابنماکولا، الاکمال فى رفع الارتیاب عنالمؤتلف و المختلف من الأسماء و الکنى و الأنساب، چاپ عبدالرحمانبن یحیى معلمى یمانى، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۱ـ۱۴۰۶/ ۱۹۶۲ـ۱۹۸۶؛
(۱۴) سلیمانبن اشعث ابوداوود، سؤالات ابىعبید الآجرى أباداود سلیمانبن الاشعث السجستانى، چاپ عبدالعلیم عبدالعظیم بستونى، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛
(۱۵) ابونعیم اصفهانى، جزء فیه طرق حدیث «اناللّه تسعه و تسعین اسمآ»، چاپ مشهوربن حسنبن سلمان، مدینه ( ۱۴۱۳)؛
(۱۶) الاختصاص، (منسوب به )محمدبن محمد مفید، چاپ علىاکبر غفارى، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، (بىتا.)؛
(۱۷) محمدبن على اردبیلى، جامعالرواه و ازاحه الاشتباهات عنالطرق و الاسناد، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛
(۱۸) احمدبن محمدبرقى، رجالالبرقى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، (تهران )۱۴۱۹؛
(۱۹) علىبن عیسى بهاءالدین اربلى، کشف الغمه فى معرفه الائمه، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵؛
(۲۰) محمدباقر بهبودى، معرفه الحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عندالشیعه الامامیه، تهران ۱۳۶۲ش؛
(۲۱) محمدبن عیسى ترمذى، سنن الترمذى، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳؛
(۲۲) محسن خاتمى، فهارس بحارالانوار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۲۳) رضىالدین محمدبن حسین خوانسارى، مائده سماویّه و چند رساله دیگر، چاپ رضا استادى و علىاکبر زمانىنژاد، قم ۱۳۷۸ش؛
(۲۴) خویى؛
(۲۵) محمدبن احمد ذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳؛
(۲۶) احمدبن محمد زرارى، رساله ابىغالب الزرارى الى ابنانبه فى ذکر آل اعین، چاپ محمدرضا حسینى، قم ۱۴۱۱؛
(۲۷) سمعانى؛
(۲۸) شوشترى؛
(۲۹) سلیمانبن احمد طبرانى، المعجمالاوسط، چاپ ابومعاذ طارقبن عوضاللّه، (قاهره )۱۴۱۵ـ۱۴۱۶؛
(۳۰) فخرالدینبن محمد طریحى، جامعالمقال فیما یتعلق باحوال الحدیث و الرجال، چاپ محمدکاظم طریحى، تهران ?( ۱۳۷۴)؛
(۳۱) محمدبن حسن طوسى، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوى خرسان، تهران ۱۳۹۰؛
(۳۲) همو، رجالالطوسى، چاپ جواد قیومىاصفهانى، قم ۱۴۱۵؛
(۳۳) همو، فهرست کتبالشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائى، قم ۱۴۲۰؛
(۳۴) همو، کتابالغیبه، چاپ عبداللّه طهرانى و على احمد ناصح، قم ۱۴۱۱؛
(۳۵) حسنبن یوسف علامهحلّى، خلاصه الاقوال فى معرفه الرجال، چاپ جواد قیومىاصفهانى، (قم) ۱۴۱۷؛
(۳۶) محمدامینبن محمدعلى کاظمى، هدایه المحدثین الى طریقه المحمدین، چاپ مهدى رجایى، قم ۱۴۰۵؛
(۳۷) محمدبن عمرکشّى، اختیار معرفهالرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسى، چاپ حسن مصطفوى، مشهد ۱۳۴۸ش؛
(۳۸) محمدبن محمد ابراهیم کلباسى، الرسائل الرجالیه، چاپ محمدحسین درایتى، قم ۱۳۸۰ـ ۱۳۸۱ش؛
(۳۹) کلینى؛
(۴۰) عبداللّه مامقانى، تنقیح المقال فى علمالرجال، چاپ محیىالدین مامقانى، قم ۱۴۲۳ـ ؛
(۴۱) یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۴۲) احمدبن على نجاشى، فهرست اسماء مصنفىالشیعه المشتهر ب رجال النجاشى، چاپ موسى شبیرى زنجانى، قم ۱۴۰۷٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۴