یکى از همسران پیامبر اکرم. مادرش زینب، خواهر عثمانبن مظعون*، صحابى مشهور پیامبر، بود (ابنسعد، ج ۸، ص ۸۱؛ بلاذرى، ۱۴۱۷، ج ۲، ص ۵۴؛ طبرانى، ج ۲۳، ص ۱۸۶). حفصه در سال پنجم پیش از بعثت، سال تجدید بناى کعبه، به دنیا آمد (ابنسعد، همانجا؛ خرّاط، ص ۱۲ـ۱۵). وى پیش از هجرت به مدینه، با خُنَیسبن حُذافه سهمى ازدواج کرد (ابوعبیده، ص ۵۹؛ زبیربن بکّار، ص ۳۹؛ طبرانى، همانجا) و به هنگام هجرت پیامبر به مدینه، به همراه خنیس به مدینه کوچید (ابنسعد، همانجا). خنیس با وجود بیمارى در جنگ بدر شرکت جست (بلاذرى، ۱۴۱۷، همانجا) و چندى پس از جنگ، درگذشت (ابنسعد، ج ۳، ص ۳۹۳، ج ۸، ص ۸۱؛ قس ابنقتیبه، ص ۱۳۵، که به حیات خنیس در زمانى متأخرتر اشاره کرده است).
ازدواج
حفصه پس از مرگ شوهرش، در شعبان سال سوم هجرت، دو ماه (زبیربنبکّار، همانجا؛ ابنقتیبه، ص ۱۵۸؛ بلاذرى، ۱۴۱۷، همانجا) یا سه ماه قبل از جنگ احد (ابنسعد، ج ۸، ص ۸۳، ۲۱۷)، به همسرى پیامبر اکرم درآمد (براى تفصیل ماجراى ازدواج وى با پیامبر رجوع کنید به همان، ج ۸، ص ۸۱ـ۸۳؛ بلاذرى، ۱۴۱۷، ج ۲، ص ۵۴ـ۵۵؛ احمدبن عبداللّه طبرى، ص ۶۷ـ۶۸؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).
در برخى گزارشهاى تاریخى گفته شده است که پیش از ازدواج پیامبر با او، ابوبکر و عثمان نیز از وى تقاضاى ازدواج کرده بودند؛ اما در صحت این اخبار تردید وجود دارد (رجوع کنید به ابوعبیده، ص ۶۰؛ ابنسعد، همانجا؛ طبرانى، ج ۲۳، ص ۱۸۶ـ۱۸۷؛ ابنعبدالبرّ، قسم ۴، ص ۱۸۱۱). رسول اکرم مهریه او را چهارصد درهم تعیین کرد (ابنهشام، ج ۴، ص ۲۹۴؛ قس زبیربنبکّار، همانجا، که صورت متفاوتى از مهریه حفصه عرضه کرده است).
به دستور پیامبر اکرم زنى به نام شفا، دختر عبداللّه عَدویه، که خود در جاهلیت خواندن و نوشتن میدانست، به وى کتابت آموخت (ابنسعد، ج ۸، ص ۸۴؛ بلاذرى، ۱۴۰۷، ص ۶۶۱). حفصه و عایشه* دو تنى بودند که مایه آزار پیامبر اکرم شدند و در آیه اول و چهارم سوره تحریم به این موضوع اشاره شده است (رجوع کنید به محمدبن جریر طبرى، جامع، ذیل آیات؛ واحدى نیشابورى، ص ۶۸۵ـ۶۸۹؛ احمدبن عبداللّه طبرى، ص ۱۴۰ـ۱۴۴؛ ذهبى، ج ۲، ص ۲۲۹).
به همین علت پیامبر اکرم وى را طلاق داد (ابوعبیده، ص ۷۷؛ ابنحنبل، ج ۳، ص ۴۷۸؛ زبیربن بکّار، ص ۴۰؛ طبرانى، ج ۲۳، ص ۱۸۷ـ۱۸۸)، اما بعداً به او رجوع کرد (ابنسعد؛ ابنحنبل، همانجاها). در برخى اخبار گفته شده است که پیامبر تصمیم به طلاق حفصه گرفته بود، اما جبرئیل او را از این کار برحذر داشت (بلاذرى، ۱۴۱۷، ج ۲، ص ۵۹؛ طبرانى، ج ۲۳، ص ۱۸۸).
