اشـراف مـکـه ، فـرزنـدان خـود رابـه دایه هاى بادیه نشین مى سپردند، تا آنها را در هواى آزاد بـادیـه بـه دور از شهر مکه ، پرورش دهند. عبدالمطّلب ، جدّ و سرپرست پیامبر، در این فکر بـود کـه زنـى شایسته براى دایگى پیامبر انتخاب نماید. به همین منظور، دایه هاى فراوانى بـه مـنـزل آمـنـه آمـدنـد. ولى طـفـل شـیـرخـوار، پـسـتـان هـیـچ کـدام را قبول نکرد.
حـلیـمـه سـعـدیـّه ، که بانویى فصیح ، عفیف ، جمیل ، و داراى نسبى نیکو بود براى شیردادن و نگهدارى طفل ، به منزل آمنه رفت و طفل ، پستان او را گرفت .
(عقیل بن ابى وقاّص) وقتى خواست او را به (عبدالمطلب) معرفى کند. گفت :(من ، در میان زنان بزرگ عرب ، بانویى عاقل مى شناسم که فصیح ترین و نیکو چهره ترین آنهاست . از حسب و نسب رفیع ترى برخوردار است ؛ او حلیمه سعدیّه است .)(۱۲۴)
بنا به نقلى ، عبدالمطّلب به پدر حلیمه گفت :(مى خواهم دختر تو را به عنوان دایه نوه شیرخواره ام برگزینم ـ عبداللّه ـ پدر حلیمه ـ گفت : مـن دو دخـتـر دارم ، کـدامـیـن را مـى فـرمـایـى ؟ عـبـدالمـطـّلب گـفـت : آن کـه از حـیـث عقل ، کاملتر و شیرش بیشتر و عفیفتر است . عبداللّه گفت : حلیمه را به شما معرّفى مى کنم که او، مـانـنـد خـواهـرش نـیـسـت . بـلکـه خـداونـد تـعـالى او را بـه فـهـم ، عقل ، فصاحت ، راستگویى و مهربانى برترى داده و شیرش گواراتر است .)(۱۲۵)
(ابوالحسن بکرى) مى گوید:
(حـلیمه سعدیّه ، از پاکیزه ترین و عفیفترین زنان قوم خود بود و به همین جهت ، خداوند به او فـضـیـلت شـیـردادن بـه رسـول گـرامـى اسـلام صـلى الله عـلیـه و آله راعـطـا فرمود.)(۱۲۶)
حـلیـمـه دایـه اى شـایـسـتـه بـراى رسـول خـدا بـود او مـدت دو سـال بـه پـیـامبر شیر داد و بیش از چهار سال او را در قبیله بنى سعد نگهداشت تا رشد و نمو کـافـى کـنـد و بـعـد از آن او رابـه مـکـه بـرد و بـه مـادر وجـدش تـحـویـل داد.(۱۲۷) او تـمـام کـوشـش و جـدّیـت خـود را بـه کـار بـرد. تـا بـه بـهترین شـکـل از پـیـامـبـر پـرسـتـارى کـنـد. عـلاقـه او بـه پـیـامـبـر، در خـور وصـف نـیـسـت . وى رسـول خـدا را بـر فرزندان خود، مقدم مى داشت و هیچ وقت از او جدا نمى شد، بخصوص ، وقتى کـه بـرکـاتـى از وجـود مـقـدس پـیـامـبـر دیـد، دریـافـت کـه ایـن طفل شیرخوار مورد نظر خداوند است .
او همیشه در زمزمه هاى خود با پیامبر مى گفت :(اى فـرزنـد عـزیـزم ! بـه خداى آسمانها قسم که تو نزد من از پسرم و نور چشمم (ضمره) مـحـبـوبترى . آیا ممکن است ، من زنده باشم ، تا همچنان که تو را در کودکى دیدم ، در بزرگى نیز ببینم ؟)(۱۲۸)
محبّتها و فداکاریهاى حلیمه ، همیشه مدّ نظر رسول خدا صلى الله علیه و آله بود.پـیـامـبـر هـمـیـشـه ، درصـدد جبران این محبّتها، و قدردانى از فداکاریهاى او بود پس از ازدواج پیامبر (ص) با خدیجه (س) روزى گذر حلیمه به مکه افتاد، و خدمت پیامبر رسید. حضرت او را احـتـرام کـرده ورداى خـود رابـراى او گـسـتـرانـیـد و خـدیـجـه ، چهل گوسفند و یک شتر به او هدیه کرد.(۱۲۹)
در جنگ حُنین تعداد زیادى از زنان بنى سعد به اسارت درآمدند. بعد از آن تعدادى ازسران بنى سـعد خدمت پیامبر رسیدند و به آن بزرگوار اطلاع دادند که در بین اسیران خواهران ، عمه ها و خـاله هـاى رضاعى شما هستند و او را به شفاعت طلبیدند و خواستند که به خاطر خدمات آنان در دوران کودکى به آن بزرگوار، آنان را آزاد کند.
چـون اسیران بین مجاهدان تقسیم شده بود، حضرت آنان را راهنمایى کرد که در جمع مسلمانان در مـسـجـد بـر او وارد شـونـد و تقاضایشان را مطرح کنند و از او شفاعت بخواهند. آنان به دستور پـیـامـبـر عـمـل کـردنـد و حـضرت در جمع مسلمانان ضمن آزاد کردن اسیرانى که در سهم خودش و فـرزنـدان عـبـدالمطلب بود، از مجاهدان تقاضا کرد اسیران بنى سعد را آزاد کنند و به کسانى کـه اسـیـران را آزاد کـنـنـد وعـده داد که از غنیمت آینده به جاى هر اسیر، شش نفر به آنان بدهد. بـدیـن صـورت آن بـزرگـوار نـیـکـیـهـاى آنـان را جـزاى خـیـر داد و قـلبـهاى آنان را به اسلام متمایل کرد.(۱۳۰)
در همین جنگ ، (شَیْماء) خواهر رضاعى پیامبر (دختر حلیمه) اسیر شد. وقتى به حضور پیامبر شرفیاب شد وخود را معرفى کرد، حضرت رداى خود را براى وى پهن کرد و او را برآن نشاند و احـتـرام کرد و در آخر بین ماندن با عزت و سرافرازى پیش پیامبر یا بازگشت با هدایا به قـبـیـله مـخـیر کرد؛ او بازگشت را اختیار کرد و حضرت ضمن بخشیدن غلام و کنیزى به او، او را به سوى قبیله اش روانه داشت .(۱۳۱)
اینها نمونه هایى از قدر دانیهاى پیامبر نسبت به خدمات و زحمات حلیمه سعدیّه بود.
۱۲۴ـ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۴۲٫
۱۲۵ـ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۴۴٫
۱۲۶ـ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۷۲٫
۱۲۷ـ تاریخ پیامبر، آیتى ، ص ۵۳ ـ فروغ ابدیت ، ج ۱، ص ۱۳۷٫
۱۲۸ـ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۴۶٫
۱۲۹ـ اعیان الشیعه ، ج ۱، ص ۲۱۹٫
۱۳۰ـ مغازى واقدى ، ج ۲، ص ۹۵۱ ـ ۹۵۳٫
۱۳۱ـ تاریخ پیامبر، دکتر آیتى ، ص ۵۵۴٫
بزرگ زنان صدر اسلام// احمد حیدری