حَمّاد بن اُسامَه بن زید قُرَشى، محدّث و حافظ کوفى در قرن دوم. کنیهاش ابواُسامه و از موالى بنىهاشم* (عباسیان) بود (رجوع کنید به ابنسعد، ج ۶، ص ۳۹۴ـ۳۹۵؛ مِزّى، ج ۷، ص ۲۱۸).
به نوشته ذهبى (ج ۹، ص ۲۷۷)، حماد در حدود ۱۲۰ بهدنیا آمد. این سخن براساس گفته ابنسعد (ج ۶، ص ۳۹۵) است که حماد را در هنگام وفات، هشتاد ساله ذکر کرده است. باتوجه به شهرت حماد به کوفى و اغلب مشایخ وى که محدّثان کوفى بودند (رجوع کنید به مزّى، ج ۷، ص ۲۱۸ـ۲۲۰)، وى احتمالا در کوفه پرورش یافته، چنانکه سفیان ثورى او را عاقلترین جوان اهل کوفه خوانده است (همان، ج ۷، ص ۲۲۳).
اساتید
وى از محدّثان مشهورى چون ابواسحاق ابراهیمبن محمد فَزارى، سلیمانبن مهران مشهور به اَعْمَش، سفیان ثورى و هشامبن عروه بن زبیر حدیث نقل کرده است (براى فهرست مشایخ او رجوع کنید به همان، ج ۷، ص ۲۱۸ـ۲۲۰). از او کسانى چون احمدبن محمدبن حنبل، علىبن اسحاق مدینى، محمدبن ادریس شافعى، نصربن على جَهضَمى و یحیىبن مَعین حدیث نقل کردهاند (براى فهرست راویان او رجوع کنید به همان، ج ۷، ص۲۲۰ـ۲۲۱).
ابنسعد (همانجا) گفته که حماد احادیث فراوانى روایت کرده است. او حماد را به تدلیس* در حدیث متهم کرده، اما ابن ابىحاتم (ج ۳، ص ۱۳۲ـ۱۳۳)، از قول احمدبن حنبل، حماد را یکى از اَثباتِ نقل حدیث خوانده که هرگز خطا نمىکرده و او را به کتابت درست و روایت صحیح احادیث ستوده است.
ابنحِبّان (ج ۶، ص ۲۲۲) به روایت محدّثان عراقى و خراسانى از حماد اشاره کرده است. ذهبى (ج ۹، ص ۲۷۸) او را فردى آگاه به اخبار و وقایع کوفه معرفى کرده است. حماد به زهد و عبادت مشهور بود و از وى به عنوان یکى از زهاد زمانش یاد شده است (مزّى، ج ۷، ص ۲۲۳).
رحلت
وى در شوال ۲۰۱ درگذشت و بر جنازه او، محمدبن اسماعیلبن علىبن عبیداللّهبن عباس هاشمى، به دلیل سن زیاد و جایگاهش، هرچند در آن هنگام والى کوفه نبود، نماز گزارد (ابنسعد، همانجا). نام حماد در سلسله سند روایات کتابهاى ششگانه و دیگر آثار حدیثى اهل سنّت آمده است (ذهبى، ج ۹، ص ۲۷۹).
منابع:
(۱) ابنابىحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۲) ابنحِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۳) ابنسعد (بیروت)؛
(۴) ذهبى؛
(۵) یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تهذیبالکمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۴