در اخبارى که از طلاق حفصه سخن گفتهاند نیز رجوع پیامبر به حفصه را به توصیه جبرئیل دانستهاند (رجوع کنید به ابنسعد، ص ۸۴ـ۸۵؛ زبیربن بکّار؛ طبرانى، همانجاها). این اخبار عموماً در منابع اهل حدیث و حنبلیان رواج داشته است و درباره صحت آنها تردید وجود دارد (براى بحثى درباره طلاق حفصه رجوع کنید به د. اسلام، همانجا؛خرّاط، ص ۴۳ـ۵۷).
دیگر اطلاع درباره حفصه در زمان پیامبر، راجع به ماجراى بیمارى پیامبر و دستور آن حضرت براى فرستادن کسى نزد على علیهالسلام براى اقامه نماز است که حفصه و عایشه به سراغ پدران خود رفتند و آن دو را نزد پیامبر آوردند (رجوع کنید به مفید، ص ۴۲۸؛د. اسلام، همانجا).
از دیگر حوادث زندگى حفصه، دستور قتل کنیزک خود بود که وى را سحر کرده بود و این مایه ناراحتى عثمانبن عفان شد (مالکبن انس، ج ۲، ص ۸۷؛شافعى، ج ۱، ص ۲۹۳؛طبرانى، ج ۲۳، ص ۱۸۷). گفته شده است که حفصه از کاتب مصحف خواسته بود زمانى که به نگارش آیه ۲۳۸ سوره بقره میرسد، وى را خبر دهد تا آیه را به صورتى که او میگوید کتابت کند (رجوع کنید به ابنابیداوود، ص ۹۶ـ۹۷).
وى همچنین پس از مرگ عمر، به وصیت او، صحف قرآنى را که در زمان خلافت ابوبکر تدوین شده بود، نزد خود نگهدارى میکرد و هنگامى که عثمان دست به تدوین نهایى قرآن و یکى نمودن مصاحف زد، آنها را در اختیار عثمان نهاد و پس از اتمام کار، آن صحف به حفصه برگردانده شد (بخارى، ۱۴۰۱، ج ۵، ص ۲۱۰ـ۲۱۱؛ابن ابیداوود، ص ۱۵ـ۱۶، ۲۶). اینکه چرا این صحف نزد حفصه به امانت سپرده شده بود نه نزد خلیفه بعدى، به این سبب دانسته شده که وى کتابت میدانسته و حافظ قرآن بوده، و درضمن معلوم نبوده که خلیفه بعدى چه کسى است؛ازاینرو، وى بهترین کس براى نگهدارى صحف تلقى شده بود (صالح، ص ۷۷).
شوالى، براساس پارهاى روایات (رجوع کنید به بخارى، ۱۴۰۷، ج ۶، جزء۳، قسم ۲، ص ۳۳۰؛ابن ابیداود، ص ۹۵ـ۹۷)، حدسزده است که حفصه دستور داده بود براى او مصحفى جمع و تهیه کنند (رجوع کنید به رامیار، ص ۳۹۵)، اما این حدس به عقیده رامیار (ص ۳۹۶) خیالبافى است.
پس از مرگ حفصه، مروان که حاکم مدینه بود، صحف قرآنى نزد وى را از برادرش گرفت و نابود کرد تا از اختلاف آن صحف با مصحف رسمیاى که عثمان فراهم کرده بود، جلوگیرى کند (زبیربنبکّار، ص ۴۰؛بلاذرى، ۱۴۱۷، ج ۲، ص ۶۰؛ابنابیداوود، ص ۲۸). این خبر با خبر دیگر درباره تدوین قرآن در زمان عثمان که وى تمام مصاحف را براى از بین بردن اختلاف نابود کرد ناسازگار است (رجوع کنید به ابنابیداوود، ص ۱۹ـ۲۰، ۲۷، ۳۰، ۴۳).
از سوى دیگر گفته شده است که عثمان دستور داد از همان مصحفِ تدوین شده زیدبن ثابت* که نزد حفصه بوده است، کتابت کنند، اما بعدها مروان، از بیم اختلاف میان این مصحف با مصاحف متداول، آن را از بینبرده است (همان، ص ۲۸، ۳۲). در خبر اخیر به مصحف حفصه، که همان مصحف تدوین شده زید است، اشاره نشده است. همچنین در برخى اخبار تدوین قرآن، نام حفصه به صورت حفصهبن عمران یا حفصه، بدون اشاره به اینکه وى دختر خلیفه دوم بوده، آمده که فرد دیگرى جز حفصه است (همان، ص ۲۶ـ۲۷).
بهگزارش ابن ابیداوود (ص ۱۲ـ۱۴)، خلیفه دوم به زیدبن ثابت اصرار کرد قرآنى تدوین کند و همین امر دلالت دارد بر اینکه مصحفى نزد حفصه وجود نداشته است. همچنین گفته شده مصحفى که نزد حفصه بوده، همان مصحفى است که زیدبن ثابت به اصرار عمر تدوین کرده است (همان، ص ۱۴ـ۱۶، ۲۸). تناقضات جدّى میان اخبار راجع به مصحف حفصه نشان میدهد که دست کم برخى از این اخبار بعدها رواج یافته است.
از دیگر رویدادهاى زندگى حفصه، تصمیم وى در همراهى با عایشه در خروج بر حضرت على علیهالسلام و وقوع جنگ جمل* است که برادرش او را از این تصمیم منصرف نمود (محمدبنجریر طبرى، تاریخ، ج ۴، ص ۴۵۱، ۴۵۴؛ابن ابیالحدید، ج ۶، ص ۲۲۵).
هنگامى که حضرت على علیهالسلام به ذیقار رسید، عایشه به حفصه نامهاى نوشت و در آن از محاصره شدن حضرت على و یارانش براى وى توضیح داد، حفصه هم از سر شادمانى، کودکان بنیتیم و عدى را جمع کرد و به کنیزکان خود دفهایى داد تا با خواندن اشعارى در این باب، شادى و پایکوبى کنند.
این خبر چون به امّسلمه، همسر پیامبر، رسید ناراحت شد و امّکلثوم، دختر حضرت على، به نیابت از او بهطور ناشناس به مجلس شادى حفصه رفت و وى را سرزنش کرد و حفصه شرمنده شد و از این کار دست برداشت (مفید، ص ۲۷۶ـ ۲۷۷، ۴۳۱؛ابن ابیالحدید، ج ۱۴، ص ۱۳؛براى بحثى درباره نقش حفصه در منازعه میان على علیهالسلام و عایشه رجوع کنید به د. اسلام، همانجا).
حفصه احادیثى از پیامبر اکرم، بیشتر درباره حج و نماز و ازدواج و روزه، نقل کرده است (براى متن این احادیث رجوع کنید به ابنحنبل، ج ۶، ص ۲۸۳ـ۲۸۸؛طبرانى، ج ۲۳، ص ۱۸۹ـ۲۱۸؛ابنکثیر، ج ۱۵، ص ۳۶۱ ـ۳۸۵) و کسانى چون برادرش عبداللّهبن عمر، عبداللّهبن صفوان جَمحى، و عمروبن رافع از او روایت کردهاند (مِزّى، ج ۳۵، ص ۱۵۴). بَقْیبن مَخْلَد*، در مسند خود، شصت حدیث از حفصه نقل کرده است (رجوع کنید به ذهبى، ج ۲، ص ۲۳۰).
در متون فقهى اهلسنّت، پارهاى از اجتهادات فقهى حفصه ذکر شده است (رجوع کنید به خرّاط، ص ۸۵ـ۹۲). ابن ابیطاهر (ص ۳۶ـ۳۸) دو خطبه از خطبههایى را که به نقل از حفصه شهرت داشته، نقل کرده است (نیز رجوع کنید به خرّاط، ص ۹۴ـ ۱۰۸). ابنشهر آشوب (ج ۳، ص ۴۰۳) از حفصه شعرى در مدح حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل کرده است.
رحلت
درباره تاریخ وفات حفصه اختلافنظر وجود دارد (رجوع کنید به ابنعبدالبرّ، قسم ۴، ص ۱۸۱۲؛ابنحجر عسقلانى، ج ۷، ص ۵۸۳)، اما بیشتر مورخان، از جمله ابنسعد (ج ۸، ص ۸۶) و زبیربن بکّار (ص ۴۰)، سال ۴۵ را ذکر کردهاند. مروان، که در آن هنگام امیر مدینه بود، بر جنازه وى نماز خواند (ابنسعد، همانجا؛قس احمدبن عبداللّه طبرى، ص ۶۹، که گفته برادر حفصه، عبداللّهبن عمر، بر او نماز گزارد). جسد او را در گورستان بقیع (رجوع کنید به بقیع الغَرقَد*) دفن کردند (ابنسعد؛زبیربنبکّار، همانجاها؛طبرانى، ج ۲۳، ص ۱۸۹).
منابع :
(۱) ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا.)؛
(۲) ابنابیداوود، کتابالمصاحف، بیروت ۱۴۰۵ /۱۹۸۵؛
(۳) ابنابیطاهر، بلاغاتالنساء، چاپ یوسف بقاعى، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹؛
(۴) ابنحجر عسقلانى، الاصابه فى تمییزالصحابه، چاپ علیمحمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۵) ابنحنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت : دارصادر، (بیتا.)؛
(۶) ابنسعد (بیروت)؛
(۷) ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ یوسف بقاعى، قم ۱۳۸۵ش؛
(۸) ابنعبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفه الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوى، قاهره (۱۳۸۰/ ۱۹۶۰)؛
(۹) ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
(۱۰) ابنکثیر، جامع المسانید و السنن الهادى لاقوم سنن، چاپ عبدالمعطى امین قلعجى، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴؛
(۱۱) ابنهشام، السیرهالنبویه، چاپ مصطفى سقا، ابراهیم ابیارى، و عبدالحفیظ شلبى، بیروت: داراحیاء التراثالعربى، (بیتا.)؛
(۱۲) معمربن مثنى ابوعبیده، تسمیه أزواجالنبیصلیاللّهعلیهو سلم و اولاده، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۱۳) محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح البخارى، (چاپ محمد ذهنیافندى)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
(۱۴) همو، کتابالتاریخالکبیر، (بیروت ?۱۴۰۷/ ۱۹۸۶)؛
(۱۵) احمدبن یحیى بلاذرى، فتوحالبلدان، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمرانیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۱۶) همو، کتاب جُمَل من انساب الاشراف، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
(۱۷) امینه خرّاط، امّالمؤمنین حفصه بنت عمر: الصّوّامه القوّامه، دمشق ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛
(۱۸) ذهبى؛
(۱۹) محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران ۱۳۶۲ش؛
(۲۰) زبیربن بکّار، المنتخب من کتاب أزواج النبى صلیاللّهعلیهوسلم، چاپ سکینه شهابى، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۱) محمدبن ادریس شافعى، الاُمّ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۲) صبحى صالح، مباحث فى علومالقرآن، بیروت ۱۹۶۸، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش؛
(۲۳) سلیمانبن احمد طبرانى، المعجم الکبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ـ?ـ۱۴۰؛
(۲۴) احمدبن عبداللّه طبرى، السَّمط الثَّمین فى مناقب أمّهات المؤمنین، قاهره (۱۴۰۲/ ۱۹۸۳)؛
(۲۵) محمدبن جریر طبرى، تاریخ (بیروت)؛
(۲۶) همو، جامع؛
(۲۷) مالکبن انس، المُوَطَّأ، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، (قاهره) ۱۳۷۰/۱۹۵۱؛
(۲۸) یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۲۹) محمدبن محمد مفید، الجمل و النُصره لسیدالعتره فى حربالبصره، چاپ على میرشریفى، قم ۱۳۷۴ش؛
(۳۰) علیبن احمد واحدى نیشابورى، اسباب نزولالقرآن، روایه بدرالدین ابینصر محمدبن عبداللّه ارغیانى، چاپ ماهر یاسین فحل، ریاض ۱۴۲۶/۲۰۰۵؛
(۳۱) EI2, s.v. “Hafsa” (by L. Veccia Vaglieri).
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۳